چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

طالقانی از گفتار تا رفتار


طالقانی از گفتار تا رفتار
حرف های خوب زدن چندان کار مشکلی نیست. اما کم پیدا می شوند کسانی که به این حرف های خوب عمل کنند.مشکل کنونی ما هم فاصله یی است که میان گفتارها و رفتارها است. خیلی ها حرف های زیبا می زنند ولی پای عمل که پیش می آید برخلاف شعارهای زیبا، رفتارهای ناهنجار از آنان می بینیم. طالقانی را از این زاویه نیز می توان نگریست.
● تحمیل عقیده
یکی از نقاط سیاه کارنامه رضاشاه استفاده از عنصر زور در برخورد با مسائل فرهنگی و اعتقادی جامعه است. در حالی که جامعه ما در آن زمان به شدت مذهبی و سنتی بود او می خواست با زور نظامی مردم را وادارد آن طوری که می خواست رفتار کنند. حکم کرد زنان حق ندارند با چادر در کوچه و خیابان ظاهر شوند. بر همین اساس ماموران حکومتی چنانچه در معابر عمومی زنی را با این وضع مشاهده می کردند، چادر را از سر او می کشیدند.در سال ۱۳۱۴ به خاطر اعتراض برخی روحانیان به این مساله نیروهای نظامی به مردمی که در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و به سخنرانی گوش می کردند، حمله کردند. سخنران مجلس فرار کرد و تعداد زیادی از مردم کشته شدند اما سیاست رضاشاه تغییری نکرد.سال ۱۳۱۸ آیت الله طالقانی در حال عبور از خیابان با صحنه یی مواجه می شود که پاسبانی به زور می خواهد چادر از سر زنی بکشد.
آقا سیدمحمود به سمت پاسبان خیز برمی دارد و سیلی به صورت مامور می زند و نسبت به این کار اعتراض می کند و واکنش او باعث می شود او را به زندان افکنند.این اولین زندان طالقانی بود.در بدو امر به نظر می رسد ایشان صرفاً از موضع دفاع از احکام شرع دست به این کار زده است اما حرکات بعدی او نشان از انگیزه و دیدگاهی دیگر دارد. جریانی که خود را مدافع اجرای احکام شرع می دانست، بعد از شهریور ۲۰ تحت نام فداییان اسلام به رهبری مرحوم نواب صفوی فعال شد. آنها از دولت وقت تنها می خواستند احکام شرع را اجرا کند و به دولت مصدق هشدار دادند حجاب را اجباری کند و در ادارات کارمندان را وادارند نماز بخوانند و مشروب فروشی ها را هم تعطیل کنند. در نهایت هم چون دولت مصدق قادر به چنین کاری نبود و تن به این امور نداد، دکتر مصدق را مرتد معرفی کردند. اما طالقانی که در مقابل زورگویی رضاخان ایستاده بود، برای تغییر فرهنگ و عقیده مردم به اسلام نیز حاضر نبود متوسل به زور و قدرت شود. او از حرکت دکتر مصدق حمایت کرد و تا پایان عمر از او به عنوان پرچمدار مبارزات ملی و استقلال طلبانه یاد کرد. او معتقد بود طرح چنین مطالباتی در آن شرایط درست نیست علاوه بر این بعدها در پرتوی از قرآن نوشت هدف از اجرای احکام اسلامی رشد عقلی و اخلاقی مردم است، نه اینکه صرفاً یکسری اعمال مکانیکی و شکلی را انجام دادن و تقلید کردن بی آنکه بفهمیم چرا چنین کاری می کنیم.
● آزادی و حقوق مخالف
نکته جالب توجه دیگر این است که همه می دانند طالقانی با افکار و مشی مرحوم نواب صفوی همخوانی نداشت. اما زمانی که آنها به خاطر همین عقایدشان مورد تعرض و تجاوز عوامل دولتی قرار گرفتند و بسیاری از دوستان و همفکران آنها حاضر نبودند به آنها کمک کنند، این طالقانی بود که بعد از کودتای ۲۸ مرداد خانه اش را در اختیار آنان گذاشت تا از چشم پلیس مصون بمانند. او حاضر بود خود را به خطر اندازد تا از حقوق و آزادی مخالف فکری خود دفاع کند.مخفی کردن فداییان اسلام در شرایطی که دستگاه حاکم در تعقیب آنان بود، جرم تلقی می شد و مستوجب مجازات بود اما طالقانی این هزینه ها را پذیرفت و از آنها در برابر دستگاه حمایت کرد. این در شرایطی بود که بعد از اختناق کودتا بسیاری از افراد حتی برای منافع خودشان هم حاضر به ریسک کردن و هزینه پرداختن نبودند تا چه رسد برای دیگری. از سویی این نکته قابل تامل است که بسیاری افراد وقتی آزادی شان محدود می شود، دست به اعتراض می زنند و چه بسا زندان و فشار برای رسیدن به آزادی را تحمل می کنند یا زمانی که همفکران شان دچار مشکل می شوند از حقوق آنها دفاع می کنند و برای آزادی آنها خود را به آب و آتش می زنند. این اتفاق کمتر افتاده است که کسی برای آزادی و حقوق مخالف خود دست به چنین کارهایی بزند.
اگر نگوییم اکثراً از محدود شدن یا گرفتار شدن مخالف خود خوشحال می شوند و به نحوی او را مقصر قلمداد می کنند ولی حداقل روشن است که کمتر کسی حاضر می شود برای آزادی فکری که آن را خطا می داند جانفشانی کند. اما طالقانی این را عملاً نشان داد.همین رویه را او در سال های آخر قبل از انقلاب و بعد از پیروزی درباره گروه های سیاسی داشت. او همواره از آزادی آنان دفاع می کرد. حتی زمانی که مساله شورا مطرح شد و عده یی با اجرای قانون شوراها مخالفت می ورزیدند به این دلیل که در بسیاری مناطق شوراها به دست کمونیست ها و مخالفان می افتد، او رسماً در مقابل این تفکر ایستاد و گفت حالا چند تا مارکسیست هم وارد شورا شوند، چه می شود؟
● درون و برون
نکته مهمی که کمتر بدان توجه شده است، رفتار شخصی و اجتماعی فرهیختگان ماست. بارها با این نکته روبه رو بوده ایم که بسیاری از روشنفکران و روحانیان که در صحنه اجتماعی از آزادی یا اخلاق و ارزش ها سخن می گویند و از آن دفاع می کنند، در حوزه شخصی و زندگی خصوصی خود رفتاری دیگرگونه دارند. شعار آزادی و حقوق بشر می دهند اما برای اعضای خانواده خودشان حق انتخاب و اظهارنظر قائل نیستند. فرزندان شان آزادی ندارند که ایده و رفتاری متفاوت داشته باشند. اگر خودشان مذهبی هستند، حتماً فرزندان باید به مبانی مذهبی پایبند و مقید باشند.اگر عقاید غیرمذهبی دارند، گرایش پیدا کردن اعضای خانواده به سوی مذهب را نمی توانند تحمل کنند. این رفتار دوگانه اختصاص به امروز ندارد. این خصلت همواره در جامعه بشری رواج داشته است. حافظ در قرن هفتم از این رویه انتقاد می کند؛
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
اما از طالقانی رفتاری متفاوت می بینیم. فرزندان او از آزادی مناسبی در خانواده برخوردار بودند. هر کدام راه و روشی برای خود برگزیدند حتی عقیده های متفاوت و مخالف او را انتخاب کردند اما طالقانی با همه آنها برخوردی صمیمانه داشت. هیچ گاه به آنها تحمیل نکرد که راه و عقیده او را برگزینند. این نکته یی است که برای روشنفکران و روحانیان جامعه ما قابل تامل است.
● پیشگامی
یکی از مسائل چالش برانگیز جامعه ما مساله حقوق زنان است. اکنون زنان خواهان حقوق برابر با مردان هستند و از نظر اجتماعی نیز منزلت بیشتری پیدا کرده اند. در زمان حاضر خیلی ها از حقوق زن صحبت می کنند اما وقتی به گذشته برگردیم، فضایی متفاوت می بینیم. تا سال ۱۳۴۰ فعالیت زنان بیشتر منحصر بود به خانه داری و بچه داری. حتی زنان حق نداشتند در انتخابات شرکت کنند و رای بدهند تا چه رسد به اینکه کاندیدا شوند اگرچه رفتن به مدرسه برای دختران تا حدی عادی شده بود اما بیشتر خانواده ها از اینکه دختران شان برای دانشگاه به شهری دیگر بروند، ابا داشتند و نیازی هم برای این حد تحصیلات نمی دیدند. معلمی و پرستاری مهم ترین شغلی بود که برای زنان تا حدی پذیرفته شده بود.سال ۱۳۴۱ دستگاه حاکمه دست به رفرمی در زمینه های مختلف از جمله قانون انتخابات زد.
از جمله موارد آن اعطای حق رای و شرکت در انتخابات به زنان بود. این مساله باعث مخالفت شدید با دستگاه حاکم شد.خود زنان نیز به دلیل فرهنگ مذهبی و سنتی چندان موافقتی با سیاست های اعلام شده دولت نداشتند.اعلام چنین مطلبی از سوی دولت کاملاً از مصالح سیاسی خودش برمی آمد کمااینکه مردان هم حق انتخاب آزاد نداشتند و نمایندگان مجلس عملاً انتصابی بودند. اما یک سال قبل از این اقدام دولت در سال ۱۳۴۰ در کنگره جبهه ملی چند تن از زنان شرکت کردند و حق رای هم داشتند. این مساله مورد مخالفت برخی افراد بود اما آیت الله طالقانی به شدت از این مساله دفاع و اعلام کرد چطور مادر شما حق رای ندارد؟ ما همه از دامان آنها برخاستیم.یعنی یک سال قبل از اینکه شاه لوایح شش گانه اش را بدهد طالقانی و جبهه ملی از مشارکت زنان در تصمیم گیری های سیاسی دفاع و آن را عملی کردند. چنین اقدامی در فضای فرهنگی و سنتی آن روز امری ساده نبود، شجاعت و قاطعیتی می خواست که در کمتر کسانی یافت می شد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید