جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا


زبان شعر


زبان شعر، زبان رسا و شگفت آوری است. بسا شاعران كه در قالب یك بیت، تحوّلی شگرف در مخاطبین خود ایجاد می كنند وبه ضلالت رفته ای را ناگهان به خود آورده،و به سوی نور،هدایت می نمایند. كسی نیست كه این حالات ویژه،مخصوص و استثنایی را برای این زبان انكار كند. در تفهیم همین امر است كه نظامی چنین سروده است:
((قافیه سنجان كه سخن بركشند گنج دو عالم به سخن در كشند.))۱
بر این اساس،نگاهی اجمالی و گذرا به اشعاری كه شاعران اهل سنّت در مدح و منقبت علیu سروده اند،خواهیم داشت.
لازم به یادآوری است كه، اگرچه، شاهكارهای اشعار نغز شاعران شیعی در این زمینه بسیار شور انگیزتر و از مفاهیم عمیق تری برخورداراست، امّا از آنجا كه هدف ما در این مجموعه، توجّه و دقّت در نظرها و دیدگاههای اهل سنّت می باشد، از ذكر اشعار شاعران و مدیحه سرایان شیعه خوداری می گردد.
محمّد بن ادریس شافعی (امام شافعیه)
اذا فی مجلسً ذَ كَرُوا علیَاً و سِبْطَیْهِ وَ فاطمهَ الزّكیّه
فَاجْری بَعْضُهم ذِكری سِواهُ فَا یْقَنَ اَ نَّهُ سَلَقْلَقِیَهَ
اِذا ذَكَرُوا عَلیّاً اَوْ بَنیهَ تَشا غَلَ بالرّوایاتِ الْعَلِیّهِ
یُقال تَجاوّزُوا یا قومِ هذا فَهذا مِن حَدیثِ الرّافَضیّهِ
(( چكیده اندیشه ها)) تألیف سید یحیی برقعی،بخش دوّم، ص۲۵۴، منتخب یك بیت از ابیات.
بَبرِئتُ الی الْمُهَیْمِن مِن اناسٍ یَرونَ الّر فْضَ حُبّ الْفا طِمَیهِ

عَلی آلِ الرّسول صَلواهُٔ رَبّی وَ لَعْنَتُهُ لِتِلْكَ الْجاهِلِیِهِ.۱
زمانی كه در مجلسی یاد علی u و فاطمه u وحسنu وحسینu می شود بعضی از دشمنان به خاطر آنكه مردم را از ذكر و یاد آل محمد u منصرف كنند ذكر دیگری به میان می آورند پس یقین كنید آن كس كه مانع ذكر این خانواده می شود زادهٔ زن بدكار است، آنها روایات بلند و طولانی نقل می كنند تا ذكر علی و فرزندان او در میان نیاید و گفته می شود ای قوم از این سخنان بگذریدزیرا این سخن را فضی هاست .(من كه امام شافعیه هستم )بیزاری می جویم به سوی دا از مردمی كه رافضی بودن (ودوری از حق)را در دوستی فاطمه u می بینند؛صلوات پروردگارم بر آل رسول باد،و لعنت خداوند بر این نوع جاهلیت.(یعنی لعنت بر كسانی كه دوستان آل محمدr راروگردان از حق می خوانند).
علیٌّ حبٌّهُ جُنَهٌ اِمامُ النّاس و الجِنّهِ
وَصیُّ المصطفی حقَاً قسیمُ النّار وَالجُنُهِ.دوستی علی سپر دوزخ است. او امام انسانها و جنّیان است. او در حقیقت وصی حقیقت وصی مصطفیr و قسمت كنندهٔ بهشت و دوزخ است.
۱- شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع المودهٔ،ص۳۲۹،باب ۶۲،از دیوان شافعی. و نیز سبلنجی در نور الابصار،ص۱۳۹ (چاپ سال ۱۲۹۰)؛ و دیگران.
۲- حموئی در فرائد المسلمین،ج۱، ص ۳۲۶.
قالوا تَرَفَّضتَ قُلتُ كَلاَُ مَا الرفضُ دینی وَلاَاعتِقادی
لكِن تَوَلَّیتُ غَیرَ شَكٍ خَیرَ اِمامٍ وَ خَیرَهادٍ
اِن كانَ حُبُّ الوَصِیً رَفضًاً فَاِنَّنی اَرفَضُالعِبادِ.۱
به من گفتند رافضی شدی(از حقّ رو گرداندی) گفتم هرگز دین و اعتقاد من رفض نیست. لیكن دوست می دارم بدون شك بهترین امام و بهترین هادی را. اگر معنی رفض، دوستی وصی پیغمبر(علی بن ابی طالبu) است پس بدرستی كه من رافضی تر از همهٔ مردم هستم.
آلُ النَبِیِّ ذَریعَتی وَهُمُ اِلَیهِ وَسیلَتی
اَرجُوا بِهِم اُعطی غَداً بِیَدِی الیَمینِ صَحِیفَتی۲ خاندان پیغمبر وسیلهٔمن به سوی خدایند. امیدوارم كه به سبب محبّت آنان صحیفه اعمالم فردای قیامت به دست راستم داده شود.
یا راكِباًقِف بِالمحَصَّبِ مِن مِنی وَاهتِف بِساكِنِخیفَهاوالناهِضِ
سَحَراً اذا فاضَ الحجیجُ الی مِنی فَیضاًكَمُلتَطَمِالفُراتِ الفائِضِ
اِن كانَ رَفَضاً حُبُّ آلِ محَمدٍ فَلیَشهَدِ الثَّقَلانِ انّی رافِضی.۳۱- شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع المودهٔ، ص۳۳۰،((چاپ قم،ط۱،سنه ۱۳۷۱)).و نیز شبلنجی در نور الابصار،ص۱۳۹((چاپ سنهٔ۱۲۹۰)).
۲- آثار الصادقین،ج۱۴،ص۱۸۵،به نقل از فضائل الخمسه،ج۲،ص۸۱.
۳- ابن حجر مكّی در صواعق محرّمه،فص۲ از باب ۹،ص۹۷، چاپ مصر.
یاقوت حموی در معجم الادباء،ج۶،ص۳۸۷.
فخر رازی در تفسیر كبیر،ج۷،ص۴۰۶.
ای سواری كه به سوی مكّه می روی،در ریگزار مِنی توقف كن و به ساكنین مسجد خیف،به هنگام سحر كه حجّاج به سوی منی می آیند،ندا كن و بگو، اگر دوستی آل محمّدr رفض است پس جنّ و انس شهادت دهند كه من رافضی هستم.
و لما رایتُ النّاسِقد ذَهَبَت بِهِم
مَذاهِبُهُم فی اَبحَرِ الغَیِّ وَ الجَهلِ
رَكِبتُ عَلیَ اسمِ اللهِ فی سُفُنِ النَّجا
وَهُم اَهلُ بَیتِ المصطَفی خاتَمَ الرُّسُلِ
وَاَمسَكتُ حَبلَ اللهِ وَهُوَوِلاؤُهُم
كما قَداُمِرنابِالتَمَسُّكِ بِالحَبلِ
اِذا افتَرَقَت فی الدین سبعون فِرقهً
و نیفاً عَلی ما جاءَفی واضحِ النَّقلِ
وَ لَم یَكُ ناجٍ منهمُ غیرَ فرقهٍ
فقل لی بها یا ذاالرّجاجهِ و العقلِ
اَفِی الفرقَهِ الهُلاكِ آلُ محمّد
ام الفرقهُ الاتی نَجَت منهمُ قُل لی
فاِن قلتَ فی الناجین فالقولُ واحدُ
واٍن قلتِ فی الهُلاك حَفتَ عن العدلِ
اذا كان مولی القوم منهم فَاِنَّنی
رضیتُ بهم لا زالَ فی ظِلِّهم ظِلَی
رَضیتُ عَلِیَاً لی اماماً و نَسلَهَ
و انتَ مِن الباقین فی اَوسَعِ الحَلِ.۱
۱- شبهای پیشاور- ص۲۲۷ به نقل از: ذخیرهٔ المال، تألیف علامه فاضل عجیلی. وقتی كه مردم را غرق در دریای جهل و گمراهی دیدم به نام خداوند متعال در كشتیهای نجات كه آنها خاندان رسالت و اهل بیت خاتم الانبیاءr بودند تمسّك جستم، و به حبلQ كه دوستی آن خاندان جلیل است چسبیدم، همچنان كه به ما امر شده كه به ان حبلQ تمسّك جوییم. زمانی كه دین را به هفتادو سه فرقه متلاشی نمودند، چنانكه در اخبار به روشنی نقل گردیده،فقط یكی از آنها حقّ است و باقی بر باطل هستند. بگو به من ای كسی كه اهل خرد و دانشی آیا خاندان رسالت و آل محمّد((سلامQ علیهم اجمعین)) در فرقه های باطل می باشند؟!یا با فرقهٔ حقّ اند؟ اگر بگویی با فرقهٔ حقّ هستند،پس كلام ما و شما یكی است واگر بگویی با فرقهٔ باطل و هلاك شدگان هستند قطعاً از راه مستقیم منحرف شده ای و در نتیجه، بدان كه آن خاندان جلیل قطعاً بر حق و با حقّ و در طریق مستقیم هستند. من هم راضی شدم به آنها و به اختیار طریقه ایشان را قبول كردم كه خداوند سایه آنان را بر سرمن پاینده و جاوید بدارد.من راضی شدم به امامت علیu كه بر حق می باشند،و تو در آن فرقه باطل باش تا روزی كه كشف حقیقت شود.
یا اَهلَ بَیتَ رَسولِ اللّه حُّبُّكُمُ فَرضُ مِنَالّه فِی القُرانِ اَنزَلَهُ
كَفاكُمُ مِن عِظیمِ القَدرِ اِنَّكُم مَن لَم یُصَلِّ عِلِیكُم لا صَلوهَ لَه.۱
ای اهل بیت رسولQ r، محبت و دوستی شما واجب شد از جانب خداوند، و در قرآن مجید این واجب نازل شد.
(اشاره است به آیه شریفه: قل لا اسئلكم علیه اجراً الاّ المودهٔ فی القربی.سوره۴۲،آیه۲۲).
۱- شیخ سلیمان حنفی در ینابیع المودهٔ، ص۳۵۴و ۳۶۶- چاپ قم -ط۱- س۱۳۷۱- وابن حجر در صواعق محرّقه،ص۸۸.
كفایت در عظمت قدر شما ای آل محمّدr (این حقیقت) كه هر كس بر شما درود و صلوات نفرستد نماز او قبول نخواهد شد.
منبع : بنياد انديشه اسلامي