دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
متن سخنرانی فیدل کاسترو، رئیس جمهور کوبا در مراسم بزرگداشت اول ماه مه
میهمانان ارجمند،
رفقای کوبایی عزیز،
خلق قهرمان ما، در جزیرهی کوچکی از کارائیب، در چند کیلومتری جهنمیترین قدرت امپریالیستی تاریخ جهان، ۴۴ سال با این امپریالیسم مبارزه کرده و با این قهرمانی، چنان فصل درخشانی در تاریخ انسان گشوده است که برای آن مانند وجود ندارد. باری تاریخ هرگز چنین مبارزهی نابرابری را ندیده است. در سالهای اخیر، یعنی در سالهایی که امپریالیسم آمریکا با نیروی عظیم نظامی و سیاسی خود به عنوان تنها قدرت جهان سربرآورد و قدرت دیگری نبود که بتواند در برابر آن قد علم کند، کسانی بودند که میگفتند ملت کوبا شکست خواهد خورد و یا از ادامهی مبارزه صرفنظر خواهد کرد. اما امروز، روزی است که آنها جز ستایش دلاوری حیرتانگیز این خلق قهرمان، راه دیگری ندارند. در این روز شکوهمند، در این روز پرفروغ بینالمللی کارگری که یادمان ۵ کارگر جانباختهی شیکاگویی است، باری در این روز، از طرف یک میلیون کوبایی که در این جا حضور دارند و هر لحظه ممکن است مورد تجاوز نظامی قرار گیرند، اعلام میکنم که ما تحت هیچ شرایطی تسلیم نخواهیم شد. ما آمادهایم که در دفاع از میهن، انقلاب و باورهای خود، مسلحانه و تا آخرین قطرهی خون بجنگیم.
راستی گناه نابخشودنی کوبا چیست؟ با کدامین استدلال میتوان به این کشور یورش آورد؟ آیا گناه مردم کوبا آن است که با خون خود و با سلاحی که از دشمن گرفتند، دیکتاتور خونآشامی مجهز به ۸۰۰۰۰ نظامی را که به طور کامل از حمایت آمریکا برخوردار بود، سرنگون کردند؟
آیا گناه مردم کوبا آن است که در میان کشورهای آمریکای لاتین و دریای کارائیب، نخستین ملتی بودند که از سلطهی امپریالیستی رهایی یافتند؟
باری گناه کوبا آن است که پس از رهایی از استعمار، شکنجهگران، آدمکشان و جانیانی را که دهها انسان شریف را شکنجه و آزار داده و کشته بودند، مجازات کرد. گناه کوبا آن است که تمام زمینهای کشور را میان دهقانان و کارگران تقسیم کرد و منابع طبیعی، کارخانجات صنعتی و دیگر ثروتهای کشور را به صاحبان اصلی آنها، یعنی خلق کوبا بازگرداند.
خلق کوبا در کمتر از ۷۲ ساعت، در یک نبرد شبانهروزی، ارتش متجاوز آمریکا را در خلیج خوکها درهم شکست و با این پیروزی، دخالت مستقیم نظامی امپریالیستها را که میتوانست پیامدهای غیرقابل پیشگیری داشته باشد، مهار کرد. اینک این انقلاب با ۴۰۰۰۰۰ نیروی مسلح و صدهاهزار داوطلب خلقی آماده است از خلق قهرمان کوبا، دفاع کند. در سال ۱۹۶۲، خلق کوبا در خطر حملهی ۱۲ موشک هستهای قرار گرفت، اما به قیمت خون خود با افتخار و بدون دادن کوچکترین امتیازی، از میهن و انقلاب خود دفاع کرد و سازماندهندگان آن جنگ زشت را با شکست روبهرو ساخت. جامعهی ما توانسته است هزاران خرابکاری و عملیات تروریستی و نیز صدها سوء قصد به رهبران انقلاب را که مسئولیت همهی آنها با دولت آمریکا است، از سربگذراند و سر بلندتر بیرون آید. بیش از ۵۰ سال است که امپریالیستها دست به تحریم و محاصرهی اقتصادی کوبا زدهاند. اما با وجود این شرایط، خلق ما توانست در عرض تنها یک سال، بیسوادی را ریشه کن کند. از یاد نبریم که هنوز اکثریت مردم آمریکای لاتین و حتا بخشهایی از مردم ایالات متحده آمریکا گرفتار بیسوادیاند. در کشور ما ۱۰۰ درصد کودکان از آموزش رایگان برخوردارند و مراقبت از کودکان از کودکستان تا سال نهم تحصیلی در مورد بیش از ۹۹ درصد کودکان با بالاترین معیارهای جهانی تامین شده است.
در رشتههایی چون ریاضیات و آگاهی و شناخت از زبان مادری، دانشآموزان دبستانی ما مقام نخست را در جهان کسب کردهاند. در معیارهای ارزشمند دیگری چون «تعداد معلم به ازای دانش آموز» و «حداکثر فضای آموزشی به ازای هر دانشآموز» نیز کوبا مقام نخست را در جهان به دست آورده است. تمام کودکانی که از ناهنجاریهای جسمی و روانی رنج میبرند، در مدارس استثنایی تحصیل میکنند و مورد مراقبت قرار میگیرند. در سراسر کشور، چه در شهرها و چه در روستاها، کلاسهای آموزش رایانه و زبان آموزی به روش سمعی و بصری برای کودکان و جوانان و بزرگسالان تامین شده است.
برای نخستین بار در جهان، دولت برای جوانان ۱۷ تا ۳۰ سال که پیشتر هرگز درس نخوانده و در عین حال فاقد شغل بودند، این امکان را پدید آورد که در حین کار، تحصیلات خود را آغاز کنند و ادامه دهند.
در کوبا همهی شهروندان از حق تحصیل رایگان از کودکستان تا دریافت درجهی دکترا در هر رشتهای برخوردارند. هم اکنون در کوبا ۳۰ دانشگاه، دانشوران و هنرمندان آیندهی کشور را تربیت میکنند. حداقل تحصیل شهروندان کوبایی سال نهم تحصیلی است. در سراسر کوبا، پدیدهای به نام بیکاری وجود ندارد. بیش از ۲۰۰۰۰ دانشآموز کوبایی در هنرستانها و دههاهزار نفر در مدارس فنی حرفهای آموزش میبینند و میتوانند تحصیلات خود را تا عالیترین مرحله تداوم بخشند. در سراسر کشور، خوابگاههای دانشجویی برای تمام دانشجویان از طرف شهرداری تامین شده است. چنین انقلاب عظیم آموزشی و فرهنگی در هیچ کشور دیگر جهان صورت نپذیرفته است. هم اکنون کوبا از بالاترین سطح علمی و فرهنگی در جهان برخوردار است. زمانی «خوزه مارتی» گفته بود: «کسب آزادی بدون تامین فرهنگ، امکان ناپذیر است.» خلق کوبا به این سخن قهرمان ملی خود جامهی عمل پوشانده است.
آمار مرگ و میر کودکان از رقم ۶۰ در هزار به ۶ در هزار رسیده است که پایینترین رقم در قارهی ما از آمریکا گرفته تا پاداگونیا است. در طول سالهای انقلاب، امید به زندگی، ۱۵ سال افزایش یافته است و بیماریهای عفونی و مسری مانند فلج اطفال، مالاریا، کزاز کودکان، دیفتری، سرخک، سرخجه، اوریون، سیاه سرفه و تب دانگ ریشهکن شدهاند. بیماریهای دیگری چون کزاز، مننژیت، هپاتیت ب، مننژیت هموفیلی، جذام و سل نیز به طور کامل تحت کنترل قرار گرفتهاند. در نتیجهی این تلاشها، علت مرگ مردم کوبا، همان است که در پیشرفتهترین کشورها مطرح است، یعنی بیماریهای قلبی، سرطان، تصادف و بعضی عاملهای دیگر. با این تفاوت که میزان این مرگها به مراتب از پیشرفتهترین کشورها کمتر است. در نتیجهی ارایهی خدمات درمانی، مردم بسیار آسانتر به خدمات عالی پزشکی دست مییابند و به همین خاطر از میزان رنج تودههای مردم کاسته شده است. با افزایش پژوهشهای پزشکی و ارایهی آنها به مردم، از تلفات و آسیبهای ناشی از عاملهای ژنتیکی و مشکلات دوران پیش از زایمان و کودکی به شدت کاسته شده است. کوبا امروز از بالاترین آمار پزشک به ازای جمعیتش در جهان برخودار است. مبارزهی خستگیناپذیر علمی برای پیشگیری و درمان بیماریهای مرگبار ادامه دارد. ارایهی خدمات درمانی که ۱۰۰ درصد مردم کشور را دربرمیگیرد و از بالاترین کیفیت جهانی برخوردار است، به صورت رایگان انجام میشود.
۸۵ درصد مردم کوبا مالک خانهی خود هستند و بابت آن هیچ مالیاتی نمیپردازند. اجارهی مسکن برای ۱۵ درصد دیگر تنها ۱۰ درصد از درآمد افراد را به خود اختصاص میدهد.
تعداد معتادان به مواد مخدر بسیار اندک است که با آن به شدت مبارزه میشود. لاتاری و دیگر بازیهای قماری از همان نخستین سالهای انقلاب ممنوع شد تا کار و تلاش انسان جایگزین بخت و اقبال شود. تبلیغات تجاری در رسانههای ارتباط جمعی و مطبوعات کوبا جایی ندارند؛ در عوض از این رسانهها اطلاعیههایی در رابطه با حفظ بهداشت، پیشبرد برنامههای آموزشی، پرورش جسم، توجه به ورزش و آفرینش، حفاظت از محیط زیست، مبارزه علیه مواد مخدر و پیشگیری از تصادف رانندگی و دیگر مسالههای اجتماعی پخش میشود. رسانههای ارتباط جمعی ما به جای تخدیر مردم، ستایش از ارزشهای رو به زوال جوامع مصرفی و از خود بیگانه ساختن انسانها، به آنها آموزش میدهند و شخصیت آنها را ارتقا میبخشند. در کوبا کیش شخصیت وجود ندارد. از هیچ یک از رهبران زندهی کشور مجسمهای ساخته نشده، تصویر و عکسی بر دیوارها و خیابانها نصب نیست و هیچ خیابان یا نهادی به نام آنها نامگذاری نشده است. در کوبا رهبران کشور انسانند نه سایهی خدا.
در کشور ما اعمال هر گونه خشونت و شکنجه ممنوع است و غیر از رای دادگاه، هیچ گونه مجازات یا آزار دیگری اعمال نمیشود. چیزی به نام جوخههای مرگ یا گروههای شبه فاشیستی در کوبا وجود ندارد. تودههای مردم به طور گسترده از انقلاب که تظاهرات امروز، خود نمونهای است روشن ـ حمایت میکنند.
دستاوردهای انقلاب، جامعهی ما را از فقر و خشونت جهان معاصر رهانیده و توانسته است بذر برادری و همبستگی انسانی را چه در مقیاس کشور و چه در سطح جهان بپراکند.
خلق کوبا و نسل جدید ما برای دفاع از محیط زیست آموزش میبینند. آنها از هویت فرهنگی خود دفاع میکنند و بهترین آموزههای دیگر فرهنگها را میآموزند و با از خود بیگانگی و تحقیر انسان مبارزه میکنند. در کشور ما ورزش غیرحرفهای به چنان درجهای از پیشرفت رسیده است که مدالها و افتخارات بسیاری را در سطح جهان از آن خود کرده است. حجم پژوهشهای علمی چند صد برابر و زندگی مردم به مراتب بهتر شده است. با این وجود ما هرگز در زمینهی تسلیحات میکروبی نکوشیدهایم، زیرا این امر، به طور کلی با اصول فلسفهی ما که زیر بنای آموزش و دستاوردهای علمی خلق ما است مغایرت دارد.
از طرف دیگر، مردم کوبا از ژرفترین روحیهی همبستگی بینالمللی برخوردارند. آنها از میهنپرستان الجزایر در مبارزه علیه استعمار فرانسه به بهای تحمل تحریم اقتصادی کشورهای اروپایی، از جمله فرانسه، دفاع کردند. وقتی پادشاه مراکش برای دستیابی به منابع آهن «گرا دجبلت»(۱)، در نزدیک شهر «تین دوف»(۲) الجزایر، به این کشور انقلابی یورش آورد، ما برای آنها تسلیحات و نیروی نظامی فرستادیم. وقتی ارتش اشغالگر اسرائیل در سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۵ به سوریه حمله کرد، تانکهای خلق کوبا بر بلندیهای جولان از تمامیت ارضی ملت سوریه به دفاع برخاستند. مردم کوبا از پاتریس لومومبا رهبر جمهوری کنگو در برابر نیروهای متجاوز حمایت کردند و پس از ترور سیاسی او توسط استعمارگران در ژانویهی ۱۹۶۱، حمایت خود را از یاران و هواداران او ادامه دادند. در سال ۱۹۶۵، بیش از یک صد تن از معلمان کوبایی به همراه چهگوارا در کنار انقلابیون کنگویی که علیه مزدوران ارتش سفیدپوست موبوتو مبارزه میکردند، به نبرد پرداختند و خون بسیاری از این مبارزان در منطقهی غرب «دریاچهی تانگانیکا»(۳) با خون مبارزان کنگویی در هم آمیخت. موبوتو، ۴۰ میلیارد دلار از سرمایهی ملی مردم خود را ربود و هنوز هم هیچ کس نمیداند که او آن پولها را در کدام بانک اروپایی گذاشته است. خون شماری از معلمان کوبایی در حمایت از مبارزان آفریقایی که برای رهایی گینه و «کیپ ورد»(۴) از استعمار پرتقال تحت رهبری فرمانده «امیلکار»(۵) مبارزه میکردند، بر زمین ریخته شد. مردم کوبا به مدت ۱۰ سال از جنبش استقلال طلبانهی مردم آنگولا تحت رهبری «جنبش آزدایبخش مپلا و آگوستینونتو» دفاع کردند. پس از کسب استقلال، نیروهای نژادپرست آفریقای جنوبی از پای ننشستند و جنگی زشت علیه خلق آنگولا آغاز کردند. آنها میلیونها مین در سرزمین آنگولا کار گذاشتند؛ دهکدهها را به کلی نابود کردند و نیم میلیون زن، مرد و کودک آنگولایی را کشتند. در سراسر این دوران وحشتناک که ۱۵ سال طول کشید، صدها هزار تن از داوطلبان قهرمان کوبایی در کنار مبارزان آنگولایی در برابر نیروهای نژادپرست آفریقای جنوبی که از حمایت آمریکا برخوردار بودند، مبارزه کردند و شماری از آنها جان خود را از دست دادند. سرانجام در منطقهی «کیوتو کوان ویل»(۶) که در مرز نامیبیا و در جنوب غربی آنگولا واقع است، سربازان آنگولا و نامیبیا به همراه ۴۰۰۰۰ داوطلب قهرمان کوبایی، آخرین ضربه را بر نیروهای نژادپرست آفریقای جنوبی وارد کردند. این پیروزی به آزادی سریع نامیبیا انجامید و مرگ نهایی نژادپرستی را در آفریقای جنوبی به احتمالی ۲۰ تا ۲۵ سال به پیش انداخت. نباید از خاطر برد که در آن زمان آفریقای جنوبی از هفت کلاهک اتمی برخوردار بود که با حمایت مستقیم آمریکا، توسط اسرائیل به آن مجهز شده بود.
خلق قهرمان کوبا با دفاعی ۱۵ ساله از نبرد دلاورانهی خلق قهرمان ویتنام که آمریکا جنگی وحشتناک و سبعانه را بر آنها تحمیل کرده بود، به افتخار بزرگ دیگری دست یافتند. ایالات متحده آمریکا به بهانهی این که کشور فقیری چون ویتنام آن هم در ۲۰۰۰۰ کیلومتری آمریکا، امنیت ملی آن کشور را تهدید میکند، آن کشور را مورد تهاجم قرار داد که در نتیجهی آن، ۴ میلیون ویتنامی کشته و میلیونها نفر دیگر زخمی و معلول شدند.
در این جنگ، آمریکاییها هزاران هکتار از مزارع ویتنام را با آغشتن به مواد شیمیایی به سرزمینهای سوخته بدل کردند. خون خلق قهرمان کوبا با خون بسیاری از مبارزان آمریکای لاتین در هم آمیخته است. نمونهی آن چه گواراست که خون او را مزدوران مورد حمایت آمریکا، زمانی که او زخمی شده و دیگر مسلح نبود، بر زمین ریختند.
وقتی نیروهای متجاوز آمریکا به کشور کوچکی مانند گرانادا، آن هم به بهانهای بیمعنا حمله کردند و به فرودگاه بینالمللی آن که به خاطر گردشگری نقش حیاتی در اقتصاد آن کشور داشت، یورش بردند، شماری از کارگران ساختمانی قهرمان کوبایی، در مبارزه با آمریکاییها جان خود را از دست دادند. سرانجام آن که خون داوطلبان کوبایی هنگام آموزش سربازان شجاع نیکاراگوئه، در جنگ نفرت انگیزی که آمریکا علیه ساندنیستها سازمان داده بود، با قهرمانان نیکاراگوئهای در هم آمیخت.
باری در این باره باز هم میتوان سخن و سخنها گفت. بیش از ۲۰۰۰ مبارز انترناسیونالیست کوبایی جان ارجمند خود را در راه مقدس دفاع از مبارزات آزادیبخش خلقهای جهان از کف دادند. نباید از خاطر برد که کوبا در هیچ یک از این کشورها منافعی نداشت که از آنها دفاع کند. در زمانهی ما، هیچ کشوری و هیچ خلقی، چنین جنبش همبستگی بینالمللی را که فارغ از هر گونه منفعت طلبی است، به نمایش نگذاشته است.
به همین دلیل است که خلقهای جهان همواره خلق کوبا را ستودهاند. کوبا هرگز تسلیم نشده است. به همین دلیل و دلیلهای دیگر است که درست ۴۸ ساعت پیش، کوبا به اتفاق آرا به عضویت در کمیسیون حقوق بشر شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل به مدت سه سال دیگر برگزیده شد. اکنون کوبا ۱۵ سال است که عضو این کمیسیون است. بیش از نیم میلیون داوطلب کوبایی در لباس معلم، تکنسین، پزشک و مبارز، وظایف انترناسیونالیستی خود را انجام دادهاند. در ۴۰ سال گذشته، دهها هزار تن از کارکنان بخشهای مختلف پزشکی، با ارایهی خدمات خود، جان میلیونها انسان را در سراسر جهان نجات دادهاند. هم اکنون ۳۰۰۰ متخصص در مراکز پزشکی جامع و دیگر مراکز پزشکی دور افتادهترین مناطق ۱۸ کشور جهان سوم به تودههای مردم خدمات انترناسیونالیستی میدهند. آنها بدون آن که بابت خدمات خود کوچکترین هزینهای دریافت کنند، جان صدها هزار نفر را در سراسر جهان نجات میدهند و با کاربست روشهای پیشگیری از ابتلای آنها به بیماریهای خطرناک جلوگیری میکنند. اگر یاری پزشکان کوبایی که در اختیار سازمان ملل متحد قرار گرفتهاند نبود، اجرای برنامهی مبارزه با بیماری مهلک ایدز در کل مناطق صحرای آفریقا شکست میخورد. بعضی از کشورهای توسعه یافتهی سرمایهداری، برای اجرای این برنامه، امکانات مالی در اختیار سازمان ملل متحد گذاردهاند، اما از ارایهی سرمایههای انسانی که کشورهای جهان سوم سخت به آن نیازمندند، سرباز میزنند. کوبا برای آموزش خواندن و نوشتن، روشهایی را با استفاده از رادیو و متنهای نوشتاری خلق کرده است که هم اکنون به پنج زبان کریول هائیتی، پرتقالی، فرانسوی، انگلیسی و اسپانیولی در کشورهای بسیاری در دسترس تودههای مردم قرار دارد. هم اکنون برنامهی دیگری برای سوادآموزی تودههای مردم به زبان اسپانیولی مطرح است که مراحل آخرین خود را میگذراند. در این روش از تلویزیون برای سوادآموزی استفاده شده است. این برنامهها، تنها حاصل و دستاورد پژوهشهای محققان کوبایی است. ما حاضریم حتا بدون دریافت یک پزو، این برنامهها را در اختیار اکثریت بیسواد مردم جهان سوم قرار دهیم. ما به هیچ وجه علاقهای به حق انحصاری و حق کپیرایت نداریم. با اجرای این برنامه میتوان در عرض ۵ سال، با حداقل هزینه، ۸۰ درصد از بیسوادان جهان را که نزدیک به ۸۰۰ میلیون نفر هستند، باسواد کرد.
پس از نابودی اتحاد شوروی و دیگر دولتهای سوسیالیستی جهان، کمتر کسی گمان میکرد که انقلاب کوبا تداوم یابد. ایالات متحده، محاصرهی اقتصادی چندین دههای خود را باز هم تشدید کرد. در سنای آمریکا مواد قانونی هلمز برتونز(۷) و توریسلی(۸) به تصویب رسید که به ویژه مادهی قانونی نخستین، به شدت اقتصاد و تجارت کوبا را هدف گرفته بود. ما ناگهان بازارهای حیاتی و بازار کشورهایی را که کالاهای ما را دریافت میکردند، از دست دادیم. تامین کالری و پروتئین مصرفی استاندارد کشور کاهش یافت و به نصف رسید. اما با وجود این شرایط، خلق کوبا توانست با ایستادگی در برابر فشارها، حتا پیشرفت قابل ملاحظهای در زمینههای اجتماعی داشته باشد. امروز، در این زمینهها شرایط به میزان قابل توجهی بهتر شده و همچنان رو به بهبود است. آنچه انجام شده، اقدامی شگفتانگیز قلمداد شده است. چرا؟ به راستی چرا ما توانستیم مقاومت کنیم؟ زیرا انقلاب همواره از حمایت گستردهی تودههای مردم، خردمندان و فرهیختگان برخوردار بوده است.کوبا نخستین کشوری بود که همبستگی خود را با مردم آمریکا در حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اعلام کرد. اما در عین حال کوبا نخستین کشوری هم بود که نسبت به ماهیت نئوفاشیستی راست افراطی که در نوامبر ۲۰۰۱ و در پی تقلب آشکار در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به قدرت رسید و هدفش تحمیل ارادهی خود به بقیهی جهان بود، هشدار داد. سیاستهای راست افراطی واکنشی در برابر حملههای تروریستی پلید مشتی متعصب علیه مردم آمریکا نبود، بلکه سیاستی بود حساب شده که از مدتها پیش از ۱۱ سپتامبر طراحی شده بود و هدف آن تقویت نیروی نظامی امپریالیسم آمریکا و تامین بودجههای سرسامآور نظامی در شرایط خاتمهی جنگ سرد و فقدان دشمن خیالی بود. رویداد تعیین کنندهی ۱۱ سپتامبر، در واقع بهانهای بود برای جامهی عمل پوشاندن به سیاستهای معین از پیش تعیین شده.
در ۲۰ سپتامبر، بوش در برابر کنگره که هنوز تحت تاثیر حوادث تکاندهندهی نه روز پیش قرار داشت، با صراحت و با استفاده از ادبیاتی حیرت انگیز، از «برقراری عدالت بیپایان» با استفاده از «جنگ» که آن را «بیپایان» خواند، سخن گفت:
«آمریکاییها نباید انتظار تنها یک جنگ را داشته باشند. بر خلاف آنچه تا کنون شاهدش بودهایم، این بار با جنگی بلند مدت روبروایم.»
«در این جنگ، ما از هر سلاح جنگی ضرور استفاده خواهیم کرد.»
«هر کشوری در هر منطقهای از جهان باید بداند که زمان تصمیم فرا رسیده است: یا با ما هستید یا با تروریستها.»
«از نیروهای نظامی آمریکا خواستهام که در آمادهباش به سر برند. دلیل آن روشن است. زیرا زمان حمله آمریکا فرا میرسد.»
«این جنگ، جنگی است برای دفاع از تمدن.»
«تمام دستاوردهای عصر ما و تمام امیدهای بشریت در عصر ما، اکنون تنها به قدرت آمریکا متکی است.»
«راه مبارزهی کنونی روشن نیست. اما پایان آن روشن و قطعی است... و ما میدانیم که خداوند نیز در این نبرد همراه ماست.»
این سخنان آیا سخنان یک سیاستمدار است یا برعکس جملهپردازیهای یک متعصب افراطی عنان گسیخته؟ دو روز بعد، یعنی در ۲۲ سپتامبر، دولت کوبا ضمن انتشار بیانیهای، سخنان جورج بوش را زمینهساز نقشهای دانست که هدف آن استقرار سلطهی نظامی جهانی آمریکا با استفاده از قدرت و بدون توجه به قوانین و نهادهای بینالمللی است. در این بیانیه آمده است: «در بحران حاضر، سازمان ملل متحد به طور آشکار، نادیده گرفته شده است. هر نوع اقتدار این سازمان و نیز حقوق قانونی آن به کلی زیر پا گذاشته شده است. از نظر آمریکا، از این پس، تنها یک رئیس وجود دارد، تنها یک قاضی و تنها یک قانون.»
چند ماه بعد، یعنی در سوم ژوئن ۲۰۰۲، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا طی مراسمی به مناسبت دویستمین سالگرد بنیانگذاری دانشکدهی افسری «وست پوینت» در مراسم فارغالتحصیلی ۹۵۸ افسر ارتش آمریکا طی سخنان آتشینی سرفصل اصلی سیاست آمریکا را اعلام داشت: «امنیت ملی ما ایجاب میکند که نیروهای نظامی ما که شما هدایت آنها را به عهده خواهید گرفت آماده باشند که در هر لحظهی ضرور به «دخمههای تاریک» جهان یورش ببرند. امنیت ملی ما ایجاب میکند که آمریکاییها دورنگر و مصمم باشند و بتوانند آن هنگام که آزادی ما و زندگی ما در خطر است، با «حملههای پیشگیرانه» آنها را از دستبرد دشمنان محفوظ بدارند.»
«ما باید دخمههای تروریستها را در بیش از ۶۰ کشور جهان آشکار کنیم.»
«سربازان آمریکا! ما شما را به هر جای جهان که لازم باشد، خواهیم فرستاد.»
«ما امنیت آمریکا و صلح این سیاره را به خاطر مشتی تروریست دیوانهی قلدر به خطر نخواهیم انداخت؛ ما شر این «دخمههای تاریک» را از سر کشور خود و مردم جهان کم خواهیم کرد.»
«بعضی ممکن است سخنان من راجع به خیر و شر را فاقد ادب و خارج از عرف سیاسی جهان بدانند و آن را نپسندند. اما من همچنان سخن خود را تکرار میکنم. جنگ ما جنگی است میان خیر و شر و ما شیطان را با نام خودش مورد خطاب قرار میدهیم. برای جنگ با شیطان و رژیمهای قانونشکن، ما نیازی به ابداع مشکل و تضاد میان خود و آنها نداریم. ما تنها باید مشکل و تضاد موجود را آشکار کنیم و ما جهان را به مقابله با آنها هدایت خواهیم کرد.»
در ژوئیهی ۲۰۰۲، من در حضور نیم میلیون نفر از مردم سانتیاگو در میدان «آنتونیومکووا» گفتم: «همان گونه که میبینید جورج بوش در نطق خود در «وست پونیت» حتا یکبار هم به سازمان ملل متحد، حق مردم جهان برای برخورداری از امنیت و صلح و این که جهان باید بر اساس اصول و هنجارهای مورد پذیرش نهادهای بینالمللی اداره شود، اشاره نکرد.»
«هنوز زمان چندانی از دورانی نمیگذرد که بشریت، فاشیسم هولناک هیتلری را تجربه کرد. فاشیستها به سرعت شعلههای جنگ را برافروختند که سراسر جهان را در برگرفت. در آن زمان نیز عدم بینش عمیق سیاسی و بزدلی رهبران کشورهای قدرتمند اروپایی، راه را به سوی یک فاجعهی واقعی و هولناک گشود.من فکر نمیکنم که یک رژیم فاشیستی بتواند در آمریکا تثبیت شود. اشتباههای سیاسی بزرگی رخ داده و در چارچوب نظام سیاسی آمریکا جورج بوش به صورت ناعادلانه و از راه تقلب به قدرت رسیده است.
متاسفانه بسیاری از این اشتباهها همچنان تداوم دارند. اما مردم آمریکا هنوز از نهادها، سنتها و نیز ارزشهای فرهنگی و اخلاقیای برخوردارند و که میتوانند این مسیر دهشتناک را سد کنند. خطر در فضای مناسبات بینالمللی موج میزند. اختیارات قدرت رئیس جمهور در آمریکا آنچنان زیاد است و امکانات اقتصادی، فنی و نیروی نظامی این کشور، آنچنان عظیم است که در شرایط خاص و ضرور برای حاکمان، تودههای مردم آمریکا از صحنه تصمیمگیریها به حاشیه رانده میشوند و جهان در سلطه و حاکمیت شیوه و مفهوم فاشیستهای نازی معاصر قرار میگیرد.»
«جورج بوش از حشرات بیچارهای نام میبرد که در بیش از ۶۰ کشور جهان زندگی میکنند و او و دستیارانش ـ در مورد کوبا، دوستان میامینشین ـ آنها را شناسایی کردهاند. این سخن، سخت بیبنیاد است. از نظر او، اینها، یا این کشورها، دخمههای تاریک جهاناند که در هر لحظهی ضرور میشود بدون اطلاع قبلی و در چارچوب سیاست «حملهی پیشگیرانه» به آنها یورش برد. به نظر حاکمان آمریکا، کوبا نه تنها یکی از کشورهای تروریست است، بلکه حامی و ترغیب کنندهی دیگران نیز محسوب میشود.»
من این «استبداد و خودکامگی جهانی» را درست یک سال و سه ماه و نوزده روز پیش از آغاز تجاوز به عراق پیشبینی کردم. چند روز پیش از تجاوز به عراق، رئیس جمهور آمریکا یکبار دیگر و به طور آشکار اعلام کرد که ایالات متحده در صورت ضرور، از تمامی زرادخانهی خود، از جمله تسلیحات هستهای، شیمیایی و میکروبی استفاده خواهد کرد.
امروز که سخن میگوییم، برنامهی تجاوز و اشغال افغانستان تحقق یافته است. حاکمان کنونی افغانستان که آمریکا از آنها با نام «مجاهدان و مخالفان» حکومت پیشین نام میبرد، در واقع مزدوران حقوق بگیر دولت شبه هیتلری بوش هستند که نه تنها به سرزمین مادری خود، بلکه به تمام بشریت خیانت میکنند.
برای ما شگفتآور نیست که دولت دست راستی افراطی و نئوفاشیست جورج بوش و مشتی تروریست میامینشین همپالکی او که پیروزی متقلبانه او را در انتخابات ریاست جمهوری تضمین کردند، به ما یورش آورند و نقشههای پلیدانهای را علیه میهن ما طراحی کنند. اما برای ما حیرتآور است که چگونه افرادی که خود را چپ یا انسان دوست میدانند، بدون درک نقشههای شرورانهی ابرقدرت آمریکا که در چند کیلومتری میهن ما قرار دارد و پایگاه موشکی آن در خاک کشور ما مستقر است، ما را به خاطر اقدام قانونی که برای دفاع از میهن و خلق خود انجام میدهیم با همان ادبیات دشمنان مورد حمله قرار دهند. من برای شما جملههایی را از بوش نقل کردم که همگی حاکی از درپیشگرفتن سیاستی است همچون فاشیستهای نازی در مقیاس بینالمللی. آن هم از طرف کشوری که قدرتمندترین نیروی نظامی جهان را در اختیار دارد و میتواند سراسر جهان را ده بار به کلی ویران کند. برای ما به واقع حیرتآور است که این افرادی که از موضع انساندوستانه و چپ اینگونه به ما حمله میکنند، چرا این سخنان را نمیبینند، بر ضد آن موضعگیری و آنها را محکوم نمیکنند.
تصویرهایی که تلویزیونهای جهان از شهرهای ویران شده و سوخته، کودکان معلول و پیکرهای متلاشی شدهی مردم بیگناه نشان میدهند، خشم مردم جهان را برانگیخته و آنها را به جنبش و حرکت درآورده است.
روی سخن من با فرصتطلبهای بیشرم و سیاستبازان عوام فریب و حقیر نیست. آنها را همه میشناسند. روی سخن من با کسانی است که دوست کوبا بوده و از مبارزهی آن حمایت کردهاند. ما مایل نیستیم این دوستان ما که امروز به خاطر تحلیل سطحی و فاقد دقت خود، به صورت ناعادلانهای به کوبا حمله میکنند، روزی دریابند که بیانیههای امروزین آنها را کسانی به گونهای بازسازی کرده بودند که از آن به عنوان دستمایهای برای تجاوز و حملهی نظامی خود علیه خلق کوبا استفاده کنند. آن روز که نئوفاشیستها شهرهای ما را بمباران کنند و کودکان، مادران، زنان و مردان، اعم پیر و جوان ما را تکه پاره کنند، اندوه و حزن عظیم این دوستان، سودی در بر نخواهد داشت.
باید به خاطر داشت که تنها کودکان کشته شده و معلول را نمیتوان پیامد فاجعهی جنگ دانست. میلیونها کودک، مادر، زن، مرد و پیر و جوانی که به خاطر از دست دادن والدین و کودکان، باید سراسر هستی خود را در رنج به سر ببرند، نیز ابعاد وحشتناک این جنگهای وحشتناکاند.
ما برای همهی کسانی که به دلیلهای دینی، فلسفی و انسانی با اعدام مخالفاند، احترام قایلیم. ما انقلابیون کوبایی نیز از اعدام متنفریم. امروزه کسانی هستند که از موضع علوم اجتماعی با اعدام جنایتکاران مخالفاند. پدیدهی جنایت هم اکنون در کوبا در حال بررسی و مطالعه است. اما من به صراحت میگویم که ما حتا از کسانی که از موضع علوم اجتماعی با اعدام مخالفاند هم بیشتر با اعدام مخالفیم. «رورند لوسیس والکر» چه زیبا گفته است که روزی خواهد رسید که آرزوی ما مبنی بر حذف قانون اعدام جامهی عمل بپوشد. اما جالب است بدانیم که اکثریت افرادی که در آمریکا اعدام میشوند، بیگناهان آفریقایی تباراند. در عین حال این هم جالب است که اکثر اعدامها در تگزاس صورت میگیرد، همانجایی که جورج بوش، این قهرمان جملهپردازی دربارهی زشتی قانون اعدام، فرماندار آن جا بود و در دورهی فرمانداریش حتا یک نفر را نیز مورد عفو قرار نداد.
انقلاب کوبا بر سر یک دو راهی قرار داشت. آیا باید هواپیماربایانی را که هواپیمای مسافربری را ربوده بودند مجازات کند و از این طریق از جان میلیونها کوبایی دفاع کند یا دست روی دست بگذارد و سیاست تسلیم و عقبنشینی را در پیش گیرد. دولت آمریکا، حامی جنایتکارانی است که با دزدیدن کشتیها و هواپیماهای ما از یک طرف جان هزاران نفر را به خطر میاندازند و از طرف دیگر زمینههای لازم را برای حملهی نظامی به کوبا فراهم میآورند. موجی از هواپیماربایی به راه افتاده بود و نقشهی دشمن تکمیل میشد. انقلاب باید دست به اقدامی میزد. این جریان باید متوقف میشد. زمانی که جان فرزندانما، آنها که مبارزان استوار ما هستند، مطرح است؛ ما کوتاهی نخواهیم کرد. هنگامی که با مزدورانی روبهروایم که کشتیها، قایقها و هواپیماها را میربایند و مرتکب جرائمی از اینگونه میشوند، از اعمال سختترین مجازاتها علیه این تروریستهای واقعی، باکی نداریم. آنها با قوانین دادگاههای ما محاکمه و مجازات خواهند شد.
من برای پاپ ژان پل دوم احترام قایلم و کوششهای او را در راه دفاع از جان انسانها و صلح درک میکنم و میستایم. او مصمم و پایدار علیه تجاوز به عراق ایستادگی کرد. من اطمینان دارم که او به شیعیان و سنیان عراق توصیه نمیکند که در برابر متجاوزان تسلیم شوند. به مردم کوبا نیز چنین راهی را نشان نخواهد داد. پاپ میداند که کوباییها با خود مشکلی ندارند. مسالهی امروز میان خلق کوبا از یک طرف و دولت ایالات متحده آمریکا از طرف دیگر است.
سیاست دولت آمریکا دربارهی کوبا چنان بیشرمانه و تحریک آمیز است که در ماه آوریل گذشته، آقای «کوین وایتاکر»(۹) مدیر بخش کوبای وزارت امور خارجهی آمریکا، حافظ منافع کوبا در واشنگتن را مطلع ساخت که شورای امنیت ملی آمریکا، تداوم هواپیماربایی علیه کوبا را تهدیدی خطرناک علیه امنیت ملی آمریکا قلمداد کرده و از دولت متبوع خویش خواسته است که هر چه زودتر به این عملیات خاتمه دهد. اظهارات مقام آمریکایی به گونهای بود که انگار آنها نبودند که این هواپیمارباییها را تشویق و تحریک کردهاند و انگار این ما نبودیم که با آگاهی کامل از نقشههای راست افراطی فاشیست در ایالات متحده و برای دفاع از حقوق شهروندان کوبایی، جلوی این اقدامات را سد کردیم. وقتی خبر تماس مقامات دو کشور به رسانهها راه یافت، تروریستهای میامی نشین از خشم کف بر لب آورند. انگار هنوز نمیدانند که تهدید مستقیم و غیرمستقیم آنها علیه خلق کوبا، هیچ کس را در این کشور نمیترساند.
ابعاد ریاکاری سیاستپیشگان غربی و شمار زیادی از رهبران حقیر ضد کوبا، چنان بزرگ است که نمیتوان آن را در اقیانوس آرام جای داد. هر اقدامی که کوبا برای دفاع از حقوق شهروندانش اتخاذ میکند، به عمدهترین مسالهی رسانههای امپریالیستی تبدیل میشود. اما برعکس وقتی ما در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل اعلام کردیم دولت اسپانیا ۱۲ تن از اعضای ETA را بدون حق دفاع اعدام کرده است یا هنگامی که من اعلام کردم در جریان بحران کوزوو، رئیس دولت اسپانیا به آمریکا پیشنهاد کرده است برای شکستن مقاومت مردم، شهروندان عادی را بمباران کند، رسانههای غربی بدون توجه به صدها جان باخته و میلیونها آسیب دیدهی این تهاجم وحشیانه، در تیترهای خود اعلام کردند: « کاسترو، «فیلیپ» و «ازنار» را مورد حمله قرار داد.» آنها حتا کلامی دربارهی این جنایت سخن نگفتند.
دشمنان ما در میامی و واشنگتن در حال توطئهاند که چگونه، کجا و چه زمان کوبا را مورد حمله قرار دهند. آنها مصمماند که مشکل انقلاب کوبا را حل کنند. در شرایط حاضر، تحریمهای اقتصادی را تشدید و محاصرهها را کاملتر میکنند.
اما هنوز تصمیم قطعی را نگرفتهاند. به دنبال کسانی میگردنند که میهن خود و خلق خود را در پای منافع امپریالیستهای آمریکایی قربانی کنند؛ اما در مورد کوبا، گزینشهای آنها بسیار محدود است و لاجرم همهی این موارد را در نظر دارند. عنصر خائنی به نام لینکلن دیاز بالارت ـ و این اسم لینکلن چه قدر بیمسما است ـ وطنفروشی که به مقام مشاور رئیس جمهور آمریکا، ارتقا یافته؛ به تازگی در سخنان رمزآمیزی با تلویزیون میامی گفته است: «وارد جزییات نمیشوم، اما میکوشیم تا این چرخهی معیوب را در هم بشکنیم.»
برای شکستن این «چرخهی معیوب» چه روشهایی را برخواهند گزید؟ کشتن من با ابزارهای پیچیدهای که کشف کردهاند و بوش پیش از انتخابات در تگزاس وعدهاش را داده بود یا تجاوزی به شیوهی عراق. نقشهی اول مرا به هیچوجه نگران نمیکند. آن اندیشههایی که من در سراسر عمر برای پیروزی آن رزمیدهام، هرگز نمیمیرند و جاودان و نامیرایند. اما اگر به کشور و خلق ما حمله کنند، سخت دردناک است، زیرا به بهای خون بسیاری از قهرمانان کوبایی و نابودی سرزمین ما تمام خواهد شد. اما در عین حال، سردمداران آمریکا باید بدانند که این آخرین جنگ فاشیستهای آمریکایی خواهد بود. نبرد ما تا آخرین نفس خواهد بود.
متجاوزان تنها با ارتش ما روبهرو نخواهد شد. به جای هر سرباز، سرباز دیگری خواهد آمد. ارتش ما و دههاهزار نیروی داوطلب، آنچنان هزینهای را بر دولت بوش تحمیل خواهند کرد که ماجراجویان فاشیست را وادار به تسلیم کند. امروز جورج بوش سرمست از حمایت اکثر مردم آمریکاست. اما این روند متوقف و سپس به صفر خواهد رسید. ما اطمینان داریم که مردم آمریکا، میلیونها مردم فرهیخته و اندیشمند که به اصول اخلاقی پایبندند و نیز میلیونها انسانی که از طریق شبکهی جهانی اینترنت با یکدیگر در تماساند، بسیار نیرومندتر از مبارزان جنگ ویتنام، به این فاشیستها نشان خواهند داد که نمیتوان همهی مردم را فریب داد، که نمیتوان حتا بخشی از مردم را برای همیشه فریب داد. روزی این میلیونها مردم، دشمنان سیارهی ما را از عرصه خواهند راند.
از طرف یک میلیون کوبایی که در این جا گرد آمدهاند، در روز شکوهمند اول ماه مه، میخواهم پیامی را برای مردم جهان و آمریکا ارسال کنم: ما نمیخواهیم خون مردم کوبا و خون مردم آمریکا در این نبرد ریخته شود. ما نمیخواهیم جان هزاران انسانی که میتوانند با یکدیگر دوست و رفیق باشند، در یک نبرد نظامی بر زمین ریخته شود. اما در عین حال، هیچ خلقی نمیتواند از چنین دستاوردهای عظیمی بدون دفاع چشم بپوشد. چندین نسل از مردم کوبا برای این دستاوردها رزمیدهاند و به بهای جان زنان و مردان قهرمان خود، آنها را پاس داشتهاند. هیچ خلقی نمیتواند از چنین خونهایی در گذرد. هیچ خلقی برای دفاع از خود همچون خلق کوبا مصمم نیست. ما همچنان سخت بر این باوریم و اعتقاد داریم که هیچ سلاحی ـ حتا پیچیدهترین و مرگبارترین آنها ـ نیرومندتر از اندیشهها و باورها نیست.
چه گوارا، هنگامی که ما را ترک میکرد؛ گفت: «همواره به پیش تا پیروزی.»
ما هم سخن او را تکرار میکنیم.
برگردان: خسرو باقری
پانوشت:
(۱) Gera Djebilet
(۲) Tindouf
(۳) Lake Tangan Yika
(۴) Cape Verda
(۵) Amilcar
(۶) Cuito Cuanavale
(۷) Helms-Burton
(۸) Torricelli
(۹) Kevin-Whitake
هاوانا، میدان انقلاب، اول مه ۲۰۰۳
گرفته از دنیای ما
پانوشت:
(۱) Gera Djebilet
(۲) Tindouf
(۳) Lake Tangan Yika
(۴) Cape Verda
(۵) Amilcar
(۶) Cuito Cuanavale
(۷) Helms-Burton
(۸) Torricelli
(۹) Kevin-Whitake
هاوانا، میدان انقلاب، اول مه ۲۰۰۳
گرفته از دنیای ما
منبع : پایگاه اطلاعرسانی فرهنگ توسعه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست