یکشنبه, ۲۵ آذر, ۱۴۰۳ / 15 December, 2024
مجله ویستا


بحران جهانی ؛ تولید ملی، اشتغال‌ ملی


بحران جهانی ؛ تولید ملی، اشتغال‌ ملی
اگر امروز ژاپن بعنوان یک ابرقدرت اقتصادی در جهان پا گرفته و ظاهر شده از این روست که ژاپنی بعد از جنگ جهانی دوم عقیده داشت قادر به ساختن همه‌چیز هست و کالایی را که ژاپنی‌ آن در بازار موجود باشد به هیچ دلیلی کالای مشابه ساخت کشور دیگر رانخواهد خرید - با این امر مسائل تمام نهادهایی که برای این کار بایستی بسیج شوند آسان شد و حتی فلسفه وجودی آنان منتفی گردید (مانند گمرک - سازمان مبارزه با قاچاق و...) و هزینه آنها صرف انجام امور مورد لزوم دیگر شد. جا دارد هموطنانمان باین مقوله عنایت کافی داشته باشند - اگر همسرتان مشغول کار است - اگر برادرتان - خواهرتان - دیگر بستگان و آشنایان شما همه کاری در دست دارند یا داشته باشند این باعث راحتی خیال شما خواهد بود که نه تنها زندگی خودشان را اداره کنند بلکه از مراجعه بشما برای دریافت قرض یا بنوعی کارشان را راه انداختن نیز آسوده خواهید بود و دگر بخواهید کاری را که در دست دارند از دست ندهند بایستی این مطلب را بخاطر داشته باشید که مصرف شما از تولید داخلی و ملی، تداوم اشتغال آنها را تضمین می‌کند - حال اگر در بخش خصوصی مشغول باشند که این مطلب بخوبی آشکار است و بطور مستقیم مصرف خود را از محصولاتی که بدست هموطنان تولید می‌شود تامین می‌گردد ولی حتی اگر در خدمات - بازرگانی واقعی (نه دلالی بنجل‌های خارجی) و کار دولتی هم مشغول باشند تداوم اشتغال آنها بستگی به تداوم کار مراجعه مردم برای تهیه کالاهای مورد نیازشان از تولید ملی می‌باشد - اگر بطور دقیق به ژرفای همه این فعالیت ها توجه شود بخوبی مشهود خواهد بود همه برای تسهیل رفع نیازهای مردم ایجاد شده‌‌اند.
البته در راستای خدمات خود همه تمهیداتی بکار می‌برند که انجام وظایف مورد پسند و اقبال وسیعتر جامعه قرار گیرند - ولی وقتی ما کالای غیر تولید ملی برای رفع نیازهای خود تهیه کنیم - کارکنان تولید همه از کشور صادرکننده کالا اشتغال پیدا می‌کنند - ارزش افزوده ایجاد شده متعلق به آنها می‌شود و صرف رفاه مردم کشور صادرکننده می‌گردد و تنها عده معدودی که در سفارش و توزیع کالا در ایران مشغول هستند از این خوان نعمت که هزینه آن را نیز مردم ما می‌پردازند به مقدار کمی برخوردار می‌شوند - اما بتدریج اکثریت قابل توجهی از جامعه بدلیل نابود شدن تولید و خدمات مربوط به آن از کار بیکار می‌شوند و قدرت خرید خود را از دست می‌دهند. با بیکار شدن تدریجی مردم برای کالای وارداتی نیز مشتریانی انگشت شمار باقی می‌مانند که تکافوی حتی هزینه‌های اندک واردات را نخواهند کرد و ورشکستگی عاجلی در انتظار آنها نیز خواهد بود. سپس نهادهای اقتصادی مانند کارخانه‌ها، بانکها، فروشگاهها... یکی بعد از دیگری سقوط کرده و کشور رو به تیره بختی خواهد گذاشت. درآمد نفت وگاز با مصرف بالای داخلی و صادرات هنگفت نفت خام دیری نخواهد پائید.‌
اینجا روی سخن با کسانی است که حتی دوست دارند ترشی ، سیر ، میوه، رب گوجه فرنگی، پرده، مبل، سفره و دیگر کالاهای مصرفی آنها ایرانی نباشد و آنرا با افتخار به‌رخ دیگران می کشند که آنها مصرف کننده محصولات خارجی هستند. باید از این گروه پرسید افتخار براین است که پرده و مبل منزلتان خارجی باشد یا اینکه - فرزند - برادرزاده - خواهرزاده و بستگان و آشنایانتان در اثر بیکاری دچار افسردگی و سرخوردگی یا اسیر در چنگال فساد باشند. یا به کارهای خلاف مانند جیب‌بری از دیوار دیگران بالا رفتن - فروش کالای قاچاق و یا حتی خودفروشی و هرگونه همکاری با خلافکاران شهرت نداشته باشند؟ - من از بکارگیری لغات و اصطلاحات پیچیده‌ای که در اینگونه یادداشت‌ها بکار برده می‌شود تا دامنه اطلاعات نویسنده را برخ خواننده بکشند خودداری می‌کنم و با زبان ساده همگانی که خودم هم بفهمم تا غیرت و حمیت ملی را تحریک کنم به همه یادآور می‌شوم در برابر جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم وظایفی داریم که حداقل آن احساس مسئولیت نسبت به اعضاء آن جامعه است - چندی پیش با یکی از میانسالان مدعی بحثی داشتم و از ایشان پرسیدم کالایی را که شما خریده‌اید شبیه آن با کیفیت اگر نه بالاتر هم تراز آن کالا ایرانیش با قیمت مناسبتر در همین فروشگاه در اختیار است چرا آنرا تهیه نکرده‌اید - ایشان گفت پولی را که از کار کردنم بدست آورده‌ام میخواهم صرف خرید کالایی کنم که خوشم می‌آید - به ایشان گفتم یک جانب حرف شما درست است و آن اینست که من نباید به مسائل شخصی شما دخالت کنم، ولی این مطلب جنبه دیگری هم دارد و آن اینست که بعد از مدتی شما دیگر کاری نخواهید داشت که از حاصل آن هرچه بخواهید بخرید و روزی که در اثر اجبار بخواهید کالای ایرانی مشابه را خریداری کنید ممکن است بدلیل توسعه این تفکر شما یعنی پرستش تولید بیگانگان - تولیدکننده ملی ورشکست شده است و کارکنان آن بیکار شده اند و قدرت خرید خود را از دست داده اند و آنروز است که بدلیل رکود وسیع اجتماعی همه مردم کارآمد ولی بیکار کشورمان قدرت خرید خود را بدلیل بیکاری از دست داده‌‌اند و آن روز دیگر کار از کار گذشته است و مثل مردم بعضی از کشورهای آفریقایی باید یکدست را به شکم‌مان بمالیم که گرسنگی خود را اظهار کنیم و بادست دیگر از هر توریست و رهگذری درخواست کمک کنیم. اگر آن روز هیچ گردشگری به دلیل وضع اجتماعی‌ای به دلیل عدم تعقل کافی افرادی مانند شما که تمام امکانات کشور را فدای تفاخرهای بیجای خود کرده و آن امکانات از دست داده شده جرات بکند به این کشور پا بگذارد.
دیده می‌شود که با فدا کردن منافع ملی دیگر محلی برای گدایی هم وجود نخواهد داشت و کسانی که به آن روز می‌افتند بستگان خود شما هستند. مسئولانی‌ هم که امروز با اتکا به ذخیره ایجاد شده از فروش نفت روزهای گرانی هر روزه دروازه واردات کالاهای بیگانه را به کشور گشادتر می‌کنند، از کرده خود چنان پشیمان می‌شوند که حتی برای فرار هم فرصت رفتن با عجله به فرودگاه‌ها و دیگر مفرهای خروجی کشور را از دست می‌دهند.
باید چشمان مردم باز باشد اکنون که در اثر دستاوردهای جوانان و دیگر افراد ملت، دشمنان کشور را به سختی عصبانی کرده‌ایم، آنها آماده‌‌اند به هر شکل که بتوانند به وطن ما ضربات غیرقابل جبران وارد کنند.‌
پس جا دارد همیشه با هوشیاری عمل شود و آب به آسیاب آنان ریخته نشود. تنها راه نجات از ۷۰ درصد بحران امروز کشور ما نجات تولید از سقوط است یعنی اول خود مردم معنی مصرف محصولات داخلی را به عنوان علاج تمام بدبختی های آتی درک کنند. بانک‌ها راههای تسهیلات را که به روی تولید بسته شده است بازنمایند، منابع مالی بین‌المللی تا آنجایی که می‌شود به داخل کشور راه داده بشود و حتی‌المقدور در اختیار تولید قرار گیرد. هر روز اجازه داده نشود کالاهای بنجل رقیب که شبیه آنها با کیفیت بهتر در کشور ساخته می‌شود با قیمت‌هایی که مخصوصا پایین نگه داشته‌‌اند تا قدرت تولیدی ما را نابود کنند در بازار مصرف کشور توزیع شود.
وقتی حتی آمریکا و تمام جهان درحال بحران، بهره‌های سرمایه‌های خام خود را تا حد صفر کاهش داده‌‌اند دیگر مسئولین بانکی برای خوشایند صاحبان سرمایه‌های خام مطالب بدون منبع و ماخذ معتبر را نشان ندهند و نگویند بهره باید با تورم مقایسه شود: نترسانند که اگر نرخ بهره ‌پایین بیاید سرمایه‌ها را از بانک‌ها خارج می‌کنند. سرمایه‌داری که سرمایه‌اش در اختیار سعادت کشور نباشد این سرمایه را به هر گوری که می‌خواهد، ببرد. اگر جای دیگر به او بیش از نرخ هایی که در جهان است می‌دهند مطمئن باشید دقیقه‌ای صبر نخواهد کرد.
امروز در کشور ما نهادهایی برای آمارگیری مستقل وجود ندارد لذا تورم را هرچه بخواهند اعلام می‌کنند و هیچ‌گونه توجهی به سرمایه‌های انسانی که در اثر بیکاری تلف می‌شود، ندارند. به طرح‌های اصلاحی مانند تحول اقتصادی، مالیات برارزش افزوده و تغییر بهره سپرده‌های بانکی و اوراق مشارکت که همه تحریک‌کننده تورم هستند درنظر نمی‌گیرند. قدری باوجدان خود خلوت کنند، ببینند دوست دارند فرزندانشان در این کشور زندگی کنند؟ یا فعلا با بدسلیقگی شخصی همه چیز را به هم می‌ریزند و همه خرابکاری‌ها را به گردن یک نفر می‌اندازند.
از او عنوان تخریب‌کننده همه‌چیز نام می‌برند. کسی می‌تواند زعامت اوضاع اقتصاد کشور را به عهده بگیرد که از تولید ملی - افتخار ملی - اشتغال ملی درک کاملی داشته باشد.
هادی غنیمی‌فرد
رئیس شبکه خانه‌های صنعت و معدن ایران‌