چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

چه کسی مانع را از میان برمی‌دارد؟!


چه کسی مانع را از میان برمی‌دارد؟!
روزی میخ زنگ‌زده‌ای در جلوی درب ورودی سالن تولید یکی از کارگاه‌ها نمودار شد. صبح همان روز، مردی از آنجا عبور کرد و متوجه آن میخ نشد (عدم آگاهی از مسئله)، خوشبختانه آن روز اتفاقی نیفتاد.
دومین نفری که از آن محل عبور کرد، متوجه میخ شد (آگاهی از مشکل)، ولی به سرعت از روی آن عبور کرد و هیچ‌گونه اقدامی در جهت برداشتن آن انجام نداد یا شاید فرصت آن را نداشت و یا اهمیت چندانی برای آن قائل نبود و در قبال این موضوع احساس مسئولیت نکرد.
نفر سوم در هنگام عبور، میخ را دید و با خود اندیشید، اگر کسی میخ را نبیند و با پایش برخورد کند، ممکن است گرفتاری به‌وجود آید (آگاهی از بحران)، با این وجود، چندان به آن اهمیت نداد و به راه خود ادامه داد. او با خود می‌گفت: ”سرانجام کسی متوجه این میخ می‌شود و آن را از میان برمی‌دارد، من که فرصتش را ندارم!“
دیری نگذشت که گذر نفر چهارمی هم به آن سو افتاد از قضا این فرد، بسیار متعهد، دلسوز و با مسئولیت بود و بی‌درنگ با خود نجوا کرد: ”خدا را شکر که زود متوجه این خطر شدم و اکنون می‌توانم با برداشتن آن، جلوی حوادث ناگوار بسیاری را بگیرم!“
او بدون معطلی، دست به کار شد. میخ را از جا درآورد و درون سطل زباله انداخت و با آرامش و نشاطی که نشان از رضایت‌خاطر و اطمینان قلبی بود، به راه خود ادامه داد (آگاهی از خطر، احساس مسئولیت و اقدام به موقع)
کشف و آگاهی از یک بحران، آن را حل نمی‌کند. برای حل مشکل باید بی‌درنگ دست به کار شد و قدم‌های مؤثر و کارسازی برداشت و نسبت به این کار تعهد کامل داشت.
اگر نسبت به مانع‌ها و مشکل‌های کوچک بی‌تفاوت باشیم، خود را در گرداب بزرگی می‌افکنیم که رهائی از آن، به آسانی ممکن نیست!

برداشت از کتاب حکایت‌های بهره‌وری - حسین پورآقاسی
منبع : مجله شادکامی و موفقیت