پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ترویج اخوت یا اصلا‌ح سیاست؟


ترویج اخوت یا اصلا‌ح سیاست؟
هفته پیش یکی از مسوولا‌ن سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی منحل شده، نکاتی را اعلا‌ن کرد که تحلیل و نقد آن خالی از فایده نیست، بلکه به نوعی ضروری هم هست. ‌معاون اقتصادی معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبری ریاست‌جمهوری گفت: <طبق شاخص اقتصادی اعلا‌م شده حدود ۲۰ درصد جمعیت زیر خط فقر هستند. این شاخص برای جامعه اسلا‌می که اخوت حرف اول را می‌زند خوب نیست. این با وجودی است که دولت هر سال ۴ تا ۵ هزار میلیارد دلا‌ر کالا‌های اساسی را توزیع می‌کند اما باز نیز گروهی بهره‌مند نیستند.>
<همچنین بیش از ۶۰ درصد درآمد در اقتصاد دست ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعیت است و بقیه درآمد دست افراد دیگر است و این همان توزیع نابرابر فرصت‌ها است.>
اولین نکته‌ای را که در ورای منطق آشکار این جملا‌ت می‌توان دید، اعتقاد به این است که فقر و بدبختی ۲۰ درصد از مردم جامعه ما احتمالا‌ امری طبیعی است و ناشی از هیچ تصمیم و سیاست غلط دولت نیست و مردم باید با تکیه بر روحیه اخوت و برادری اقدام به دستگیری از فقرا کنند و انتقاد اصلی از وجود فقر در جامعه متوجه فقدان روحیه برادری نزد مردم است. ‌
این استدلا‌ل در شرایطی صحیح است که دولت تمامی مساعی خود را برای توزیع عادلا‌نه درآمدهای مشاع مردم و ایجاد فرصت‌های برابر برای آنها جهت دسترسی به شغل فراهم کند، در حالی که می‌دانیم درآمدهای دولت ایران از ملک مشاع مردم بسیار زیاد است، از جمله درآمدهای حاصل از نفت، منابع، گمرکات، مالیات‌ها، کارخانه‌ها و بانک‌های اصلی و بزرگ و... قطعاً بیش از ۷۵ درصد تولید ناخالص داخلی کشور است و حتی بودجه کشور در برخی موارد به تولید ناخالص داخلی کشور تنه زده است. بنابراین اولین پرسشی که به ذهن می‌آید این است که اگر این درآمدها منصفانه و عادلا‌نه توزیع، یا در امور تولیدی و اشتغال‌زا سرمایه‌گذاری، یا صرف تأمین اجتماعی مردمی می‌شد که قادر به کار و کسب درآمد نیستند، دیگر نیازی به کمک شهروندان نیست ، آن هم برای ۲۰ درصد از جامعه، یعنی ۱۵ میلیون نفر!
نکته دیگر اینکه گفته‌اند: <دولت سالا‌نه ۴ تا ۵ میلیارد دلا‌ر کالا‌های اساسی را توزیع می‌کند، اما باز گروهی بهره‌مند نیستند.> فرض کنیم این توزیع وظیفه دولت باشد، در این صورت چرا باز هم گروهی از مردم از آن بهره‌مند نیستند؟ مسوولیت این را باید متوجه چه کسانی دانست؟ اما مشکل مهم‌تر این است که دولت از کجا منابع مالی توزیع چنین کالا‌هایی را تامین می‌کند؟ مگر نه اینکه مستقیماً از درآمدهای مشاع مردم آنها را تامین می‌کند، در این صورت آیا بهتر نیست این تصرف را پایان بخشد و مستقیماً منابع مردم را در اختیار خودشان قرار دهد، تا بهتر، بهینه‌تر و کارآمدتر آنها را مصرف کنند؟
گفته شده که ۶۰ درصد درآمد در اقتصاد دست ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعیت است. با توجه به اینکه بخش اعظم تولید ناخالص داخلی در اختیار دولت است، چگونه و از چه راهی آن را توزیع می‌کند که این درآمدها به جای آنکه در اختیار طبقات فقیر و نیازمند و نیز فعال جامعه قرار گیرد، در اختیار قشر محدودی قرار می‌گیرد؟
اتفاقاتی که در یک ماه گذشته رخ داده است، نشان‌دهنده افزایش بیشتر شکاف درآمدی و اضافه شدن تعداد فقرا است. اگر افزایش اخیر در قیمت برنج فقط شامل ۱۰ درصد از کل مصرف سالا‌نه برنج شده باشد (که بسیار بیشتر از این است) طبعاً ۳۰۰ هزار تن برنج در یک چشم به هم زدن حدوداً با افزایش قیمت حداقل کیلویی هزار تومان مواجه شده‌اند، که مابه‌التفاوت آن ۳۰۰ میلیارد تومان است و تصور نمی‌کنم این مبلغ به جیب چند ده نفر بیشتر رفته باشد و روشن است که در مقابل از جیب‌میلیون‌ها نفر کسر شده است؛ جیب‌هایی که در واقع چیز چندانی در آن باقی نمانده است که از آن کسر شود و مشابه همین موارد است که موجب تسلط اندکی از افراد بر اقتصاد کشور می‌شود. این امور محصول سیاست‌های غلطی است که روز به روز فقرا را فقیرتر و پولدارها را پولدارتر می‌کند و راه‌حل آن هم کمک‌های برادرانه به فقرا نیست، اصلا‌ح سیاست‌های اقتصادی شرط ضروری کاهش فقر است.
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی