جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
معرفی ماریو جاکوملی
«از خوشبختی ما بود كه فقیر به دنیا آمدیم. پدرم وقتی نه سالم بود، مُرد و مادرم میخواست كه درس بخوانم... سال اول را پشت سر گذاشتم اما سال دوم، خُب چیز زیادی در خانه برای خوردن پیدا نمیشد. هرگز اسباب بازیای نداشتم. وقتی فقیر هستی همه با دید تحقیر به تو نگاه میكنند.»
ماریو جاكوملی عكاس ایتالیایی، در سال ۱۹۲۵ بهدنیا آمد. چنانكه از زبان وی گفته شده، در خانوادهای بسیار فقیر، بدون پدر و با مادری كه در خانهی سالمندان رختشو بود، زندگی میكرد.
شخصیت درونی او چنانكه از زندگیاش بر میآید، ملغمهای است از رهایی و نشاط جوانی، همراه با رنج و فقر. چیزی میان خوشبختی و اندوه. رگههای این درون دوگانه را به سادگی میتوان در آثار او جستجو كرد.
در فضای پس از جنگ جهانی دوم، پس از پیروزی متفقین، هنرمندان ایتالیایی كه پس از گذشت چند سال نام پُر طمطراق نئورئالیست را برای خود دست و پا كردند، هر كدام در حوزههای مختلف و بهخصوص به صورتی پُررنگتر در سینما، دست به نقد اجتماعی حول سیاستهای مخرب دوران فاشیستی ایتالیا زدند.
هنرمندان ایتالیایی كه با رهایی از شكنجههای موسیلینی، اكنون به دام تازهای افتاده بودند - فقر و بیگاریهای بلند مدت پس از جنگ - از فضای آزاد دوران جدید به سود خود و بیان هنریشان استفاده كردند. هنرمندانی چون، ویسكونتی، سینمای نئورئالیستی را با نابازیگران و موضوعاتی كه برگرفته از دردهای اجتماعی بود، آمیختند و چنان بر موضع خود پافشاری میكردند كه گویی همچنان در مقابل كاخ موسیلینی در حال شعار دادن هستند.
در آن دوران ماریو جاكوملی شاید تنها هنرمندی بود كه فارغ از جریان پر خروش نئورئالیسم، به كار میپرداخت . در سال ۱۹۵۴ مجموعهای را با نام «پی بردن به طبیعت» آغاز كرد. تصاویر هوایی از مزارع و زمینهای كرتبندی شدهای كه گاه با چند تك درخت، گاه با سایهای از شاخ و برگی در هم پیچیده و گاه به تنهایی، مناظری فرمگرا را میساختند كه در نوع خود بینظیر بود.
سه سال بعد در سال ۱۹۵۷، جاكوملی به سراغ تصاویری فیگوراتیو رفت. هر چند دو مجموعهی بعدی یعنی «اسكانو» كه در ایتالیا عكاسی شد و «لوردس» كه شهری است در جنوب فرانسه، مملو از تصاویر انسانهایی از طبقهی متوسط، كشاورز و فقیر هستند. باز هم به هیچ وجه نمیتوان این آثار را آثاری اجتماعی نامید. چرا كه پیر مردان و پیرزنانی كه سوژهی اصلی تمام عكسها هستند، حضورشان در سطحی فرمگرایانه به نمایش درآمده است. آنها موتیفهایی انسانی هستند كه تركیببندی زیبایی شناسانهی بشریت را تصویر میكنند.
شاید مشهورترین و محبوبترین آثار ماریو جاكوملی، مجموعهای است به نام «دستانی نیست كه چهرهام را نوازش كند». این مجموعه در سال های ۳-۱۹۶۱ عكاسی شد و نام آن برگرفته از شعری است، سرودهی كشیش «دیوید ماریا تورولدو». این مجموعه با تصاویری بسیار منحصر به فرد همراه است.
تصاویری از یك مدرسهی اسقفی كه در آن كشیشهای جوانی را در حالات مختلف چون پایكوبی، بازی گوشی، در برف، در خوابگاه و در فضای آزاد میبینیم. تصاویر كشیشها در جامههای سیاه و در زمینهی سفید به نمایش در آمده است. نشاط بصری خاصی كه دراین مجموعه به چشم میخورد، آن را از دیگر مجموعههای جاكوملی جدا كرده است. در این عكسها كشیشها در حالاتی دیده میشوند كه كمتر ممكن است از یك كشیش سر بزند. در میان این مجموعه عكسی از دو كشیش وجود دارد كه سیگار برگ به لب دارند و یكی سیگارش را با سیگار دیگری روشن میكند.
جاكوملی خود دربارهی این عكس كه آخرین عكس مجموعه است، چنین می گوید: «برای یك مسابقه ی عكاسی با موضوع سیگار، مجموعهای از تصاویر كشیشها در حال سیگار كشیدن را ارایه دادم. آنها در فضای باز سیگار می كشیدند ... سیگارها را من برای آنها برده بودم. در نهایت سر اسقف من را پیدا كرد و از آنجا بیرون انداخت. هر چند كه دیگر نتوانستم پایم را آنجا بگذارم، اما جایزه ی مهمی را بردم.»
در دههی ۱۹۷۰ كه هنرمندان ایتالیایی روند گرایشات خود را به سوی هنر آمریكایی سوق میدادند و فیلم سازانی چون میكل آنجلو آنتونینی (متولد ۱۹۱۲) و برناردو برتولوچی (متولد ۱۹۴۰) سعی در خلق آثاری با الگوهای بینالمللی آمریكا داشتند، جاكوملی همچنان با گرافیك نفوذناپذیر و مناظر تهی از سانتیمانتالیسم، سعی در ارایهی باز نمودی زیباییشناسانه از ایتالیا به جهان داشت. به گفتهی آلیستر كرافورد، جاكوملی تنها عكاس ایتالیایی بود كه در آن دوران چهرهای مستقل از ایتالیا به جهانیان نشان میداد.
در مجموعهی «نقش مایههایی بر درختان بریده»، جاكوملی از كندههای بر جای مانده و درختان افتاده و تصاویری كه در مقطع آنها یافت میشود، به عنوان مادهی اولیهی عكسهایش استفاده كرده.
زمانی كه تصمیم به خلق مجموعهی انتزاعی گرفته بود، به طور اتفاقی تصویری از صورت یك مرد را روی یك كُنده دید - تصویری شبیه جیغ اثر ادوارد مونش.
از دیگر مجموعههای انتزاعی جاكوملی، كه سالها بعد شكل گرفت، مجموعه عكسی است از بلوكهای بزرگ بتونی با آرماتورهای در هم پیچیده كه از درون آنها بیرون آمدهاند. مانند بوتههای جنگلی كه رشد كرده و در هم پیچیدهاند. او تیزبینانه قابهایی از این فرمهای مغشوش را انتخاب كرده كه شباهت بسیاری به آثار تجسمی پس از جنگ دارند. هر چند مجموعهی «داستانی دربارهی معانی درونی ممكن» در فاصلهی سالهای ۸۴-۱۹۸۳ عكاسی شده و از جهت تاریخی در دوران پس از مدرن قرار دارد، ولی دلبستگیهای هنرمند را به بیان مدرنیستی به وضوح آشكار میسازد.
جاكوملی در گفتگویی از ریشههای ذهنی این عكسها میگوید و از هنر قصهگویی و خاطرات دوران كودكیاش صحبت میكند. او این میلههای آهنی را قطعاتی از شعرها و قصههای دوران خود میداند. چنانكه از نام این مجموعه نیز پیداست.
در سالهای بعد، دیدگاه انتزاعی و نیز فرمگرای او به صورت توامان بروز كرد و جاكوملی به گونهی تازهای دوباره به سراغ سوژههای انسانی رفت. در مجموعهی «دریای داستانهای من» ۸۷-۱۹۸۳ تصاویر هواییای را، از سواحل زادگاهش به تصویر كشیده كه در آنها انسانها و زیراندازها و چترهایشان چون عناصر كوچكی در زمینهی پهناور ماسهای جای گرفتهاند. درست مانند اینكه لكههایی سیاه و خاكستری را روی زمینه پاشیدهاند. سایههای بلند یا كوتاه، ماهیت اجسامی كه قابل تشخیص نیستند را بر ملا میسازند. چنین تصاویری دورهای طولانی از حیات كاری جاكوملی را به خود اختصاص داده است.
پس از آن حادثهای ناگهانی - البته نه آنقدر ناگهانی كه به یك تغییر جهت تبدیل شود - در كار جاكوملی روی داد. مجموعههای «نمایش برف» ۶-۱۹۸۴، «دستیابی به شادی» ۸-۱۹۸۶، «بیكران» ۸-۱۹۸۶، «گذشته» ۹۰-۱۹۸۷، «تقدیم به سیلویا» ۸-۱۹۸۷، « من هیچ كسام !» ۹۴-۱۹۹۲، «شب ذهن را میشوید» ۵- ۱۹۹۴، همه در فضایی فرا این جهانی قرار دارند. هنرمند ابزاری چون نوردهیهای طولانی مدت، حركت دوربین، امكانات لابراتواری و سوپرایمپوز را در خدمت خلق جهانی قرار داده كه گویی در میانسالی و پیری به ناگهان از درون او فوران كرده است.
ماریو جاكوملی به بیان قطعی خود رسید و تصاویری خلق كرد كه گویی سالها در اندیشهاش مخفی بود. هر چند كه این تصاویر برآیند تمام سالهای كاریاش بود. پایان برندهی این مجموعهها ، مجموعهای بینظیر است با نام «دوست دارم این خاطره را برای شما تعریف كنم»۲۰۰۰-۱۹۹۸، این مجموعه شامل آخرین آثار جاكوملی است.
این آثار مانند بیانیهای در برابر تمام زندگی هنرمند قرار گرفته است. بیانیهای كه خود هنرمند نیز در آن لحاظ شده است. تصویر جاكوملی نیز دراین آثار وجود دارد، هنرمند خود در مقابل دوربین ایستاده، حركت كرده و حضور خود را از پشت دوربین به مقابل آن منتقل كرده است. گویی میدانسته این واپسین مجموعهای خواهد بود كه از او بر جای میماند. تصاویری از دنیایی ناآشنا، مملو از عروسكها و مجسمههای انسانها، پرندگان، گرگها و سگها، اشیا كهنه و بیمصرف، پارچهها و لباسها.
با به پایان رسیدن این مجموعه، ماریو جاكوملی در ۲۵ نوامبر ۲۰۰۰ در اثر ابتلا به سرطان از دنیا رفت و خاطره اش را چنان كه خواست تعریف كرد.
نویسنده : علی اتحاد
۱. For Mario Giacomelli ,Alistair Crowford
۲. random recollections for an autobiography ( interview with Alessandra Maurain) Senegallia ۳۰ October ۲۰۰۰
۳. Mario Giacomelli, listair Crowford Phaidon ۲۰۰۱
۱. For Mario Giacomelli ,Alistair Crowford
۲. random recollections for an autobiography ( interview with Alessandra Maurain) Senegallia ۳۰ October ۲۰۰۰
۳. Mario Giacomelli, listair Crowford Phaidon ۲۰۰۱
منبع : دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست