شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

لذت نوشتن


لذت نوشتن
لذت بی جانشین نوشتن در همین است؛ پرداختن به هرچه ناسازی و ناداری و نابسامانی. در اساس روزنامه نگار این حرفه را انتخاب می کند تا بتواند پدیده ها و رویدادهای نامطلوب جهان پیرامون را با مخاطب در میان بگذارد. روز نامه نگار نخست آن پدیده ها و رویدادها را با متر عقلی و حرفه یی خود می سنجد و سپس حاصل این سنجش را با مخاطبان در میان می گذارد.
خرده گیری، انتقاد، عیب گیری و تلاش در راه کشف ناسازی ها، کج روی ها و... خصلت کار رسانه یی است. این خصلت بیش از آنکه مربوط به روزنامه نگاران باشد، به گرایش مخاطبان رسانه ها به چنان مضمون هایی ربط دارد. مخاطبان، مضمون های تعریف و تعارف آمیز، تاییدی یا تبلیغی را جدی نمی گیرند. در اساس اگر در روزنامه نگاری و روزنامه خوانی لذتی باشد، بیان همین نکته های غیردلخواه است. همین هم هست که مطالب خشن و مصیبت بار صفحه های حوادث این همه مخاطب دارد. روشن است که این میل دوجانبه به معنای ایراد گیری بیجا و بهانه جویی های بی اساس نیست.
از آن سو دستگاه های اجرایی در همه دنیا امروز و دیروز و همیشه بسیار مشتاق آنند که مفید و خادم مردم و سرزمین خود شناخته شوند، فارغ از اینکه دیگران آن دستگاه ها را مطلوب یا نامطلوب ارزیابی کنند. از زمان افلاطون و حتی پیش از او انبوهه یی نظر و عقیده در مورد رابطه دوسویه حکومت ها و مردم- مخاطبان کارهای اجرایی- در دست داریم. یکی از آن نظرها هم این است که به رسانه اجازه دهیم به درون شبکه اجرایی سرک بکشد و همان مخاطبان را از چگونگی کارکرد دستگاه اجرایی باخبر کند. خیر این سرک کشیدن هم لابد در این است که دستگاه اجرایی از یاد نبرد که مردم ناظر کارهایند و این دستگاه باید پاسخگوی کار کرد خود باشد. برخی از دستگاه های اجرایی چنین نظارت و بازتابی را چون خدمتی به خود و سلامت شبکه خود تلقی می کنند و می کوشند نارسایی های خود را برطرف کنند. بعضی هم برعکس اطلاع رسانی را فرآیندی در برابر خود ارزیابی می کنند.
فرض کنید کسی چیزی را بسازد، آن را عرضه کند، اما به دیگران اجازه ندهد از آن فرآورده تولیدشده انتقاد کنند. یعنی به دیگران اجازه چون و چرا کردن در کیفیت ساخت، قیمت، عملکرد یا تناسب آن با فرآورده های دیگر ندهد. نتیجه چه می شود؟ مردم آن فرآورده گران، ناساز، نارسا و عقب مانده را مصرف می کنند بدون اینکه امیدی به بهبود داشته باشند.
بعضی دولت ها برای پرهیز از خرده گیری های رسانه یی ابتکارهایی می زنند از جمله محدود کردن آنها. بعضی هم به رسانه های بولتنی یا ارگانی روی می آورند، رسانه هایی که چشم به روی ناسازی ها می بندند و تنها به جنبه های دل انگیز کارهای شبکه اجرایی می پردازند. این ابتکار چند عیب جزیی دارد؛ اول اینکه مخاطبان، این رسانه ها را جدی نمی گیرند چون مخاطبان میان رسانه و مشکلات پیرامون خود نسبتی نمی بینند. دوم اینکه همان مخاطبان به همان دلیل پیشین، هرچه را - داخلی و خارجی، با حسن یا سوءنیت- ببینند و بخوانند که همان مشکلات را مطرح کند، بی توجه به درستی و نادرستی آن می پسندند. یک عیب دیگر اینکه آن خصلت کشف و جست وجوگری را از روزنامه نگار می گیرد.
«مارتین دفلور» نویسنده و محقق می گوید؛ رسانه دولتی مطالبی را با مخاطبان در میان می گذارد که دستگاه اجرایی مایل است مخاطبان بدانند، نه آن بی شمار پرسش هایی که رسانه و مردم عطش پاسخ به آنها را دارند.
یک قانون بی رحمانه بر عالم رسانه ها حاکم است؛ مخاطبان یک رسانه، اگر آن رسانه نباشد، به رسانه های دیگر روی خوش نشان نمی دهند؛ عادت استفاده از رسانه را - تمام رسانه های شبیه به آن- ترک می کنند. بنابراین توقف انتشار یک روزنامه به معنای روی آوری مخاطبان آن به روزنامه های جانشین نیست.

علی اکبر قاضی زاده
منبع : روزنامه اعتماد