سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


تیری که سینما را هدف گرفته همه را می‌کشد


تیری که سینما را هدف گرفته همه را می‌کشد
شاهد احمدلو دومین تجربه كارگردانی شاهد احمدلو با عنوان «اگه می‌تونی منو بگیر» به اكران درآمده است.احمدلو كه از تجربه بازیگری در سینما به كارگردانی فیلم‌های كوتاه رسید سال گذشته با كارگردانی «چند می‌گیری گریه كنی» به جرگه كارگردانان فیلم بلند پیوست. «اگه می‌تونی منو بگیر» فیلم كمدی فانتزی است كه مانند اثر قبلی كارگردانش نگاهی به مقوله مرگ دارد. دلایل پرداختن به این نوع سینما، تجربه همكاری با تهیه‌كننده فیلم و بررسی دیگر تجربه‌های این فیلم مسائلی است كه در گفت‌وگو با شاهد احمدلو به آنها پرداخته‌ایم.
● ابتدا نام فیلم،‌ «اگه می‌تونی منو بكش» بود، چرا این نام تغییر كرد؟
تغییر نام فیلم یكی از ۱۷، ۱۸ اصلاحیه‌ای بود كه باید اعمال می‌شد، زیرا عنوان شده بود این نام ذهن مردم را به سمت و سوی دیگری می‌برد! ما چون می‌خواستیم فیلم توقیف نشود مجبور به اعمال تغییرات شدیم. بنابراین چون بر نام فیلم «اگه می‌تونی منو بكش» تبلیغاتی شده بود تصمیم گرفتیم نامی را شبیه همین نام انتخاب كنیم. به نظرم شباهت اسم این فیلم با یكی از فیلم‌های اسپیلبرگ موضوعی نیست كه در سینما مشكل‌ساز باشد. اگر تاریخ سینمای ایران و جهان را مرور كنید می‌بینید بسیاری از نام‌ها تكرار شده.
من خودم می‌دانم «اگه می‌تونی منو بكش» به داستان فیلم و شخصیت‌های آن نزدیك‌تر است اما نام فیلم باید عوض می‌شد!
در زمان اكران «چند می‌گیری گریه كنی» گفته بودید فیلم بعدی شما كاملا متفاوت است اما این فیلم هم كمدی است و در آن از فضایی برگرفته از مرگ و قبرستان استفاده كرده‌اید و تغییر چندانی در محتوای فیلم كه به مرگ و قبرستان مربوط می‌شود، داده نشده است.
منظور من بیشتر شكل روایت فیلم بود. این فیلم یك كمدی فانتزی است در حالی كه فیلم «چند می‌گیری گریه كنی» كمدی‌ای در دنیای واقعی بود. «اگه می‌تونی منو بگیر» یك دنیای خیالی است و همه آدم‌ها به صورت كاریكاتور ارائه شده‌اند. در این فیلم نوع طراحی لباس، نوع بازی بازیگران كاملا متفاوت است. اما اینكه زبان طنز تم اصلی فیلم باشد و در هر دو فیلم ما سعی كردیم در بستر مرگ چیزی ارائه كنیم باید بگویم این می‌تواند از مشخصه‌های آثار من باشد. به هر حال برای كارگردانی مثل من و برای رسیدن به افقی كه در ذهنم دارم یعنی فیلمساز مولف بودن باید تمریناتش از همین جا آغاز شود.وقتی حرف از تفاوت می‌زدید تصور من تفاوت در محتوا و مفهوم بود.
شاید این تصور شما از فیلم‌های كوتاهی كه ساختم و موفقیت آنها به وجود آمده باشد. شما توقع داشتید با فیلم دومم به آن نوع سینما برگردم. من حتما به آن سینما برمی‌گردم اما الان احساس می‌كنم باید مسیری را طی و تجربه‌هایی را كسب كنم تا زمان رسیدن به نقطه موردنظرم خیلی آگاهانه و مجرب باشد.
پس از ساخت فیلم‌های عامه‌پسند اگر روزی به سینمای مورد علاقه اصلی خودتان رجوع كنید فكر نمی‌كنید مخاطبانی را كه با ساخت این نوع آثار جذب كرده‌اید، از دست خواهید داد؟
همان‌طور كه از زمان كودكی‌ام ساخت یك فیلم بلند و دیده شدن آن در سالن سینما توسط مردم یك خواب و رویا بود و امروز تحقق پیدا كرده، پس این رویای من هم محقق خواهد شد. در حالی كه در آن زمان من هیچ‌كس بودم و امروز در حال كسی شدن هستم. ما كارگردان‌هایی داشتیم كه فیلم‌های اولیه‌شان خیلی بد بوده اما امروز جزو نام‌آوران سینمای ایران هستند. من هم قرار است چند فیلم در سطح بدنه سینما بسازم كه هدف اصلی‌اش جذب هر چه بیشتر تماشاچی به سالن سینماست. البته با توجه به ویژگی‌هایی كه لازم می‌دانم، یك فیلم حرفه‌ای باید داشته باشد. اینها گام‌های اولیه و موثری است كه پر از كشف و شهود است تا بتوانم در عرصه مورد نظر خودم خوب‌تر و محكم‌تر قدم بگذارم.
● چطور شد فیلم‌های بلندتان را از این نوع سینما شروع كردید؟
قبل از ساخت اولین فیلم بلندم در تلاش بودم آن فیلمی را كه دلم می‌خواست و دنبالش بودم بسازم اما تهیه‌كنندگانی كه من مایل بودم با آنها كار كنم حاضر نبودند بابت آن فیلم سرمایه‌گذاری كنند. از سوی دیگر وقتی به هم‌نسل‌های خودم در حوزه فیلمسازی نگاه كردم متوجه شدم همه به سمت یك نوع سینما رفته‌اند و سینمای بدنه دارد خالی می‌شود. با خودم گفتم باید اولین گام‌هایم را در این سینما بگذارم.
● محسن تنابنده به نوشتن برای سینمای هنری و خاص علاقه‌مند است. چگونه او را برای نوشتن چنین فیلمنامه‌ای تشویق كردید؟
ما ابتدا به ساخت فیلم دیگری با ارزش‌ها و معیارهای فرهنگی ـ هنری بالاتری فكر می‌كردیم. شش ماه روی فیلمنامه‌ای با عنوان «جنین» كار كردیم كه براساس طرحی از تورج اصلانی بود و قرار بود خودش نیز مسوولیت فیلمبرداری را به عهده بگیرد. ما با یك تهیه‌كننده به توافق رسیدیم و قرارداد هم بستیم اما نشد. نمی‌دانم چرا نشد. ما احساس كردیم بوی خیانت می‌آمد. به نظر من، محسن و تورج اصلانی آمد كه عده‌ای می‌خواهند این كار نشود تا خودشان بروند فیلمنامه «جنین» را كار كنند. به ناچار ما بی‌خیال شدیم.
تلاش ما برای ساخت فیلم یكسال طول كشید و نمی‌شد دو سال دیگر صبر كرد زیرا سیكل تولید در سینما بی‌رحم است و برای «بودن» باید درون این سیكل بود. به خاطر دارم در یك گفت‌وگو با محسن، گفتیم ما باید كار كنیم اما نه به هر قیمتی. تصمیم گرفتیم كار تجاری بكنیم اما كار خوب تجاری. ما می‌خواستیم شوخی با مرگ داشته باشیم و با نگاه دیگری به مرگ بنگریم.
● یعنی «اگه می‌تونی منو بگیر» یك اثر خوب تجاری است؟
من هیچ كاری نكرده‌ام كه به‌خاطرش ناراحت شوم. من یك بار صبح كه بلند می‌شوم و یك بار شب كه می‌خواهم بخوابم، جلوی آینه می‌روم تا ببینم بابت كارهایی كه در آن روز انجام داده‌ام، از خودم خوشم می‌آید یا بدم می‌آید. در مورد این دو فیلم بلند، هرگز فكر نكردم اشتباه كرده‌ام. اهدافی از ساخت فیلم‌هایم داشته‌ام كه به آنها رسیده‌ام.
● تهیه‌كننده اصولا به موفقیت در گیشه بیشتر از شما اهمیت می‌داد. این دو تجربه‌ای كه با توكل‌نیا داشته‌اید چگونه بوده؟ آیا در كارهای بعدی ترجیح می‌دهید خودتان تهیه كارهایتان را برعهده بگیرید؟
این هم جزو همان خیالاتی است كه می‌تواند در سر آدمی مثل من وجود داشته باشد اما لازم است نكته‌ای را بگویم؛ در حالی كه تهیه‌كنندگان فیلم‌های فرهنگی حاضر نشدند روی كارگردان جوانی مثل من با وجود موفقیت‌های فیلم‌های كوتاهش سرمایه‌گذاری كنند، آقای توكل‌نیا با وجود آنكه می‌توانست با فیلمسازان باسابقه سینما فیلم بسازد، با توجه به نگاهی كه به فیلمسازهای جوان دارند، تصمیم گرفتند روی من سرمایه‌گذاری كنند و تهیه فیلم من را برعهده بگیرند.
شما با تهیه‌كننده به توافق رسیده‌اید كه ۳ فیلم را برایش كارگردانی كنید. فیلم دوم‌تان را هم وقتی ساختید كه هنوز تكلیف اكران فیلم اول معلوم نبود. چطور شد توكل‌نیا به شما این‌قدر اعتماد كرد.
● آیا برای كارگردانی‌كردن ۳ فیلم پشت‌سر هم توافقات خاصی بین شما و تهیه‌كننده صورت گرفت؟
به‌هرحال برای شروع همكاری لازم بود علاقه‌مندی‌ها و اعتمادهای اولیه وجود داشته باشد و حتماً وجود داشته كه همكاری ما شروع شد. در مرحله بعدی اگر حاصل كار رضایتمند باشد، همكاری ادامه پیدا می‌كند. وقتی پس از فیلم اول از توكل‌نیا پرسیدم: «همانطور كه فكر می‌كردید، بود؟» ایشان گفتند: «بالاتر از آنكه فكر می‌كردم بود.» همین باعث شد زمینه دو فیلم بعدی هم فراهم شود.
اینكه تهیه‌كننده‌ای روی یك كارگردان تازه‌كار برای سه فیلم متوالی سرمایه‌گذاری كند، یك امتیاز برای كارگردان محسوب می‌شود. در ازای این امتیاز، شما چه امتیازی به تهیه‌كننده دادید؟
من فقط سعی كردم تمام تلاش و انرژی خود را در هرچه بهتر شدن محصول صرف كنم و شاید همین عامل باعث شد برای ساخت فیلم‌های بعدی هم به توافق برسیم. برنامه من این نبود كه فقط فیلمی بسازم، اگر چنین بود، بعد از فیلم اولم كه پیشنهادهای زیادی از سوی تهیه‌كنندگان داشتم، به آنها پاسخ مثبت می‌دادم. ما پس از اولین تجربه به نقاط مشترك بیشتری نسبت به هم رسیدیم و چیزهای خوبی برای هم داشتیم.
● فیلم‌های شما سرعت تولید بالایی دارد. یكی در ۲۹ جلسه و دیگری با ۳۳ جلسه فیلمبرداری به ثمر رسیده، این سرعت از كجا ناشی می‌شود؟
با توجه به تجربه‌ای كه تهیه‌كننده دارد، ما از پیش‌تولید خوب و همچنین گروه تولید حرفه‌ای برخوردار بودیم. این عوامل زمان تولید را كاهش می‌دهد. اگر بخش سرمایه و بخش فكری در یك فیلم از هم عقب نباشند و با هم پیش بروند، نتیجه كار مطلوب خواهد شد. با بضاعتی كه سینمای ایران دارد، باید یك فیلم با سرعت معقول تولید و سپس اكران شود.
حمید لولایی در هر دو فیلم حضور دارد. او اصرار دارد نشانه‌هایی از خشایار مستوفی را با خود به فیلم‌های شما بیاورد. در «اگه می‌تونی منو بگیر» وقتی «آقا بالا» دچار جنون ادواری می‌شود، تكیه‌كلام «نه غلام» را زمزمه می‌كند.
● این شوخی‌های كلامی را شما به فیلم اضافه كردید یا خود لولایی؟
دوست داشتم یك كدهای خصوصی از بازیگری كه تماشاگران می‌شناسند، به‌كار ببرم. در «چند می‌گیری گریه كنی» این پیشنهاد را خودمان دادیم. در «اگه می‌تونی منو بگیر» هم می‌خواستیم چنین فضایی را تكرار كنیم و حمید لولایی این صحنه از فیلم را پیشنهاد داد، ما هم استقبال كردیم. این كار در‌واقع شوخی و بازی با ذهن تماشاگر است.
من خیلی مایلم در انتهای گفت‌وگو صحبتی درباره هجوم كپی‌های غیرمجاز فیلمتان قبل از اكران آن داشته باشیم.
من دوبار بدشانسی آوردم؛ یكی اینكه درست ابتدای گسترده‌شدن و حرفه‌ای شدن فعالیت‌های بازار قاچاق فیلم، فیلم «چند می‌گیری گریه كنی» مورد هجوم قرار گرفت. در آن زمان کپی فیلم من در هفته ششم توزیع شد. در حال حاضر اولین فیلمی كه همزمان با اكران، كپی‌های غیر‌مجاز آن توزیع شد، فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر» بود. این دو اتفاق مایوس‌كننده است.
● آیا می‌شود گفت فقط تهیه‌كننده از این حادثه ضرر می‌كند؟
در ساخت یك فیلم، مجموعه آدم‌ها و متخصصانی هستند كه ضرر می‌كنند. این كار ضرر جامعی به كل اقتصاد سینما خواهد زد.
برای كارگردان و عوامل دیگر، دیده‌شدن كارشان خیلی مهم است كه به این ترتیب در گستره وسیعی دیده می‌شود...
فیلم بیشتر دیده می‌شود اما ما فیلم را برای سالن سینما می‌سازیم وگرنه می‌رفتیم برای رسانه‌های تصویری یا تلویزیون فیلم می‌ساختیم. ما می‌خواهیم در مدیوم سینما، فیلم مورد تماشا و نقد و نظر قرار بگیرد. نگرانی من یك فیلم و دو فیلم نیست. با این كار، سینما به‌سوی مرگ پیش می‌رود، مرگی كه حتی با فیلم‌های من هم نمی‌تواند به شیرینی بیان شود. تیری كه برای كشتن این سینما نشانه گرفته شده، بسیار برنده و خطرناك است. این تیر از كارگر صحنه تا راس هرم سینما را هدف گرفته است.
به‌نظرم باید همه مردم بدانند كه استفاده از یك سی‌‌دی قاچاق و كپی‌شده مانند استفاده از یك مال دزدی حرام است و ای كاش پلیس هم با همین عنوان مالخران و مالفروشان را دستگیر می‌كرد. استفاده كردن از این كپی‌ها مانند آن است كه اموال تهیه‌كننده را دزدیده‌اند و در میادین شهر، زیر پل سیدخندان توسط مغازه‌ها و دست‌فروش‌ها فروخته می‌شود و مردم می‌خرند!
عباس عبدالعلی‌زاده
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید