سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

«آبی» به صورتت بزن، بارانی!


«آبی» به صورتت بزن، بارانی!
استقلال باخته است. به سایپا هم باخته است. پیشترها بارها باخته بود، قطعاً بعد از این هم بارها و بارها خواهد باخت اما خب همه ما می دانیم که باخت داریم تا باخت. اینکه تیمت ۹۰ دقیقه مردانه بجنگد و دست آخر زخم خورده به رختکن برود هزار بار توفیر دارد با زمانی که بازیکنان فرنگ رفته و دلار دیده ات راست، راست وسط زمین راه بروند و گلوی پاره ازفریاد ۷۰ هزار عشق فوتبال را به هیچ هم نگیرند، انگار که سیم سل گیتار دکوری گوشه خانه شان است که دیگر نوایی نخواهد داشت.آبی های پایتخت را همه جوره دیده ایم .
بحث رنگ نیست که اگر جای ما روزنامه نگار جماعت باشید استقلال همان قدر عزیز است که پرسپولیس هست. با این ها زندگی می کنیم، مثل همه شما عشق فوتبال ها برای هم کری می خوانیم وکف می زنیم برای گل زدن این یا گل خوردن آن اما راستی، راستی عشقمان فوتبال است. استقلالی که باشیم از صلابت پرسپولیس در صدر جدول دلخوشیم و پرسپولیسی هم که باشیم دل نگرانیم از تب وتاب آبیها.
فرق عشقی که ما به فوتبال داریم با عشق دیگر هواداران این ورزش هم همین است. ما عاشق عشق به فوتبالیم. با فوتبالیم وبرای فوتبال کار می کنیم . خب بد یا خوب این هم کار ماست . یک جور کار است دیگر، کاری شریف! پس اگر امروز قرار است از استقلال بنویسیم و سرافکندگیش نه مقابل سایپا که مقابل ۷۰ هزار تماشاچی و ۷۰ هزار هزار هوادار دیگر، از سرهمان عشق به فوتبال است وبس!
بازی به دقیقه نرسیده بود که محمد نوازی توپ را ریخت روی دروازه سایپا وبرهانی تأثیرش را گذاشت. سید جلال اگر نبود چه غوغایی که همان اول کار راه نمی افتاد. آبی ها را شور سکوهای داغ ورزشگاه بی خود از خود کرده بود.
سربه آسمان برداشته بودند انگار، نه برای دعاواستغاثه که برای شمردن ستاره ها، پس کوبیدند و کوبیدند تا رسیدند به گل . شکفتند وبه بار نشستند تا هلهله برپا شود آن وقٍتِ شب در دل سوگلی ورزشگاه های ایران . انصافاً هم عجب استقلالی بود استقلال این ۱۷ دقیقه! توفانی بود برای خودش ... شاید هم چیزی عظیم تر... نه همان توفان بود که به سرعتِ برخاسته فرونشست و این شد آغاز یک تراژدی اصیل از آن دست غمنامه هایی که می توانست بهترین منبع الهام برای « ویلیام شکسپیر» خدا بیامرز باشد یا برای همین فردوسی خودمان تا بداند دوره حماسه گذشته ... خیلی سال است که گذشته.
دوره دوره اینترنت است ودهکده جهانی اما در فوتبال ایران یک «مجید کامپیوتر» که بیشتر نداریم. تازه او هم به ویروس خورد واین جورحرفها . هیچ ویروس کشی کارگر نشد که نشد تا دست آخر بیرون بکشد پایش را آقا مجید کامپیوتر از دایره فوتبال بنشیند گوشه خانه . جلالی و کامپیوترش که به این روز افتادند وای به حال حجازی که دستش هم خالی است .
نوازی را که کشید بیرون، کار خودش را ساخت این ناصر خان . نکند اثر تلقینات مرفاوی باشد این معضل فضای خالی پشت سر نوازی که در فن فوتبال جز سانترهای خوبش مایه دیگری ندارد اما خب سانترهایش هم سانتر است انصافاً . جباری که رفت و منصوریان آمد، اوضاع بدتر شد که بهتر نشد . علیزاده اوت انداز هم آمد جای شفیعی ، اوت که نینداخت هیچ یک ضربه سر هم زد که هر چند ماه یکبار درستش را می زند .
این بار درست هم زد اما خب در فوتبال شانس هم یک جاهایی لازمه کار است. سرجمع که حساب کنیم مفت هم نمی ارزید بازی دقیقه ۱۷ به بعد استقلالی ها علی الخصوص در نیمه دوم . از طالب لو بگیر بیا جلو تا پیروز قربانی زیادی خوش اخلاق که فعلاً جای صادقی و سیاوش اکبرپور را سبز نگه داشته تا سعید لطفی خوش غیرت که به هیچ توپی نه نگفت تا آن جلوتر ها شفیعی و برهانی وبقیه سیاهی لشکرها!
بر فرض هم که قبول کنیم استقلال زیر وبمش تغییرکرده و خودمان را هم بزنیم به آن راه که انگار نه انگار پرسپولیس هم کم تغییر نکرده که الان بالاهای جدول را دو قبضه کرده است . حرف حساب اینجاست که اگر حجازی، حجازی است که می گوید هستم چه کار کرده در این ۵ هفته ای که گذشت؟ خاک بریزید روی شست هر چی کارشناس است که این تیم بهتر از تیم مقابلاستقلال اهواز هفته اول نشده که هیچ بدتر هم شد!
پس چه کاره است این ناصر خان کاپلویی که ۴ هزار نفر تا سرتمرینات تیمش می روند؟ در فوتبالی که زوران جورجویچ اش از آن طرف دنیا بلند می شود می آید با یک مشت جوان ویک تیم زیرورو شده ۶ امتیاز از ۵ بازی می گیرد حجازی رویش می شود با ۷ امتیاز سرش را جلوی هواداران بالا بگیرد؟ بیشتر از این گفتن ونوشتن ندارد که « در خانه اگر کس است، یک حرف بس است».
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید