جمعه, ۲۳ آذر, ۱۴۰۳ / 13 December, 2024
مجله ویستا

کسی که همه چیزهای خوب را قسمت می کند


کسی که همه چیزهای خوب را قسمت می کند
۱) از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نیفزود
شاهزاده جوان هیچ چیز كم نداشت، پدر شاهزاده خواب دیده بود كه این پسر نه بر سلوك او خواهد شد. حكیمان و معبران گفته بودند او را باید حفظ كرد تا حفظ كرد. اما شد، آنچه باید می شد. شاهزاده شبی به ماه زد. مرگ را دید و بیماری و پیری را فهمید. شاهزاده خواست نادانی اش را بر زمین بكوبد و سرانجام پای درختی به حقیقت رسید و بودا شد. زیستن رنج است، تولد رنج است، پیری رنج است، بیماری رنج است. مرگ رنج است.
نجار جوان جز ملكوت خدا نه می پنداشت، نه می خواست. چشمهای آبی اش آسمان مهربانی بود برای رمه گان رمیده از خدا، سرازیر از هر چه تعلق بود، نه زنی داشت و نه فرزندی، ملكوت خدا بود و رنجی عظیم برای نردبان این ملكوت بودن. می گفت دنیا رنج است و این رنج از آن گناه ازلی است كه دامنگیر انسان است. باید رها شد و به ملكوت پدر پیوست. پسر شدن برای پدر آسمانی، همان رهایی از رنج و گناه برآمده از این رنج است.
گفته شده فتح مكه بود، لا اقسم بهذا البلد خداوند به مكه سوگند یاد می كند. شهری كه حرمت آن را بر پیامبر روا نداشتند و سوگند یاد می كند به پدری كه این شهر را بنا نهاد و فرزندی كه پدید آورد و دوباره سوگند یاد می كند. این بار آسمان و زمین را می لرزاند كه؛ لقد خلقنا الانسان فی كبد ما انسان را در رنج و مشقت آفریدیم.
۲) چرا من این همه كوچك هستم، كه در خیابانها گم می شوم
همه ما گم شده ایم. رنج یعنی گم شدن و وقتی سوگند یاد می كنند كه در رنج آفریده شده ایم، غمگنانه ترین زمزمه عالم را داریم كه ما هیچ گاه پیدا نمی شویم از الف تولد تا یای مرگ. آرامش یعنی پیدا نشدن در رنج و خوگرفتن به سرنوشت محتوممان. نمی خواهم در پوچ انگاری بغلتم كه اصلاً جنس حرفم از این بیهودگی ها نیست. من از آن ستاره قرمز می گویم. در این میان اگر اطمینان قلبی به ذكر خداست. آرامشی فرای رنج نیست.دل دادن و فهم قویم است از رنج. از آنچه او می خواهد. لقد جئتمونا فردا كما خلقناكم اول مره ما شما را تنها به نزد خود باز می گردانیم، همچنان كه اولین بار شما را آفریدیم.
از درخت تنومند تنهایی جز میوه رنج چه ثمری می تواند به بار بنشیند.
۳) چه سرنوشت غم انگیزی، كه كرم كوچك ابریشم
تمام عمر قفس می بافت، ولی به فكر پریدن بود
ادیان آمده اند تا رنج و تنهایی مان را تفسیری كنندتا بفهمیم و مهم تر از آن بگویند كه این رنج و تنهایی پایان محتوم ماست. اما فرجام انسان این نیست. حكایت غریبی است پایان محتوم و فرجامی نه به این سان داشتن!
از صبح خلقت تا اكنون، دیگر عادت كرده ای به رنج بردن. می دانی با این رنج خواهی مرد ولی به فكر پریدنیم، تار و پود تنهایی مان را عمری می تنیم و در خیال بال نفس می كشیم. راستی بالت چه طور است؟
۴) من پله های پشت بام را جارو كرده ام، و شیشه های پنجره را شسته ام، كسی می آید
انسان در رنج آفریده شده. انسان تنهاست. انسان منتظر است. همیشه. همه. عالی ترین دستامد انسان كه وجه ممیزه اش از حیوان در بالاترین نقطه تعالی اش محسوب می شود، هنر و فلسفه است كه هر دو از انسان تنهای در رنج منتظر می گویند.
۵) و اسمش آنچنانكه مادر، در اول نماز و در آخر نماز صدایش می كند، یا قاضی الحاجات است
بودای پنجم، سوشیانت است، ماشیح، صاحب زمان است و او كه می آید كسی است كه تمام پروانه ها از شوق او ذات زیستنشان، خواب پریدن است.
۶) كسی دیگر، كسی بهتر، كسی كه مثل هیچ كس نیست
و مثل آن كسی است كه باید باشد. همین.

یاسر هدایتی
منبع : همشهری