سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
فرقه بابیه چیست ؟
مصطفی حسینی طباطبایی؛پایه گذار فرقه بابی،سید علی محمد شیرازی، از مدعیان بابیت امام دوازدهم شیعیان كه بعدها مدعی مهدویت و نبوت شد. در ۱۲۳۵ در شیراز به دنیا آمد. در كودكی به مكتب شیخ عابد رفت و در آنجا خواندن و نوشتن و سیاه مشق آموخت. شیخ عابد، ازشاگردان شیخ احمد احسائی و سید كاظم رشتی بود (اشراق خاوری، ص ۶۳ـ ۶۴) و از همان دوران، سید علی محمد را با نام رؤسای شیخیه (احسائی و رشتی) آشنا كرد، به طوری كه چون سید علی محمد در حدود نوزده سالگی به كربلا رفت، در درس سید كاظم رشتی حاضر شد (فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۹۷) .
در مدتی كه نزد سید كاظم رشتی شاگردی میكرد، با مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیه آشنا شد و از آرای شیخ احسائی آگاهی یافت (همو، اسرار الآثار خصوصی، ج ۱، ص ۱۹۲ـ ۱۹۳) . بعلاوه به هنگام اقامت در كربلا، از درس ملا صادق خراسانی كه او نیز مذهب شیخی داشت، بهره گرفت و چندی نزد وی بعضی از كتب ادبی متداول آن ایام را خواند (همو، اسرار الآثار، ج ۴، ص ۳۷۰) . در ۱۲۵۷ به شیراز بازگشت و به وقت فرصت، مطالعه كتب دینی را فراموش نمیكرد و به گفته خودش (همو، ظهور الحق، ج ۳، ص ۴۷۹) : و لقد طالعت سنابرق جعفر العلوی و شاهدت بواطن آیاتها «همانا كتاب سنابرق، اثر سید جعفر علوی (مشهور به كشفی) را خواندم و باطن آیاتش را مشاهده كردم» . علی محمد گذشته از دلبستگی به اندیشههای شیخی و باطنی، به «ریاضت كشی» نیز مایل بود و به هنگام اقامت در بوشهر در هوای گرم تابستان از سپیده دم تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر بر بام خانه رو به خورشید اورادی میخواند (اشراق خاوری، ص ۶۷) . پس از درگذشت سید كاظم رشتی، مریدان و شاگردان وی جانشینی برای وی میجستند كه به قول ایشان مصداق «شیعه كامل» یا «ركن رابع» (شیخیه) باشد و در این باره میان چند تن از شاگردان سید كاظم رقابت افتاد و سید علی محمد نیز در این رقابت شركت كرد، بلكه پای از جانشینی سید رشتی فراتر نهاد و خود را «باب» امام دوازدهم شیعیان یا «ذكر» او، یعنی واسطه میان امام و مردم، شمرد. ادعای علی محمد چون شگفتآورتر از دعاوی سایر رقیبان بود، واكنش بزرگتری یافت و نظر گروهی از شیخیان را به سوی وی جلب كرد و هجده تن از شاگردان سید كاظم كه همگی شیخی مذهب بودند (و بعدها سید علی محمد آنها را حروف حی نامید) پیرامونش را گرفتند (آیتی، ج ۱، ص ۴۳) .
علی محمد در آغاز امر، بخشهایی از قرآن كریم را با روشی كه از مكتب شیخیه آموخته بود، تأویل كرد و در آنجا به تصریح نوشت كه امام دوازدهم شیعیان، او را مأمور داشته تا جهانیان را ارشاد كند و خویشتن را «ذكر» نامید، چنانكه در آغاز تفسیرش بر سوره یوسف مینویسد: الله قد قدر أن یخرج ذلك الكتاب فی تفسیر أحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبیطالب علی عبده لیكون حجهٔ الله من عند الذكر علی العالمین بلیغا» همانا خدا مقدر كرده كه این كتاب از نزد محمد پسر حسن پسر علی پسر محمد پسر علی پسر موسی پسر جعفر پسر محمد پسر علی پسر حسین پسر علی پسر ابیطالب بر بندهاش برون آید تا از سوی ذكر (سید علی محمد) حجت بالغه خدا بر جهانیان باشد» (أحسن القصص، ص ۱) . پس از مسافرت به همراه محمد علی بارفروش (یكی از مریدان خود) به سوی مكه و بازگشت به بوشهر، دستور داد تا در یكی از مساجد بوشهر عبارت «اشهد ان علیا قبل نبیل باب بقیهٔ الله» را در اذان داخل كنند (نجفی، ص ۱۶۸) كه تصریح دارد علی نبیل (كه به حساب جمل با علی محمد برابر میشود) باب امام زمان علیه السلام است، ولی همینكه مدتی از دعوت وی سپری شد و گروهی به او گرویدند، ادعای خود را تغییر داد و از مهدویت سخن به میان آورد و گفت: «منم آن كسی كه هزار سال میباشد كه منتظر آن میباشید» (حاجی میرزاجانی كاشانی، ص ۱۳۵) و سپس به ادعای نبوت و رسالت برخاست و به گمان خود، احكام اسلام را با آوردن كتاب بیان نسخ كرد و در آغاز آن نوشت: «در هر زمان خداوند جل و عز، كتاب و حجتی از برای خلق مقدر فرموده و میفرماید و در سنه هزار و دویست و هفتاد از بعثت رسول الله، كتاب را بیان، و حجت را ذات حروف سبع (علی محمد كه دارای هفت حرف است) قرار داد» (بیان عربی، ص ۳) .
بدین ترتیب، علی محمد هر چند زمانی، دعاوی خود را به مقامات بالاتری تغییر میداد و سخنان پیشین را برای یارانش تأویل میكرد و آنان را در پیخود میكشید. پس از بازگشت سید علی محمد به بوشهر (در زمانی كه هنوز از ادعای بابیت امام زمان علیه السلام فراتر نرفته بود) به دستور والی فارس در رمضان ۱۲۶۱ دستگیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه كردند، آنگاه نزد امام جمعه آن شهر، اظهار توبه و ندامت كرد و به قول یكی از موافقان خود بر فراز منبر در حضور مردم گفت: «لعنت خدا بر كسی كه مرا وكیل امام غائب بداند. لعنت خدا بر كسی كه مرا باب امام بداند...» (اشراق خاوری، ص ۱۴۱) . پس از آن، شش ماه در خانه پدری خود، تحت نظر بود و از آنجا به اصفهان و سپس به قلعه ماكو تبعید شد. در دورانی كه در آن قلعه زندانی بود، با مریدانش ملاقات و مكاتبه داشت و از اینكه میشنید آنان در كار تبلیغ دعاوی او میكوشند به شوق میافتاد و سخنانی را به عنوان كلمات الهی به مریدان عرضه میداشت، چنانكه كتاب بیان را در همان قلعه نوشت (یزدانی، ص ۱۳) .
دولت محمد شاه قاجار، برای آنكه پیوند او را با مریدانش قطع كند در صفر ۱۲۶۴ وی را از قلعه ماكو به قلعه چهریق، در نزدیكی ارومیه منتقل كرد. در اواخر سلطنت محمد شاه، به دستور حاجی میرزا آغاسی ـ وزیر محمد شاه ـ سید علی محمد را از قلعه چهریق به تبریز بردند و مجلسی با حضور ناصر الدین میرزا (كه در آن وقت ولیعهد بود) و چند تن از علما ترتیب دادند و سید علی محمد را در آن مجلس حاضر كردند. علی محمد در آنجا آشكارا از مقام مهدویت خود سخن گفت و «بابیت امام زمان» را كه پیش از آن بتصریح ادعا كرده بود به «بابیت علم خداوند» تأویل كرد و چون از او درباره برخی مسائل دینی پرسیدند، از پاسخ فروماند و همینكه از وی سؤال شد: از معجزه و كرامت چه داری؟ گفت: اعجاز من این است كه برای عصای خود آیه نازل میكنم و به خواندن این فقره آغاز نمود: بسم الله الرحمن الرحیم. سبحان الله القدوس السبوح الذی خلق السموات و الارض كما خلق هذه العصا آیهٔ من آیاته!
و اعراب كلمات را به قاعده نحو غلط خواند، زیرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت كرد و چون گفتند: مكسور بخوان! ضاد را در «الأرض» مكسور خواند. امیر اصلان خان كه در مجلس حضور داشت گفت: اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم میتوانم تلفیق كنم و گفت: الحمد لله الذی خلق العصا كما خلق الصباح و المسا! (فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۱۴، تصویر نامه ناصر الدین میرزا به محمد شاه قاجار) .
پس از آشكار شدن عجز سید علی محمد در اثبات ادعای خود، وی را چوب زده تنبیه نمودند و او از دعاوی خویش تبری جست و اظهار پشیمانی كرد و خطاب به ولیعهد، توبه نامه رسمی نوشت . صورت توبه نامه علی محمد را یكی از مریدانش در كتاب خود، چنین آورده است: «فداك روحی، الحمد لله كما هو أهله و مستحقه كه ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر كافه عباد خود شامل گردانیده. فحمدا له ثم حمدا كه مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده كه به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به داعیان فرموده. أشهد الله و من عنده كه این بنده ضعیف را قصدی نیست كه خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد . اگر چه بنفسه، وجودم ذنب صرف است ولی چون قلبم موقن به توحید خداوند جل ذكره و به نبوت رسول او و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر كل ما نزل من عند الله است، امید رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضای حق را نخواستهام و اگر كلماتی كه خلاف رضای او بود از قلم جاری شده، غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را. و این بنده را مطلق علمی نیست كه منوط به ادعایی باشد و أستغفر الله ربی و أتوب إلیه من أن ینسب إلی أمر. و بعضی مناجات و كلمات كه از لسان جاری شده، دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجهٔ الله علیه السلام را محض ادعا مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است كه این دعاگو را به الطاف و عنایات سلطانی و رأفت و رحمت خود، سرفراز فرمایند و السلام» . (گلپایگانی، ص ۲۰۴ـ ۲۰۵) .
بدینسان سید علی محمد از دعاوی خود بازگشت ولی توبه او، صوری بود چنانكه پیش از توبه اخیر، در شیراز نیز برفراز منبر و در برابر مردم، نیابت و بابیت خود را انكار نمود اما چیزی نگذشت كه ادعاهای بالاتری را به میان آورد و از پیامبری و رسالت خویش سخن گفت. در اواخر سلطنت محمد شاه و پس از مرگ او (۱۲۶۴) از سوی مریدان سید علی محمد، آشوبهایی در كشور پدید آمد كه از جمله، رویداد قلعه شیخ طبرسی در مازندران بود.در این آشوب، جمعی از بابیان به رهبری ملا حسین بشرویهای و ملا محمد علی بارفروشی، قلعه طبرسی را پایگاه خود قرار دادند و اطراف آن را خندق كندند و خود را برای جنگ با قوای دولتی آماده ساختند. از سوی دیگر بر مردم ساده دل كه در پیرامون قلعه زندگی میكردند، به جرم «ارتداد» هجوم آورده به قتل و غارت ایشان میپرداختند، به گونهای كه یكی از بابیان مینویسد : «جمعی رفتند و در شب یورش برده، ده را گرفتند و یك صد و سی نفر را به قتل رسانیدند . تتمه فرار نموده، ده را حضرات اصحاب حق، خراب نمودند و آذوقه ایشان را جمیعا به قلعه بردند» (حاجی میرزاجانی كاشانی، ص ۱۶۲) و چنین میپنداشتند كه یاران مهدی موعودند و بزودی جهان را در تسخیر خود خواهند گرفت و بر شرق و غرب فرمانروایی میكنند؛ چنانكه بابی مذكور مینویسد: «حضرت قدوس (محمد علی بارفروشی) میفرمودند كه: ما هستیم سلطان بحق و عالم در زیرنگین ما میباشد و كل سلاطین مشرق و مغرب بجهت ما خاضع خواهند گردید» (همانجا) . پس میان ایشان و نیروی دولتی جنگ درگرفت و فتنه آنان با پیروزی قوای دولت و كشته شدن ملا محمد علی بارفروشی در جمادی الثانی ۱۲۶۵ پایان گرفت. در زنجان نیز شورشی به سركردگی ملا محمد علی زنجانی پدید آمد كه به شكست بابیان انجامید (۱۲۶۶) . در تهران نیز گروهی از بابیان به رهبری علی ترشیزی بر آن شدند تا ناصرالدین شاه و امیر كبیر و امام جمعه تهران را به قتل رسانند، اما نقشه آنان كشف شد و ۳۸ تن از سران بابیان دستگیر و هفت تن از آنها كشته شدند. شگفت آنكه مریدان سید علی محمد در جنگهای قلعه طبرسی و زنجان از مسلمانی دم میزدند و نماز میگزاردند و از «بابیت» سید علی محمد جانبداری میكردند (آیتی، ج ۱، ص ۱۶۳، ۱۹۵) . ظاهرا در آن هنگام هنوز ادعای مهدویت و نبوت وی بدیشان نرسیده بود. از اینرو به اعتراف وقایع نگاران بابی، برخی از بابیان به محض اینكه در «بدشت» از ادعای مهدویت سید علی محمد و تغییر احكام اسلام با خبر شدند، بشدت از او روی گرداندند (همان، ج ۱، ص ۱۳۰) .
پس از مرگ محمد شاه و بالا گرفتن فتنه بابیه، میرزا تقی خان امیركبیر ـ صدر اعظم ناصر الدین شاه ـ مسامحه در كار سید علی محمد باب را روا ندید و تصمیم گرفت او را در ملأ عام به قتل رساند و از این راه، آتش شورشها را فرو نشاند و برای این كار، از برخی علما فتوا خواست، ولی به گفته ادوارد براون: «دعاوی مختلف و تلون افكار و نوشتههای بیمغز و بیاساس و رفتار جنونآمیز او علما را بر آن داشت كه به علت شبهه خبط دماغ، بر اعدام وی رأی ندهند» (نجفی، ص ۲۵۲) . با وجود این، برخی از علما كه احتمال خبط دماغ سید علی محمد را نمیدادند و او را مردی دروغگو و ریاست طلب میشمردند به قتل وی فتوا دادند و سید علی محمد به همراه یكی از پیروانش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ در تبریز تیرباران شد.
●عقاید باب
سید علی محمد باب از آغاز دعوت خود، عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت. آنچه از مهمترین كتاب او نزد پیروانش، یعنی كتاب بیان، فهمیده میشود آن است كه وی خود را برتر از همه انبیای الهی میانگاشته و مظهر نفس پروردگار میپنداشته است (بیان عربی، ص ۱) و عقیده داشته كه با ظهورش، آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن، بپا شده است (لوح هیكل الدین، ص ۱۸) . بعلاوه، سید علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را «من یظهره الله» خوانده است و در ایمان پیروانش بدو، تأكید فراوان دارد (بیان عربی، ص ۵ـ ۶) . سید علی محمد در حقانیت این آرا پافشاری نموده و نسبت به افرادی كه بابی نباشند، خشونت بسیاری را سفارش كرده است، چنانكه در الواح بیان، درباره وظیفه اولین فرمانروای بابی میگوید: «لن تذر (كذا) فوق الأرض اذا استطاع أحدا غیر البابیین» (لوح هیكل الدین، ص ۱۵) «چون (فرمانروای بابی) توانایی یافت، هیچكس ـ جز بابیها ـ را بر روی زمین باقی نگذارد» و در بیان فارسی فرمان میدهد كه همه كتابها را محو و نابود كنند جز كتبی كه درباره آیین وی پدید آمده یا میآید (ص ۱۹۸) و همچنین تأكید كرده است كه پیروانش جز كتاب بیان و آنچه بدان وابسته میشود، نیاموزند (بیان عربی، ص ۱۵) .
افكار سید علی محمد باب، مجموعهای از برخی آرای شیخیان و باطنیان (تأویلگرایان) و صوفیان و كسانی كه به علم حروف و اعداد گرایش داشتهاند و پارهای از دعاوی شخصی بوده است.
●آثار باب
سید علی محمد باب آثاری چند از خود به جای نهاده كه برخی از آنها چاپ شده و پارهای دیگر به دلیل كشاكشهای داخلی میان پیروانش هنوز به چاپ نرسیده است. جز آثاری كه پیش از این نام بردیم برخی از كتابهای دیگر او عبارتاند از: پنج شأن، دلائل السبعهٔ، صحیفه عدلیه، تفسیر سوره كوثر، تفسیر سوره بقره، قیوم الأسماء، كتاب الروح. آثار سید علی محمد باب غالبا به زبان عربی نوشته شده و مملو از اغلاط صرفی و نحوی است. البته وی كوشیده ـ برای آنكه نشان دهد سخنانش رنگ قرآنی دارد ـ گفتارش را با سجع و وزن همراه سازد و با آنكه تنها معجزه خود را همین سخنان میشمارد (بیان عربی، ص ۲۵) تكلف و ابتذال در عباراتش سخت آشكار است.
منابع:
عبد الحسین آیتی، الكواكب الدریهٔ فی مآثر البهائیهٔ، مصر ۱۳۴۲؛ عبد الحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، () بیجا تاریخ مقدمه ۱۳۳۹ ش) ؛ علی محمد باب، احسن القصص، یا، قیوم الأسماء، نسخه خطی؛ همو، بیان عربی، نسخه خطی؛ همو، بیان فارسی، نسخه خطی؛ همو، لوح هیكل الدین، نسخه خطی؛ حاجی میرزاجانی كاشانی، نقطهٔ الكاف، لیدن ۱۳۲۸/۱۹۱۰؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، (بیجا، بیتا)، (حرف ر ـ ق) ؛ همو، اسرار الآثار خصوصی، (بیجا، بیتا.) همو، كتاب ظهور الحق، (بیجا. بیتا.) ؛ ابو الفضل گلپایگانی، كشف الغطا، چاپ تركستان؛ محمد باقر نجفی، بهائیان، (بیجا) ۱۳۵۷ ش؛ احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، تهران ۱۳۲۹ ش.
عبد الحسین آیتی، الكواكب الدریهٔ فی مآثر البهائیهٔ، مصر ۱۳۴۲؛ عبد الحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، () بیجا تاریخ مقدمه ۱۳۳۹ ش) ؛ علی محمد باب، احسن القصص، یا، قیوم الأسماء، نسخه خطی؛ همو، بیان عربی، نسخه خطی؛ همو، بیان فارسی، نسخه خطی؛ همو، لوح هیكل الدین، نسخه خطی؛ حاجی میرزاجانی كاشانی، نقطهٔ الكاف، لیدن ۱۳۲۸/۱۹۱۰؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، (بیجا، بیتا)، (حرف ر ـ ق) ؛ همو، اسرار الآثار خصوصی، (بیجا، بیتا.) همو، كتاب ظهور الحق، (بیجا. بیتا.) ؛ ابو الفضل گلپایگانی، كشف الغطا، چاپ تركستان؛ محمد باقر نجفی، بهائیان، (بیجا) ۱۳۵۷ ش؛ احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، تهران ۱۳۲۹ ش.
منبع : مجله آفتاب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست