پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


برشت، بنیانگذار تئاتر و شعرحماسی


برشت، بنیانگذار تئاتر و شعرحماسی
برتولت برشت در فوریه ۱۸۹۸ در آوگسبورگ آلمان چشم به جهان گشود.
«برتولت برشت» را بنیانگذار تئاتر حماسی و داستانی می دانند. وی به عنوان نمایش نامه نویس و کارگردان تئاتر شناخته شده است. ولی وی علاوه بر قدرت چشمگیری که در نوشتن نمایشنامه و تئاتر داشت، شاعری خوش قریحه نیز بود و ترانه ها، شعرها و تصنیف های پرمعنا و دل انگیز بسیاری سروده است. وی سرودن شعرهایش را در پانزده سالگی و پیش از نمایشنامه نویسی شروع کرد. نخستین سروده هایش بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ در نشریات محلی به چاپ رسیدند. وی در طول خدمت سربازی، ضمن کار در بیمارستان نظامی پشت جبهه، اشعارش را به همراه نواختن گیتار برای سربازان می خواند.
برتولت برشت در تمام حوزه های شعری فعالیت کرده است و سروده های او انواع شعری از جمله شعرهای کودکانه، آموزشی، روشنفکرانه برای کارگران، ادیبانه، عاشقانه، سلحشورانه، حماسی، غنایی، طنزآمیز و هجو و تصنیف های کوچه و بازار را شامل می شوند. شعرهای نمایشی برشت از مهم ترین شعرهای او هستند و به صورت تصنیف، ترانه و شعر به متون نمایشی وی راه یافته اند و به مناسبت های موضوعی خاص و به منظور اثرگذاری بیشتر متن، به صورت پیش درآمد یا میان پرده، یا در میان متون آورده شده اند و به صورت تک خوان یا گروه همسرایان، با موسیقی و یا به شکل دکلمه خوانده شده است. این شعرها اصولا طنزآمیزند و در پشت ظاهر شوخ طبعانه خود، بسیار آگاهاننده و هشدارآمیزند و پیامهایی اجتماعی و نقادانه دارند و در واقع برشت در قالب اشعار طنزآمیز به نقد شدید و گزنده باورهای سست بنیاد و دیرپای جامعه خود می پردازد. اکثر نمایشنامه های برشت در برگیرنده اینگونه اشعار و تصنیف ها هستند.
وی در سال ۲۱۹۲ میلادی به خاطر کتاب «آوای طبل ها در شب»، موفق به دریافت جایزه کلاسیک شد. این نمایشنامه در ۹۲ سپتامبر همان سال در تئاتر محفلی شهر مونیخ به اجرا رفت و توجه همگان را به خود جلب کرد. در واقع هیچ نویسنده و کارگردانی، نه تنها در آلمان بلکه در سراسر جهان، نتوانسته چنین تأثیر تعیین کننده ای بر تئاتر مدرن بگذارد. «جنگل شهرها» از دیگر نمایشنامه های برشت است که به تنهایی و بیگانگی انسانها در جنگل کلان شهرها می پردازد. «آدم آدم است» از دیگر نمایشنامه های وی، به مسخ شدن قلب انسانها و از بین رفتن فردیت آنها توجه دارد. کنایه های به کار رفته در این اثر کمدی تمثیلی مقدمه ای است بر تکنیک «بیگانه سازی» در نمایشنامه های بعدی او. برشت به واسطه همکاری با «کورت وایل» آهنگساز معروف، توانست در نمایشنامه «اپرای یک پولی» به موفقیت بزرگی نائل شود. برشت در این نمایشنامه به شکلی هزل آمیز پرده از جامعه بورژوازی برمی دارد. این نمایش در تئاتر «شیف باوئردام» روی صحنه رفت. در تئاتر داستانی که برشت بعدها آن را تئاتر دیالکتیکی نامید، عنصر داستانی وجود دارد و حادثه به شکلی داستان گونه بیان می شود. برشت با به کارگیری عنصر «بیگانه سازی» تماشاچی را به حرکت وادار می کند و ضمن آموزش نکاتی تازه، او را در شرایطی قرار می دهد که تصمیم بگیرد. برشت، با زبان تمثیل، به بیان واقعیات می پردازد. «عنصر بیگانه سازی» که برای اولین بار، خود برشت در سال ۶۱۹۳ میلادی به کار برد، تحت تأثیر آشنایی برشت با تئاتر چینی و نحوه اجرای آن است. برشت، معتقد است که این عنصر از سالها پیش، در تئاتر چینی با استفاده از ماسک های صورت و فاصله گرفتن بازیگر از نقش خود، به کار رفته است. برشت، در نمایشنامه هایش، تماشاگر را در قالب قهرمان روی صحنه نمی بیند و حتی چنین حقی، برای بازیگر هم قائل نیست. در واقع بازیگر دو چهره، دارد: چهره اصلی خود و چهره شخصیت نمایش. در بسیاری از موارد، بازیگر خود را به تماشاچی معرفی می کند و یا به زبان سوم شخص مفرد صحبت می کند. برشت، حتی در موسیقی نیز از عامل بیگانه سازی، بهره جسته است. موسیقی در نمایشنامه های وی با متن، همراهی نمی کند و در نتیجه در تماشاگر تحرک به وجود می آورد. از آنجا که در تئاتر داستانی، سعی بر آن است تا با ذکر مسائل مختلف، ذهن تماشاگر به کار بیفتد، در نتیجه این نمایشنامه ها جنبه آموزشی نیز دارند. از دیگر آثار برشت، می توان به «مادر کوراژ و فرزندانش» اشاره کرد. این نمایش گزارشی است براساس جنگهای سی ساله در ۲۱ صحنه. این نمایش به پوچی و بی معنایی جنگ پرداخته است و از زن دلالی سخن می گوید که در صدد سودجویی از جنگ است و در این راستا، هر سه فرزندش را از دست می دهد. در این نمایش نیز از عنصر بیگانه سازی بهره گرفته شده است و همچنین، وقایع خصوصی با حقایق تاریخی درهم آمیخته اند.
نمایشنامه معروف برشت به نام «گالیلنو گالیلنی» یا «زندگی گالیله» است که در آن از نبرد وجدان گالیله درپی کشف چرخیدن زمین به دور خورشید، دادگاه تفتیش عقاید و مبارزه علیه کلیسا صحبت کرده است. گالیله از علم، لذتی معنوی می برد و در قبال آن، مسئولیت چندانی حس نمی کند. «پونتیلا و نوکرش ماتی» به مسئله اختلاف طبقاتی بین ارباب و رعیت، اشاره می کند. «دایره گچی قفقازی»، از شش صحنه تشکیل شده و براساس یک افسانه چینی قدیمی، نوشته شده است. داستان از دایره ای گچی صحبت می کند که یک قاضی برای فیصله دادن یک دعوی بین دو زن، که هر دو مدعی اند مادر بچه هستند، پیشنهاد کرده است. هر یک از زنها که بتواند با کشیدن دست بچه، او را به سمت خود بکشاند مادر واقعی اوست اما مادر واقعی چون نمی خواهد صدمه ای به فرزندش، وارد شود از این کار صرف نظر می کند.مسأله نازیسم و مبارزه با آن در آثار برشت به چشم می خورد. در کتاب «ترس و نکبت رایش سوم» که برشت براساس گزارش های روزنامه ها و شاهدان عینی نوشته است، زندگی روزمره در حکومت نازی را توصیف می کند. در این اثر، ترس، بزدلی و ترور به تصویر کشیده شده است.
از اشعار برشت، می توان به «کتاب مذهبی خانگی» اشاره کرد که از بخشهایی چون «ترانه های عاشقانه» و سرودهای عامیانه کوچه بازاری برضد سرمایه داری، سرودهای انتقادی و همین طور «فیلون» اشعاری تقلید گونه با استفاده از شیوه گوته و سرودهای کلیسایی، تشکیل شده است. در این اشعار مبارزه برای احقاق حقوق اجتماعی علیه مالکین به چشم می خورد. برشت پیرو اندیشه های اجتماعی بشردوستانه بود و برای بهروزی و کامکاری آدمیان می کوشید. وی هرگز به ادبیات به عنوان یک مقوله تجملی نمی نگریست بلکه آن را سلاح نیرومندی در جهت خلق درخشان ترین حماسه های تاریخ بشری می دانست.
وی در سال ۳۱۹۳ از چنگ گشتاپو گریخت و در خارج آلمان به انتشار نشریه ضد نازی «ورست» پرداخت و تنها دو سال پس از جنگ بود که به زادگاه خود، مراجعت کرد. وی در سال ۶۱۹۵ در برلین شرقی درگذشت.
مریم حسینی
منبع : روزنامه کیهان