یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
مجله ویستا
یادداشت احمد شاملو بر ترجمهٔ «دنِ آرام»
![یادداشت احمد شاملو بر ترجمهٔ «دنِ آرام»](/mag/i/2/2q4nc.jpg)
مردم را باآنها كاری نیست.)
من نمیپذیرم كه كلمات جاافتادهیی نظیر شمبه و پمبه و دمبه و قلمبه و سمبله راباید شنبه و پنبه و دنبه و قلنبه و سنبله نوشت و آنگاه چون جمع نون ساكن و حرف بمیسر نیست نونش را میم تلفظ كرد. (بگذریم كه استادی به قصد محكمكاری شكمبه را هم شكنبه مرقوم فرموده بود!)
من نمیدانم چرا و بهسود چه چیز باید از كلمات و تركیبات جا افتاده و صیقل خوردهیینظیر واسه و همچین و شناسهی معرفهییِ برساختهی مردم از قبیل «ه» در كلمات درخته ودختره و شوهره و خانمه چشم پوشید و مثلاً از نوشتن این جمله با همهی فصاحت ودلالتش اكراه داشت: «دوتا پسر بچه از كوچه رد میشدند كه بزرگه دستِ كوچكه را گرفته بود:»
«معلوم شد استاده نه ذوق دارد نه سواد.» ــ ما دوست داریم ببینیم حضرتاش این جملهرا بهانشای خودش چهجوری مینویسد.
● بابت رسمالخط باید این نكات را بگویم:
تا جایی كه امكان داشته حرف ط را به ت تبدیل كردهام زیرا بر این اعتقادم كه فارسی هممثل خیلی از زبانهای دیگر زبان متجاوز را مصادرهی بهمطلوب كرده است و مثل پارهییزبانهای دیگر از قبیل مصری در آن غرق نشده است. ط عربی فقط در جاهایی از زبان ماباقی مانده است كه تغییرش بهمعنی درست كلمه لطمه وارد میكند. چنانكه حیات بهجایحیاط. سوآل این است كه مثلاً كلمهی ملات چرا باید ملاط نوشته شود، چه رسد بهاینكهتهران را طهران بنویسیم!
در فارسی چیزی شبیه حرف ی نداریم كه آ تلفظ شود از اینرو كلماتی چون حتی همهجاحتا نوشته شد.
ما بر آن نیستیم كه در كلماتی چون سادهگی و برافروختهگی و پلهكان و جز اینهاآنچه به كاف و گاف تغییر یافته های غیرملفوظ است. ما معتقدیم در این تركیبات حرف«ها» كاربرد دقیق خود را محفوظ داشته آنچه بهصورت حروف كاف و گاف آمده حروفمیانجی است كه تلفظ دو مصوت پیاپی را تسهیل میكند. یعنی میان «ساده» و «ای»مینشیند و آن را بهصورت اسم مصدر سادهگی درمیآورد. پس صورت درست نوشتاریِاینگونه كلمات همین است كه آمده.
● در تقابلِ زبان روسی و فارسی نكاتی پیش میآید كه باید پیشاپیش روشن كنم:
قاعدهٔ مذكر و مؤنث در زبان روسی حكم میكند كه نام خانوادهگی همسر استپانآستاخوف به آستاخووا و نام خانوادهگی همسر مهلهخوف به مهلهخووا مبدل شود. البته درفارسی نه چنین قاعدهیی موجود است نه لزومی دارد كه قانون تذكیر و تأنیث زبان دیگریبهفارسی تحمیل شود. پس هرجا سخن از زنی بهمیان آمده او را بههمان نام خانوادهگیشوهرش خواندهایم: (: یعنی مثلاً خانم آستاخوف بهجای آستاخووا) و هر كجا صحبت از زنیاست كه رابطهی زناشوییاش مطرح نیست نام خانوادهگیاش را بهصورت روسی آن آوردهایم،چنانكه مثلاً آنا ایوانووا بهجای آنا ایوانوف.
درجات نظامی را بهصورتی آوردهایم كه در زمان خدمت افسران قزاق در قشون ایرانمرسوم بوده است چنانكه تابین بهجای سرباز صفر و وكیلباشی بهجای سرگروهبان ومعیننایب بهجای استوار و سلطان بهجای سروان و یاور بهجای سرگرد و غیره. امامعادلهای امروزین هر درجهیی را در زیرنویس مشخص كردهایم همچنان كه اصطلاحاتدیگری چون اركانِ حرب بهجای ستاد را.
