یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

باید پاستوریزه حرف زد


باید پاستوریزه حرف زد
▪ تصویر اول:
خانواده شهدا و جانبازان با شور و تکبیر به رئیس‌جمهوری نگاه می‌کنند که می‌گوید: <آرزوی شهیدان شما به سرعت در حال تحقق است و جهان و بشریت راهی جز این ندارد. همه بساط عالم برپا شده تا آن روز نورانی اتفاق بیفتد؛ روزی که همه پیامبران، شهدا و صلحاخواهند آمد و یاری خواهند کرد. بعضی‌ها این حرف‌ها را تمسخر می‌کنند، اینها بت‌پرست‌ها و شیطان‌پرست‌های مدرن هستند. قیافه روشنفکری می‌گیرند اما به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند.>
▪ تصویر دوم:‌
در دانشگاه علم و صنعت میهمانانی ویژه به سخنان رئیس‌جمهوری که سرزده به دیدارشان رفته بود، گوش می‌دهند که می‌گوید: در مورد پرونده هسته‌ای این‌طور نیست که ما کوتاه آمده باشیم، ما با همه وجود درگیریم و اگر می‌بینید آنها جیغ‌های بنفش می‌کشند به دلیل نیشگون‌هایی است که ما از زیر از آنها می‌گیریم. این دو تصویر اگرچه در میان برنامه‌های صداوسیما جایی برای پخش نیافت اما سایت‌های اصولگرا و به دنبال آن سایر سایت‌های خبری و تحلیلی، در انتشار این تصاویر آن هم به شکل گسترده از یکدیگر سبقت گرفتند، به گونه‌ای که به سرعت در رسانه‌های خارجی نیز محتوای این سخنان رئیس‌جمهور مورد بحث قرار گرفت، بر این اساس شاید چندان دور از موضوع نباشد که چرایی توجه به این فیلم‌های حاشیه‌ای و دور شدن از موضوعات مهم‌تر مورد بررسی صاحبان‌نظر قرار گیرد.با تورقی کوتاه بر سخنرانی‌های رسمی محمود احمدی‌نژاد، خصوصا در سفرهای استانی و یا حتی در صحن علنی مجلس، روشن می‌شود که این نوع ادبیات به کارگرفته شده، چندان موضوع تازه و جدیدی نبوده که رسانه‌های الکترونیکی اینچنین برای انتشارش به تکاپو بیفتند، خاصه آنکه اینبار آقای رئیس در محفلی خصوصی و صمیمانه‌تر، از واژه‌ای نظیر <بزغاله> یا اینکه دختربچه‌ای دو ساله در بلا‌د غرب او را <محمود> صدا زده است و یا اینکه او از زیر کسانی را نیشگون می‌گیرد سخن به میان آورده که چندان هم غیرطبیعی به نظر نمی‌رسد و معمولا‌ در محافلی اینچنین سیاستمداران کمی از پله عرف و تکلیف پایین‌تر می‌ایستند و زبان خاطره‌گویی یا زبان غیرسیاسی را برای سخن گفتن برمی‌گزینند.
چنانچه با نگاهی به نشست‌های مسوولا‌ن دولت‌ها و مجلس‌های پیشین نیز قطعا از این دست سخنان که گاهی به سوژه‌های رسانه‌ای تبدیل می‌شد، بسیار پیدا می‌شود و لذا نمی‌توان محمود احمدی‌نژاد را به واسطه آنکه در یک نشست صمیمانه، ادبیاتی را به خدمت گرفت که حتی صداوسیما هم برای انتشارش ابا کرده است، سرزنش کرد و البته این هرگز به معنای تایید این نوع سخن‌فرسایی نیست و همواره بر همگان است که در کرسی بزرگان و در لباس صاحبان دولت، مجلس، مطبوعات و سایر نهادهای کلیدی زبان نکو به خدمت گیرند.
موضوع مورد اعتراض چرایی رفتن در ورطه تکرار است که گویی این تکرار هم گوینده چنین کلا‌می را از انتقادات مکرر به شیوه سخنرانی‌اش بی‌تفاوت می‌کند و هم جامعه را به جای امیدوار بودن در تصحیح چنین شیوه‌ای به سمت عادت کردن و دستمایه طنز قرار دادن اینگونه سخنان سوق می‌دهد.
بدین معنی که از دیدگاه افکارعمومی، یک اتفاق در حال تکرار است و آن اینکه رئیس دولت هر روز بر مشی و منش خود در به‌کارگیری ادبیات عامیانه به جای ادبیات دیپلماتیک پای می‌فشارد و در دیگر سو رسانه‌ها بر انتقاد خویش به این شیوه پای می‌فشارند و این دامنه چنان کش آمده که به جای اثرگذاری مطلوب و نتیجه‌گیری مقبول، نتیجه عکس داده و هر روز همه منتظر حدیث و حکایت تازه‌اند تا به خنده‌ای مراسم نقد آن را برگزار کنند غافل از آنکه گاهی در انتهای این عادت، خانه‌ای با کلمات نامتعارف ویران می‌شود و روابطی در سطوح بین‌المللی تا ابد تیره‌تر می‌ماند. با این توصیف اگر در شرایطی رئیس دولت و همراهانش به این نتیجه رسیده‌اند که در مقابل این همه انتقاداتی که به ادبیات معروف آقای رئیس شده، سر تسلیم فرود آورند و از انتشار عمومی بخش‌هایی از این ادبیات غیرمتعارف، جلوگیری کنند و از طرفی دفتر ریاست‌جمهوری رسما اعلا‌م کند که هدف آقای رئیس از <بزغاله> منتقدان سفرهای استانی نبوده‌اند، شاید بد نباشد که رسانه‌ها نیز به این روند کمک کنند.
اگرچه این در تعارض با وظیفه رسانه‌ای است اما شاید بتوان بر اساس یک وظیفه فراتر، گاهی بر سوژه‌های شیرین خبری و حاشیه‌ای چشم بست. شاید هم چشم بستن بر سوژه‌هایی چنین داغ که با ذائقه مخاطب هم سازگار است، اساسا با اصول اطلا‌ع‌رسانی صریح و جذاب و شفاف سازگار نباشد اما تصور کنید که وقتی رئیس دولت و یارانش در دفتر ریاست‌جمهوری به این نکته رسیده‌اند که این دو سخنرانی اخیر از جنسی که جامعه پذیرای آن باشد، نیست، آیا این گامی که به عقب برداشته شد، بهترین نتیجه نبود که به پاسش، ما نیز یک گام عقب‌تر برویم و گاهی خود را به نشنیدن بزنیم تا شاید برای همیشه این ادبیات نامتعارف از زبان ساکنان خیابان پاستور رخت بربندد؟ تا شاید از این پس در خبر‌های بعدی که از پاستور روانه سایت ها و مطبوعات می‌شود نیز ادبیاتی پاستوریزه به خدمت گرفته شود.
مسیح علی‌نژاد
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید