پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

لنگه کفش در بیابان!


لنگه کفش در بیابان!
ماجرای منتظر الزیدی و نثار لنگه کفش و فحاشی به بوش در این چند روز نقل محافل خبری بود. این ماجرا توانست در این وانفسای رکود اقتصادی بازارهای بورس آمریکا و اروپا داغ ترین خبر باشد.
شاید این ماجرا مجالی را ایجاد کرد تا در مباحث و دغدغه های اقتصادی غرب وقفه ای ایجاد کند تا حتی به مزاح و شوخی هم که شده، نفسی تازه شود. اما در خبرهای وطنی ماجرا شکل دیگری پیدا کرد و انگار که معجزه ای اتفاق افتاده باشد، های و هویی به پا شد.
مصطفی مطورزاده نماینده خرمشهر در مجلس شورای اسلامی، ابعاد معجزه متصور خود را به این صورت بیان کرد؛ «خبرنگار عراقی که نامش تجلی ای از انتظار یک انسان آزاده برای آمدن امام عصر است با اقدام تاریخی‌اش نشان داد شیعه علی (ع) زنده است و در مقابل ظلم و جور ساکت نمی‌نشیند». ایشان چنان مفتون این معجزه شد که آن را «تکان دهنده جهان» و «رویداد تاریخی» دانست که به «نسل‌های آتی درس خواهد داد». در اینجا اشاره به گفته آیت الله خزعلی نیز خالی از لطف نیست که با بوسه بر کفش خبرنگار عراقی، گفت؛ «این اقدام، پرتاب کفش به نماد شیطان بود». در اینجا کسی چون غلامرضا صادقیان دستگیری منتظر الزیدی، قهرمان معجزه کذایی، را نقض دموکراسی و مدعیان آن شد و پرسید؛ «صدور حکم خبرنگار عراقی در شرایطی که در یک جلسه خبری با رویکرد کاملا دموکراسی حضور داشته چیست و آیا بازداشت وی از نظر حقوقی درست است»؟
خبرسازهای وطنی با بزرگ کردن منتظر الزیدی آنچنان پیش رفتند که گویا هاله ای از نور او را فراگفته و اینان مجذوب و شیفته آن شدند و همین هم باعث اشتباه در شناخت این خبرنگار عراقی و عملش شد.
ماجرا از آنجا بیشتر قابل توجه می شود که خبرهای دیگری نیز به گوش می رسید که شیفتگی ، اجازه شنیدن آنها را به این خبرسازها نمی داد. عصر ایران به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس چهره دیگری را از منتظر الزیدی نشان داد که معلوم می کند، نه او چنان شخصیت معجزه گری دارد و نه عملش یک معجزه است. اعضای خانواده منتظر الزیدی گفتند که او «علاوه بر این که با این اقدام می خواست نفرت خود از اشغال کشورش توسط آمریکا را اعلام کند درصدد بود تا خشم و انزجار خود از مداخله ایران در عراق را نیز نشان دهد». بعثی بودن منتظر الزیدی خبری است که برخی یا آن را نشنیدند یا آن که شنیدند اما خود را به بی خبری زدند.
آیا این عمل به آن اندازه است که برای آن بیانه صادر شود و بوسه بر آن نثار کرد و چه و چه؟ آمریکایی که توانست قرارداد امنیتی را با وجود اصلاحاتی چند، به امضای دولت عراق و به تصویب مجلس عراق برساند، با پرتاب لنگه کفش چه آسیبی دیده و چه نقصی به اهداف آمریکا وارد شده است؟ و اصولا می توان پرسید؛ عمل منتظر الزیدی چه ربطی به ما دارد که برای آن سینه چاک شد و های و هوی به راه انداخت؟ پرسشهایی از این دست می تواند آدمی را به فکر بیاندازد تا ابعاد قضیه را بهتر ببیند.
درست است که آمریکا اشغالگر عراق و بیش از این، چنان که بارها مقام معظم رهبری اشاره کرده اند، نماد استکبار جهانی است. اما این امر به آن معنا است که باید مطلقا هر اقدامی علیه آمریکا را بزرگنمایی کرد و به آن بها داد؟ سخن در اینجا بر سر نقد و بررسی اشغال عراق توسط آمریکا نیست چرا که نمی توان عمل آمریکا و جنایتهایی که آن کشور مرتکب کرد را به هیچ وجه نادیده انگاشت. سخن بر سر اقدامی است که منتظر الزیدی انجام داده و بزرگنمایی بر سر آن است که کار به آنجا رسانده که حتی پای ارزشهای اعتقادی به میان کشیده شده و آن اقدام را به در اینجا باید از خود پرسید؛ آیا پرتاب لنگه کفش به سوی جورج بوش و فحاشی به او آن قدر ارزش دارد که آن را در حد یک معجزه تعبیر و تفسیر کرد؟ ولایت و امامت و عید سعید غدیر خم نیز نسبت داده است.
جورج بوش هر کس که باشد، به عنوان یک رییس جمهور وارد عراق شده و باید دید که عمل پرتاب کفش به سوی او و سگ خواندنش عمل درستی است یا نه. در اینجا دیگر فرقی نمی کند که جورج باشد یا کس دیگری؛ بلکه اصل عمل را باید دید و بررسی کرد که آنچه منتظر الزیدی انجام داده کاری به جا بوده یا نه و از سوی دیگر، عملش چه تاثیری دارد. شاید کسی چندان موافق طرح موضوع به این صورت نباشد و حتی شاید کسی عقیده ای به اخلاق سیاسی نداشته باشد، اما نباید فراموش کرد که بدون رعایت اخلاق سیاسی دیگر فرقی بین درستی و غلط در سیاست باقی نماند و این همان چیزی است که باید مراقب آن بود و نسبت به آن حساسیت داشت.
شاید با فرض وجه دیگری در این قضیه بتوان مجالی برای قضاوت اخلاقی یافت. در این وجه، منتظر الزیدی یک بعثی تندرو عراقی و از همان متعصبان صدام پرست است که بر اساس همین وجه کفش خود را به سوی جورج بوش پرتاب کرده و ناسزا گفته است. بنابر این وجه، عمل منتظر الزیدی دیگر اقدام «یک انسان آزاده برای آمدن امام عصر (عج)» یا علیه «نماد شیطان» تعبیر نخواهد شد بلکه عملی است که غیر از آمریکا، ایران را نیز هدف می گیرد و برای عامل آن فرقی بین رییس جمهور آمریکا و ایران نخواهد بود. با فرض چنین وجهی، که چندان بی دلیل هم نیست، قضاوت اخلاقی و بررسی هیاهوی به پاشده مجال و فرصتی می یابد.
قضاوت اخلاقی ، سنجش عمل منتظر الزیدی به عنوان اقدامی است که نه قهرمانانه و شجاعانه، بلکه بی ادبانه و از سر سوئ رفتار است. کفش پرتاب کردن و فحاشی عملی نیست که بتوان در آن قهرمانی و شجاعتی یافت تا ستایشی آنچنانی به دنبال داشته باشد، بلکه آنچه در آن وجود دارد بیشتر بزدلی و نادانی است که سرزنش کردن آن درست تر است تا تمجید آن. ستایش و تمجید چنین اقدامی در حکم کار آن فردی است که در بیابان لنگه کفشی یافته و آن را غنیمت می داند.
گویا در برهوت خالی از ارزشها است که می توان اقدام منتظر الزیدی را ستود و تمجید کرد !
دکتر سید نعمت الله عبدالرحیم زاده
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو