یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

شیوه‌های تبلیغ در فرهنگ عاشورا


شیوه‌های تبلیغ در فرهنگ عاشورا
شناختن شیوه‌های تبلیغ و به کارگیری ابزارهای مفید و لازم برای یک مبلغ امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. پرداختن به تبلیغ بدون اطلاعات مفید و عدم به کارگیری شیوه‌های لازم و فراهم ننمودن ساز و کارهای مناسب نه تنها نتیجه مثبت نخواهد داشت، بلکه ممکن است در اثر بی‌توجهی، لطمه‌های جبران ناپذیری به اعتقادات و باورهای مخاطبان وارد آید. کسی که متولی ارشاد، امر به معروف و نهی از منکر می‌شود، اگر به زمینه‌ها، عوامل، آفات، موانع و شرایط زمانی و مکانی و سایر جهات توجه نداشته باشد راه به جایی نخواهد برد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من امر به معروف فلیکن امره ذلک بمعروف(۱)؛ هر کس [مردم را] به کارهای نیک بخواند باید با شیوه نیکو آن را انجام دهد.» بنابراین تبلیغ و ارشاد موفق و موثر نیاز به برنامه‌های کارشناسی شده دارد و اگر بتوانیم این شیوه ها را از گفتار و رفتار اهل بیت علیهم ‌السلام و اولیای الهی بیاموزیم به مراتب موثرتر و شایسته‌تر خواهد بود. در این مقاله برآنیم که راهکارها و روش‌های موثر در امر تبلیغ و ارشاد را از سیره امام حسین علیه‌ السلام و تربیت یافتگان مکتب عاشورا بیاموزیم.
● تواضع و فروتنی
یکی از بهترین صفات پیامبران و منادیان توحید، خصلت پسندیده تواضع و فروتنی بود. آنان با این صفت زیبا، در دل مخاطبان حقیقت‌جو جایگاه ویژه‌ای کسب می‌‌کردند. مبلغان موفق همیشه متواضع بوده و از این طریق در هدایت و جذب دل‌های مردم می‌کوشند. آنان بر این باورند که اگر مردم به سراغ آنها نیامدند، آنها باید متواضعانه قدم پیش گذاشته و به سراغ متربیان و متعلمان بروند.
این شیوه نیکو در رفتار و گفتار امام حسین علیه السلام در حماسه عاشورا جلوه خاصی دارد. آن حضرت برای پیشبرد اهداف مقدس خویش، متواضعانه قدم پیش گذاشته و در جذب و جلب افراد، خودش مستقیما به سراغ آنان رفته و آنها را به سوی مقصد والای خویش دعوت می‌کرد و یا پیام‌های خود را به صورت کتبی یا شفاهی توسط افرادی به دیگران می‌فرستاد. هنگامی که امام حسین علیه‌السلام با یاران خود در یکی از توقفگاه‌های مسیر خود به کربلا به نام قصر بنی مقاتل رسیدند، آن حضرت متوجه شد که عبیدالله بن حر جعفی در گوشه‌ای فرود آمده است. آن حضرت حجاج بن مسروق را به سوی او فرستاد و او را به یاری و همراهی دعوت نمود. هنگامی که پاسخ مناسبی ندارد، امام حسین علیه السلام به همراه گروهی از یاران خویش به نزد عبیدالله رفته و در ضمن سخنانش او را دعوت به همکاری و مبارزه با طاغوتیان نمود. عبیدالله باز هم امتناع کرد، امام حسین علیه السلام به او فرمود: اگر ما را یاری نمی‌کنی پس از خدا بترس از اینکه با دشمنان ما همراهی کنی! به خدا سوگند! هرگاه کسی صدای دادخواهی ما را بشنود وبه یاری ما نشتابد هلاک خواهد شد.»
یکی دیگر از افرادی که امام حسین علیه السلام از او دعوت کرد، زهیربن قین بود. همچنین آن حضرت به حبیب‌بن مظاهر اسدی نامه‌ای نوشته و از او درخواست یاری نمود. نامه آن حضرت چنین بود: «از حسین‌بن علی برای آن مرد فقیه، حبیب‌بن مظاهر؛ اما بعد، حبیب! تو خویشاوندی ما را با پیامبر می‌دانی و از همه مهمتر مرا می‌شناسی؛ و تو- که آزاد مرد و دارای غیرتی- جان خود را از ما دریغ مدار و پاداش تو را در قیامت پیامبر خواهد داد.(۲)
● توجه به ریشه‌ها و زمینه‌های گناه
مبلغ مذهبی باید به زمینه‌های خلافکاری و ریشه‌های گناه توجه کرده و مخاطبان خود را از آنها برحذر دارد. مثلا ممکن است نماز نخواندن افراد علل جداگانه و ریشه‌های مختلفی داشته باشد، از قبیل:
۱) حکم آن را در اسلام نمی‌داند و به وظیفه شرعی خویش آشنا نیست.
۲) به آثار خوب نماز خواندن و عواقب شوم ترک نماز توجه ندارد.
۳) شخصی خودپرست وهوسران است و مطابق هوس خود عمل می‌کند.
۴) پدر و مادر و افراد خانواده او بی‌نمازند.
۵) از نماز و نمازگزاران خاطره بدی دارد. مثلا در ایام کودکی او را همیشه با خشونت به نماز خواندن وادار کرده‌اند یا در جمع نمازگزاران شخصیت او را تحقیر نموده و به او اهانت کرده‌اند.
۶) در نظر او نماز خواندن چیز مهمی نیست و اهمیت و ضرورت آن را درک نکرده است.
۷) الگوی مناسبی برای نماز خواندن نداشته است.
۸) در محیط افراد لاابالی و بی‌نماز رشد یافته است و...
بنابراین یک مبلغ با یافتن ریشه‌ها و علل تخلفات و معصیت‌ها می‌تواند برنامه خود را تنظیم کرده و نسبت به مخاطب خویش کارهای تبلیغی را انجام دهد.
● تغذیه حرام ریشه انحراف از حق
امام حسین علیه السلام در دومین سخنرانی روز عاشورا هنگامی که دشمن مانند حلقه انگشتر آن حضرت را در میان خویش گرفته بود، از آنان خواست تا سکوت کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند، ولی آنان همچنان هلهله و سر و صدا می‌کردند. در این موقع، امام حسین علیه السلام با این جملات آنان را به سکوت فرا خواند: «ویلکم ما علیکم ان تنصتوا الی فتسمعوا و انما ادعوکم الی سبیل الرشاد.
من اطاعنی کان من المرشیدین و من عصانی کان من المهلکین و کلکم عاص لامری غیر مستمع لقولی؛ وای بر شما! چرا گوش فرا نمی‌دهید تا گفتارم را - که شما را به رشد و سعادت فرا می‌خوانم- بشنوید؟ هر کس از من پیروی کند خوشبخت و سعادتمند است و هر کس مرا نافرمانی کند، از هلاک شدگان خواهد بود و همه شما با دستور من مخالفت می‌کنید که به گفتارم گوش فرا نمی‌دهید.»
آن‌گاه به علل دشمنی کوفیان با اهل بیت علیهم السلام و ریشه‌های انحراف از مسیر حق اشاره کرده و فرمود: «قد انحزلت عطیاتکم عن الحرام و ملئت بطونکم عن الحرام فطبع الله علی قلوبکم (۳)؛ آری، در اثر هدایا، جوایز و تحفه‌های نامشروع که به دست شما رسیده و غذاهای حرام و لقمه‌های ناپاک که شکم‌هایتان را از آن انباشته‌اید، خداوند این چنین بردل‌های شما مهر زده [و از فهمیدن حقیقت عاجز شده‌اید.]»
● استفاده از مثال
از موثرترین شیوه‌های تبلیغی برای فهماندن مطالب به مخاطب، بویژه کسانی که سطح فکری پایین‌ترین دارند، استفاده از تمثیل است. مبلغ کاردان بسیاری از نکات مهم عقلانی را با مثال‌های مناسب در اذهان مخاطبین خویش مجسم ساخته و خواسته‌های خویش را به گونه‌ای شایسته به افکار آنان منتقل می‌نماید. مثال اگر با سطح زندگی و طرز اندیشه و شغل و فرهنگ مخاطب سازگار باشد، توفیق یک مبلغ را در کار تبلیغ افزایش خواهد داد. این شیوه یکی از رایج‌ترین روش‌های تبلیغ در کلام وحی است. خداوند متعال برای تصویر عالمان بی‌عمل در اذهان افراد، چنین مثل می‌زند: «مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا» (۴)؛ مثل کسانی که علم تورات را با خود داشتند و به آن عمل نکردند، مثل درازگوشی است که کتاب‌هایی حمل می‌کند.»
این شیوه کارآمد قرآنی در حماسه عاشورا مشهود است. حضرت ابا عبدالله علیه السلام در تشریح اهداف قیام خویش از شیوه تمثیل بهره‌ گرفته و اشتیاق خود را برای شهادت در راه حق چنین بیان می‌‌کند: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جید الفتاه و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف (۵)؛ مرگ برای انسان‌ها همچون گردنبند بر گردن دختران جوان زینت‌بخش و لازم است و من به دیدار نیاکانم آن چنان اشتیاق دارم که یعقوب به دیدار یوسف مشتاق بود.»
امام حسین علیه السلام با این تمثیل، مرگ را بسیار زیبا تصویر کرده و آن را زینت فرزند آدم می‌داند، بویژه مرگی که در راه حق و برای خدا باشد که همانند زیور آلاتی است که دختران جوان را می‌آراید. همان گونه که دختران از آرایش به گردنبند لذت می‌برند مردان خدا نیز از کشته شدن در راه حق مسرور و شادمانند و شهادت در راه خدا را بهترین زینت روح و بالاترین افتخار به شمار می‌آورند.
● بهره‌گیری از تحریک عواطف
گاهی ممکن است یک مبلغ برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان خود از شیوه تحریک عواطف برای بیدار کردن وجدان‌های خفته کمک بگیرد. خداوند متعال در قرآن از این روش برای دور نمودن انسان‌ها از گناه استفاده نموده و برای بیدار نمودن وجدان‌های خفته مخاطبین خویش، یافته‌های درونی وانگیزه‌های فطری آنان را به کار می‌گیرد و با طرح سوالات عاطفه‌برانگیز، سعی در هدایت و تلطیف قلب و روح آنان دارد. مبلغ موفق، از این شیوه بهره گرفته و افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. او در شرایطی که روح شنوندگان خود را با طرح سوالات و نکات عاطفی و احساس برانگیز آماده پذیرش سخنان خود نموده است، به نحو شایسته‌ای در وجود آنان رسوخ کرده و بر تاثیر سخن خود می‌افزاید. این روش در حماسه عاشورا از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و گذشته از اینکه از همان روز عاشورا نتایج آن به بار نشست و افرادی را تحت تاثیر قرار داده و به سوی حق رهنمون شد، در طول قرن‌ها بر قلوب هزاران مشتاق هدایت ریشه دوانیده تا آنجایی که نام حسین علیه السلام، عاشورا و کربلا و سایر واژه‌های مقدس عاشورایی در هر مکانی، عاطفه‌ها و احساسات مقدس را برانگیخته و مایه رشد و تعالی و هدایت آنان شده است. در اینجا به نمونه‌هایی از این شیوه در فرهنگ عاشورا اشاره می‌کنیم:
امام حسین علیه السلام پس از شهادت یاران باوفایش و در لحظه‌های حساس عصر عاشورا، قنداقه کودک شش ماهه خویش را بر روی دست گرفت و خطاب به کوفیان فرمود: «یا قوم اما من مجیر یجیرنا، اما من مغیث یغیثنا، اما من طالب حق فینصرنا، اما من خائف فیذب عنا، اما من احد فیاتینا بشربه من الماء لهذا الطفل فانه لا یطیق الظماء(۶)؛ ای مردم! آیا پناه دهنده‌ای هست که ما را پناه دهد؟ آیا یاری کننده‌ای هست که ما را یاری کند؟ آیا حق طلبی هست که به ما کمک کند؟ آیا کسی هست که از قیامت بترسد و از ما دفاع کند؟ آیا کسی هست که آبی برای این طفل بیاورد؟ چون او طاقت تشنگی ندارد.»
حضرت زینب کبری علیها السلام در موارد متعددی از تحریک عواطف در رساندن پیام عاشورا بهره می‌گرفت. در آخرین لحظات عمر امام حسین علیه السلام، حضرت زینب علیها السلام از خیمه‌ها بیرون آمد و متوجه شد که امام حسین علیه السلام را به شهادت می‌رسانند و عمر بن سعد در نزدیکی گودال قتلگاه ایستاده و به این منظره رقت‌بار و غم‌انگیز- که دل هر موجود زنده‌ای را به درد می‌آورد- نظاره می‌کند. آن حضرت به عمر بن سعد نهیب زده ووجدان خفته او را مخاطب قرار داده و فرمود: «ایقتل ابوعبدالله و انت تنظر الیه؛ [ای عمر بن سعد]! آیا ابا عبدالله را می‌کشند و تو تماشا می‌کنی؟»
این سخن حضرت زینب به عنوان مبلغ حماسه عاشورا آن چنان قاطع و کوبنده بود که برای لحظاتی دل سنگ دشمن را تکان داد و دقایقی وجدان خفته عمر سعد را متاثر نمود و اشک بر گونه‌هایش جاری شد. او از شدت شرمندگی صورت خود را از حضرت زینب علیها السلام مخفی نمود. (۷) آن گاه زینب کبری علیها السلام با جمله‌ای دیگر خطاب به لشکریان حاضر در صحنه گفت: «ویلکم اما فیکم مسلم؟ (۸)، وای بر شما! آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟»
این کلمات آنچنان موثر بود که ثمرات آن در سال‌های بعد مشخص شد و تا به امروز انسان‌های بیدار و با وجدان را تحت تاثیر قرار داده و به اهداف عاشورا متوجه می‌سازد.
● مقدمه‌چینی و آماده کردن مخاطب
در القای مطالب، فراهم نمودن زمینه‌های لازم و بیان نقطه نظرات با مقدمه‌چینی لازم، نقش بسیار مهمی در نفوذ سخنان یک مبلغ در دل های مخاطبان خویش دارد. این کار سبب می‌شود که گفته‌های مبلغ با جذابیت بیشتری در دل‌های شنوندگان بنشیند. بسیاری از نکات مهم را که به سادگی نمی‌توان آنها را بیان کرد، می‌توان با زمینه‌سازی و به طور شیوا و دل‌انگیز به گوش مستمع رساند. در فرهنگ عاشورا برای بیداری مردم غفلت زده، از این شیوه استفاده شده است. امام سجاد علیه السلام در خطبه روشنگرانه خود که در مسجد اموی شام ایراد نمود، آنچنان مقدمه‌چینی کرده و زمینه لازم را برای احیای اندیشه جاویدان عاشورا فراهم آورد که بعد از اتمام سخنرانی، مردمی که قبل از ایراد خطبه، او و همراهانش را به عنوان اسرای خارجی و دشمنان خویش می‌پنداشتند، بعد از آن، حقیقت را فهمیده، صدای ناله و گریه بلند کردند و حکومت یزید در آستانه سقوط قرار گرفت
آن حضرت بعد از حمد و ثنای پروردگار و درود و تحیت بر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله ابتدا به طور خلاصه نکات قابل توجهی در بی‌وفایی دنیا و گذشت زمان و عمر انسان‌ها و ثمر نداشتن پشیمانی بعد از فوت وقت و مطالبی از این قبیل را شایسته‌تر از یک خطیب ورزیده و ماهر بیان نمود. آن گاه فرمود: «من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی، فانا علی بن الحسین بن علی (۱۰)؛ هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد و هر کس که مرا نمی‌شناسد پس من علی‌بن حسین بن علی هستم.»
آن گاه به طور مفصل به معرفی خود و اهل بیت علیهم ‌السلام پرداخت: «ایها الناس! انا بن مکه و منی، انا بن المروه و الصفا، انا بن من صلی بملائکه السماء، ... (۱۱)؛ ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند مروه و صفایم، من پسر آن کسی هستم که با ملائکه آسمان نماز خواند... .»
بعد از اینکه امام سجاد علیه السلام جد بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه‌السلام را به طور مفصل معرفی نمود و سابقه درخشان خاندان پاک پیامبر را شرح داد، حقیقت حادثه عاشورا را که تا آن لحظه، از نظر مردم و افکار عمومی مخفی نگه داشته شده بود، برای آنان بیان کرد و سپس با تحریک عواطف و احساسات جمعیت حاضر، قلب‌ها را به سوی خویش جذب نموده و نتیجه مطلوب را به دست آورد و در آخر فرمود: «انا بن المقتول ظلما، انا بن المجزور الراس من القفا، انا بن العطشان حتی قضی، انا بن طریح کربلا، انا بن مسلوب العمامه و الرداء، انا بن من بکت علیه ملائکه السماء (۱۲)؛ من فرزند کسی هستم که با ظلم و ستم به شهادت رسید، من پسر کسی هستم که سرش از قفا بریده شد، من پسر آن شهید تشنه کامی هستم که عطشان از دنیا رفت، من پسر کسی هستم که پیکرش در صحرای کربلا افتاده، من پسر کسی هستم که عمامه و عبایش به غارت رفت، من فرزند کسی هستم که ملائکه آسمان به حال او گریستند.»
● شعر و فرهنگ ادبی عاشورا
برای پاسداری و نشر فرهنگ و جهانبینی قرآنی باید فرهنگ ادبی اسلام را پرورش داد، چرا که الفاظ فصیح و شیرین و کلام مناسب و بلیغ که از ادبیات ریشه می‌گیرد، در جان‌ها و دل‌ها نشسته و اثر می‌گذارد. برعکس، الفاظ ناهنجار و کلام غیر بلیغ، کمترین نقشی در نفوس مخاطب نداشته، خستگی و بیزاری می‌آورد. در فرهنگ عاشورا جلوه‌های بارزی از شعر و ادب می‌توان یافت.
رجزها و اشعار پرمحتوای امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش و تمسک آنان به اشعار و ابیات مناسب و لازم در موارد خاص، می‌تواند نشانگر اهمیت این موضوع در حماسه جاودانی کربلا باشد. امام حسین علیه السلام در موارد زیادی با اشعاری پر محتوا هدف خویش را به مخاطبین ابلاغ می‌کرد. هنگامی که حر راه کاروان امام حسین علیه السلام را سد کرد، آن حضرت با او گفتگویی انجام داد. آن گاه که حر از گفتگو و مذاکره نتیجه‌ای نگرفت، به عنوان نصیحت به امام حسین علیه السلام گفت: ای حسین! برای خدا جانت را حفظ کن و افزود: «فانی اشهد لئن قاتلت لتقتلن‌(۱۳)؛ من مطمئنم که اگر جنگ کنی کشته خواهی شد. امام حسین علیه السلام فرمود: «افبالموت تخوفنی؛ آیا مرا از مرگ می‌ترسانی؟» اما من به تو گفتار آن جوانمرد اوسی را یادآور می‌شوم. او هنگامی که به یاری رسول خدا صلی الله علیه و آله شتافته بود، در مسیر راه با پسر عمویش روبرو شد. پسر عمو به او گفت: «کجا می‌روی؟ کشته خواهی شد»! آن گاه امام حسین علیه السلام اشعار پر محتوا و بلیغ آن فداکار اوسی را قرائت کرد:
سامضی و ما بالموت عار علی الفتی
اذا ما نوی حقا و جاهد مسلما
و واسی الرجال الصالحین بنفسه
و فارق خوفا ان یعیش و یرغما (۱۴)
«من می‌روم و مرگ برای یک جوانمرد عار نیست در حالی که مقصد او حق و تلاش او برای اسلام باشد. «او در راه مردان صالح جانبازی نموده و از زندگی همراه با ترس و خواری و ذلت جدا گردیده و دور می‌شود.»
● تبلیغ عملی
با اینکه تبلیغ گفتاری تاثیر فراوانی در رشد و هدایت افراد دارد و از دیر باز یک روش معمولی و جا افتاده بوده است، اما نتیجه تبلیغ عملی و غیر مستقیم پایدارتر و عمیق‌تر می‌باشد. آموزه‌های فرهنگ عاشورا بویژه سیره امام حسین علیه السلام مملو از تبلیغات عملی و غیر مستقیم است. با نگاهی به فهرست حوادث زندگی امام حسین علیه السلام و یارانش - از روز حرکت از مدینه تا روز شهادت در کربلا- نمونه‌های فراوانی را می‌توان پیدا کرد که تک‌تک آنها جلوه‌ای از تبلیغ عملی اهداف و منویات نهضت عاشورا و پاسداری از حقایق اسلام و معارف اهل بیت علیهم السلام می‌باشد.
پایداری در راه هدف، همراه نمودن اهل بیت و زنان و کودکان، رفتار مهربان و صمیمانه با خانواده و کودکان و یاران در اوج بحران‌های روحی، مصادره کاروان طاغوت، برخورد با لشگر حر و آب دادن به سربازان او، اقامه نماز در ظهر عاشورا، خطابه‌های قاطع، روشنگر و کوبنده، حوادث شب عاشورا، رد امان نامه توسط حضرت عباس علیه السلام و صدها مورد دیگر که همه تبلیغ عملی و درس انسانیت و آزادی و غیرت و شرف و در یک کلام آموزش غیر مستقیم تمام فضائل و کمالات انسانی می‌باشد.
به عنوان حسن ختام نمونه‌ای از سیره عملی و تبلیغ غیر مستقیم حضرت امام حسین علیه السلام را نقل می‌‌کنیم:
بعد از واقعه عاشورا مردان قبیله بنی‌اسد، هنگام دفن جسد مطهر امام حسین علیه السلام، در دوش آن حضرت اثر زخمی دیدند که متفاوت از جراحت‌های جنگی بود. زخم کهنه‌ای بود که هیچ شباهتی به زخم‌های روز عاشورا نداشت. از امام زین‌العابدین علیه السلام در مورد آن پرسش نمودند. پیشوای چهارم فرمود: این زخم در اثر حمل بار و کیسه‌های غذا و هیزم به خانه‌های بیوه زنان، یتیمان و مستمندان می‌باشد که پدرم شب‌ها بر دوش خویش آنها را حمل می‌کرد (۱۵.)
تالیف: علی محمدی تودشکی
محقق و استاد دانشگاه
پی‌نوشتها:
-۱ کنزالعمال، ج ۳، ص ۶۶، حدیث۵۵۲۳
-۲ اسرار الشهاده، ص۳۹۶
-۳ سخنان حسین بن علی علیهما السلام، ص۱۷۰
-۴ جمعه/۵
-۵ لهوف، ابن طاووس، ص۱۱۴
-۶ کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص۴۷۷
-۷ تاریخ طبری، ج ۴، ص۳۴۵
-۸ الارشاد مفید، ج ۲، ص ۱۱۲
-۹ صف/ ۸
-۱۰ نورالعین فی مشهد الحسین علیه السلام، ابواسحاق اسفراینی، ص۶۹
-۱۱ همان.
-۱۲ همان، ص۷۰
-۱۳ البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، ج ۸، ص۱۸۷
-۱۴ همان.
-۱۵ المناقب، ج ۴، ص /۶۶ بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۰
.
منبع : روزنامه رسالت