در آشپزخانهی كشاورزان روس و همهی قزاقان دن كه معمولاً اتاق نشیمن همهگانی وكانون اصلیِ اِهل هر خانه است از تنوری سخن میرود كه هم برای پخت نان بهكار است همبرای طبخ آش، هم در زمستان وسیلهی گرم كردن آشپزخانه است هم فرازش گرمترین ودلچسبترین جایی كه شبهای سرد و برفی بتوان بستر خود را بر آن گسترد.
من این تمهید فوقالعاده را كه مترجمان بهسادهگی بخاری نامیدهاند آتشدان نامدادهام كه شاید كوره هم برای آن معادل نابهجایی نبود اما به هر صورت از آنجا كه نهاختراعاش در بخارا صورت گرفته نه بخار در آن نقشی بر عهده دارد آن را چنین خواندهام.
آتشدان كورهی سربستهیی است كه از زیر هوا میكشد و دودش از جوفِ دیوار بهپشتبام هدایت میشود. از جلو دریچهی آهنینی دارد و از اطراف كاملاً مسدود است وچنانكه گفتم از بالای آن میتوان بهمثابه خوابگاه گرم و نرمی سود برد.
كار قزاق و روسجماعت بیخواندن و صدا بهصدا درافكندن پیش نمیرود خواه در مجلسعشرتی باشد خواه در راهپیماییِ نظامی و جنگی. اما باید متذكر بود این سرودها كه معمولاًبهصورت همسرائیِ كاملاً دقیقی اجرا میشود بهدو گونه است: بعضی ترانههای عامیانه است بالحن محاوره و وزن دفی و بعض دیگر سرودهایی است با بیان ادبی. من كوشیدهام درترجمهی ترانهها و سرودها لحنشان را كاملاً منعكس كنم. اختلافی كه میان ترانهها بهچشممیخورد از اینجا است و نباید پنداشت كه هرجا سرود یا ترانهیی لحنی را نپذیرفته دستبهدامن لحن دیگری شدهام.
در متن اصلی متأسفانه لاقیدیهای در حد شلختهگی فراوان است. من چون شیوهیبرگردان بهاصطلاح «كلمه بهكلمه» را اختیار نكردهام هرجا با چنین مواردی مواجه شدهامبهنحوی آن را برطرف كردهام. برای آنكه كاملاً مشخص شود چه میگویم نمونه را بهمواردیاشاره میكنم:
● در كتاب اول مجلد نخست:
۱. خانهی موخوف از پشت امبار اطفاییه در میدان (در فصل ۲) به سرِ میدان (در فصلاول كتابِ دوم) منتقل شده است.
۲. در فصل ۱۳ از سُم اسبها كه درگل فرو رفتهاند جرقه میپرد!
۳. در همین فصل از كوچكیِ جِثهی اسب فدوت سخن بهمیان میآید درحالیكه قبلاًتأكید شده است موقع سربازگیریِ سوار نظام اسب كوتاه جثه را نمیپذیرند.
● در كتاب دوم:
۱. در فصل پنجم قزاقها كه بهخاطر عجله برای آرد كردن گندمِ خود با غیرقزاقها چنانمعركهیی راه میاندازند پس از فرار غریبهها گندمها را میگذارند و «متفرق میشوند».
۲. آكسینیا كه در انتهای فصل نهم میگوید برای بیخ تاق كوبیدن سرشوهره «به هزارزحمت توانستم بفرستماش خانهی آنیكهی پاسوربازی كند»، غروب روز بعد به شوهره كهبهقصد بازی عازم خروج از خانه است شكایت میكند كه: «كی از ورقبازی سیر میشوی؟»
۳. در فصل ۱۲ با اینكه استپان از صبح هیجانزدهگی آكسینیا و طرف غروب پچپچ او باخواهر كاشهوی را دیده پس از آگاهی از فرار زن با همهی خشم و غیرتاش سری بهخانهیكاشهوی نمیزند.
● در كتاب سوم:
۱. در فصل دوم چاهآب كه سطل در آن افتاده پس از بگومگوی مختصری كه میانگریگوری و درجهدار مافوقاش صورت میگیرد تبدیل به لاوكیچوبی میشود كه آباش راجوی باریكی تأمین میكند.
۲. در فصل پنجم میخواتیم «گریگوری دید احساساش از دیدن خارجیها با آنچه تومانورها جلوِ دشمن بهاش دست میداد فرق دارد!» ــ در صورتی كه او نه فقط در هیچ مانوریشركت نكرده بلكه با وساطت ارباباش بهخدمت تمرینی هم نرفته بود!
۳. در فصل هفتم با اینكه نعلبند بهدستور اكید فرمانده هنگ دهنه و ركابها را با قلعسفید میكند یكی دو سطر پایینتر خود افراد با خاكه آجر بهساییدن آنها مشغول میشوند.
۴. در فصل ۱۴ نایب لیست نیتسكی ابتدا بهمقصود برزنیاگی میرسد ولی بعد دوباره او رادر میان راه میبینیم (كه من این اشكال را با افزودن قید «نزدیكیهای برزنیاگی» برطرفكردهام) اما با اینكه تك اسبهی حامل او از كنار لاشهی اسبی عبور میكند و حتا بین نایب وپرستار جملات وقتگیری رد و بدل میشود وصفِ لاشه چنان میآید كه انگار كنارش توقفكرده باشند چرا كه تغییرات نور آفتاب نیز از برق ماشیرنگ سم تا سیاه زدن پای حیوان درتاریكی كه مستلزم توقف درازی است با جزئیات كامل توصیف میشود.۵. برزنیاگی كه «مركز تجاری ناحیه» معرفی میشود دهستانی است فاقد راهآهن و راه شوسه، و حتا نزدیكترین ایستگاهاش با صفت «بیاسم و رسم» معرفی میشود.
۶. در ابتدای فصل ۱۵ میخوانیم كه نایب بلافاصله با «جَوِ پُر تحرك جنگ» خو گرفت درحالی كه شب و روز افسران در جبهه بهقمار میگذرد! (خیلی دقت شود!)
۷. در فصل ۲۲ دشمن چنان محرمانه از برنجزارها عقب كشیده كه هیچ ردی از خود باقینگذاشته و فیالواقع باید پذیرفت كه از فراز شالیزارها پرواز كرده است.
۸. در فصل ۲۳، بهجای مثلاً این جمله كه: «تنها آرزویم دیدن چنان روزی است»، چنینآمده: «من حاضرم قطره قطرهی خون سرخام را بریزم كه تا آن لحظه زنده باشم!»
● در كتاب چهارم:
۱. در فصل ۴ گریگوری چشمها را میبندد و ... مدت مدیدی بیپلك زدن ستارهها راتماشا میكند!
۲. در همین فصل قطار نظامی در ایستگاه متوقف مانده است ... دلیلاش؟ ــ متصدیایستگاه كلید حركت قطار را «بهنظامیهای كودتاچی» تحویل نمیدهد!
۳. در آخرین سطور این كتاب دو بار تأكید میشود كه جاده بهطرف جنوب میرود حالآنكه سوارها عازم شمال شرقی هستند.
● در كتاب پنجم:
۱. در فصل ۱۴ سورتمه با شكستن یخ كنار آبْچاله غرق میشود درحالی كه قبلاً تأكیدشده است كه آبْچاله بهدلیل وجود چشمهها هیچ وقت سال یخ نمیزند.
۲. درفصل ۲۱ مهتاب از درز كركرهییِ پنجره بهداخل میتابد. امری كه محال است. چونتختههای كركرهیی از داخل اتاق بهسمت كوچه خمیده است.
۳. در فصل ۲۶ در حالی كه قطارهای حامل افراد گارد سرخ خطوط آهن را بند آورده استهیأتی از گارد سرخیها برای جمعآوری سرباز عازم شمالاند. ــ پنداری افراد داخل قطارهادیگر قابل استفاده نیستند!
● در كتاب ششم:
۱. در فصل دوم، آفتاب كه پدر مادیان میشكا را درآورده دو سطر بعد در پس ابرهایشیریرنگ زار و نزار مانده است.
۲. در فصل هفتم، پانتهلهی مادیانش را كه در فصل ۱۴ كتاب پیشین غرق شده استبهگاری میبندد.
۳. در فصل هشتم آب یخزده اما دو سطر بعد ده از گرما بیحال افتاده و مه نیمروزیزمین داغ را در بر گرفته است.
در این متن اینگونه سهلانگاریها با تمهیداتی برطرف شده ولی برای مقابله میشودبهترجمههای دیگر كتاب رجوع كرد.
● در كتاب هفتم:
در فصل نهم، افراد در جلسهی اركان حزب و در حضور دودارف بهشكل موهنی تصمیمبهاخراج و خلع درجه و حتا باز گرفتن نشانهای او میگیرند و دودارف چنان ساكت میماندكه پنداری این تصمیمها در غیاب او اتخاذ میشود! ــ موضوع بهحدی غیرقابل قبول است كهمن ناچار شدهام پیش از مطرح شدن موضوع او را از جلسه بیرون ببرم!
حق همان بود كه در تحریر این كتاب مصوبات هیأت اصلاح رسمالخط فارسی بهكارگرفته شود ولی بهدلایلی از اینكار چشم پوشیدم كه مهمتریناش آشنا نبودن اكثرخوانندهگان با آن مصوبات است و عادت غالب ایشان بهرسم خط سابق.
طبیعیست كه رسمالخط جدید باید از نخستین سالهای دبستان بهكودكان آموختهشود و حق این است كه خوانندهگان میانهسال از دوباره آموزی معذور داشته شوند و قصد منهم این بود كه هیچچیز مانع راحت خوانده شدن این كتابِ خاص نشود و بدین جهت ازاسراف در استعمال آن مصوبات خودداری كردم.
یكی از مصوبات هیأت این است كه مفردات كلمههای مركب جدا از هم ولی چسبیدهبهیكدیگر نوشته شود:
مثلاً گلاب بهشكل گلآب، نه گل آب.
یا كاشیكار بهشكل كاشیكار، نه كاشی كار.
و غلطنامهنویسی بهشكل غلطنامهنویسی، نه غلط نامه نویسی.
و اما نكتهیی هم در باب نشانهگذاری بیاورم:
اگر نقطهگذاری در متون شعری فارسی ناگریز است باری در متون غیرشعری بدان هیچنیازی نیست. من جایی نشان دادهام كه گاه میتوان جملهیی را بهتعداد مجذور كلماتی كه درآن بهكار رفته است انشا كرد: مثلاً جملهیی پنج كلمهیی را دستكم میتوان به بیست و پنجصورت نوشت كه در این حال بیگمان یكی از این صور همان است كه میتواند بیدخالت وهدایت نشانهها بهسهولت خوانده شود و برای خواننده مشكلی پیش نیاورد. از این قرارمیشود گفت پارهیی از نویسندهگان ما سوء استفاده از علائم نوشتاری را بهزحمت كشیدنبر سر سلیسنویسی رجحان دادهاند و بعض دیگر از كنار نهادن این نشانهها چنان وحشتدارند كه در جملات روان و بدون پیچ و خم نیز از نشانهگذاریِ بیمورد خودداری نمیكنند.مترجم نوشته است: «گذشته از اینها، یك عامل خیلیخیلی مهم هست، كه ما فرماندهانباید فوقالعاده بهآن توجه كنیم، و آن، وضع روحی قزاقانمان است.»
ملاحظه میكنید كه اگر مانعی بر راه سْرراست خواندن این عبارت احساس میشودچیزی جز همان حضور نابهجای این چهار ویرگولِ مزاحم نیست. جمله را بیتوجه بهآننشانهها بخوانید.
لطفاً متن حاضر را با توجه بهویرگولزدایی زاید از متون نثری فارسی بخوانید و از اینپس نیز گهگاه بهجای وقتگذرانی با حل جدولهای كلمات متقاطع جملات پُر ویرگولكتابها و مقالات را با جابهجا كردنِ عناصرِ سازندهشان بهفصیحترین صورت ممكن درآرید.یقین داشته باشید ظرف چند ماه ویراستار درجه یكی از آب در میآیید!
احمد شاملو
منبع : پایگاه اطلاعرسانی دیباچه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست