یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نزاع بر سر اکثریت مجلس هشتم


نزاع بر سر اکثریت مجلس هشتم
هنوز موسم انتخابات هشتمین مجلس ایران فرانرسیده، نزاع بر سر نسبیت آن بالا گرفته است. اینکه اکثر کرسی ها از آن این جناح باشد یا آن جناح، این روزها نقل محافل است. هر دو جناح موجود در کشور خود را صاحب اکثریت کرسی های سبز بهارستان می دانند و دیگری را محروم از آن برمی شمرند. گمانه زنی ها بر سر اکثریت کرسی ها را می توان چنین طبقه بندی کرد؛ مجلسی با اکثریت اصلاح طلب، مجلسی با اکثریت اصولگرا و مجلسی بینابینی با ترکیبی به نسبت برابر میان اصلاح طلبان و اصولگرایان. صاحبان هریک از این نظریه ها برای پیش بینی خود ادله یی دارند که نگاهی به آنها می تواند صحت و سقم آن را بیشتر بنمایاند.
۱) مجلس هشتم با اکثریت اصولگرا
تشکیل چنین مجلسی مدعای قاطبه اصولگرایان موجود در مجلس است. بیش از تمامی آنها محمدرضا باهنر رئیس فراکسیون اصولگرایان بر این نظریه پای می فشرد. او زودتر و با سرعتی بیشتر از دیگر هم کیشان خود در این عرصه وارد شده و رقیبان را به باد عتاب گرفته است. او که هنوز کاندیداتوری خود در انتخابات آتی را اعلام نکرده است، از اصلاح طلبان خواسته تا پنبه برخورداری از اکثریت در مجلس هشتم را از گوششان بیرون کنند چون ان شاء الله آن مجلس در دست اصولگرایان خواهد بود،او بر هرگونه داعیه یی مبنی بر اینکه «اصولگرایان، لشکر شکست خورده یی هستند که فرمانده ندارند یا فرماندهانی در میان آنها هستند که لشکری ندارند» خط بطلان کشیده و مدعی شده است؛ دعای خیر کسانی مثل خانواده های شهدا که پیش خدا آبرو داشتند، باعث شد امروز جریان اصولگرایی به گفتمان غالب تبدیل شود و آب رفته به جوی بازگردد و حاکمیت امروز اصولگرایی نتیجه خون دل خوردن ها و تلاش های شانزده، هفده ساله جریان اصولگرایی است.
باهنر که به نظر می رسد این روزها بیش از دغدغه برای منافع ملی، نگران روی کار آمدن مجدد اصلاح طلبان است، در تبیین خاطرات خود از تصدی دوم خردادی ها گفته است؛ قرار نبود نااهلان در مراکز انقلاب مثل مجلس، دولت و شورای عالی امنیت ملی نفوذ کنند که کردند، البته آقای باهنر در موضع گیری های پیشین خود پیش بینی کرده بود که بیش از دوسوم نمایندگان فعلی در انتخابات آتی حضور نخواهند داشت.
البته او این امر را به این معنا ندانست که حاکمیت جناح مجلس نیز تغییر کند، چرا که به اعتقاد وی افراد تغییر می کنند ولی حاکمیت جناح اصولگرا در مجلس تغییر نمی کند. رئیس فراکسیون اصولگرایان همچنین از عدم حمایت فراکسیون متبوعش از برخی اعضای کنونی به دلیل عدم مقبولیت آنان در میان مردم سخن گفته بود.
کسانی چون موسی قربانی که نزدیکی وی به باهنر بر کسی پوشیده نیست، نیز در تفسیر این نظر رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس گفته بود؛ «بررسی می کنیم اگر دوست و هم جناحی ما باشد که در مجلس نیست ولی احتمالاً آرای بیشتری کسب می کند، دوست خود در مجلس را رها می کنیم و از نفری که رای بیشتری دارد، حمایت می کنیم» و «اصولگرایان از کسانی که احتمال رای آوردن آنها اندک است، لزوماً حمایت نخواهند کرد.»
البته او با این توجیه که «تمام این کار و فعالیت ها برای حفظ جناح و طیف اکثریت موجود در مجلس هفتم در مجلس آینده است» این مطالب را گفته است. حمایت این چنینی از اعضای فراکسیون اصولگرایان در انتخابات آتی که برخی از آن به عنوان «پالایش انتخاباتی در فراکسیون اکثریت مجلس هفتم» یاد می کنند، در شرایطی مطرح می شود که اوضاع اصولگرایان در خارج از دیوارهای سبز بهارستان نیز بهتر از این نیست.
وحدت و اجماع مدت ها است که از میان اصولگرایان رخت بربسته و زمینه های شکست آنها را فراهم آورده است.این پاشنه آشیل آنها در انتخابات اخیر شوراها بود و همچنان نیز در میان آنها کیمیا است. کمااینکه مریم بهروزی عضو شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام گفته بود؛ از فضای سیاسی کشور و ارتباط با احزاب و گروه ها به این نتیجه رسیده ام که اصولگرایان به وحدت نخواهند رسید. حتی باهنر صراحتاً اردوگاه اصولگرایان در انتخابات آینده مجلس هشتم را بنا بر دلایلی «پراختلاف» ارزیابی کرده است.
سیداحمد خاتمی عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز این مشکل را ناشی از نداشتن یک فصل الخطاب در جریان اصولگرا دانسته بود که به اعتقاد باهنر در شرایط فعلی مطرح شدن یک نفر به عنوان «فصل الخطاب اصولگرایان» کار سختی است.
به گفته وی بهتر است برای این کار مجموعه و شورایی در نظر گرفته شود مرکب از افرادی که نفوذ کلام داشته و بین تمام گروه ها مورد تایید باشند و مسوولیت طراحی مکانیسمی برای هماهنگی بین تمام گروه های اصولگرا را برعهده گیرد. اما تجربه شکل گیری چنین شورایی در گذشته نشان داده که اصولگرایان نهایتاً به نظر اجماعی آن نیز پایبند نخواهند بود. کمااینکه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در برهه انتخابات ریاست جمهوری نهم تشکیل شد و بر سر کاندیداتوری علی لاریجانی به عنوان تنها کاندیدای اصولگرایان برای آن انتخابات اجماع کرد اما هیچ یک از دیگر کاندیداها حاضر به تمکین از این نظر نشدند.
فارغ از اینکه اجماع با فصل الخطاب قرار گرفتن یک شخص صورت بگیرد یا با تشکیل یک مجموعه شورایی، آنچه مسلم است آنکه بدون اجماع، پیروزی اصولگرایان آن هم به نحوی که باز هم اکثریت کرسی های سبز بهارستان را از آن خود کنند؛ خیالی خام و محال است. البته آقای باهنر با بیان اینکه «اصلح و مقبول در انتخابات مجلس یکی نیست»
پیشاپیش زمینه آن را فراهم آورده که اگر در انتخابات آتی مجلس رای لازم را جناح متبوعش کسب نکرد، اعلام کند که همان طور که قبلاً هم گفتم اصلح و مقبول یکی نیست و متاسفانه کاندیداهای اصلح اصولگرا مغلوب مقبولیت کاندیدای جناح مقابل شدند، او حتی پا را فراتر نهاده و با بیان اینکه واقعیت و احساس مردم دو چیز متفاوت است، گفته بود؛ ممکن است احساس مردم بر واقعیت منطبق نباشد. به این ترتیب باهنر پیشاپیش اعلام کرده است که اگر مردم به اصولگرایان به خاطر عدم تحقق شعارهایشان و حتی عملکردی معکوس به نسبت شعارهایشان رای ندهند به خاطر آن است که احساس و درک آنها بر واقعیت منطبق نیست،
۲) مجلس هشتم با اکثریت اصلاح طلب
در نقطه مقابل نظریه بالا که بنا به دلایل آمده چندان قرین به واقعیت به نظر نمی رسد، برخی بر این باورند که فصل حضور اصولگرایان بر اریکه های قدرت به پایان رسیده و بار دیگر نوبت اصلاح طلبان است که بر این کرسی ها تکیه زنند.
پیروزی سهیلا جلودارزاده در انتخابات میان دوره یی تهران از یک سو و پیروزی چهار کاندیدای اصلاح طلب در سومین شورای شهر تهران و دیگر شوراهای شهر و روستا در سراسر کشور از سوی دیگر ادله صاحبان این نظریه برای پیروزی دوباره در انتخابات آتی است. البته رمز پیروزی این طیف در انتخابات مجلس هشتم همان چیزی است که می تواند ضامن بقای طیف مقابلشان در حاکمیت باشد؛ «اتحاد و اجماع». چنانچه اصلاح طلبان همچون نحوه حضورشان در انتخابات شوراهای سوم دست از اختلافات گذشته - نظیر آنچه که در آستانه انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم رخ داد- بشویند و به اجماعی تمام و کمال دست یابند، می توانند به پیروزی دوباره خود در آینده و کسب اکثریت کرسی های مجلس هشتم امیدوار باشند.
مرتضی حاجی سخنگوی ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در انتخابات شوراهای دور سوم با اعتقاد بر اینکه بروز ائتلاف یکپارچه درمیان اصولگرایان بعید به نظرمی رسد، گفته است؛ برای رسیدن به کرسی های بیشتری در مجلس هشتم از اصلاح طلبان نیز انتظار می رود، مانند آنچه در انتخابات شوراها رخ داد، منافع جمعی را به منافع فردی خود ترجیح دهند.
شرط دیگر در پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات آتی در آن است که آنها بتوانند کاندیداهای خود را از کانال شورای نگهبان بگذرانند. گردنه شورای نگهبان، پیچ پرخطری برای اصلاح طلبان است که همواره تلفات بسیاری در آن داشته اند. این در حالی است که این گردنه برای جناح مقابل همچون شیب سرازیری است که نه تنها مانع آنها به شمار نمی رود بلکه همراه آنها برای رسیدن به مقصد است. یدالله طاهرنژاد عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی بر همین اساس اگرچه شرایط اصلاح طلبان را شرایط خوبی دانسته که می تواند اکثریت کرسی های مجلس را از آن خود کند اما ارزیابی و قضاوت دقیق در مورد ترکیب اکثریت مجلس هشتم را منوط به آن کرده که برگزاری انتخابات در چارچوب قانون و مراعات حقوق افراد انجام شود.
البته اصلاح طلبان علاوه بر بیم عبور از فیلتر شورای نگهبان، نگران میزان حضور مردم در عرصه انتخابات نیز هستند. چرا که تجربه نشان داده اصولگرایان از پایگاه اجتماعی و آرای ثابتی برخوردارند که در هر انتخابات به آنها رای می دهند اما اصلاح طلبان تنها در صورت حضور گسترده مردم در انتخابات - حضوری بیش از سقف آرای اصولگرایان- شانس پیروزی دارند. در برشماری نگرانی های اصلاح طلبان باید به بیم از نحوه اجرای انتخابات نیز اشاره کرد. چون دستگاه اجرایی و نظارتی مقاربتی بی سابقه در طول عمر نظام یافته اند و تجربه برگزاری انتخابات شوراها برای اصلاح طلبان حائز خاطرات خوشی از سوی این مجریان نیست.
اما یک نکته دیگر را نیز نباید از نظر دور داشت؛ نکته یی که گویای شانس بیشتر اصلاح طلبان برای کسب پیروزی است. و آن اینکه در حال حاضر اصولگرایان با انبوهی از شعارهای محقق نشده روبه رو هستند.
شعارهایی که اگرچه می خواهند همان ها را برای انتخابات آتی تداوم بخشند اما باید به افکار عمومی و عامه مردم پاسخ دهند که تاکنون تا چه میزان به آن جامه عمل پوشانده اند؟ سفرهای استانی رئیس جمهور و حجم زیاد مصوبات و وعده های استانی اگرچه در روزهای نخستین دولت نهم مایه فخر و مباهات این جناح بود و آن را منتج به کسب محبوبیت بیشتر خود می دید؛ اما امروز به بلای جان آنها بدل شده است.
همچنانکه حتی نمایندگان اصولگرای مجلس نیز توان پاسخگویی به مراجعات مردمی مکرری که برای پیگیری مصوبات استانی رئیس جمهور به دفاترشان در تهران و شهرستان می آمدند را ندارند و در قالب نطق پیش از دستور و تذکرات کتبی خواهان آرای هرچه سریع تر آنها هستند. اما فرصت محدود ۸-۷ ماهه باقی مانده تا انتخابات مجلس هشتم برای تحقق وعده هایی نظیر ساخت کارخانجات متعدد در سراسر کشور به منظور رفع مشکل اشتغال کافی به نظر نمی رسد اما اصلاح طلبان که چندی است از مناصب قدرت دور بوده و وعده و وعید و وامی به مردم ندارند، در مقابل چنین سوالاتی قرار نداشته و یک گام جلوتر به نظر می رسند.
زمانی که رای مردم در سه انتخابات پی درپی شورای دوم، مجلس هشتم و ریاست جمهوری نهم به اصولگرایان تعلق گرفت -فارغ از شرایط اعطای آن که در غیاب کاندیدای برابر از اصلاح طلبان بود- تحلیلگران آن جناح در مقالات و از تریبون های مختلف خود از نماز جمعه گرفته تا سیمای جمهوری اسلامی و روزنامه ها و سایت هایشان نوشتند و گفتند که مردم از آن جناح (اصلاح طلبان) به خاطر سر دادن شعارهای واهی که به هیچ کدام از آنها عمل نشد، سرخورده شده و با رای خود کسانی را به کرسی ها نشاندند تا به دور از شعارهای مردم فریبانه برای آنها کار کنند، اکنون پس از چهار سال آنها خود در موقعیتی مشابه قرار دارند و اگر تحلیل های خودشان را ملاک قرار دهیم فرصت آن رسیده که آنها این کرسی ها را تحویل دهند.
۳) مجلسی بینابینی
برخلاف دو نظریه فوق که شروط متعددی برای تحقق آنها مطرح است؛ برخی دیگر بر این باورند که مجلس هشتم مجلسی بینابینی با ترکیبی به نسبت برابر میان اصلاح طلبان و اصولگرایان خواهد بود. چرا که ایجاد اجماعی سراسری در دو طیف، آن هم در انتخاباتی عظیم مثل مجلس چندان سهل الوصول نیست. عماد افروغ از جمله صاحبان این نظریه است.
وی معتقد است؛ «ترکیب مجلس هشتم متنوع تر از مجلس هفتم خواهد بود و اکثریت و اقلیت نخواهد داشت. بلکه شاهد طیف بندی در مجلس هشتم خواهیم بود، چرا که اصولگرایان اصلاح طلب و اصلاح طلبان اصولگرا پیروز انتخابات خواهند شد.» حسن سبحانی نماینده پرسابقه دامغان نیز تقریباً چنین نظری دارد. وی معتقد است؛ «اکثریت مجلس هشتم با اصولگرایان خواهد بود، ولی ترکیب به نفع افزایش تعداد اصلاح طلبان است. به احتمال زیاد ترکیب مجلس هشتم به لحاظ تعداد - نصف به علاوه یک - در اختیار اصولگرایان خواهد ماند ولی تعداد اصلاح طلبان افزایش کمی می یابد.»
فارغ از اینکه چه طیفی اکثریت باشد و چه طیفی اقلیت، نکته حائز اهمیت آن است که کدام طیف از نمایندگانی موثر و پرنفوذ برخوردار است. کمااینکه فراکسیون های اقلیت مجالس پنجم و ششم اگرچه از دو طیف مختلف بودند اما اعضای پرنفوذی داشتند که می توانستند جریان امور در مجلس را به نفع خود تغییر دهند. کمااینکه بارها و بارها اقلیت مجلس ششم با سروصدا و داد و فریاد مانع از قرائت نطق های پیش از دستور اعضای فراکسیون اکثریت (اصلاح طلبان) شد و حتی با آبستراکسیون جلسه علنی مجلس در روز بررسی لوایح دوقلوی خاتمی (اصلاح قانون انتخابات و تبیین اختیارات ریاست جمهوری)، مانع از تصویب آن شدند.
در مجلس پنجم نیز نمایندگان اقلیت در مخالفت با پیشنهاد باهنر مبنی بر یک مرحله یی شدن انتخابات مجلس با کسب حداکثر نسبی آرا از سوی کاندیداها، برای جلوگیری از تصویب این پیشنهاد جلسه را ترک کردند تا مجلس از اکثریت خارج شود. آبستراکسیون نمایندگان اقلیت آن مجلس (اصلاح طلبان) نیز مانع از خواست اکثریت شد. این در حالی بود که باهنر در ابتدای تشکیل آن مجلس به حسین مرعشی رئیس و سخنگوی فراکسیون حزب الله (اقلیت) گفته بود؛ فلانی اینقدر خودت را اذیت نکن، ظرف شش ماه کاری به سرتان خواهیم آورد که تا آخر مجلس پنجم در گوشه یی بنشینید، اما حضور چهره های بانفوذی چون عبدالله نوری، مجید انصاری، فائزه هاشمی و... مانع از گوشه نشینی اقلیت در مجلس پنجم شد.
نسرین وزیری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید