چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
منطق صنعتی
«تكنیك» چیزی جز تجلی خودآگاهی صنعتی در بشر نیست و گسترش علوم و فنون جدید، به نوعی تعمیقدهنده این نوع تجلی است كه در آن جسم و روح ما با نظام ماشینی همگام و همراه میشود و شرایطی كه هیچ پیشینهای در زندگی بشر و طبیعت ندارد، برای ما شكل میگیرد. در چنین نظامی است كه همه چیز در سایه تكنولوژی توجیه میشود و ارزشهای گوناگون به حاشیه رانده میشوند.
ژاك الول، فیلسوف فقید فرانسوی بر این اعتقاد است كه در یك جامعه تكنولوژیكی، همه اشكال و فعالیتهای بشری، خواه رفتار شخصی یا فعالیتهای اقتصادی سازماندهی شده، همه و همه به نحوی اساسی با منطق حاكم و نظام ماشین سازگاری مییابند. بشر حتی از سازگار شدن هم فراتر میرود و جریانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با ماشین پیوند میخورند و به بخش پیوسته و لاینفك آن تبدیل میشوند.
الول از واژه «تكنیك» به مثابه شیوهای كه در برگیرنده ادغام بشر با اشكال صنعتی و مكانیكی و تجلی خودآگاهی صنعتی در بشر است، بهره برد. این شیوه نه تنها در اشكال خارجی نظام صنعتی مشهود است بلكه در روند تحول بشر دوشادوش ماشین قابل درك است. به عنوان مثال، هنگامی كه با ماشین رانندگی میكنیم، به نحوی با ماشین و جاده تلفیق میشویم و نهایتاً به چیزی «شبیه ماشین» تبدیل میشویم. هنگامی كه تلویزیون تماشا میكنیم، واقعاً در تصاویر آن غرق میشویم و آنها را در ذهن خود ذخیره میكنیم و نهایتاً به بخشی از خودآگاهی ما تبدیل میشود و در اینجاست كه میتوان گفت، با تصاویری كه حامل آن هستیم، ادغام میشویم. وقتی كه از كامپیوتر استفاده میكنیم، در مجموعهای بیپایان از بازخوردها درگیر میشویم، به طوری كه افكار، دستها و همه بدنمان با ماشین همراه و همگام میشوند. در روند فعالیت یك خط تولید صنعتی است كه در معرض نوعی آهنگ بیرونی «تكرار» قرار میگیریم؛ آهنگی كه خط تولید بر ما تحمیل میكند و به نحوی در وجود ما نفوذ میكند و به بخشی از ما تبدیل میشود كه در غیر ساعات كاری هم همراه و همگام ماست. در هر سمت این معادله انسان و ماشین، نوعی سازگاری بین طرفین شكل میگیرد؛ به طوری كه ماشین خود را با بشر و بشر خود را با ماشین سازگار مینماید كه البته هدف نهایی هم ادغام این دو است.
این همزیستی ادغام شده، همان چیزی است كه الول آن را تكنیك میخواند. در حقیقت، این روند، روندی متفاوت از تحول بشر است كه پیشتر یعنی در عصری كه هنوز تكنولوژی شكل نگرفته بود، پیشینهای نداشته است؛ دورهای كه در آن رشد بشر در چارچوب طبیعت محدود بود. در حال حاضر، تكامل بشر به نحوی فزاینده با اشكال مكانیكی و الكترونیكی همراه است و این در حالی است كه طبیعت از این معادله خارج شده و در اینجاست كه شاهد ظهور پیامدهای فاجعهبار آن هستیم. در صورتی كه این روند شكلگیری تكنیك به خوبی درك شود و روند تلفیق افكار و رفتار بشر در اشكال صنعتی فهمیده شود، آنگاه ماهیت الگوها بیش از پیش بر ما آشكار میشود. به عنوان نمونه، شركتها خود نمادهایی از تكنیك هستند كه به نظامی از قوانین و قواعد ساختاری ذاتی كه فراتر از الگوهای اخلاقی و ملاحظات اجتماعی هستند و در قبال آسیبهایی كه فعالیتهای صنعتی بر طبیعت و روند طبیعی وارد میسازد، بیتوجهاند. شركتها بر پایه نوعی منطق درونی كه در برگیرنده اصول مشخص چون رشد اقتصادی، سود، فقدان اخلاق و نیاز پایان ناپذیر تبدیل جهان طبیعی به روندهای صنعتی و كالاهای تجاری به سریعترین و كارآمدترین شكل ممكن است، بنیان نهاده شدهاند.
در چنین نظامی است كه همه ارزشها به حاشیه رانده میشوند و در غالب موارد، توجهی به آنها نمیشود. مسایلی چون رفاه اجتماعی و پایداری زیستمحیطی، تنها در حد طرح در جامعه باقی میماند و نوعی استیلای تكنیكی و سازمانی بر آن احاطه مییابد. ارزشهای ذاتی همچون حیات وحش و جنگلها به نوعی كالاهای تجاری بالقوه تقلیل مییابند كه سرنوشت غایی آنها در نظام صنعتی و تكنولوژیكی رقم میخورد.
مثلاً در مورد جنگلها، تصویر پیشرو به نحوی تیره و تار است كه در آن، درختان به مثابه قطعاتی از چوب نگریسته میشوند كه هر یك برای خود قیمتی دارد و اصلاً توجهی به سرمایه زیستی آن نمیشود. ارزشهای ذاتی این سرمایه، در بحثها جایی ندارد و اصلاً دركی نسبت به فیض و جایگاه معنوی آنها وجود ندارد. اساساً در چنین نظامی است كه روندهای پایدار اقتصادی، «ناكارآمد» بوده و توانایی همراهی با نظام ماشین و بازار را ندارد.
بنابراین در جامعه ماشینی، تنها ارزشها و الگوهای ابزار تكنیكی و از آن جمله شركتها هستند كه تعیین كننده ساز و كار رفتار بشری و رابطه ما با طبیعت میباشند. این رویكرد هماكنون در حوزه تلاشهای اقتصادی و بهویژه در رفتار شركتهایی كه در پی گسترش كنترل خود بر طبیعت هستند، مشهود است. كشاورزی، تولید و پخش غذا، صنعت ماهیگیری، حفاظت و استفاده از جنگلها و منابع طبیعی، درختان، حیوانات، حشرات، میكروبها و حتی بشر در معرض منطق ماشین قرار دارد.
در همه حوزههای اقتصادی، نشانههای صنعتی شدن مشهود است كه شاید كشت تك محصولی در عرصه كشاورزی را بتوان نمونهای بارز از این مدعا دانست. در عرصه كشاورزی یعنی عرصهای پیشتر بسیاری از خانوادهها محصولات خود را با هدف تأمین غذای خود و دیگر افراد جامعه تولید مینمودند، هماكنون شاهد حضور نوعی نیروی مخرّب جهانی هستیم و آن چیزی جز انحصار طلبی شركتها نیست. در این روند شاهد خرید یكجای زمینهای زراعی و بیرون رانده شدن مردم از مزارع هستیم، سپس این مزارع به زیر كشت تك محصولی میرود و ماشین و سموم عهدهار حفظ و نگهداری محصولات میشوند كه زمانی خود بشر مسئولیت آن را عهدهدار بود.
در جایی كه مزارع كوچك تأمین كننده نیاز غذای بسیاری از مردم بود و زمین همواره بارور بود، هماینك محصول این زمینها چیزی جز سویا و قهوه صادراتی و موز و ... نیست. این همان منطق صنعتی است؛ منطقی كه در آن، ورود سموم به رودخانهها و سپس منابع آب و غذا كماهمیت شمرده میشود و نهایتاً این مردم هستند كه بیكار و گرسنه به شهرها رانده میشوند.
در عرصه جنگلداری نیز اوضاع به همین شكل است: در جایی كه تنوع زیستی با همه ثبات و غنایش و با همه پیچیدگیهایش، به دست جنگلداری صنعتی سپرده میشود تا دیگر اثری از آن تنوع باقی نماند. روشن است كه در چنین اوضاعی است كه دیگر جایی برای حیات باقی نمیماند. زمینهای خالی با درختانی یك شكل در ردیفهای طولانی كاشته میشوند؛ درختانی كه تنوعشان به كاج، صنوبر و اوكالیپتوس محدود میشود و شركتها با بوق و كرنا به تبلیغ این حركت خود میپردازند. این نوع درختكاری دقیقاً تجلی خط تولید صنعتی است و در این روند است كه حیات از چهره جنگلها زدوده میشود و تنها جامعهای یكدست و خالی از هرگونه تنوع شكل میگیرد.
موارد مشابه این جریان را میتوان در صنعتی شدن نظام ماهیگیری مشاهده نمود؛ نظامی كه در آن كشتیهای غولپیكر صیادی، حجم گستردهای از حیات اقیانوسها را هزاران برابر آنچه قایقهای كوچك ماهیگیری توان آن را داشته باشند، به غارت میبرند و دیگر نه بقایی برای اقیانوسها متصور است و نه جایی برای شیوههای سنتی باقی میماند.
میتوان به صدها نمونه از این رفتارهای اقتصادی اشاره كرد كه در همه جا و در تمام روندهای صنعتی و فنی، مشهود و جاری است. در دنیای امروز، همگونسازی و تجمیع و تولید انبوه، در نتیجه تلاش شركتهایی كه توسعه و رشد اجتنابناپذیر در دستور كار آنهاست، در حال جهانی شدن است و به عبارت دیگر، میتوان ادعا كرد كه تكنیك در حال جهانی شدن است.
در حال حاضر، تنها جوامع نادری وجود دارند كه از استیلا و انقیاد تكنیك رها شدهاند، اما زمانی كه این جوامع هم در برابر فرامین ماشین زانو میزنند و یا به اجبار پذیرای چنین شرایطی میشوند. به سرعت شرایطی مشابه دیگران پیدا میكنند، چرا كه اساساً كارآیی، هدفمندی، خلاقیت، رشد اقتصادی و سود، جزیی لاینفك از تكنیك میباشد.
تنها تجربه یك قرن حاكم شدن منطق صنعتی، به شكلگیری فجایعی چون افزایش دمای زمین، تخریب لایه ازن، نابودی گونههای جاندار، آلودگی آبها، نابودی قابلیتهای اكوسیستم، نابودی گسترده تنوع زیستی و به ویژه جنگلها و شكلگیری جنگلهای صنعتی یكنواخت میانجامد.
نویسنده: جری ماندر
منبع:www.resurgence.org
منبع: ماهنامهٔ سیاحت غرب ، شماره ۳۷
منبع:www.resurgence.org
منبع: ماهنامهٔ سیاحت غرب ، شماره ۳۷
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست