سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

یکه تازی در دو کشور


یکه تازی در دو کشور
به یقین می توان گفت فعالیت هیچ یک از سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی دنیا در افغانستان، وسعت و گستردگی سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان ( ISI ) را نداشته است. نزدیک به سه دهه جنگ در این کشور، به این سازمان امکان داد تا مرز تشکیل دولت (طالبان) در افغانستان پیش برود. اما امروز با تغییر وضعیت، به نظر می رسد نقش، جایگاه و شیوه عمل این سازمان در این کشور دچار تغییر و تحول شگرفی شده باشد.
«پاکستان دارای شش سازمان اطلاعاتی و امنیتی است؛ اف. آی. ای، ان. سی. دی،آی.بی، آی. اس. آی، دی. ای. اس، پی.آر و ام.ای.
در این میان سازمان آی.اس.آی به دلیل استقلال نقش بیشتری داشته و در تحولات افغانستان هم مهمترین سازمان اطلاعاتی است.» این سازمان در سال ۱۹۴۸تاسیس شد. در ابتدا رهبری آن را غیرنظامیان در اختیار داشتند ولی بعداً رهبری آن در اختیار نظامیان قرار گرفت و در زمان رژیم نظامی ژنرال «ضیاءالحق» اهمیت فوق العاده یی یافت.
این سازمان در دهه ۸۰ میلادی با CIA روابط نزدیکی برقرار کرد تا بتواند از یک سو مجاهدین افغانی را که اکثراً در پاکستان بودند، سازماندهی و تجهیز کرده و برای مقابله با نیروهای شوروی و دولت کمونیستی کابل اعزام کند و از سوی دیگر کانال دریافت کمک های امریکا و دیگر کشورهای غربی و تقسیم آن بین مجاهدین افغان باشد. در این سال ها و خصوصاً «در رژیم ضیاءالحق بدنه اصلی ISI که در افغانستان فعالیت می کردند را افسران بنیاد گرای اسلامی و اکثراً پشتون تشکیل می دادند.»
بعد از تصرف کابل و شروع جنگ های داخلی در سال ۱۹۹۲، «چهره های مورد حمایت ISI چون گلبدین حکمتیار نتوانستند قدرت را به دست گیرند. برهان الدین ربانی که در کابل دولتی تشکیل داده بود، روابطش با ایران، هند و روسیه روز به روز گسترش می یافت که باعث نگرانی شدید اسلام آباد شده بود.» به دنبال آن سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان با همکاری ژنرال بابر و با حمایت جمعیت علمای اسلام پاکستان (یکی از احزاب بنیاد گرای پاکستان) توانست طالبان را تاسیس و این گروه را تا تاسیس امارت اسلامی مورد نظرشان همراهی کند.
بعد از شکست طالبان، پاکستان در دوراهی انتخاب قرار گرفت. با حمله نظامی امریکا و متحدینش در افغانستان، پاکستان از یک سو برای حفظ موازنه خود در برابر دشمن قدرتمند خود یعنی هند و نیز به عنوان متحد تاریخی امریکا در منطقه، ناچار بود از سیاست جنگجویانه امریکا در افغانستان و عزم این کشور برای نابودی طالبان که ساخته خودش بود، حمایت کند و از دیگر سو بنا به مصلحت های ملی ناچار بود طالبان را کاملاً از بین نبرد. پاکستان و افغانستان بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند. در دو سوی مرز و در هر دو کشور، تعداد کثیری از پشتون ها زندگی می کنند که فارغ از مرزبندی سیاسی، در طول تاریخ آزادانه به هر دو سو حرکت کرده اند. پشتون ها در ایالت های مرزی وزیرستان شمالی و جنوبی پاکستان اکثریت داشته و در ایالت بلوچستان هم حضور دارند. از این رو این کشور هرگونه تحول در ساختار قوم پشتون در افغانستان را زیر نظر دارد چه آنکه تاثیر مستقیمی بر پشتون های پاکستان خواهد گذاشت.
از سوی دیگر فلسفه وجودی دولت پاکستان تاسیس محلی برای مسلمانان شبه قاره تعریف شده بود و پاکستان همواره از این پتانسیل برای مقابله با هند استفاده کرده است. بر این اساس احزاب بنیادگرای قدرتمندی چون جماعت اسلامی پاکستان و جمعیت علمای اسلام پاکستان به وجود آمدند که تا سطوح بالای سیاسی هم نفوذ پیدا کردند. این احزاب دارای شبکه های وسیع آموزشی و قدرت بسیج خصوصاً در مناطق پشتون نشین هستند. تربیت طالبان از بین مهاجران افغانی پشتون یک نمونه از آن بود. در پی فشارهای فزاینده امریکا بر پاکستان مبنی بر قطع حمایت از بنیادگرایان طالب، دولت اسلام آباد دست به اقداماتی برای محدود کردن ریشه های آنها در پاکستان زد که با واکنش شدید مجامع بنیادگرای پاکستانی مواجه شد.
از این رو پاکستان به خوبی می داند که دولت غرب گرای حامد کرزی هیچ گاه مورد حمایت جامعه بنیاد گرای پاکستان نخواهد بود و هرگونه فشار به طالبان می تواند این احزاب تندرو را تشویق کند که به جهاد علیه دولت افغانستان دست بزنند، کاری که واکنش امریکا به عنوان اصلی ترین حامی دولت کابل را به دنبال خواهد داشت. از سویی در این صورت این احزاب می توانند حتی برای دولت اسلام آباد هم چالش های جدی ایجاد کنند. برخی از تحلیلگران مسائل سیاسی معتقدند پاکستان با میانجیگری امریکا حامد کرزی را تشویق می کند تا طالبان میانه رو را به دولت وارد سازد.
بر این مبنا اگر سازمان های اطلاعاتی و امنیتی خارجی را در افغانستان مصداق راهبردهای دولت های آنها در این کشور بدانیم، ISI هم خواهد کوشید تا ضمن همکاری با سازمان اطلاعات و امنیت امریکا (CIA)، ابتکار عمل را از دست نداده و با جنگجویان طالب هم رابطه اش را حفظ کند.
از سوی دیگر جایگاه ISI در افغانستان در حال تحول است. در دهه ۸۰ و نبرد مجاهدین با دولت کمونیستی و ارتش شوروی در افغانستان، ISI به عنوان چشمان سیا عمل می کرد. این سازمان علاوه بر همکاری نزدیک با مجاهدین، هزاران جاسوس در افغانستان داشت در حالی که سیا تنها به عرضه سلاح و پول از کانال ISI اقدام می کرد و خود شناختی کور از افغانستان داشت. دهه ۹۰میلادی و پیروزی امریکا در جنگ سرد، باعث قطع حضور سیا در افغانستان بود و این باعث شد که ISI با آزادی هرچه تمام تر به کارهای اطلاعاتی در افغانستان بپردازد و طالبان را به وجود بیاورد. این در حالی بود که سیا همچنان اطلاعات آی.اس.آی را می پذیرفت. به گفته یک مقام امریکایی «هیچ کس نمی پذیرد که ما صحنه را اداره نمی کنیم و کاره یی نیستیم.»
اما امروزه نزدیک به پنج سال است که سازمان های اطلاعاتی امریکا از جمله سیا در افغانستان کار می کنند و مسلماً در خصوص مسائل اطلاعاتی آشنایی بسیاری یافته و از این رو وابستگی آن به آی.اس .آی کمتر از گذشته شده است. اگر به این مساله تقویت سازمان امنیت ملی افغانستان را هم اضافه کنیم ، به این نتیجه می رسیم که آی.اس .آی در حال از دست دادن نقش برتر اطلاعاتی خود در افغانستان است. افغانستان در دوران حکومت های کمونیستی بعد از کودتای ثور ۱۳۵۷ و با کمک کا. گ. ب سازمان اطلاعاتی با نام اختصاری «خاد» را تشکیل داد که در زمینه مسائل اطلاعاتی و سرکوب های داخلی توانایی داشت.
«این سازمان از سال های اولیه قدرت گیری حزب دموکراتیک خلق افغانستان تحت نظر کا. گ. ب از دولت جدا شده و مستقیماً اقدام می کرد. به نوعی که در برکناری حفیظ الله امین و روی کار آمدن ببرک کارمل و بعدتر دکتر نجیب الله آخرین رئیس جمهوری از حزب دموکراتیک خلق نقش داشت.» از این رو گمان می رود که سازمان امنیت ملی افغانستان، توانسته باشد در این پنج سال به ترمیم خود پرداخته و فعالیت های آی.اس .آی را با کندی مواجه کند. البته نباید از ذات سیال سیستم های امنیتی غافل بود و اینکه شاید آی.اس.آی با روش های جدید تر وارد شود.
این در حالی است که در افغانستان قبل از یازده سپتامبر بسیاری از سرویس های اطلاعاتی کشورهایی چون امریکا، پاکستان، روسیه و هند به این اجماع رسیده بودند که باید برای نابودی طالبان با هم همکاری کنند اما در افغانستان بعد از یازده سپتامبر سرویس های اطلاعاتی خارجی گرچه در بسیاری مسائل با هم همکاری اطلاعاتی می کنند (مانند نابودی القاعده و طالبان ولی نه به صورت کامل) ولی با توجه به ذات متفاوت اهداف و استراتژی های دولت های متبوع شان هر یک راه خود را رفته اند.
پاکستان بعد از تشکیل خود، هیچ گاه رابطه دوستانه یی با دولت های افغانستان نداشته و از این کشور در افکار عمومی افغان ها نفرت زیادی وجود دارد. در سال های اخیر حامد کرزی بارها به عناصر داخلی که با سرویس های امنیتی خارجی همکاری دارند هشدار داده است قسمت اعظم حمله وی متوجه عناصر پاکستانی است. این زمزمه ها در ماه های اخیر شدت یافته و به برخی از مسوولان ارشد دولتی هم رسیده است. حال این پرسش مطرح می شود که آیا این اقدامات می تواند نشان ثبات دولت افغانستان، قدرت گیری سازمان های امنیتی این کشور و محدودکردن سرویس های اطلاعاتی کشورهای دیگر باشد. اقداماتی که بدون آن استقلال و امنیت افغانستان حاصل نخواهد آمد.
عزیز نوری
روزنامه نگار افغانی مقیم ایران
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید