چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مسئله‌ای به نام گذرگاه رفح


مسئله‌ای به نام گذرگاه رفح
با وجود تنفری که از صهیونیست ها دارم ؛ ولی از آنها خیلی خیلی ممنونم که با قطع نوار غزه مرتکب حماقتی شدند که ماهیت واقعی شان را آشکار کرد، دوستان شان را در تنگنا قرار داد و باعث سکوت بوق های تبلیغاتی شان شد.
وقتی دیدم که یکی از همکاران مان در تلویزیون با شور و هیجانی عجیب از حق حیات فلسطینی ها صحبت می کند و اقدام اشغالگران صهیونیستی در گرسنه نگاه داشتن مردم فلسطین را محکوم می کند، به یاد داستانی مردی افتادم که با خشم و غضب فراوان راهی خط مرزی کشورش با "اسرائیل" شده بود. وقتی در هنگام بازجویی از او درباره دلیل این کارش پرسیدند، گفت: وقتی شنیدم که یهودیان حضرت مسیح را به صلیب کشیده اند، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و تصمیم گرفتم تا از یهودیان به خاطر ارتکاب این جنایت زشت انتقام بگیرم."
همکار گرامی که در موردش صحبت کردیم و دیگر همکاران عزیز به تازگی و بعد از شکسته شدن دیوار مرزی رفح متوجه شدند که رژیم صهیونیستی قصد گرسنه نگاه داشتن ملت فلسطین را داشته است.
خبر محاصره نوار غزه روز سه شنبه گذشته ۲۴/۱/۲۰۰۸ و بعد از گذشت ۴۸ ساعت از تصمیم رژیم صهیونیستی مبنی بر قطع برق وجلوگیری از ورود سوخت و آب به نوار غزه به جماعت مذکور رسید و این در حالی است که محاصره از زمان پاکسازی نوار غزه در نیمه ژوئن سال گذشته (هشت ماه پیش) آغاز شده و تا به امروز نیز ادامه دارد ؛ به عبارت دیگر، نوار غزه از تاریخ ۱۴/۶/۲۰۰۷ تا کنون با نبود دارو و غذا دست و پنجه نرم می کند و خبری از وسایل لازم برای تولید کالاهای صنعتی نیست تا جایی که نوار غزه با گذشت زمان به جهنمی غیر قابل تحمل مبدل شد که یک و نیم میلیون فلسطینی در آن زندگی به سر می بردند.
طی آن ماه هایی که روند محاصره گلوی فلسطینیان ساکن نوار غزه را در آرامش کامل می فشرد، جهان عرب و جامعه جهانی نسبت به حجم جنایتی که در این منطقه صورت می گرفت، غافل بودند و متاسفانه عرب ها در این محاصره نیز مشارکت داشتند ؛ ولی تصمیم اخیر رژیم صهیونیستی در خصوص قطع برق نوار غزه این غافلان را از خواب بیدار کرد و دیگر کسی برای غفلت خود عذری نداشت.
قطع برق برای فلسطینی هایی که محاصره و مجازات جمعی را بخشی جدایی ناپذیر از پرونده سیاه صهیونیست ها می دانند و در طول شصت سال اشغالگری رژیم عبری رنج ها و محنت های بسیاری را متحمل شده اند، امری عادی به شمار می رفت ؛ ولی این اشغالگران قدس بودند که غافلگیر شدند، زیرا غرور و نخوت آنان باعث شده بود تا از بیداری و آگاهی ملت فلسطین غافل باشند و گمان کنند که اگر نوار غزه محاصره شود و تحت فشار قرار گیرد، ساکنان آن علیه دولت حماس قیام می کنند ولی آنچه که در نوار غزه رخ داد، باعث شگفتی صهیونیست ها شد. مردم این منطقه هرگز علیه دولت حماس نشوریدند، زیرا کاملا به این نکته آگاه بودند که این رژیم عبری و همپیمانانش هستند که می خواهند حیات ملت فلسطین را به خطر بیاندازند.
نتایج پژوهشی که اخیرا با محور سنجش افکار عمومی در نوار غزه انجام شده است، نشان می دهد که بعد از قطعی برق، محبوبیت حماس در نوار غزه از ۳۹% به ۴۱% رسیده است و از همین رو بود که به جای حماس، تفنگ ها باز هم سینه دشمن را نشانه رفتند و مردم نیز رهسپار گذرگاه مرزی رفح شدند.
روزنامه های صهیونیستی هفته گذشته گزارش دادند که بر خلاف همیشه، کارمندان عالی رتبه وزارت جنگ رژیم صهیونیستی تا واپسین ساعات شامگاه یک شنبه و دوشنبه (۲۲ و ۲۳ ژانویه ۲۰۰۸) در دفتر خود وضعیت نوار غزه را دنبال می کردند و چشم های شان به صفحه تلویزیون دوخته شده بود و گزارش هایی را تماشا می کردند که به صورت مستقیم از نوار غزه پخش می شد و در همین حین، گزارش های دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی را نیز بررسی می کردند.
اقدام کارمندان عالی رتبه وزارت جنگ رژیم اشغالگر قدس در پیگیری دقیق اخبار و گزارش ها به خاطر پیش گویی های ایهود باراک، وزیر جنگ این رژیم بود. باراک پیش بینی کرده بود که ساکنان نوار غزه بعد از قطع سوخت مورد نیاز نیروگاه های تولید برق این منطقه توسط "اسرائیل"، تظاهرات گسترده ای را علیه دولت حماس به راه خواهند انداخت. دستگاه های امنیتی صهیونیستی نیز انتظار داشتند که ملت فلسطین، دولت حماس را مسئول قطعی برق بداند و همان طور که ایهود اولمرت، نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس در سخنرانی روز دوشنبه گذشته خود در برابر حزب کادیما گفته بود، فشارهای اقتصادی به فلسطینی های ساکن نوار غزه در جهت سوق دادن آنها به سمت نظام حماسی موجود در این منطقه صورت می گرفت.
مقامات رژیم اشغالگر قدس در حال و هوای پیش بینی و پیش گویی بودند که شبکه های تلویزیونی این رژیم با پخش گزارش های مستقیم از نوار غزه امید اولمرت وکارکنان عالی رتبه وزارت جنگش را به ناامیدی مبدل ساخت ؛ چرا که تظاهراتی عظیم در نوار غزه، کرانه باختری و جهان عرب برگزار شد، ولی نه علیه حماس بلکه علیه "اسرائیل" بود.
یارون لندن، تحلیلگر بنام صهیونیستی می گوید: "به دنبال برپایی راهپیمایی های گسترده علیه اسرائیل در نوار غزه، کرانه باختری و کشورهای عربی، این نکته برای تل آویو مبرهن شد که هر چقدر بر فشار خود علیه فلسطینیان بیافزاید و در توجیه این فشار، حاکمیت حماس بر نوار غزه را بهانه کند، حمایت فلسطینیان از حماس و دولت وابسته اش بیشتر می شود."
قاهره نیز با واقعنگری و درایت خاصی با مسئله شکسته شدن دیوار مرزی رفح و ورود فلسطینی ها به شهرهای مصری برخورد و در ابتدا اعلام کرد که این وضعیت موقتی است و بعد از آن، فتح و حماس را برای گفتگو در خصوص سرنوشت گذرگاه فراخواند.
اساسا بنده از موضعی که مقامات مصری در قبال مسئله گذرگاه اتخاذ کرده اند، نگران نیستم ؛ ولی هراسم از این است که برخی طرف ها از طریق ایجاد شکاف میان مصر و دولت حماس، مخفی کردن واقعیت ها و انتشار اطلاعات دروغ در جهت تخریب جو مثبت حاکم بر مواضع دولت مصر برآیند. به عنوان نمونه بگویند که اقدام فلسطینیان ساکن نوار غزه در شکستن گذرگاه رفح تجاوز به تمامیت ارضی مصر محسوب می شوند و دولت حماس با این کارها قصد دارد مصر را در تنگنا قرار دهد و مجبور به پذیرش خواسته هایش بکند و یا اینکه افراد مسلح عضو حماس به نیروهای امنیتی مستقر در خط مرزی حمله کرده اند و ۳۶ تن از آنان را زخمی کرده اند.
طرح ادعاهای فوق ـ چه از سر کوته بینی باشد و چه در جهت تلاش برای ایجاد اختلاف میان مصر و دولت حماس ـ تماما همسو با ادعاهای رژیم اشغالگر قدس است مبنی بر اینکه گشودن گذرگاه باعث ورود تروریست ها به مصر می شود و به آنها اجازه می دهد تا به قاچاق اسلحه به نوار غزه اقدام ورزند.
به اعتقاد بنده کسانی که چنین ادعاهایی را در مورد گشودن گذرگاه رفح مطرح می کنند، به طور کلی فاجعه انسانی که در نوار غزه جریان دارد، را نادیده می انگارند و فراموش می کنند که هفت ماهی است گذرگاه های مرتبط با نوار غزه کاملا بسته مانده است و حال آنکه پیش از آن در هر روز ۸۰۰ کامیون از خارج وارد نوار غزه می شد و نیازهای ضروری ملت فلسطین را تامین می کرد.
اگر به وضعیت یک و نیم میلیون شهروندی که طی هشت ماه گذشته در بدترین شرایط ممکن به سر می بردند نگاهی بیاندازیم، به راحتی می توانیم دلیل اینکه چرا ساکنان نوار غزه اقدام به شکستن دیوار مرزی کردند و برای تامین نیازهای انسانی خود که مدت ها از آن محروم بودند، راهی شهرهای مصری شدند.
بنده منکر درگیری هایی نیستم که در خط مرزی میان فلسطینی ها و مرزبانان مصری رخ داده است ؛ ولی به اعتقاد بنده باید به دنبال کسانی گشت که عامل این تحریک و درگیری بوده اند تا اینکه بزرگنمایی در مورد مسائل صورت نگیرد و انگیزه های واقعی از حرکت فلسطینیان ساکن نوار غزه به سمت خط مرزی پنهان نماند.
از زبان یک فرهیخته مصری شنیدم که می گفت حماس و جنبش جهاد اسلامی با حملات موشکی دائم خود به شهرک های صهیونیست نشین به عنوان عامل محاصره نوار غزه به شمار می روند. بی تردید، دیدگاه این فرد فرهیخته همسو با توجیهاتی است که اشغالگران قدس در خصوص اقدام خود در محاصره نوار غزه دارند ؛ ولی ملت فلسطین هرگز فریب این اظهارات را نخورده و نمی خورد.
درست است که مبارزان عضو حماس و جهاد اسلامی گهگاه موشک هایی را به سمت مواضع صهیونیستی رها می کنند ؛ ولی بیشتر افراد این نکته را از یاد برده اند که حملات موشکی مذکور پاسخی به حملات شبانه روز اشغالگرانی است که به قتل مردم فلسطین اقدام می ورزند.
آنها که حملات موشکی مقاومت را عامل محاصره می دانند، این نکته را از یاد برده اند که حماس و جهاد خود را ملزم به آتش بس نشان دادند، ولی این صهیونیست ها بودند که به روند حملات خود تداوم بخشیدند.
جماعتی که حماس را مسئول محاصره می دانند، فراموش کرده اند که این جنبش اجرای طرح آتش بس متقابل چندین ساله را پیشنهاد کرد، ولی این پیشنهاد با مخالفت صهیونیست ها رو به رو شد ؛ زیرا اشغالگران قدس به دنبال آتش بسی هستند که در آن تنها مقاومت فلسطین دست به حمله نزند، ولی دست ارتش عبری برای انجام هر جنایتی باز باشد و صد البته که هیچ انسان عاقلی با ذره ای از کرامت انسانی چنین چیزی را نمی پذیرد.
برخی ها می گویند که مصر به خاطر اقدام اهالی نوار غزه در شکستن دیوار مرزی و ورودشان به این کشور در تنگنا قرار گرفته است ؛ چرا که این اقدام با توافقات مربوط به گذرگاه ها که در سال ۲۰۰۵ میان فلسطینی ها و صهیونیست ها به امضا رسید، در تناقض کامل است. بر اساس مفاد توافق نامه گذرگاه ها که محمد دحلان نمایندگی طرف فلسطینی را در هنگام امضایش به عهده داشت و به رژیم صهیونیستی اختیار هر گونه اقدامی علیه اهالی نوار غزه را داده بود، نمایندگان اتحادیه اروپا باید هنگام باز بودن گذرگاه حاضر باشند و کار نظارت را به عهده گیرند.
به اعتقاد بنده، مصر هرگز از رهگذر شکسته شدن دیوار مرزی و ورود فلسطینی ها به خاکش در تنگنا واقع نشده ؛ زیرا این کشور هرگز به عنوان طرف امضا کننده توافق نامه مربوط به گذرگاه ها نبوده است. ضمنا رژیم اشغالگر قدس آخرین طرفی است که حق صحبت کردن در مورد ضرورت پایبندی به توافق نامه گذرگاه را دارد ؛ زیرا خود به هیچ گونه توافق نامه ای که با طرف فلسطینی امضا کرده، پایبند نبوده است. رژیم صهیونیستی به جز به قطع نامه مربوط به تقسیم فلسطین و تشکیل "اسرائیل" (صادره به سال ۱۹۴۸) به هیچ وجه خود را ملزم به اجرای قطع نامه ها و مصوبات مجمع عمومی سازمان ملل متحد نمی داند. از سوی دیگر، مصر نیز می توان بگوید که نوار غزه یکی از فاکتورهای امنیت ملی اش به شمار می رود و نمی تواند در مقابل فاجعه انسانی که در نتیجه اقدامات رژیم اشغالگر قدس در این منطقه جریان دارد، سکوت اختیار کند. تقاضای رژیم صهیونیستی از مصر برای مشارکت در محاصره نوار غزه و گرسنه نگاه داشتن مردم این منطقه، در واقع یک جنایت واقعی است که اشغالگران قدس از کشورهای مختلف می خواهد تا در انجام آن شریک باشند.
پس چه باید کرد؟ مصر جنبش فتح و حماس را به گفتگو جهت حل مسائل فراخوانده است. فراخوان مصر برای گفتگو با استقبال حماس رو به رو شد ؛ ولی رهبران تشکیلات خودگردان در رام الله به صورت غیر مستقیم با این پیشنهاد مخالفت و تاکید کردند که باید وضعیت غزه به ما قبل ژوئن ۲۰۰۷ باز گردد و حماس ـ به گفته ابومازن ـ باید از اقدام "کودتاگرایانه" خود دست بردارد. (توجه داشته باشید ابومازن با وجود جنایت هایی که اشغالگران قدس در حق ملت بی پناه فلسطین انجام می دهند، به هیچ وجه شرطی را برای گفتگو با آنان نمی گذارند.)
عبارت "کودتا در نوار غزه" دروغی است که بوق های تبلیغاتی در جهت انتشار آن می کوشند تا به نوعی جدایی میان فتح و حماس و به شکست کشاندن تجربه تشکیل دولت وحدت ملی را توجیه کنند. ضمنا برخی از مقامات تشکیلات خودگردان نیز با استفاده از این عبارت می خواهند از زیر بار مشارکت سیاسی با جنبش حماس برهند و در جهت سازش تحمیلی رژیم صهیوینستی گام بردارند.
بنده خود یکی از کسانی بودم که از همان زمان بروز رخدادهای ژوئن ۲۰۰۷، خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب برای بررسی آنچه که ابومازن از آن با نام کودتا یاد می کند، شدم.
به نظر نگارنده، چیزی که در نوار غزه رخ داد اقدام یک دولت منتخب برای کنترل اقدامات آشوب طلبانه دستگاه های امنیتی بود که از زمان اعلام نتایج انتخابات در سال ۲۰۰۶ در جهت سنگ اندازی در مسیر فعالیت دولت و گسترش ناامنی کار می کردند.
دولت منتخب فلسطین بعد از متوقف کردن اقدامات آشوب طلبانه نیروهای امنیتی، هیچ گونه تعرضی به دیگر نهادها از جمله ریاست تشکیلات خودگردان نکرد و همین امر پرسش های جدی را در مورد صحت ادعای ابومازن مبنی بر بروز کودتا در نوار غزه ایجاد می کند.
بنده معتقدم که اگر کمیته حقیقت یابی تشکیل و تحقیقات لازم را در خصوص رخدادهای ژوئن غزه انجام می داد، مشخص می شد که این عناصر وابسته به تشکیلات خودگردان بودند که علیه دولت مشروع فلسطین کودتا کردند
تا جایی که می دانم، ابومازن هرگز با حماس گفتگو نخواهد کرد و بحث پوزش حماس بابت کودتایش در نوار غزه، تنها یک سرپوش برای قطع نگاه داشتن رابطه با این جنبش است و کسانی که پیگیر اخبار فلسطین هستند، می دانند که آمریکا و رژیم صهیونیستی حمایت خود از تشکیلات خودگردان را منوط به قطع رابطه اش با حماس کرده اند و اظهارات صریح سه هفته پیش بلر گواهی بر این مدعا است. تونی بلر در گفتگویی ویژه با یکی از دوستان به صراحت اشاره کرده بود که تداوم ارتباط آمریکا و "اسرائیل" با ابومازن مشروط به قطع نگاه داشتن رابطه با حماس است.
در شرایط کنونی، هیچ راه حلی برای مسئله گذرگاه وجود ندارد، مگر آنکه مصر و دولت حماس با هم به توافق برسند، توافقی که با هدف حل فاجعه انسانی در نوار غزه از طریق گشودن گذرگاه رفح جهت واردات کالا و نیازهای اساسی به نوار غزه و همچنین خروج بیماران نیازمند درمان باشد ؛ البته این ورود و خروج باید تحت نظارت نیروهای امنیتی مصری و پلیس نوار غزه از سوی دیگر باشد.
نویسنده: فهمی هویدی
منبع:مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید