یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


اسماءالله به زبان نت


اسماءالله به زبان نت
برای بسیاری از بریتانیایی ها و میلیون ها نفر دیگر در سرتاسر جهان سال۱۹۹۷ سال مرگ تراژیك پرنسس دایانا در یك سانحه رانندگی بود و تصویری كه از تابستان آن سال در اذهان عمومی نقش بسته است مربوط به مراسم خاكسپاری دایانا و موسیقی محزون یك گروه كر سوگوار بود كه همواره تلخی آن خاطره را برای دوستداران دایانا حتی پس از گذشت ده سال از مرگ او تداعی می كند.
موسیقی زیبا وتأثربرانگیزی كه با این مراسم تدفین همراه شد «ترانه ای برای آتن» نام داشت كه یك شبه جان تاونر را از یك آهنگساز برجسته كلاسیك به چهره ای محبوب و مردمی تبدیل كرد و این چنین بود كه خیل جدیدی از هواداران به باشگاه دوستداران این مرد لاغر و بلنداندام كه موهایش را از فرق باز می كند و تیپی شبیه به ستارگان پاپ دهه۶۰ دارد پیوستند. فعالیت هایش در عرصه موسیقی از نو سنجیده و معیارهای جدیدی برای آن در نظر گرفته شد، به دریافت لقب سر نائل آمد و برای خیلی ها تبدیل به یك راهنمای معنوی شد. همه تصنیفات و آثار موسیقایی اش از مسیحیت الهام پذیرفته بودند و یا به قول خودش در «آئین ازلی».
تاونر ۶۳ ساله اگرچه در انگلیس به دنیا آمد و بزرگ شد اما در دهه۱۹۷۰ به ارتدكس شرقی روی آورد به طوری كه موسیقی او خیلی زود آینه ای بر اصول اعتقادی خشك و تعصب آمیز آن شد و همچون مكالماتش با اشارات وكنایاتی به قدیسین گمنام همراه گشت. تصنیفات او عناوینی همچون «دیودیا»، «آخرالزمان» و «آگرافون» را حمل می كنند و اعطای لقب «مینی مالیست مقدس» به او از سوی بسیاری ها كه شاهد اجرای تصنیف سه ساعته «رستاخیز» یا تصنیف هفت ساعته «Veil of the Temple»- كه ماهیتی مدیتیشن گونه دارد- به چالش برانگیخته شده است.
مردم همین روزها شاهد یكی دیگر از نقاط عطف فعالیت حرفه ای تاونر در عرصه موسیقی خواهند بود كه اجرای یك قطعه باشكوه و فراموش نشدنی توسط یك گروه كر و اركستر انگلیسی است. این قطعه به سفارش پرنس چارلز تصنیف شده است، كسی كه تاونر بیش از یك دهه پیش به خاطر «اشتراك دیدگاه هایشان در باب اهمیت همه آئین های مذهبی» دوست شد. این قطعه «اسماء زیبا» نام دارد و با الهام از اسماء ۹۹گانه الهی كه از متن قرآن مجید گرفته شده اند ساخته شده است.
تصنیف چنین قطعه باشكوهی از هم اكنون به موجی از شایعات در مورد مذهب واقعی این آهنگساز دامن زده است به طوری كه مطبوعات بریتانیا با تیترهایی همچون «تاونر مسلمان می شود» و یا گزارشاتی در مورد پشت پا زدن او به كلیسای مسیحیت زندگی خصوصی و حتی مذهبی او را زیر ذره بین قرار برده كه البته با انكار او و تكذیب همه این شایعات همراه بوده است. برای تاونر تصنیف قطعه «اسماء زیبا» كه تأمل و تعمقی در ۹۹ نام الله یا پروردگار است و قرار است در یك كلیسای جامع كاتولیك اجرا شود بی جنجال و خالی از حرف و حدیث های مردمی و باز هم مطبوعاتی نبوده است برخی ها به او انگ فرصت طلب بودن و خودشیرینی برای جهان اسلام زده اند و برخی دیگر كار او را نامتعارف دانسته اند. او با خونسردی و در حالی كه به نظر نمی آید كمترین رنجشی از این انتقادات به دل گرفته باشد می گوید: نمی دانم مسلمانان چه تصوری از این كار دارند. واقعاً از آنها نپرسیده ام اما پس از اجرای لندن این كار قرار است در استانبول اجرا شود و تا به حال از آنجا اعتراضی به گوش نرسیده. تنها چیزی كه می توانم بگویم این است كه این قطعه، متن واقعاً باشكوهی دارد، مجموعه ای از اسماء مقدس الهی كه برخی به جلال و عظمت او اشاره دارند و برخی دیگر از بخشندگی و مهربانی او می گویند. كاری كه من كرده ام همراه كردن آنها با موسیقی ای بوده است كه الوهیت آنها را متجلی سازد و معانی آنها را در دل خود منعكس نماید. خداوندگار بخشنده، خداوندگار مهربان. من همه قرآن را نخوانده ام چون قطعاً از توانایی من خارج است اما برادری دارم كه صوفی است وخدا را در قرآن به گونه ای می یابد كه در انجیل نمی یابد. یك خدای دوست داشتنی و محبوب.
اشاره تاونر به این كه برادری دارد و از قضا صوفی هم هست پیشینه خانوادگی او را در كانون توجه قرار می دهد. او برخلاف آنچه تصور می شود از دل یك خانواده تجارت پیشه طبقه متوسط انگلسی برخاسته است: آدم هایی محترم و نجیب زاده كه به راندن اتومبیل های كلكسیونی جگوار و بنتلی علاقه دارند و یكی از همان ماشین ها در پاركینگ خانه كمی شلخته اما راحت او كه به سبك خانه های كشاورزی ساخته و طراحی شده پارك شده است و این سبك زندگی با تصویری كه مردم از یك آهنگساز معاصر كه با استدلال ها و توجیهاتی خود را به خاطر تصنیف موسیقی ای كه انعكاس بخش گذشته دور است بیشتر «رادیكال» توصیف می كند خیلی تفاوت دارد. او آهنگسازی است كه همچون باخ زندگی و كارش را وقف خدا می كند اما در عین حال ظاهر و تیپش را همچون ستارگان پاپ نگاه داشته است.
از منظری دیگر این تیپ و ظاهر یادآور گذشته دوری است كه تاونر با تصنیف قطعه شاد و سرگرم كننده ای به نام «whale» كه برای نخستین بار در كنسرتی در لندن در سال۱۹۶۸ اجرا شد به شهرت دست یافت وحال نوستالژی آن روزها را زنده می كند. پس از این تجربه موفق بود كه تاونر در اصول اعتقادی ارتدكسی غرق شد. او كه همواره شیفته مسیحیت بوده در جوانی اش به نواختن ارگ در یك كلیسای محلی می پرداخت و حتی در تصنیفات اولیه اش آن بار و تأثیرپذیر مذهبی دیده می شد كه نمونه آن قطعه The Whale بود كه با الهام از داستان حضرت یونس در انجیل تصنیف شد. تعمق در اصول اعتقادی ارتدكس به استعداد ذاتی اش در موسیقی ماهیتی هنری داد و از همین رو آثارش هیچگاه سرگرمی نبودند. تاونر خیلی زود تبدیل به یك آیكن فرهنگی شد. موسیقی او نزد كسانی كه از یافتن آهنگسازی اصیل كه درك و جذب تصنیفاتش آسان بود خوشحال شده بودند محبوب واقع شد اما از سویی دیگر تردد همقطاران حرفه ای خود در انزوا قرار گرفت.
او می گوید: «این مرا معذب می كند. همین كه واقعاً دوستان آهنگسازی ندارم و چه خوب می شد كه داشتم» و به نظر می آید كه تحقق چنین خواسته ای در آینده ای نه چندان دور امكانپذیر باشد. تصنیف قطعه «اسماء زیبا» تاونر را دگرگون كرده است و او اگرچه همچنان به گفته خودش به مسیحیت پایبند است اما چشم و گوشش را به حقایق بدون هیچگونه تعصب و پیشداوری باز كرده است.
تاونر می گوید: «به نقطه ای رسیده بودم كه هر آنچه تصنیف می كردم رنگ و بویی زاهد منشانه به خود گرفته بود و انعكاس بخش اصول اعتقادی كلیسای ارتدكس بود من این نیاز مبرم را حداقل در موسیقی احساس كردم كه كارم را جهان شمول تر كنم. رنگ های دیگر را تجربه كنم و زبان های دیگر را بپذیرم.»
این پروسه ای تدریجی بود كه باعث شد شیفتگی او به شرق به عنوان منبع ناب و اصیل هنر الهی محور عناصری از هندوئیسم، اسلام و حتی شامانیسم را به خود بگیرد اما در جریان تصنیف قطعه بلند و مدیتیشن گونه the voil of the temple براساس متون مجموعه ای از مذاهب بود كه آن تجربه دگرگون كننده برای او اتفاق افتاد. تاونر می گوید كه مكاشفه ای رؤیاگونه داشته است و با همان خونسردی ای كه از برادر صوفی اش حرف زده بود توضیح می دهد كه این مكاشفه پس از دیداری با یك جادوگر سرخپوست بوده است.
«همه جا را دنبال این طبل مخصوص جشن سرخپوستان گشته بودم تا از آن صدای باشكوه در قطعه the veil استفاده كنم كه ناگهان دوستی به من زنگ زد و گفت: یكی از آن طبل ها را پیدا كرده است و آن را برایم خواهد آورد. وقتی كه رسید آن جادوگر سرخپوست را هم با خود آورده بود. فكر می كنم او چندمراسم شفابخش و درمانی ای را در استون هج یا جایی شبیه به آن برگزار می كرد. بعد از این كه او رفت مكاشفه ای رؤیاگونه داشتم كه به من گفتند این حالت معمولاً پس از دیدار با چنین آدم هایی كه خلوص و قدرت درونی ای دارند كه انسان غربی از دست داده رایج است.
این مكاشفه، دیداری با روح فیلسوف عارف Frithjof بود كه به تاونر گفت: خود را از قید و بندها رها كند و افق های تازه ای را حداقل در عرصه موسیقی تجربه كند.
البته تغییر رویه تاونر را می توان به اتفاقات ساده تر و بدیهی تر دیگری نیز نسبت داد از جمله این كه او آهنگسازی بود كه كم كم به سن ۶۰ سالگی پا گذاشته بود و همین خلق و خوی خیلی ها را نرم تر می كند. وقتی به او این موضوع را می گویم او با لبخندی می گوید: «امكان دارد.» تاونر در آن سال های پرشور و حرارت تعصب و مذهب گرایی با بحران های مختلفی دست و پنجه نرم كرده بود. بیماری های سخت و عاداتی كه ترك كردن شان برای او بسیار دشوار بود. حال زندگی او سروسامانی به خود گرفته است و نظم و ترتیبی یافته است كه آن را مدیون همسری مهربان و تولد سومین فرزندشان است. او می گوید: «من تبدیل به یك مرد خانواده شده ام. سن و سال هم بی تأثیر نیست.»
به هر دلیل و انگیزه آشكار یا پشت پرده ای او دیگر یك ارتدكس دو آتشه یا ضدغرب نیست. او با لذت به موسیقی باخ گوش می دهد و حتی آن را با ارگی كه در كلیسا در نزدیكی محل سكونتش است می نوازد و در مورد «آئین ازلی»؟
تاونر می گوید: «خب، البته مهم است اما باید راهی برای تحلیل آن بیابید كه انسان مدرن بتواند با آن ارتباط برقرار كند. برای من در حكم جباریت شده بود. حالا آزادم كه كندوكاوهای بیشتری بكنم و به دوردست ها بروم البته تا آنجا كه به لحاظ متافیزیكی معقول باشد.»
كندوكاو او در قرآن سال ها به طول انجامیده است. او قطعه «اسماء زیبا» را هفت سال پیش تصنیف كرده بود كه البته علت تأخیر زیاد در اجرای آن را گرد هم آوردن همه عوامل لازم برای اجرای چنین كار باشكوهی ذكر می كند. یكی از سازهای حیاتی در اجرای این قطعه همان طبل مخصوص جشن سرخپوستان است كه ۹۹ بار و هر بار به دنبال یكی از اسماء پرجلال الهی طنین می افكند.
وقتی به عنوان آخرین سؤال از تاونر می پرسم برای تصنیف این قطعه و در كل آثار موسیقی اش از چه منبعی الهام می گیرد او بی هیچ تردیدی به خداوند اشاره می كند و زیبایی طبیعت و دنیا را عاملی در جهت تقویت ایمانش به آن منبع لایزال و نامتناهی می داند.
«وقتی اتفاق خارق العاده ای برای من می افتد و یا یك اتفاق معمولی و ساده مثل دیدن غروب زیبای خورشید و یا شیرجه زدن در آب دریا و شنا كردن در آن واكنش آنی من به آن سپاس از خداوند برای همه نعمت هایش بوده است. موسیقی چیزی بیرون من است كه در عین حال درون من نیز هست. وقتی كه حتی سه ساله بودم فی البداهه آهنگ می زدم و پدر بزرگ مادری ام تظاهر می كرد یكی از تماشاگران است و برایم دست می زد. صدای چیزهایی مثل رعد وبرق و یا باران را از خودم در می آوردم.
سرجان تاونر، آهنگساز معروف و خوشنام بریتانیایی بیست و هشتم ژانویه ۱۹۴۴ در لندن به دنیا آمد. او به مدرسه های «گیت» رفت و سپس تحصیلات خود را در آكادمی سلطنتی موسیقی دنبال كرد؛ جایی كه برخی اساتید موسیقی و آهنگسازی او بزرگانی همچون سرلنون بركلی بودند. تاونر برای نخستین بار در سال ۱۹۶۸ با كانتات (قطعه موسیقی آوازی) «نهنگ» براساس داستان یونس در عهد قدیم به شهرت دست یافت . این قطعه برای نخستین بار در كنسرت سینفونیتا در لندن اجرا شد و سپس توسط كمپانی موسیقی Apple Recordsضبط و به بازار عرضه شد. دیگر قطعه معروف موسیقی او كه توسط Apple به بازار آمد«مرثیه سلتی» بود . در سال ۱۹۷۷ تاونر به كلیسای ارتدكس روسیه پیوست و اینگونه بود كه تعالیم دینی ارتدكس و آئین های عبادی آن بر آثار موسیقایی اش شدیداً تأثیر گذاشتند . او مخصوصاً مجذوب عرفان آن و همچنین مطالعه و تصنیف نوشته های آبای كلیسا همچون سن جان كریسوستوم شده بود. یكی از معروف ترین قطعات او یك موسیقی متن كورال از شعر «بره» اثر ویلیام بلیك بود كه آن را درسال ۱۹۸۵ تصنیف كرد و اغلب به عنوان یك سرود كریسمسی اجرا می شود با این حال برخی از مهم ترین تصنیفات او كه كنكاشی موسیقایی در فرهنگ یونان و روسیه بودند «مرثیه آخماتووا» و «شانزده هایكوسفریس» هستند. دیگر تصنیفات برتر او عبارتند از «آكاتیست شكرگزاری (۱۹۸۷)، «نقاب محافظ » (كه برای نخستین بار توسط نوازنده ویولن سل «استیون ایسرلیس و اركستر سمفونی لندن در سال ۱۹۸۹ اجرا شد)، ترانه ای برای آتن (كه در مراسم خاكسپاری پرنسس دایانا در سال ۱۹۹۷ اجرا و نواخته شد). تاونر همچنین پس از مرگ دایانا و در ادای احترام به او كه چهره ای محبوب در میان میلیونها بریتانیایی بود قطعه «طلوع جاودانگی » را با الهام از اشعار ویلیام بلیك تصنیف كرد كه برای بسیاری ها تبدیل به یك خاطره فراموش ناشدنی از آن واقعه شده است.
از زندگی خصوصی و مذهبی تاونر در سال های اخیر در مطبوعات بخصوص مطبوعات بریتانیا گزارش داده شده است كه او از مسیحیت ارتدكس خارج شده است تا به تأمل و كنكاشی در مذاهب و آئین های مختلف از جمله هندوئیسم و اسلام بپردازد و یكی از پیروان فیلسوف عرفان گرا «Frithjof shuon» شده است. با این حال به گفته برخی دیگر ازمنابع او اگرچه در سالهای اخیر از عناصر موسیقی غیرغربی در تصنیفات خود به وفور استفاده كرده است اما همچنین یك مسیحی ارتدكس است. او درسال ۲۰۰۳ قطعه جامع و استثنایی «the veil of the temple» را براساس متون مجموعه ای از مذاهب تصنیف كرد كه اجرای آن چهار گروه كر، چندین اركستر و حداقل هفت ساعت می طلبد.
جان تاونر در سال ۲۰۰۰ برای دستاوردهای ارزنده اش در عرصه موسیقی به دریافت لقب سر یا همان شوالیه گری نایل شد.
ترجمه: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید