جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا
برابری در چه چیز؟
آمارتیا سن بر این عقیده است که برابریطلبی نه وجه افتراق که وجه مشترک تمامی مکاتب مهم اقتصاد سیاسی است. به این اعتبار وی بر این عقیده است که پرسشمحوری اقتصاد سیاسی نه پرسش برابری که پرسش <برابری در چه چیز> است.
سن تفاوت رویکرد خود به مساله برابری را نه فقط با لیبرالیسم و سوسیالیسم که با برابریطلبی دولت رفاه و نیز آنچه در نولیبرالیسم، برابری فرصتها نامیده میشود، توضیح میدهد. وی معتقد است دو پرسشمحوری برای تحلیل اخلاقی برابری عبارتند از چرا برابری؟ و برابری چه چیز؟ این دو سوال از هم متمایزند، ولی در عین حال دارای وابستگی متقابل نیز هستند. ما نمیتوانیم از برابری دفاع کنیم یا به نقد آن بپردازیم، در حالی که اصلا ندانیم درباره چه چیزی سخن میگوییم، یعنی برابری کدام یک از ویژگیها مثلا درآمدها، ثروتها، فرصتها، دستاوردها، آزادیها و حقوق مدنظرمان است؟ اهمیت برابری غالبا با اهمیت آزادی در تقابل است.
در حقیقت موضعگیری اشخاص در تعارض فرضی بین برابری و آزادی غالبا به منزله شاخص گویایی برای جهانبینی کلی آنها در زمینه فلسفه سیاسی و اقتصاد سیاسی محسوب شده است. نه فقط متفکران آزادیگرا از قبیل نوزیک را برابریستیز به شمار میآورند، بلکه دقیقا به علت همین دلبستگی فوقالعاده آنها به آزادی است که برابریستیز شناخته شدهاند. همینطور آن متفکرانی که برابریخواه به شمار میروند مانند دالتون، تاون، مید و ... ممکن است به نظر برسد که دلبستگی کمتری نسبت به آزادی دارند؛ دقیقا بدین علت که در گروه پایبندان به مقتضیات برابری به شمار میروند. سن معتقد است: این شیوه نگرش ارتباط میان برابری و آزادی کاملا اشتباه است. به طور کلی مقایسه میان منابع و امکانات نمیتواند در حکم اساس مقایسه آزادیها باشد. ارزشگذاری به آزادی تکالیف مشکلی را بر دوش ما میگذارد؛ تکالیفی که نمیشود آنها را با توجه به چیزی غیر از آزادی برآورده کرد. آزادی را نمیتوان به منزله چیزی که اهمیت ذاتی برای یک ساختار اجتماعی مطلوب دارد، محسوب کرد. از این نظر یک جامعه خوب، جامعهای است که آزاد هم هست. در تحلیل و برآورد برابری، پرسش محوری <برابری چه چیز؟> است. یکی از خصوصیات مشترک تقریبا تمام رویکردهای اخلاقی به ساماندهیهای اجتماعی که ماندگار بودهاند این است که برابری چه چیزی را طلبیدهاند، چیزی که جایگاه مهمی در نظریه مورد استنادشان داشته است. برابرطلبان درآمد، خواستار درآمدهای مساوی هستند و برابرطلبان رفاه، خواستار برخورداری عموم از سطوح رفاه برابر، فایدهگرایان سنتی نیز بر برابری وزن فایده همه چیزها تاکید میکردند.
آزادیخواهان ناب بر برابری در رابطه با مجموعه کاملی از حقوق و آزادیها مصر بودند. تمام آنها به نحوی بنیادین برابریطلب هستند، یعنی بهشدت از برابری چیزی دفاع میکنند که هر کس باید آن را داشته باشد؛ چیزی که در رویکرد آنها نقش حیاتی دارد. تصور اینکه این نزاع اصلی، نزاعی است میان موافقان برابری و مخالفان آن به معنای ندیدن اصل موضوع است. این ویژگی مشترک، یعنی برابریطلبی از اینجا ناشی میشود که همه نظریهها باید به نحوی مساله توجه کردن برابر به افراد را پیش بکشند، زیرا در غیر این صورت با فقدان مقبولیت اجتماعی روبهرو خواهند بود. نقش اصلی پرسش <برابری چه چیز؟> باعث میشود ما بتوانیم اختلافنظرهای میان مکتبهای فکری را در این موضوع ببینیم که هر یک چه چیزی را مساله محوری اجتماعی میشمارند و در نتیجه خواستار برابری در آن هستند. این خواستها پسسرشت سایر تصمیمگیریهای اجتماعی را تعریف میکند.
خواست برابری بر حسب یک متغیر احتمالا باعث آن میشود که نظریه مورد نظر خواهان نابرابری بر حسب متغیر دیگری باشد، زیرا در غیر این صورت کاملا امکان دارد این دو چشمانداز با هم تنافر داشته باشند. خواست برابری در آنچه مساله محوری اجتماعی به شمار میرود با نابرابری در حاشیههای دورتر این مساله محوری همراه است. اختلافنظرها مالا به تدوین مسالهمحوری ساماندهی اجتماعی باز میگردد.
در واقع، پاسخهایی که به پرسش <برابری چه چیز؟> داده میشود میتواند به عنوان مبنای طبقهبندی نظریات اخلاقی متفاوت در زمینه ساماندهی اجتماعی قرار گیرد. در سطح عملی اهمیت پرسش <برابری چه چیز؟> ناشی از تنوعی است که در افراد بشر وجود دارد، بدین شکل که خواست برابری بر حسب یک متغیر در عمل و نه فقط در سطح نظری با خواست برابری بر حسب متغیر دیگر، در تعارض قرار میگیرد. ما انسانها از لحاظ مشخصات درونیمان و همچنین از لحاظ شرایط بیرونی متنوع هستیم. دقیقا به علت چنین تنوعی است که تاکید بر برابریخواهی یک حوزه به طرد آن در حوزه دیگر میانجامد. بنابراین اهمیت ذاتی پرسش برابری چه چیزی؟
به واقعیت تجربی تنوع فراگیر انسانی مربوط میشود. تنوع انسانی مشکلی نیست که بشود آن را دست دوم دانست، بلکه یکی از جنبههای بنیادین دلبستگی ما به برابری است. فکر برابری با دو نوع متفاوت از تنوع روبهرو است؛ چندگونگی انسانها و تعدد متغیرهایی که برابری را بر حسب آنها میبینیم.
ارزیابی ادعاهای برابری باید وجود تنوع فراگیر در انسانها را لحاظ کند. لفاظی جذابی که در مورد برابری انسانها میشود، غالبا به دلیل منحرف شدن توجه ما از تفاوتهای میان آنهاست، ولی تاثیر نادیده انگاشتن تنوعات میانفردی میتواند در عمل عمیقا ضدبرابری باشد، زیرا این واقعیت را که رعایت برابری در مورد همه احتمالا مستلزم رفتاری بسیار نابرابر به نفع محرومان است پنهان میسازد. مقتضیات برابری ذاتی، بهویژه زمانی که نابرابریهای زیادی از قبل موجود باشد که باید با آنها مقابله کرد، ممکن است دشوار و پیچیده باشد. علاوه بر این بعضیها نادیده گرفتن تنوع افراد بشر را نه از منظر والای برابری انسانها، بلکه از منظر پیشپاافتاده عملگرایانه، یعنی نیاز به سهولت مطرح میکنند، اما نتیجه نهایی این کار نیز میتواند همان نادیده انگاشتن ویژگیهای اساسا مهم مقتضیات برابری باشد. برابری را بر اساس مقایسه جنبههای خاصی از یک شخص از قبیل درآمد، ثروت، خوشبختی، اختیار، فرصتها، حقوق یا برآورده کردن حوائج با همان جنبه از شخص دیگری میسنجند.
بنابراین سنجش و اندازهگیری نابرابری تماما وابسته به متغیرهایی مثل درآمد، ثروت، خشنودی و... که مقایسهها برحسب آنها انجام میشود، مشخصات نابرابری در فضاهای مختلف از قبیل درآمد، ثروت، خوشبختی و... به علت چندگانه بودن مردم، با هم متفاوت هستند. برابری بر حسب یک متغیر ممکن است بر برابری در مقیاس دیگری منطبق نباشد، مثلا فرصتهای برابر ممکن است به درآمدهای بسیار نابرابر بینجامد. درآمدهای برابر میتواند با تفاوت فاحشی در ثروت همراه باشد. ثروتهای برابر میتواند با خشنودیهای بسیار نابرابر توام شود. خشنودی برابر میتواند با برآورده شدن بسیار متفاوت حوائج با آزادیهای بسیار متفاوت در گزینش همراه باشد و ... اگر هر فردی کاملا شبیه فرد دیگری بود، یکی از علل این ناهماهنگیها از بین میرفت.
همه نظریات مهم اخلاقی در مورد ساماندهی اجتماعی در تایید برابری بر حسب یکی از متغیرهای کانون مشترک هستند. گرچه متغیرهای برگزیده در یک نظریه با نظریه دیگر بسیار متفاوت هستند اما میتوان نشان داد که حتی آن نظریاتی که اکثر مردم فکر میکنند ضدبرابری است و غالبا خود نظریهپردازان آن نظریات نیز آنها را بدینگونه توصیف میکنند، بر حسب یکی از متغیرهای کانونی به منزله تایید برابری بر حسب کانون دیگری است و بنابراین باید نابرابریهایی که عملا در حاشیه، عمل میکنند را پذیرفت تا ساماندهی مناسب از جمله برابری، در سطح محوریتر آسیب نبیند.
سیدحسین امامی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست