چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ریشه تحولات اخیر روابط بین ایران و آمریکا در کجاست؟


ریشه تحولات اخیر روابط بین ایران و آمریکا در کجاست؟
در یک سکوت نسبی لایحه "اختیارات دفاع ملی" آمریکا به تصویب کنگره رسید. این لایحه که با ٣۶٩ رای موافق در برابر ۴۶ رای مخالف از تصویب گذشت زمینه را برای آغاز جنگ با ایران آماده کرده است.
سه خبر که ممکن است با یکدیگر بی ارتباط بنظر برسند احتمالا زمینه ساز تصویب این لایحه عجیب که در بخشی از آن ایران در مظان شدیدترین اتهامات قرار گرفته، بوده است.
در بخشی از مدرک ١۵١٣ صفحه ای مزبور که تحت عنوان National Defense Authorization Act به تصویب رسید کنگره از ایران به دلیل ادامه برنامه های هسته ای خود و توسعه برنامه ساخت موشک های بالستیک به عنوان تهدیدی یاد می کند که نیروهای آمریکائی را در منطقه مورد مخاطره قرار می دهد.
این گویش و نحوه برخورد با مسئله ایران در پی انتشار گزارش ماه پیش NIE که در آن به صراحت تاکید شده بود که ایران هیچ نوع برنامه ساخت سلاح اتمی را پی گیری نمی کند و نیز اینکه حتی در صورت ادامه چنان برنامه ای حداقل تا دو سال آینده نیز بسیار غیرمحتمل (Very Unlikely) خواهد بود که به اورانیوم با غنای بالا دست یابد، بطور مشهودی در تضاد است.
دنیس کوسینیچ (Dennis Kucinich) یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری از حزب دموکرات که از موضع سرسختانه ای بر علیه جنگ جانبداری می کند، بلافاصله به همراه ۴۵ نماینده دیگر درخواست رای گیری قابل ثبت با ورقه را نمود. کوسینیچ پس از تصویب لایحه مزبور گفت: "هیچ مدرک اطلاعاتی که یک چنین ادعای کابینه بوش را تائید کند وجود ندارد. کاری که دارند می کنند هدفی جز افزایش تنش با ایران را پی گیری نمی کند..... کنگره باعث گردید یک پیروزی بزرگ که استحقاق آنرا ندارند نصیب کمپین پرزیدنت بوش برای براه انداختن جنگ دومی در منطقه و این بار بر علیه ایران، گردد."
واقعه دیگر، مسافرت آقای بوش به منطقه بود که همزمان شد با دعوت ایران از البرادعی برای مسافرت به ایران و ایجاد بازتاب تبلیغاتی گسترده بین المللی همراه با ترتیب دادن ملاقات وی با آیت الله خامنه ای. برنامه سفر البرادعی بطور تعجب آوری حکایت از یک نوع برنامه ریزی عمدی به لحاظ زمان بندی می کرد.
سخنانی که البرادعی در این سفر به زبان راند (که من به گوشه هایی از آن اشاره خواهم کرد) بطور قطع سفر بوش را به شکست کامل کشاند و آنرا به یک افتضاح تاکتیکی سیاسی مبدل کرد.همزمان با حضور البرادعی در ایران سخنگوی آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین تاکید کرد که سفر او از طبیعت فوق العاده مهمی برخوردار بوده و تعهد ایران برای پاسخگوئی به همه سئوالات آژانس را در پی داشته است. خانم فلمینگ هم چنین گفت که البرادعی تمامی اطلاعاتی را که در خصوص نسل جدید سانتریفوژهای ایران نیاز داشته است دریافت نموده است.
حضور البرادعی و نزدیک شدن همکاری ایران با آژانس در عین حال منجر به تقویت موضع کشورهائی مانند چین و روسیه در شورای امنیت که موافق تصویب قطع نامه های تحریمی جدید علیه ایران نیستند خواهد شد و همزمان موقعیت تندرو هائی مانند سارکوزی را که این روزها شعارهایش علیه ایران از کاخ سفید نیز داغتر شده در هاله ای از ابهام قرار می دهد چرا که اگر ایران به همکاری کامل و تمام عیار خود ادامه دهد چه جای تنبیه و توبیخ آنهم بدلیل ادامه غنی سازی اورانیوم با درصد پائین وجود دارد؟
در حالیکه نگاهها از هم اکنون متوجه گزارشی است که البرادعی قرار است در ماه مارچ تنظیم و منتشر نماید ولی مهمترین نتیجه سفر البرادعی به ایران و اظهار رضایت از همکاری ایران این بود که باعث گردید تمامی کشورهایی که آقای بوش به آنان مسافرت کرده بود با آنکه روابط نزدیک و در سطح بسیار بالائی با آمریکا دارند به پیشنهاد آمریکا برای پیوستن به آن کشور و باز کردن یک جبهه خصومت علیه ایران پشت کنند.
مصاحبه البرادعی پیش از خروج از تهران با روزنامه پر تیراژ الحیات چاپ لندن دارای نکات جالب توجهی بود. البرادعی در این مصاحبه صراحتا گفت که تامین امنیت منطقه عربی خاورمیانه باید بدست خود اعراب باشد که دقیقا با موضع ایران از خود هماهنگی نشان می داد. وی در این مصاحبه گفت:
"ما اعراب باید رهبری تامین امنیت خود را، خود بدست گیریم و در این زمینه فعال شویم. ما نمی توانیم سرنوشت خود، امنیت و آینده و تمدن خود را بدست مراکزی بدهیم که در آمریکا و اروپا نشسته اند. ما نمی توانیم عقب نشسته و منتظر نتیجه و عاقبت تصمیماتی باشیم که آنها برای ما می گیرند." او به آیه ای از قرآن اشاره کرد که خداوند قومی را تغییر نمی دهد مگر خود اقدام به ایجاد تحول در خود نمایند.
بلافاصله الریاض چاپ عربستان عکس العمل نشان داده و گفت که قبل از مسافرت آقای بوش به عربستان به ایشان اطلاع داده شده بود "که به عنوان یک مرد صلح قدم شان مبارک است اما به عنوان یک مرد جنگ ، نه".
الریاض به آقای بوش نصیحت کرد که ذهن خود را مشغول چیزی که منابع اطلاعاتی آمریکا خود اذعان داشته اند که وجود خارجی ندارد نکند.
ضربه آخر را شاهزاده سعود الفیصل وارد کرد. او با لحنی تحقیرآمیز گفت: ما با ایران رابطه داریم، با آنها صحبت می کنیم و اگر هم مشکلی پیش آید کانال های ارتباطی داریم که به ما اجازه می دهد با آنها حرف بزنیم. ما هر موضوعی را که آقای بوش می خواهند مطرح کنند با کمال میل می شنویم ولی بحثها را از دیدگاه خود پیش خواهیم برد."
حمله پیش گیرانه مسافرت البرادعی، موضع گیریها و سخنان وی از یکسو و از سوی دیگر اعزام نمایندگانی برای ملاقات با شش کشور عربی عضو شورای همکاری خلیج از سوی احمدی نژاد، آنهم همزمان با حضور بوش درکشورهای مزبور با پیامهائی در خصوص همکاری های امنیتی، اقتصادی و سیاسی بین ایران و GCC وضع را برای بوش مغشوش و گیج کننده کرده بود.
واقعه سومی که می خواهم در اینجا به عنوان حلقه ای از آن سخن به میان بیاورم که احتمالا منجر گردیده که لایحه سابق الذکر با لحن آنچنان تهدید کننده ای به تصویب برسد گزارش عجیبی است که ساندی تایمز روز ١٣ ژانویه منتشر کرد.
طبق این گزارش فرمانده سپاه پاسداران ایران سردار محمدعلی جعفری طی مسافرتی مخفیانه وارد منطقه سبز در بغداد که تحت پوشش شدیدترین سیستم های محافظتی و امنیتی است شده و پس از عبور از چندین ایستگاه بازرسی به سمت محلی که سفارت آمریکا و وزارت خانه های عراق در آنجا قرار دارند رفته است. با توجه به اینکه دولت آمریکا در سال گذشته از سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی یاد کرده و آقای جعفری در لیست Most Wanted دولت آمریکاست، این مسافرت و حرکت، کاملا غیرعادی بنظر می رسد. آیا ممکن است سفر آقای جعفری در جهت تلاش برای ایجاد همکاری هائی برای برقراری امنیت در عراق و نیز هموار کردن راه آشتی نظامی بوده و احتمالا بر اثر نزدیک نبودن دیدگاههای دو طرف به شکست انجامیده باشد بنحوی که دولت آمریکا با تصویب لایحه فوق در حال ورود به فاز جدید و آخر باشد؟
این شکست آقای بوش نمی تواند اسرائیل و حامیان تندرو آنرا در کابینه آقای بوش از جمله شخص چنی و الیوت آبرامس را قانع کند که باید دست روی دست گذاشت و عنان سرنوشت منطقه را بدست ایران و اعراب داد.
شهیر شهیدثالث
منبع : صدای مردم


همچنین مشاهده کنید