سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
اقتصاد اسلامی و انسان گرایی
در علوم انسانی و اجتماعی، انسان و رفتار او مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. پس شایسته است ابتدا حداقل به طور خلاصه، خود انسان و ویژگیهای ذاتی او مورد مطالعه قرار گیرد تا مشخص شود که موضوع مورد مطالعه از چه ویژگیهایی برخوردار است. از این رو، بحث انسانشناسی و تبیین دیدگاههای هر مکتب دربارة آن، یکی از مباحث مقدماتی بسیار ضروری علم اقتصاد است. در این راستا، اقتصاد اسلامی نیز همسان مجموعة معارف اسلامی، دیدگاهی خاص دربارة انسان و ویژگیهای او دارد و بر این نگرش و دیدگاه کلی از انسان، بنا شده است.
نگرش هر مکتب اقتصادی به انسان، هم در تعیین اهداف و جهتگیریهای آن مکتب و هم در تعیین سیاستگذاریهای آن مکتب، نقش اساسی دارد. به طور کلی، عدم تبیین مباحث مبنایی یک مکتب اقتصادی هم موجب اضطراب تئوریک نظریهپردازان آن مکتب و هم موجب عدم ثبات و ناسازگاری سیاستگذاریها و راهبردهای اقتصادی اتخاذ شده از سوی آنان میگردد. بنابراین مطالعة ویژگیهای انسان از دیدگاه هر مکتب اقتصادی بسیار مفید است.
● جایگاه انسان از دیدگاه قرآن
قرآن کریم ویژگیهای متعددی برای انسان بیان نموده است که در این جا تنها به بررسی یکی از ویژگیهای انسان از دیدگاه قرآن یعنی «کرامت انسان» میپردازیم.
برای اینکه بدانیم جایگاه ا نسان در اقتصاد چیست، از آغاز پیدایش انسان در دیدگاه قرآن بررسی میکنیم تا ببینیم انسان با چه عنوانی وارد جهان هستی شده است. در اولین آیهای که خداوند در مورد پیدایش انسان شروع به گفتگو میکند، می فرماید: «و اذ قال ربّک للملائکه انّی جاعل فیالارض خلیفه» (سورة بقره، آیة ۳۰)
اولین عنوانی که در مورد انسان به کار رفته، «خلیفه» است. به یاد آورید آن هنگامی که پروردگارتان به ملائکه گفت من میخواهم جانشینی برای خود تعیین کنم. خداوند میتوانست القاب دیگری به کار ببرد ولی عنوان «خلیفه» را انتخاب نمود. خلیفه یعنی جانشین و خلیفة خداوند یعنی کسی که میخواهد بیشتر از همه به خدا نزدیک باشد، نزدیکترین فرد به خدا.
این محترمترین و با شکوهترین عنوانی است که انسان با آن میتواند وارد جهان هستی شود. اما انسان قرار است از چه جنبهای خلیفة خداوند باشد؟
ملائکه به خداوند میگویند: «آیا میخواهی کسی را خلق کنی که در کره زمین فساد و خونریزی کند؟» ملائکه از کجا میدانستند بشر فساد میکند؟ در مورد این مطلب نظرات مختلفی وجود دارد. یکی از احتمالات این است که قبلاً انواع دیگری از انسان وجود داشته که به علت خونریزی و ارتکاب فساد نسلش برچیده شده است. این احتمال هم داده شده که اقتضای عالم طبیعت، کمیابی است و این کمیابی موجب پیدایش رقابت، خصومت و تنازع میگردد که نتیجة آن جنگ و خونریزی است. شاید هم ملائکه متوجه شدند.
خداوند موجودی مختار خلق میکند. اختیار دو طرفه دارد، انتخاب خیر و انتخاب بدی.
خداوند میفرماید: «در انسانی رازی وجود دارد که شما نمیدانید» و بعد خداوند همة اسماء را به انسان آموخت (سورة بقره، آیه ۳۱). این رازی است که در مورد انسان وجود دارد. سپس خداوند اسماء را بر ملائکه عرضه کرد و گفت شما از این اسماء به من خبر دهید. ملائکه گفتند:«ما علمی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم».
اسمائی که خداوند به انسان آموخته است که درواقع، راز خلقت انسان است، چیست؟ یک نظریه میگوید: آن اسماء، نام اشیاء مختلف است. یعنی ملائکه فقط نام برخی از اشیاء را بلد بودند ولی خداوند نام همة اشیاء را به انسان آموخت. به نظر میرسد این برداشت سطحی است و علم یافتن به نام چند شیئی نمیتواند بزرگترین راز خلقت باشد.
ما در زبان فارسی کلماتی را که بر وزن فاعل هستند، صفت میگوئیم مانند کاتب و عالم ولی در عربی به آنها اسم (اسم فاعل گفته میشود). آنچه در این آیه منظور خداوند است، اسماء خداوند میباشد آن هم نه به این معنا که خداوند نامهای خود مانند عالم، بصیر و غیره را به انسان آموخت بلکه خداوند تمام اسماء خود را که ما در فارسی آنها را صفت مینامیم، مانند قدیر، علیم، بصیر و ... تمام آنها را در وجود انسان ودیعه گذاشته است.
در حالی که در مورد سایر موجودات، به هر موجودی، تنها مرتبه و درجة محدودی از صفات خداوند اعطا شده است، در مورد انسان، تجلی کامل صورت گرفته است.
بعد خداوند میگوید: «ای آدم اکنون تو اسماء را به اینها خبر بده!» وقتی آدم این کار را انجام داد، خداوند میگوید: «دیدید که من چیزهایی را که شما نمیدانید، میدانم.» این اسماء نمی تواند نام چند شیء و کوه و اسم باشد بلکه باید چیزی باشد که به واسطة آن، انسان بر سایر موجودات حتی فرشتگان مقرب مانند جبرئیل، برتری داده شود که به نظر میرسد این امر، همان صفات خداوند است.
خداوند به ملائکه میگوید: «من بشری را خلق میکنم و شما در برابر او سجده کنید.» چه چیزی شایسته است که ملائکه در برابر آن به سجده بیفتند؟ آنچه سزاوار این احترام است، تنها صفات خداوند است و آدم جلوة این صفات الهی است.
خداوند در آیة ۲۸ از سورة حجر میفرماید: «از روح خودم در انسان دمیدم.» کلمات بشری در همة زبانها، محدودیت دارند زیرا این کلمات به اندازة سطح فهم انسان و برای گفتگو دربارة موضوعات مادی وضع شدهاند.
به همین دلیل هرگاه دربارة مفاهیم غیرمادی و متعالی مانند صفات خداوند سبحان بحث میکنیم، کلمات نمیتوانند به خوبی و بادقت معنای مورد نظر را بیان کنند و ما با تنگنا مواجه میشویم و باید این محدودیت کلمات را در نظر بگیریم. یکی از موارد تنگنای لفظ همین مورد کلام در این آیة شریفه است. خداوند در این آیة شریفه میفرماید: «از روح خودم در انسان دمیدم.» انسان و برخی موجودات دیگر، هم جسم دارند و هم روح و هر موجودی که هم جسم دارد و هم روح، حتماً روحش اشرف بر جسم اوست. در مورد انسان، روحش برتر از جسم اوست اما دربارة خداوند چه باید گفت؟
خداوند اصلاً مرکب نیست و از ترکیب جسم و روح ساخته نشده است و نه روح دارد و نه جسم. در اینجا خداوند میخواهد بگوید من از وجود متعالی خودم چیزی در درون انسان به امانت گذاشتهام و خداوند میخواهد این مطلب را به زبان ما بیان کند که ما بفهمیم. از این رو، از تعبیر روح استفاده میکند. بعد روح را اضافه میکند به کلمة «ی» و با ظرافت میگوید: «روحی» یعنی از روح خودم.
با در نظر گرفتن ویژگیهای زبان عربی که به طور کوتاه به آن اشاره شد، اینگونه سخن گفتن خداوند دربارة انسان، نشاندهندة سطح بسیار بالای تکریم و احترامی است که خداوند برای انسان قائل شده است.
خداوند میفرماید: «من میخواهم جانشینی برای خود در زمین تعیین کنم. پرسش مهم این است که انسان قرار است از چه نظر و در چه جنبهای جانشین خداوند باشد؟ از سیاق عبارت که خداوند در هنگام مطرح نمودن جانشنی انسان، میفرماید و همة صفات را به او آموختم، معلوم میشود که انسان قرار است جانشین خداوند از حیث برخورداری و اعمال صفات الهی باشد یعنی هدف خلقت انسان این است که جلوة صفات خداوند باشد. یعنی مثلاً خداوند عالم است، پس انسان هم باید عالم باشد. همچنین در مورد سایر صفات خداوند مانند رحمان بودن، بصیر بودن، غفار بودن. البته باید توجه داشت که صفات متعالی انسان تنها مرتبة بسیار پایینی از صفات حسنای خداوند هستند. همچنین برخی از صفات معدود خداوند که تنها با ذات اقدس خدای تعالی سازگار هستند مانند احد بودن، در مورد انسان تحقق نمییابند.
● جایگاه انسان در اقتصاد اسلامی
اکنون میخواهیم جایگاه انسان در اقتصاد اسلامی را بیان کنیم. مکاتب اقتصادی دربارة جهتگیری فعالیتها و دستاوردهای اقتصادی، دارای دو دیدگاه کلی هستند؛ دیدگاه سرمایه محوری یا رشد محوری و دیدگاه انسانمحوری.
مکتب سرمایهداری و لیبرالیسم اقتصادی طرفدار دیدگاه اول و اقتصاد اسلامی معتقد به دیدگاه دوم است. از دیدگاه طرفداران سرمایهمحوری، مهمترین عامل تولید، سرمایه است و جهتگیریهای اقتصادی و توزیع درآمد باید در جهت تقویت سرمایه و رشد آن باشد. در نتیجه، این گروه در هنگام تعیین اولویت و در هنگام تعارض منافع، همواره منافع سرمایه را بر انسان (فارغ از میزان دارائی و سرمایة وی) ترجیح میدهند. به عنوان مثال، یکی از رهبران بزرگ لیبرالیسم، مالتوس است. در زمان وی به دلیل عمق فقر، در انگلستان قانون حمایت از فقرا در قالب تأسیس گداخانه (زیرزمینها یا سالنهای عمومی که گداها میتوانستند شبهای سرد زمستان لندن را به آنجا پناه ببرند و از مرگ در اثر سرما در پیادهروها، نجات یابند) و تأسیس پرورشگاه (برای نگهداری بچههای سرراهی و بیسرپرست) به تصویب رسیده بود.
مالتوس سخنرانیهایی در مجلس قانونگذاری انگلیس برعلیه حمایت از فقرا و نوزادان بیسرپرست ارائه نمود و اعلام کرد که دولت نباید از فقرا و نوزادان بیسرپرست حمایت کند (حتی اگر این عدم حمایت، منجر به مرگ آنها شود) به خاطر تلاشهای مالتوس، دولت انگلیس قانون حمایت از فقرا را در آن تاریخ لغو نمود. (آر بلاستر. آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم، ترجمة عباس مخبر، نشر مرکز) این موضعگیری مالتوس نشان دهنده نوع جهتگیری و اولویت بخشیدن به انسان یا رشد اقتصادی از دیدگاه وی است. در مقابل، اقتصاد اسلامی و سایر معتقدین به انسانمحوری، معتقدند که اقتصاد باید در خدمت انسان (فارغ از دین، نژاد، ملیت، زبان و یا هر عامل دیگر) باشد. در هنگام جهتگیری و سیاستگذاریهای اقتصادی باید نوع دیدگاه سالام در مورد کرامت انسان را در نظر گرفت و همچنین این مطلب را که همة انسانها، جلوة صفات خداوند بر روی زمین هستند.
عرفا در این زمینه، حرفهای زیبایی دارند. به عنوان مثال، مولوی میگوید: «بشنو از نی چون حکایت میکند» مولوی روح انسان را به نی تشبیه میکند و میخواهد بگوید روح انسان مانند نی که از نیستان بریده شده، از اصل خود که دریای صفات جمالیه و جلالیه خداوند است، دور شده است، در این دنیا ناآرام است. انسان خلق شده تا به کمال معنوی برسد. اقتصاد حق ندارد که مانعی در این مسیر، برای انسان ایجاد کند. همچنین دولت حق ندارد زندگی اقتصادی مردم را به گونهای تنظیم کند که مردم در سراسر شبانهروز دغدغة سیرکردن شکمشان را داشته با شند. یا اینکه نظام اقتصادی را به گونهای تنظیم کند که مردم مجبور باشند برای تأمین معاش خود، کارهایی را انجام دهند که آنها را از خداوند دور میکند مانند نیرنگ در معامله و داد و ستد رشوه.
از منظر اقتصاد اسلامی باید شرایطی برای زندگی مردم فراهم شود که بتوانند یک زندگی سالم و شرافتمندانه در جهت رسیدن به خداوند داشته باشند. البته خداوند به انسانها حق انتخاب داده است که مسیر حق را انتخاب کنند یا نکنند ولی مسیر خداوند و حق باید برای همه هموار باشد و نظام و عملکرد اقتصادی مجاز نیست که این مسیر را سد کند.
تا اینجا اشارة کوتاهی به کرامت انسان از منظر آفرینش او شد. اکنون از منظر دیگری به این مسئله نگاه میکنیم. میخواهیم ببینیم خداوند طبیعت را برای چه کسی آفریده است. خداوند در قرآن (سورة بقره، آیة ۲۹) میفرماید: «من هر چیزی را که در کره زمین وجود دارد برای شما انسانها خلق کردهام.» یعنی آیا برای مذهبی خاص؟ برای جناحی خاص؟ دیدگاهی خاص یا برای همة انسانها؟ این آیه دلالت میکند که حق همة انسانها در آفریدههای خدا یکسان است و در توزیع درآمدهای ناشی از منابع طبیعی باید آن درآمدها به طور یکسان بین همه توزیع شود. پس میبینیم که از منظر اسلام، هدف خداوند از خلقت طبیعت نیز دلیل دیگری بر کرامت انسان است.
اکنون از منظر فقه و قوانین حقوقی اسلام، نگاه کوتاهی به کرامت انسان میکنیم تا ببینیم از این منظر برای انسان چه مقام و منزلتی در نظر گرفته شده است. به این منظور، نگاه کوتاهی به برخی از احکام فقهی در اسلام در مورد انسان میاندازیم با ببینیم در فقه اسلام چه مبنایی در مورد منزلت انسان وجود داشته که براساس آن، این احکام صادر شدهاند.
خداوند در مورد آبروی انسان، احکام مختلفی صادر نموده و از جمله فرموده است: «یا ایّها الذین آمنوا لا تجسّسوا...» یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید در امور انسانها، کنجکاوی و جستجو نکنید. یعنی جستجو دربارة زندگی و مسائل شخصی افراد حرام است و خداوند راضی نیست که نقاط ضعف اشخاص کشف و آشکار شود.
حال اگر کسی به برخی از نقاط ضعف شخصی پی برد، آیا میتواند آن را بر زبان آورد؟ خداوند در این مورد نیز میفرماید: «یا ایّها الذین آمنوا لایغتب بعضکم بعضاً» یعنی ای مؤمنان حق ندارید که نقاط ضعفی را که در مورد دیگران میدانید، افشا کنید.
همچنین قرآن شریف مارک زدن به مردم و لقب بد روی مردم گذاشتن را تحریم نموده است. این احکام و احکام فراوان دیگری که هدف از آنها، حفظ آبروی انسانهاست، نشان میدهد که خداوند پس از آنکه انسان را به عنوان موجودی عزیز و گرامی خلق نمود و آنچه را در کره زمین است، برای او آفرید، قوانین را هم به گونهای تنظیم نموده است که شخصیت و امنیت اجتماعی همهجانبة این موجود عزیز تأمین شود.
موجودی که اینقدر برای خداوند عزیز است، جایگاهش در امور اقتصادی کجاست؟ اقتصاد باید چه رابطهای با انسان داشته باشد؟ هنگامی که به دیدگاههای اسلام دربارة کرامت انسان نگاه میکنیم، در مییابیم که بدون تردید، محور فعالیتهای اقتصادی باید خدمترسانی به انسانها باشد و اقتصاد باید در خدمت انسان قرار گیرد.
یک برداشت سطحی که ممکن است دربارة دیدگاه اقتصاد اسلامی در جهت انسانمحوری صورت گیرد، این است که تصور شود که باید انسانها تحت پوشش دولت اسلامی قرار گیرند و دولت یا آنها به مثابه موجوداتی ناتوان که قدرت ادارة خود را ندارند، برخورد کند و سرپرستی آنها را به عهده بگیرد و روزانه یا سالانه مردم مبلغی را به عنوان بُن یا اعانه و یارانه از سوی دولت دریافت کنند. آیا اینگونه برخورد برای تأمین دیدگاه اسلام در مورد انسان، کافی است؟ آیا پیامبر (ص) در دوران حکومت خود، با مردم اینگونه برخورد مینمود است؟
با نگاهی به سنت رسولالله (ص) در مییابیم که ایشان به هیچوجه مبنایشان این نبود که مردم را با تحت پوشش قرار دادن و صدقه دادن اداره کند. بلکه تا حد امکان از این کار پرهیز میکردند و تلاش مینمودند تا با کمک به توانمندسازی انسانها، زمینة شکوفا شدن صفات برجستة انسانی را در آنها فراهم نمایند.
به عنوان مثال، فردی نقل میکند که خدمت حضرت رسول اکرم(ص) رسیدم و میخواستم بگویم مشکل مالی دارم و از ایشان کمک بگیرم. قبل از اینکه من چیزی بگویم، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اگر کسی از ما کمک بخواهد به او میدهیم اما اگر از خداوند کمک بطلبد، خداوند بینیازش میکند.» وی میگوید با شنیدن این سخن، از درخواست کمک منصرف شدم و به خانه رفتم.
فشار فقر تا فردای آن روز، صبر مرا در هم شکست و باز با همان قصد قبلی خدمت پیامبر (ص) رسیدم. باز قبل از آنکه من چیزی بگویم، ایشان همان سخن دیروز را تکرار کردند و من بدون اینکه چیزی بگویم، به خانه بازگشتم. این حادثه سه روز تکرار شد. پس از آن، مرد نیازمند از آنکه برای دریافت صدقه به دیدار پیامبر(ص) برود، شرم نمود و پول اندکی قرض نمود. با آن طنابی خریداری کرد. به صحرا رفت و شغل جمعآوری و فروش هیزم پیشه نمود. درآمد وی آنقدر کافی بود که پس از چند روز بدهیش را پرداخت کرد و توانست زندگی خود و خانوادهاش را به طور متعارف اداره کند. (سفینهالبحار، ج ۲، باب القناعه، ص ۱۳۹).
پیامبر (ص) میتوانسته حداقل کمک اندکی به این فرد بنماید و حتماً هم دوست داشته که به او کمک کند اما مهمترین مسئله برای پیامبر(ص) این بود که فرد در جایگاه انسانی خود قرار گیرد و بتواند شخصیت و توانائیهای خود را شکوفا سازد.
زیرا پیامبر (ص) به انسانها به چشم موجوداتی ناتوان، بیچاره و ضعیف ذاتی که فاقد توانائی ادارة زندگی خود هستند و باید آنها را تحت پوشش و سرپرستی درآورد، نگاه نمیکرد. بلکه آنها را صاحبان، جانشینان و گنجینههای صفات خداوند میدانست. پس تلاش میکرد تا به آنها کمک کند که توانائیهای خود را شکوفا سازد. از برخورد ایشان پی میبریم که از دیدگاه اقتصاد اسلامی، سیاستهای حمایتی و پرداختهای انتقالی حفظ و پاسداری از کرامت و شرافت انسانها باشد نه این که سعی کنیم آنها هرچه بیشتر صدقهخوار و تحت سرپرستی درآوریم.
به امید روزی که با الهام از معارف اسلامی و سیرة پیامبر(ص) ، اقتصاد در خدمت انسانها قرار گیرد و همة انسانها بتوانند در جایگاه بلند جانشینی خداوند دست یابند.
حجت الاسلام سیدمحمدباقر نجفی استاد دانشگاه
منبع : موسسه دین و اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست