یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

روزنامه‌نگاری ایرانی؛ آرمان یا ارتزاق!


روزنامه‌نگاری ایرانی؛ آرمان یا ارتزاق!
۱) آیا روزنامه نگاری یک هوس است؟ آیا اتفاقی از سر تفنن است؟ آیا پر کردن اوقات کسانی است که نمی دانند، عمرشان را چگونه تلف کنند؟ روزنامه نگاری برای پر کردن شکم است؟ یا خالی کردن عقده؟ یا جلب توجه یا بالندگی یک احساس خجالت زده برای ابراز وجود و جبران احساس تحقیر شدگی؟
۲) برای بسیاری، سؤالهای فوق، نوعی توهین به حساب می آید. حق دارند؛ برای ما روزنامه نگاری، ابتدا با نوعی تکلیف گرایی و آرمان خواهی گره خورده است؛ روزنامه مقدس است انگار، روزنامه را نباید لوله کرد و بر سر اندیشه دیگر کوبید، ما روزنامه را به شیشه ها نمی چسبانیم تا از نور محروممان کند، روزنامه برای ما سفره نیست تا آب و نانمان را از روی آن برداریم، ما با روزنامه اندیشه امان را جلد نمی کنیم تا کسی تیتر اصلی ذهنمان را نبیند؛ روزنامه برای ما آرمان است، نه ارتزاق!
۳) می گویند وقتی یوهان کارولس (Johann Carolus) آلمانی، برای نخستین بار، چیزی شبیه روزنامه را در اوایل قرن هفدهم منتشر کرد، هرچیزی که می رسید -بدون آنکه حتی به درستی ویرایش شود و یا تفسیر و تحلیلی به آن اضافه شود، به دست چاپ سپرده می شد. روزنامه ریلیشن (Relation) مستقیماً از آن عوام مردم بود. آنان ریلیشن را می خواندند تا "مطلع" شوند. کارولس، با صرافت طبع روزنامه نگاری می کرد. او ناچار بود، مطالب را به روش سربی حروفچینی کند و سرنوشتش را با ماشین های چوبی گره بزند. چرا کارولس در کنار اخبارش، تفسیر و تحلیلی به خورد مردم نمی داد؟ شاید سختی حروفچینی او را از این "هوس" منع می کرد. کما اینکه بعدها در اوایل قرن نوزدهم، نخستین ماشین های چاپ که با نیروی بخار کار می کردند، این هوس خانمان برانداز را در سر نویسندگان جاری کردند!
۴) کسانی که با فرهنگ روزنامه نگاری حال حاضر جهان آشنا هستند، بی تردید، التزام اهالی رسانه را به هیجانات نفسانی اذعان می کنند. سوژه ها -اگر خود فروشی تبلیغاتی و سیاسی در قالب رپرتاژ نباشند-، چیزی جز تلاشی برای تحریک ذائقه غریزی و هیجان طلب انسان نیست. بهترین نوع روزنامه نگاری، جذاب ترین نوع آن است. با این انگاره، نسبت روزنامه با حقیقت انگاری و عدالت فراموش می شود و روزنامه نگاران، شبیه دلقک هایی که برای ارتزاق، ناچار از خنداندن یا شگفت زده کردن مخاطبان هستند، به تیترهای ناصواب و بی جواب پناهنده می شوند.
۵) ...اما قرار بود، ژورنالیسم ایرانی، پرده دیگری از روزنامه نگاری مألوف باشد. «قلم ها سازنده اند... قلم ها شهید پروردند... رسانه های گروهی باید در خدمت تهذیب جامعه باشند... مجله باید انسان تربیت کند... رسانه ها باید منادی امید باشند...» اینها جملات تاریخی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام راحل(ره) است. در میانه دهه ۶۰، فقط ۹۹ عنوان نشریه به چاپ می رسید. این میزان، در سال های اخیر به حدود ۳ هزار عنوان و در حدود یک و نیم میلیارد نسخه رسیده است! روزنامه نگاری سایبر و سایت های خبری هم خود حکایت دیگرند. آیا "هوس"های تاریخی روزنامه نگاری است که اکنونِ ما را در این آشفتگی رسانه ای فروبرده است؟ آنچه را که مقام معظم رهبری بی بندوباری مطبوعاتی خواندند، چگونه باید تحلیل کرد؟
۶) به عنوان یک روزنامه نگار، تردید ندارم، بسیاری از اهالی رسانه از اتفاق نامیمون امروزین ما ناخرسند و نگران هستند. از اینکه میدان مقدس درگیری هویتی و فکری روزنامه نگاری که می توانست، محمل تجلی حقیقت باشد، به تلاشی نامقدس و سخیف برای باج خواهی، جاه طلبی و پوشانیدن حقیقت تبدیل شده است. روزنامه هایی که با ژست عدالت طلبی و حمایت از طبقه کارگر و مستضعف، حمایت های سیاسی سندیکاهای کارگری را مصادره می کردند، به شیپوری برای مجیزگویی تکنوکرات های فربه و هتاکی به ارزش های انقلابی تبدیل شده اند. ظاهراً فرجام رسانه های ایران هم چیزی شبیه به حاکمیت های مردم گریز دموکرات خواهد بود:
ـ صاحبان ثروت، مطبوعات را می خرند، لوله می کنند و بر سر کارگران و مستضعفان می کوبند، آن وقت، روز کارگر میتینگ می گیرند و برای جلب "اعتماد" آنها، بن خرید "شهروند" و "رفاه" هدیه می دهند تا نان سیاست ورزی شان آجر نشود.
۷) گویا روزنامه نگاری امروز ایران، رنگ آرمانخواهی اش پریده و به سفره ارتزاق بدل شده است!
وحید یامین‌پور / معاون پژوهشی دانشکده خبر
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید