یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

افراط و تفریط در سیاست خارجی


افراط و تفریط در سیاست خارجی
در ابتدای شروع کار، دولت نهم استراتژی‌ تهاجمی را اتخاذ کرد و بر این مبنا آقای رئیس‌جمهور شروع به رهنمود دادن به تمام رهبران دنیا نمود. برای جورج بوش، خانم مرکل، ژاک شیراک و سارکوزی نامه نوشت تا آنها را به راه راست هدایت نماید و جهان را انذار داد تا طبق نظر ایشان عمل کنند در غیر این‌صورت ایشان جهان را عوض خواهد کرد. در چارچوب همین استراتژی بحث واقعی نبودن هولوکاست را که دعوایی بین اروپاییان و یهودیان بود و ارتباطی با ایران و مسلمانان نداشت، مطرح نمود. در پی این اقدام محو اسرائیل از روی نقشه جهان مطرح گردید که خسارات و هزینه‌های زیادی برای جمهوری اسلامی ایران به بار آورد. این استراتژی‌، آمریکا و اروپا را در کنار هم قرار داد تا به مظلوم‌نمایی‌های اسرائیلی و تهدید امنیت این کشور پاسخ دهند و برنامه صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای ایران را هدف گیرند. آنان با تبلیغ این موضوع که برنامه هسته‌ای ایران خطر جدی برای منطقه و به‌ویژه اسرائیل دارد وارد مقابله با ایران اسلامی شدند و چهار قطعنامه تحریم شورای امنیت سازمان ملل را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کردند. قطعنامه‌هایی که تا سالیان دراز سایه شوم‌شان بر سر ایران عزیز خواهد بود. در پی اتخاذ استراتژی تهاجمی و پاسخ ندادن آن و نزول جایگاه بین‌المللی جمهوری‌ اسلامی ایران و تحمیل هزینه‌های بی‌حساب به کشور، تفریط در سیاست خارجی شروع و اقداماتی به عمل آمد که عزت ملت عزیز ایران را خدشه‌دار نمود. برقراری رابطه با آمریکایی‌ که در ابتدا قرار بود هدایت شود در دستور کار قرار گرفت و آنگونه پیگیری شد که جنبه‌ التماسی به خود گرفت.
آقای احمدی‌نژاد در سفر اخیر به آمریکا چندین‌بار این موضوع را در مصاحبه‌های مختلف مطرح نمود و برای بار دوم در زمان سخنرانی جورج بوش در سازمان ملل در جایگاه ایران نشست و به سخنان رئیس‌جمهور آمریکا گوش فرا داد. این در حالی بود که طرف مقابل با بی‌اعتنایی تمام در زمان سخنرانی آقای احمدی‌نژاد برخورد نمود و نه‌تنها رئیس‌جمهور و وزیر خارجه در این سخنرانی شرکت نداشتند بلکه حتی معاون وزیر یا مدیرکل وزارت خارجه آمریکا نیز در جایگاه آمریکا حضور نداشت. آقای احمدی‌نژاد در این سفر در مصاحبه با «لری کینگ» خبرنگار CNN تمام حرف‌های قبلی خود در مورد اسرائیل را پس گرفت و اظهار داشت من منظورم نابودی اسرائیل نبوده بلکه از بین رفتن خشونت وکشتار مورد نظر من بوده است. در کنار این تغییر موضع، معاون آقای احمدی‌نژاد به دوست بودن با مردم اسرائیل اشاره کرد که این نظر مورد تایید شخص رئیس‌جمهور نیز قرار گرفت. موضعی که با تمام اصول جمهوری اسلامی ایران در تناقض بود. متاسفانه این تغییر موضع ۱۸۰ درجه‌ای از استراتژی‌ تهاجمی که ضربات مهلکی به ایران وارد نمود، راه به جایی نبرد زیرا تصویری که آقای احمدی‌نژاد از خود در عرصه بین‌المللی ارائه داده است، قابل اصلاح نیست و نمی‌تواند به چهره مناسب و مقبول تبدیل شود. متاسفانه این چرخش دیپلماتیک جزء ضعف و خدشه‌دار کردن عزت و غرور ملت ایران نتیجه‌ای نداشت. سیاست افراط در منطقه خلیج فارس باعث دور شدن کشورهای عربی از ایران و ترساندن آنها شد تا جایی که مجموعه این کشورها به خرید تسلیحات نظامی تا سقف ۶۰ میلیارد دلار پرداختند این سلاح که توسط آمریکا تامین می‌شود برای مقابله با اسرائیل نیست بلکه برای مقابله با ایران است که دوست و برادر و هم‌کیش آنهاست ولی به دلیل اتخاذ سیاست تهاجمی آنها را به طرف دیگر سوق داده است.
آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران در پی جا انداختن این موضوع برای اعراب حوزه خلیج فارس بود که ایران بیش از اسرائیل برای شما تهدید است. این سیاست تا شروع کار دولت نهم با شکست مواجه شده بود اما سیاست تهاجمی آقای احمدی‌نژاد باعث شد این توطئه دیرینه آمریکا با موفقیت همراه شود. در این چارچوب کشورهای عربی از طریق رسانه‌های ماهواره‌ای ضد تبلیغات وسیعی در مورد دخالت‌های ایران در منطقه و خطر نفوذ و تسلط بر خلیج فارس را مطرح می‌کنند و مشکل اعراب و اسرائیل را جنبه ثانویه می‌دهند. بعضی از این کشورها درخواست عضویت در ناتو را مطرح کرده‌ند تا مثلا از تهدید ایران در امان باشند. در اجلاس اخیر گفت‌وگوی ادیان که در سازمان ملل و به ابتکار عربستان سعودی برگزار گردید کشورهای عربی به‌ویژه شخص ملک عبدالله برای اولین‌بار در کنار شیمون پرز رئیس‌جمهور اسرائیل قرار گرفت و مورد تحسین رژیم صهیونیستی واقع گردید. شیمون پرز در سخنرانی خود این اجلاس را پیامی مثبت برای صلح اعراب و اسرائیل دانست و خوشبینی خود را نسبت به آینده روابط اظهار داشت.
این اجلاس با تاسف تمام موفقیت آمریکا را در جایگزینی ایران با اسرائیل در دشمنی با اعراب به نمایش می‌گذارد که دلیلی جز استراتژی‌ تهاجمی دولت نهم ندارد. زمانی‌که سیاست افراطی تهاجمی در منطقه خلیج فارس پاسخ نداد و مشکلات زیادی را ایجاد نمود، سیاست تفریط آغاز گشت. کار به جایی رسید که برای تحبیب قلوب از تمامیت ارضی ایران هزینه شد و نام خلیج فارس که نامی تاریخی و عزیز برای ملت ایران است مورد بی‌مهری قرار گرفت. آقای احمدی‌نژاد سفری بی‌نتیجه و بی‌پاسخ به امارات و قطر انجام داد و نسبت به ادعای امارات بر جزایر ایرانی بی‌تفاوت ماند و موضع‌گیری‌های منفی بعدی این کشورها را مشاهده نمود. سیاست افراط که بعضا با توهم نیز همراه بوده اصلاح جهان را در دستور کار خود قرار داده است. در همین چارچوب آقای احمدی‌نژاد به‌طور دائم تغییر مدیریت جهانی را مطرح می‌کند تا همه مسائل و مشکلات عالم را حل نماید. این سیاست در روابط خارجی به عنوان دخالت در امور داخلی دیگر کشورها و ناامن‌ نمودن دولت‌ها تلقی می‌شود که باز هم خسارات زیادی برای جمهوری‌ اسلامی ایران به بار می‌آورد. زیرا این تلقی به‌وجود می‌آید که دولت ایران در پی تغییردولت‌های دیگر می‌باشد که این به معنای معرفی ایران به عنوان عامل ناامنی در جهان است.
سخنرانی‌های آقای احمدی‌نژاد در سازمان ملل و به‌ویژه آخرین سخنرانی ایشان کاملا موضوع امور جهانیان را به نمایش می‌گذارد و ایشان را به‌عنوان یک منجی عالم بشریت معرفی می‌کند و این در حالی است که موضع‌گیری‌ها در مصاحبه‌های مطبوعاتی و تلویزیونی وی در نیویورک کاملا متفاوت و از موضعی پایین‌ و تفریطی بود. آقای احمدی‌نژاد از یک طرف عملکرد شورای امنیت سازمان ملل را به درستی ناعادلانه می‌داند و از جانب دیگر برای عضویت ایران در این شورا به‌رغم توصیه‌های کارشناسان با ژاپن به رقابت می‌پردازد و شکست سنگینی را به ایران تحمیل می‌کند تا به خیال خود نظام ناعادلانه این سازمان را به نمایش بگذارد. در حالی‌که فعالیت در سازمان‌های بین‌المللی ساز و کار خود را دارد و افشای ناعادلانه بودن نظام بین‌المللی روش خود را. نتیجه این نوع سیاست‌های افراطی و تفریطی تنزل جایگاه بین‌المللی ایران و رفتار ناشایست با هموطنان عزیزمان در کشورهای خارجی است که سال‌ها معنی عزت و سربلندی را با تمام وجود احساس کرده بودند. امید است در آینده یک بار دیگر شاهد عظمت و عزت ایران و ایرانیان باشیم.
دکتر سیدمحمد صدر
معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات
منبع : روزنامه کارگزاران