یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


رمز پایداری نهادهای رسمی و غیررسمی


رمز پایداری نهادهای رسمی و غیررسمی
در سلسله مراتب نهادهای رسمی آنچه اطاعت و احترام به بالا‌دست را مشخص می‌کند، یکی پاداش و تنبیه مادی است و دیگری پست سازمانی که به قدرت قانون به فرد داده می‌شود.
اما در سلسله مراتب نهادهای غیررسمی ازجمله تشکل‌ها، آنچه اطاعت و احترام به بالا‌دست و پیشکسوت و همکار و همسنگر را مشخص می‌کند، مهر و محبت دوطرفه‌ای است، که به‌خاطرعشق به سه نیروی هماهنگ در درون افراد ازسطحی به عمقی آفریده شده است
۱) نیروی هدف هماهنگ (نخستین دلبستگی اعضا) ‌
۲) نیروی پاکی هماهنگ (دومین دلبستگی اعضا)
۳) نیروی باور هماهنگ (سومین دلبستگی اعضا)
‌روی این حساب جمع سازمان باید پناهگاهی برای عضوسازمان باشد و سازمان باید آرامگاهی برای خستگی اندیشه‌های فرد عضو باشد، نه اسباب ویرانی اندیشه او. هرگاه عضو سازمان غیررسمی در درون سازمان احساس لذت روحی نکند، به احتمال بسیار یکی از سه پایه (هدف، پاکی یا باور) سازمان می‌لنگد.
در سازمان‌های رسمی همواره کارکرد و رفتار اعضای سازمان را مدرک مشخص می‌کند و هر فرد دارای پرونده‌ای از رفتار خودش است که به وسیله دیگران تایید و نزد دیگران نگهداری می‌شود. ‌
اما در سازمان غیررسمی فرد به‌خاطر رسیدن به سه نیروی هماهنگ خود تلا‌ش می‌کند، لذا نیاز به مدرک ندارد، زیرا یک امر شخصی و درونی است و گمنام‌بودن یا معروف‌بودن برایش تفاوتی ندارد.
در سازمان‌های رسمی میزان لذت هر عضو در برخورداری مادی یا بهره‌مندی ارتقای پست سازمانی است. اما در سازمان‌های غیررسمی میزان لذت در میزان تلا‌شی است که فرد برای رسیدن به هدف انجام داده است.
در سازمان‌های رسمی پیروزی، مادی و فردی است، یعنی همان بهره‌مندی از نان و نام است. اما در سازمان‌های غیررسمی پیروزی، گروهی، روحی و معنوی است، خواه این پیروزی به وسیله یک فرد به‌دست بیاید و یا به وسیله کل گروه. در سازمان‌های رسمی فرد در ساعات مشخصی از شبانه‌روز در خدمت سازمان است و همواره سازمان را مدیون خود می‌داند. اما در سازمان غیررسمی فرد عضو، همواره اندیشه‌اش، کارش و هدفش در خدمت سازمان بوده و خود را مدیون سازمان می‌داند، نه سازمان را مدیون خود.
هرگاه سازمانی غیررسمی احترام و اطاعتی در کارش نباشد، یکی از دلا‌یل آن می‌تواند، این باشد که بیشتر اعضا یا چند مهره کلیدی (به‌ویژه بنیانگذاران) آن سازمان در یکی از سه نیروی هماهنگ (نیروی هدف هماهنگ، نیروی پاکی هماهنگ یا نیروی باورهماهنگ) می‌لنگند. بنیانگذاران و پیشکسوتان سازمان غیررسمی در حکم نیروگاه تولیدکننده سه نیروی هماهنگ برای کل سازمان هستند. هرچه این سه نیرو در بنیانگذاران بیشتر باشد، در پیروان آنان نیز بیشترخواهد بود و این به پایداری سازمان کمک بسیاری می‌کند. اگر این نیروها در بنیانگذاران کمتر باشد، در سایر اعضا هم بسیار کمتر خواهد شد. ‌
پیروزی یا شکست یک سازمان غیررسمی به اندازه فراوانی به بنیانگذاران آن بستگی دارد. به دیگر سخن، پیروزی یاشکست سازمان بستگی به میزان توانایی سه نیرویی دارد که در اندیشه بنیانگذاران آن سازمان انباشته شده است.
بنیانگذاران در حکم فرماندهانی هستند که در شب تاریک با قطب‌نمایی که در اندیشه دارند، گروه را به پیش می‌برند. اگر در آغاز راه، قطب‌نما اندکی انحراف داشته باشد، هرچه گروه جلوتر برود بیشترگمراه خواهد شد. ‌ از ویژگی‌های دیگر بنیانگذاران اندازه جدیت آنان است که این جدیت به اندازه باور آنان به دو نیروی دیگر(هماهنگی در نیروی هدف و هماهنگی در نیروی پاکی) بستگی دارد.
دشمنان هر سازمان دودسته هستند:
۱) دشمنان درونی:‌ (خودخواهی که هدف را نابود می‌کند. حسادت که پاکی را نابود می‌کند و نادانی که باور را نابود می‌کند.) هرچه اندازه خودخواهی، حسادت و نادانی بیشتر باشد، دشمن بهتر به سمت سازمان شلیک کرده و سازمان زودتر از هم می‌پاشد. ‌
۲) دشمن بیرونی:‌ فقط از راه‌های دشمن درونی نفوذ می‌کند. ‌
هرگروه در دستبرد سه تیر دشمنان هست: تیر تهدید، تیر توجیه و القا و تیر تطمیع هرکدام از این تیرها به سوی یک نیروی هماهنگ رها می‌شوند.
تیر تطمیع به سوی نیروی هدف هماهنگ، تیر توجیه به سوی نیروی پاکی هماهنگ، تیر تهدید به سوی نیروی باور هماهنگ رها می‌شود.‌
[رسول بداغی]
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید