چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


جسورانه‌ترین انیمیشن پیکسار


جسورانه‌ترین انیمیشن پیکسار
از میان منظره شهری گرد و خاک گرفته بقایای یک تمدن پدیدار می‌شود: بانکی متروک و بیلبورد‌های تکه پاره شده کوکاکولا و آژانس‌های مسافرتی که بر همگی‌شان لوگوی شرکت Buy-N-Large حک شده است؛ عنوانی رنگ و رو رفته بر تصویر نقش می‌بندد:‌ «زمین با زباله‌های بسیار زیادی انباشته شده است». سیاره زمین به یک آشغالدانی بزرگ تبدیل شده است و آسمانخراش‌های جدیدی قد علم کرده‌اند که همگی پر از محفظه‌های مکعبی زباله‌های به هم فشرده هستند؛ گویی انسان‌ها موزیسین‌های راکی بوده‌‌اند که اتاق هتل را حسابی به هم ریخته‌اند و در نهایت آن را به حال خود رها کرده‌اند. تنها نشانه حیوانی موجود بر زمین نیز یک حشره مرگ‌ناپذیر است؛ یک سوسک. در میان این ویرانه‌های شهری چیز دیگری هم وول می‌خورد. چیزی که شبیه یکی از همان محفظه‌های مکعبی زباله است که البته بازوهایش شبیه بیلچه هستند، یک جفت چشم دوربین مانند دارد، و برای حرکت در نواحی ناهموار به چرخ‌های زنجیری مجهز شده است. نام این موجود وال.ای است و کاری ندارد جز پاکسازی زمین از بقایای مصرف‌گرایی دیوانه‌وار انسان‌ها.
از قرار معلوم جدیدترین فیلم حیرت‌انگیز استودیوی پیکسار که صحنه‌های آغازین آن را با هم مرور کردیم در ۳۰ دقیقه ابتدایی خود هیچ دیالوگی ندارد و حتی مثلا به شیوه‌های «جنگ‌های ستاره‌ای» با نوشته‌ای بینندگان را مطلع نمی‌کند که داستانش در کره‌زمین ۸۰۰ سال بعد می‌گذرد. مخلوق مکانیکی داستان که قهرمان فیلم هم است صرفا می‌تواند با اصوات و نشانه‌های الکترونیکی حرف بزند و مانند R۲-D۲‌ در «جنگ‌های ستاره‌ای» کلمات را با مکث و فاصله ادا می‌کند. موجود اصلی دیگر روباتی به نام ایو است که او هم اتفاقا توانایی‌ محدودی در سخن گفتن دارد. به همین دلیل باید گفت مسوولان استودیوی پیکسار جسارت زیادی به خرج داده‌اند که تصور کرده‌اند عموم تماشاگران برای فهم سرنخ‌های بصری این فیلم به قدر کافی هشیار خواهند بود. البته اطمینان سران استودیوی پیکسار به توانایی‌شان در مسحور کردن تماشاگران به تولید فیلمی فوتوریستی (آینده نگر) منجر شده که تا حد زیادی شبیه یک فیلم صامت قدیمی است.
وقتی نویسنده و کارگردان فیلم «وال.ای» اندرو استنتن – که فیلمی قبلی‌اش «در جست‌وجوی نیمو» به لحاظ فروش، قهرمان همیشگی پیکسار است – اولین صحنه‌های فیلم را به جمع متفکران پیکسار نشان داد دوست کارگردانش براد بِرد (کارگردان «خانواده شگفت‌انگیز») گفت: «مرد! خیلی کار رو برای خودت سخت گرفتی». فیلمی که به جای سخن گفتن، نشان می‌دهد و شخصیت‌های اصلی‌‌اش هم در واقع لال هستند می‌تواند در میان هشت فیلم تولید شده توسط کمپانی پیکسار در رده هشتم قرار بگیرد و اقبال مستمر به فیلم‌های پیکسار را که از سال ۱۹۹۵ با «داستان اسباب بازی» شروع شد و تا سال گذشته با «راتاتویی» ادامه پیدا کرد متوقف کند. اما استنتن با تنها دارایی که در دست داشت یعنی ایمان به ایده‌اش و همکاری با طراح صدایی به نام بن برت به توصیه همکارانش گوش نکرد و تولید فیلم را به پایان برد.
با این حال «وال‌ای» پرفروش می‌شود چرا که این فیلم سرگرم‌کننده‌ترین و مسحور‌کننده‌ترین فیلم استودیوی پیکسار پس از «نیمو» است؛ یک حماسه علمی خیالی که با پیچش هوشمندانه‌ای در پیرنگ «داستان آخرین موجود باقی مانده بر زمین» آغاز می‌شود و به سمت حکایتی اخلاقی درباره «اتکای مفرط بشر به تکنولوژی» خیز برمی‌دارد.
اگر در آن جمعی که استنتن صحنه‌های اولیه فیلمش را نشان داده است نگرانی‌ بابت تولید فیلمی به سبک «من افسانه‌ام» برای تماشاگران جوان‌تر وجود داشته است مطمئنا از جانب جان‌لستر نبوده است. لستر یکی از کارگردانان مبتکر پیکسار و خالق فیلم‌های «داستان اسباب بازی»، «زندگی یک حشره» و «ماشین‌ها» است. وی کسی است که راز موفقیت‌های پیکسار را اینگونه توضیح می‌دهد: «آدم‌هایی که اینجا هستند مشغول‌ انجام کارهایی هستند که دوست دارند تا آخر عمر به همان کارها بپردازند».
عشق به اسباب بازی – باور کودکانه‌ای که بر اساس آن یک تکه پارچه و یک ماشین می‌توانند جان و احساس و شخصیت داشته باشند – بن‌مایه اکثر آثار پیکسار است. این آثار با فیلم‌های کوتاه «لوکسو جونیور»، «رویای سرخ» و «اسباب بازی حلبی» به کارگردانی لستر در دهه ۸۰ شروع شدند تا امکانات رسانه نوظهور « شبیه‌سازی‌ کامپیوتری /CGI» را اثبات کنند و قدرت و چگونگی داستان‌گویی طبیعی را بیازمایند (چراغ مطالعه موجود در «لوکسو جونیور» بعد‌ها در طراحی لوگوی پیکسار استفاده شد). استنتن می‌گوید چندین و چند بار «لوکسو جونیور» را تماشا کرده است با این حال «به طرز معجزه‌آسایی هر بار مسحور داستان بی‌کلام پدر و پسر آن فیلم می‌شوم». ۲ دقیقه به این فیلم‌ قدیمی فکر کنید. تجربه سال ۱۹۸۶ و «وال.ای» منطق رومانتیک مشترکی دارند: در هر دوی آنها یک اسباب‌بازی با یک دختر ملاقات می‌کند و به لحاظ تکنیکی هم در هر دوی آنها تصویر در برابر صدا قرار می‌گیرد.
انیمیشن «وال.ای» به خصوص در صحنه‌های مربوط به زمین کیفیتی عکس‌وارنگارانه (Photorealistic ) دارد و ویرانه‌های برجامانده از انسان‌ها و زباله‌های روی هم انباشته شده را با جزئیات کامل و البته به زیبایی نمایش می‌دهد. اسباب و اثاثیه داخلی و خارجی سفینه فضایی اکسیوم هم از جزئی‌نگری خوب مجموعه‌ فیلم‌های «جنگ‌های ستاره‌ای یا «بیگانه» برخوردارند. این جزئیات به قدری در فیلم به چشم می‌خورند که حتی اگر رفتار «وال.ای» و «ایو» قلب‌تان را تسخیر نکند یا قلب‌تان را نشکند تحت تاثیر طراحی گرافیکی فیلم قرار خواهید گرفت.
پیکسار با تولید این فیلم در بهترین حالت ممکن سابقه درخشان خودش را به چالش کشیده است. کارگردان‌ها نوعا نگران نحوه تماشای فیلم‌شان هستند چرا که بیشتر مردم فیلم‌ها را در خانه خود در حالی که انگشتان‌شان دائما روی دکمه‌های دور تند و توقف است، تماشا می‌کنند. این کارگردان‌ها برای مبهم نبودن فیلم‌شان هرگونه عنصر داستانی را به سرعت قابل فهم می‌کنند. به همین دلیل اغلب فیلم‌ها انگار برای مسافران سفینه فضایی اکسیوم تولید شده‌اند!‌ اما «وال.ای» با بازسازی زبان رفتاری ظریف و تاثیرگذار کمدی‌های صامت باستر کیتون و چارلی چاپلین به احتیاط‌های معمول پشت پا زده است تا لقمه را جویده در دهان تماشاگر نگذارد.
پیکسار با تولید این فیلم وارد بزرگ‌ترین قمار عمر خود شده است‌‍؛ قماری که البته برنده‌ای جز سینماروها نخواهد داشت!
منبع: تایم
ریچارد کورلیس
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید