دوشنبه, ۱۲ آذر, ۱۴۰۳ / 2 December, 2024
مجله ویستا


سال توقیف و فرار


سال توقیف و فرار
سال مبارکی در پیش است. عیدی وزارت ارشاد به مطبوعات سال بدشان را تکمیل کرد تا همه روزنامه‌نگارها تعطیلات نوروز را با نگرانی نان شب در سال ۸۷ پشت سر بگذارند و بر سرنوشت نفرینی‌شان لعنت فرستند و در فکر شغلی باشند که بتوانند روز و شب را به هم پیوند بزنند. چند روز مانده به پایان سال ۸۶ و در حالی که همه ایران رو به تعطیلی بلند مدت می‌رفت، در اقدامی محیرالعقول، ۹ نشریه را توقیف شد. نشریاتی که در آنها نام مجله «هفت» و «دنیای تصویر» هم دیده می‌شد. نکته اینکه این نشریات به حکم رعایت نکردن تبصره ماده ۱۱ قانون مطبوعات که می‌گوید: "درصورتی که صاحب پروانه یکی از شرایط مقرر درماده (۹) این قانون را فاقد شود، به تشخیص هیئت نظارت مقرر درماده (۱۰) و با رعایت تبصره های آن، پروانه نشریه لغو می‌شود." لغو شدند.
شرایط مقرر در ماده ۹ تابعیت ایرانی، داشتن حداقل ۲۵ سال سن، عدم حجر و ورشکستگی به تقلب و تقصیر، عدم اشتهار به فساد اخلاقی و سابقه محکومیت کیفری براساس موازین اسلامی که موجب محرومیت از حقوق اجتماعی، صلاحیت علمی درحد لیسانس و یا پایان سطح درعلوم حوزه ای به تشخیص هیئت نظارت موضوع ماده ۱۰ این قانون و پایبندی والتزام عملی به قانون اساسی را شامل می‌شود. تبصره‌ای که رعایت نکردنش تنها در دو مورد امکان پذیر است؛ فساد اخلاقی و التزام عملی به قانون اساسی. در اطلاعیه وزارت ارشاد به زیر پا گذاشتن هیچ کدام از این موارد اشاره نشده است.
سال ۸۶ را سالی سخت برای مطبوعات پیش بینی کردیم، همین گونه هم شد. علاوه بر ۹ نشریه‌ای که وصف توقیف‌شان در بالا رفت، سه روزنامه در حین و یا پیش از انتشار به محاق توقیف رفتند؛ روزنامه «هم‌میهن» ۶۰ شماره پس از انتشار به دلیل عدم صلاحیت دادگاه تجدید نظر که با انتشار مجدد آن موافقت کرده بود، از انتشار بازماند، «شرق» در سومین دوره انتشار به دلیل بی تجربگی خبرنگار و مدیرانش در چاپ گفتگویی ادبی برای همیشه توقیف شد و «آریا» هم که قرار بود به جای شرق منتشر شود و یک سالی از رفع توقیفش می‌گذشت، پیش از انتشار و به دلیل تعلل در انتشار از سوی هیات نظارت وزارت ارشاد لغو امتیاز موقت شد.
مجله «زنان» هم پس از ۱۸ سال انتشار توقیف شد تا فمنیست‌های ایران هیچ تریبونی نداشته باشند. به همه اینها باید اضافه کرد روزنامه‌ای همچون «آینده‌نو» را که بی پولی و بی تدبیری در مدیریت حکم به مرگش داد و صاحبانش تا ادیبهشت ۸۶ نتوانستند آنرا سرپا نگه دارند.
بیکار شدن روزنامه‌نگاران و کارکنان این روزنامه‌ها به کنار، محدودیت‌های تازه‌ای که برای روزنامه‌نگاران مشغول به کار گذاشته شد هم گوشه‌ای دیگر از سختی کار کردن در مطبوعات ایران در سال ۸۶ بود که معقولانه است با زهر چشمی که آخر سالی از روزنامه‌نگارها گرفته شد، شدیدترش را برای سال ۸۷ انتظار داشته باشیم. گرانی کاغذ هم که کمر مطبوعات خصوصی را شکسته است. کافی است شب عیدی با چند مدیر مسوول از درآمد حرف بزنید.
امسال دیگر حرفی از ارزشهای ژورنالیستی و بی مایگی و پرمایگی روزنامه‌نگارها نمی‌زنیم که در این وانفسا محلی از اعراب ندارد. انتخاب امسال هفت‌سنگ می‌تواند همه مطبوعات توقیف شده باشد، اما چاره‌ای بر انتخاب زنده‌ها نیست، تلاش برای زنده ماندن، بر مویه کردن برای مرده‌ها ارجحیت دارد.
● روزنامه سراسری (سیاسی-اقتصادی)
▪ برگزیده اول: هم‌میهن
▪ برگزیده دوم: همشهری
▪ برگزیده سوم: اعتماد
حرف از زنده‌ها زدیم، اما نمی‌توان از یکی از مرده‌ها گذشت و افسوس فقدانش را نداشت. جدا شدن محمد قوچانی و محمد عطریانفر از شرق، به انتشار «هم‌میهن» تازه رها شده از توقیف انجامید. غلامحسین کرباسچی خوش اقبال بود که هم قوچانی را بیکار یافت و هم ساختمانی آماده را در اختیار گرفت. «هم‌میهن» در ساختمان روزنامه «آینده‌نو» در حالی منتشر شد که سردبیرش از تیم اسم و رسم‌دار «شرق» اندکی را با خود آورده بود.
او همه فرماندهان را برای «شرق» باقی گذاشت و خود با سربازانی تازه نفس، «هم‌میهن» را روی دکه فرستاد تا نمونه‌ای تازه باشد از ژورنالیسم ایرانی. آنجا که گاردین انگلیسی با کاستی‌های روزنامه‌نگاری ایرانی به هم می‌آمیزد و نتیجه‌اش می‌شود «هم‌میهن». روزنامه‌ای بدیع که همان چند شماره هم برای الگو شدنش کافی بود. «هم‌میهن» در واقع دو روزنامه بود که قرار بود یکی خبری باشد و دیگری زندگی. هرچند که همان روزنامه به ظاهر بی خطر دوم حکم به توقیف «هم‌میهن» داد. اصرار قوچانی به استفاده از عکس تمام صفحه برای جلد روزنامه، تفاوت آشکار در نگارش گزارش‌ها، انتخاب سوژه‌های مختلف و تازه و مواردی از این دست، وجه تمایز «هم‌میهن» را با دیگر روزنامه‌های ایرانی در سال ۸۶ نشان می‌دهد. تاثیرگذاری «هم‌میهن» در مدت کوتاه انتشارش تحمل نشد و بالاخره از انتشار بازماند.
اما انتخاب دوم شاید کمی عجیب باشد؛ روزنامه «همشهری». یکه تازی روزنامه «همشهری» در اقتصاد روزنامه‌نگاری در ایران سالهاست که بر همه روشن شده است، همچون فحاوی این روزنامه که سالهاست مشخص شده چنگی به دل نمی‌زند. اما «همشهری» امسال چند تغییر چشمگیر داشت، یکی در مرزبندی‌هایی که با دولت نهم انجام داد و دیگری در انتشار روزنامه عصر. انتقاداتی که «همشهری» از دولت دارد، در حوزه‌های اجتماعی و شهری بیشتر نمود پیدا می‌کند.
اما بارزترین نمونه این اتفاقات در بحبوحه ماجرای فروشگاه‌های بنتون بود. دولت و هوادارنش بنتون را صهیونیستی می‌خواندند که به دعوت شهرداری تهران به ایران آمده است و در تهران و چند شهر دیگر سرمایه‌گذاری می‌کند. «همشهری» یادداشتی از سفیر ایران در ایتالیا منتشر کرد که بنتون را یک مسیحی کاتولیک معرفی می‌کرد. «همشهری» امسال به زیر مجموعه‌های خود باز هم اضافه کرد و «همشهری عصر» را روی دکه فرستاد. روزنامه‌ای که به دلایل مختلف از روزنامه صبح جان‌دارتر است. رکورد ۲۰۰ صفحه‌ای نیازمندی‌های «همشهری» هم برای خودش جالب توجه بود.
سومین انتخاب در حوزه روزنامه‌های سیاسی اقتصادی، «اعتماد» است. در هنگامه انتشار «شرق» و «هم‌میهن»، «اعتماد» قلع و قمع شد. ما آنها توقیف شدند و این روزنامه همچنان سرپا ماند.
● روزنامه ورزشی
▪ برگزیده اول: دنیای فوتبال
▪ برگزیده دوم: گل
▪ برگزیده سوم: خبرورزشی
انتشار روزنامه جدید ورزشی در ایران، کار عاقلانه‌ای به نظر نمی‌رسد. اما وقتی پای کسی مثل پژمان راهبر وسط باشد، می‌توان ریسک کرد. اما بازگشت پژمان راهبر به مطبوعات ورزشی از آن اتفاقات نادر بود که تصورش نمی‌رفت. او سال را با جدایی از نسیم هراز شروع کرد و در شهریور ماه دو سه هفته پس از شروع لیگ برتر، «دنیای فوتبال» را به دکه فرستاد. انتشار یک روزنامه ورزشی با سبک و سیاق جدید و محتوای مستندتر، همراه با کاغذ گلاسه و البته شکیل‌تر از آنچه که پیشینیانش داشتند، حداقل به مذاق اهالی مطبوعات خوش آمد.
اما چیزی نگذشت که مشکلات فنی چاپ «دنیای فوتبال» را زمین‌گیر کرد. آنها نتوانستند تغییر قطع در چند مرحله و بالاخره تن دادن به قطع و کاغذ معمول روزنامه‌های ورزشی باعث افتی فاحش در مخاطبان دنیای فوتبال شد. با این حال پرونده‌سازی برای دوپینگ در بازیکنان تیم مس کرمان و یا موشکافی در قهرمانی‌های سپاهان در زمان مربیگری فرهاد کاظمی در این تیم، اعتباری برای دنیای فوتبال به‌وجود آورد.
«دنیای فوتبال» زمانی که منتشر شد، رقیبی برای روزنامه گل بود، روزنامه‌ای که کاغذ و سبک نسبتا جدیدی را در سال ۸۵ در روزنامه‌های ورزشی باب کرد.
اما گل با انتشار دنیای فوتبال احساس خطر کرد، چه اینکه دنیای فوتبال هم از نظر مخاطب‌سنجی اولیه خوب عمل کرده بود و هم شکیل‌تر و پرمحتواتر از گل منتشر می‌شد. یکی از عواملی که «دنیای فوتبال» نتوانست به سیاق اول ادامه انتشار داشته باشد، جاه طلبی‌های مدیران «گل» بود. انها عملا با افزایش تیراژ و اشغال زمان چاپ دنیای فوتبال در چاپخانه، فرصتی برای آنها باقی نگذاشتند و به این وسیله رقیب را از میدان خارج کردند. با این حال «گل» در سل ۸۶ هم خوب کار کرد. آنها تاثیرگذاری به سزایی بر ورزشی خوان‌ها دارند. همانطور که «خبرورزشی»، روزنامه کهنه کار ورزشی دارد و بدون هیچ نغییری سالهاست در صدر فروش روزنامه‌های ورزشی قرار دارد.
● مجله جوانان
▪ برگزیده اول: همشهری جوان
▪ برگزیده سوم: نسیم‌هراز
▪ برگزیده سوم: چلچراغ
سال ۸۶، سالی بی رمق برای نشریات جوانان بود. نشریاتی که در سال‌های گذشته همیشه یکی از تاثیرگذاران مطبوعات ایران بودند. اما در سالی که گذشت رکود و رخوت فضای مطبوعاتی سراغ آنها هم آمد تا آنها یکی از ضعیف‌ترین سال‌های خود را بگذرانند.
«نسیم هراز» که با تغییراتی در سردبیری مواجه شد و تا رسیدن به دوران اوج و رسیدن به قالبی جدید، چند شماره‌ای را هدر داد. «چلچراغ» هم که مانند دو سه سال گذشته تنها ویژه‌نامه‌ای برای شب چله داشت که در خور توجه بود که در کنار ویژه‌نامه نوروزی همیشه خوبش قرار می‌گیرد. این وسط تنها «همشهری جوان» بود که با وجود تغییراتی در تیم اجرایی‌اش (جدا شدن سیامک رحمانی) کمی بهتر از بقیه منتشر شد. «همشهری جوان» چند پرونده خوب داشت که یکی از آنها درباره مشکلات جنسیتی و تابوهایی بود که در این باره وجود دارد. این پرونده یکی دو شماره‌ای در «همشهری جوان» ادامه داشت. بقیه پرونده‌های جوان هم مانند قبل بود.
به نظر می‌رسد دوستان «همشهری جوان» و «چلچراغ» و حتی «نسیم هراز»احتیاج به بازنگری در همه زمینه‌ها دارند. دو سه سالی است تکرار بر آنها فائق آمده است. هرچند که نسیم بر خلاف دوتای دیگر، همیشه در حال تغییر و تحول است.
امسال البته دو نشریه هم در سبک سیاق نسیم منتشر شدند، یکی «تازه» بود که مدیریت اش به بهروز افخمی واگذار شد. «تازه» پیش از این به سردبیری میرفتاح منتشر می‌شد و حمایت سازمان فرهنگی هنری شهرداری را داشت. پس از تغییرات در سازمان فرهنگی هنری شهرداری، حمایت از «تازه» هم متوقف شد تا اینکه افخمی دوباره آن را به کمک افرادی همچون حسین یاغچی روی دکه فرستاد. البته نباید فراموش شود که «تازه»، دغدغه‌های فرهنگی و هنری دارد.
«تازه» ویژه‌نامه نوروزی خوبی منتشر کرده است. «رویش» هم دیگر نشریه‌ای بود که امسال منتشر شد. رضا رشیدپور، «رویش» را منتشر می کند، اما هنوز راه زیادی برای تبدیل شدن به مجله‌ای تاثیر گذار در پیش دارد.
● نشریه فرهنگی (ادبی-هنری-اندیشه-موسیقی-سینمایی)
▪ برگزیده اول: بخارا
▪ برگزیده دوم: فیلم
▪ برگزیده سوم: خردنامه همشهری
در بوحبوحه گرانی کاغذ در سال ۸۶، منتشر شدن نشریات فرهنگی یکی از غیر ممکن‌های روزگار بود. اگر از نشریات سینمایی بگذریم که مخاطب عام را راحت‌تر از بقیه جذب می‌کنند و به همین دلیل به لطف آگهی‌های ریز و درشت قسمتی از هزینه را تامین شده می‌بینند، اما دیگر نشریات حوزه فرهنگ و هنر این شرایط را ندارند. آنها به زور سیلی صورت سرخ می‌کنند تا مبادا مرگ خودخواسته سراغ‌شان بیاید. شاید یکی از دلایل کاهش جلسات هفتگی علی دهباشی در فصل نامه «بخارا» همین کم پولی باشد. در حالی که در سال ۸۵ علی دهباشی، هر هفته جلسه‌ای را به عنوان «شب‌های بخارا» برگزار می‌کرد، این جلسات در سال ۸۶ با فواصل دو یا سه هفته برپا می‌شد.
با این حال دهباشی امسال به روزتر از سال‌های قبل فعالیت کرد. به عنوان نمونه، پس از روی پرده رفتن نمایش «افرا» که دست پخت بهرام بیضایی بود، بخارا ویژه‌نامه‌ای برای بهرام بیضایی داشت. هرچند که به نظر می‌رسد رابطه بیضایی و دهباشی خوب باشد، چه اینکه سال گذشته هم زندگی‌نامه بیضایی را بخارا منتشر کرده بود. البته رابطه دهباشی با بسیاری از بزرگان فرهنگ و هنر و ادب خوب است. در مجله او نام‌هایی می‌نویسند که نشریات زیادی آرزو دارند نقل قولی از آنها داشته باشند. در سال ۸۶ بخارا البته روش جدید هم پیش گرفت. مطرح کردن ادبای گمنان غرب، مانند ادیبان روسی و آلمانی از جمله فعالیت‌هایی بود که «بخارا» را برای اهالی‌اش خواندنی‌تر کرده بود.
امسال البته مجله «فیلم» هم با قدرت همیشگی به انتشار ادامه داد. «فیلم» علاوه بر شماره‌های ماهیانه‌اش هر دو ماه یک بار ویژه‌نامه‌های مختلفی داشت که به عنوان نمونه می‌توان به ویژه نامه سیاهی لشکرها، دوبلرها، بدل‌کاران و چند ویژه نامه دیگر اشاره کرد. در کنار اینها باید ویژه‌نامه‌های جشنواره و نوروز ۸۷ را هم اضافه کرد که همیشه خواندنی‌اند.
مغزدارترین ضمیمه موسسه مطبوعاتی همشهری، «خردنامه» آن است. مجله‌ای ایدئولوژیک که می‌تواند بهتر از اینها هم منتشر شود. اما بودنش هم غنیمت است.
با این حال برای دومین سال پیاپی، هفت‌سنگ و گروه انتخاب کنندگان مجله «بخارا» را به عنوان برترین نشریه حوزه فرهنگ و هنر انتخاب می‌کند، به امید اینکه سختی‌های سال ۸۷ هم برای دهباشی و دیگر رسانه‌های این حوزه سهل‌تر بگذرد، هرچند که تیغ توقیف همیشه بالاست.
● نشریه عامه پسند
▪ برگزیده اول: زندگی ایده‌آل
▪ برگزیده دوم: زندگی مثبت
▪ برگزیده سوم: هفته‌نامه سلامت
رضا صائمی برای مطبوعاتی‌ها چهره آشنایی است. او طراح صفحات خیلی از روزنامه‌ها و نشریات بوده است. کارش هم خوب است. همه جا هم کار کرده؛ از تماشاگران تا جهان فوتبال، مجله فیلم، روزنامه همشهری، مجله نسیم و حتی نشیرات هوادار ورزشی!
اما او ماهنامه‌ای منتشر می‌کند که در نوع خودش جالب است. «زندگی ایده‌آل» که مدیر مسوولش محمدرضا حسینیان، مجری شبکه سه است، به سردبیری رضا صائمی منتشر می‌شود. مجله‌ای که به کاتالوگی از مد و لباس و لوازم آرایش بیشتر شباهت دارد تا یک مجله عامه پسند و یا زندگی. در واقع این مجله همه توصیه‌ها برای یک زندگی خوب و شیک را از زبان ستاره‌ها بیان می‌کند. فهرست نویسنده‌های زندگی ایده‌آل را که نگاه کنید، همه جور نامی در آن می‌بینید.
واقعیت هم این است که منتشر شدن چنین نشریه‌ای که پر از ستاره سینما و موسیقی و ورزش است، که همه آنها هم می‌خواهند درباره بهتر و شیک تر زندگی کردن حرف بزنند، احتیاج به این همه نویسنده هم دارد. زندگی ایده‌آل استاندارد بین‌الملل ایزو در کیفیت تولید مجله دارد. کیفیت چاپ و صفحه‌آرایی زندگی آیده آل واقعا در حدی هست که بتوان با مجلات خارجی مقایسه کرد. البته نباید فراموش کرد که صائمی برای انتشار این مجله یک مشاور بسیار عالی دارد؛ سیامک رحمانی.
رقیب «زندگی ایده‌آل»، «زندگی مثبت» است. مجله‌ای که موسسه ابن سینای بزرگ پس از کش و قوس فراوان سه شماره از آن را منتشر کرده است. «زندگی مثبت» هم البته ستاره بازی زیادی دارد، اما نه در حد «زندگی ایده آل». زندگی مثبت که برآمده از تیمی پزشکی است که مجله سلامت و یکی دو نشریه پزشکی سلامت دیگر را منتشر می‌کنند، طبعا علاقه بیشتری به مطالب کاربردی آموزنده دارد. اما وجه تمایز «زندگی مثبت» از «زندگی ایده‌آل»، قطع آن است. «زندگی مثبت» اولین مجله ایرانی پس از انقلاب است که با قطع جیبی (۹*۱۶) منتشر می‌شود. قطعی که در دنیا به قطع مجله ریدرزداجست معروف است. مجله‌ای که ۲۰ میلیون تیراژ در سراسر کره خاکی دارد.
سومین انتخاب در مجلات عامه پسند، «سلامت» است. سلامتی‌ها همچنان پر قدرت به راه خود ادامه می‌دهند و پرتیراژنرین هفته نامه ایران هستند.
● نشریه علمی-تخصصی
▪ برگزیده اول: دنیای خودرو
▪ برگزیده دوم: عکس
▪ برگزیده سوم: عصرارتباط
در نیمه‌های امسال که کاغذ گلاسه در بازار کاغذ تهران وجود نداشت، همه نشریاتی که با این کاغذ منتشر می‌شدند به مشکل خوردند. مثلا شهروند امروز و مجله سلامت مدتی را با کاغذ کاهی روی دکه رفتند. اما این وسط تنها سه چهار مطبوعه بودند که به این شرایط کاری نداشتند؛ روزنامه ایران، روزنامه گل، هفته‌نامه دنیای خودرو.
تکلیف روزنامه ایران و مجموعه‌های زیر نظرش که مشخص است. روزنامه گل هم به عنوان پایه‌گذار استفاده از این نوع کاغذ هم قاعدتا نباید کم و کسری از کاغذ داشته باشد. اما «دنیای خودرو» که گویی نفسش به این نوع کاغذ بستگی دارد، هرطور که بود از بی کاغذی فرار می‌کرد. «دنیای خودرو»، اولین هفته‌نامه خودروی ایران است که یک‌شنبه‌های هر هفته منتشر می‌شود. نویسنده‌های خوش ذوقی هم در ان قلم می‌زنند. دنیای خودرو ستونی دارد در صفحه آخرش که به تاریخچه خودرو در ایران می‌پردازد. طول و تفسیر دادن به اتفاقات تولید خودرو در ایران که می‌گویند مشتری‌هایی از انگلیس هم دارد، خانواده خیامی، بنیان گذار صنعت خودروی ایران مشتری‌های این ستون هستند. به نظر می‌رسد اگر دنیای خودرو کمی از بار رپرتاژهای غیر معمولش کم کند، بتواند با دست بازتر بازار داخلی خودرو را هدف انتقاد قرار دهد.
اما دومین انتخاب در حوزه نشریات تخصصی، «ماهنامه عکس» است که در کنار رقبایی همچون ماهنامه عکاسی و تصویر، در سال ۸۶ حال و روز بهتری داشت.
«عکس» در حالی امسال برتر از بقیه هم صنفانش جا می‌گیرد که مجله تصویر هم برای خودش برو بیایی دارد؛ سالنامه این مجله همیشه جالب بوده است.
سومین انتخاب میان مجلات تخصصی، «عصر ارتباط» است. «عصر ارتباط» در دو سال گذشته بهترین در حوزه خودش بود، اما امسال با افت فاحشی مواجه شد، تا حدی که اعتبار ویژه‌نامه‌هایش زیر سوال رفت. به هر حال تغییر و تحولات در حوزه سردبیری همیشه مناسب نیست.
جدا از انتخاب برترین‌ها، اما نکته‌ای که برای نشریات تخصصی در سال ۸۶ وجود دارد، کاهش آنها بود. توسعه مجلات تخصصی در سال ۸۶ برخلاف سال پیش از آن، سرعت کاملا کندتری داشت.
● نشریه اجتماعی-سیاسی
▪ برگزیده اول: شهروند امروز
▪ برگزیده دوم: سپیده دانایی
▪ برگزیده سوم: زنان
با قوچانی شروع کردیم، با او هم به پایان می‌بریم. گویا امسال هم سال اوست. او در دو سه ماه پایانی سال ۸۵ به فکر انتشار «شهروند امروز» بود، سالنامه‌اش را هم با همین لوگو منتشر کرد، تا اینکه ناگهان خبر رسید شرق رفع توقیف شده است و هم‌میهن هم می تواند منتشر شود. او با همه اختلافات، از شرق گذشت و به هم میهن رسید. شهروند را هر دو هفته یک بار روی دکه می فرستاد تا اینکه هم میهن هم توقیف شد. از آن پس شهروند امروز با همان لوگوی بسیار زشت، هفته نامه شد. «شهروند امروز» را کمتر کسی ندیده است.
شهروند هر شماره چند پرونده دارد. پرونده‌های شهروند درواقع سوژه‌های روزنامه‌ها هستند که به سادگی می‌توان از کنارشان گذشت. اما شهروند هیچ کدام را ساده نمی‌گیرد و از هرکدام پرونده‌ای تاثیرگذار می‌سازد. شهروند امسال چند گفتگوی تاریخی داشت؛ یکی گفتگوی بسیار بلند با ابراهیم گلستان بود که در دو شماره منتشر شد و دیگری با سید حسن خمینی، نوه امام (ره) بود. گفتگو با سید حسن خمینی دو هفته تمام حاشیه‌سازی بر سیاست ایران کرد. شهروند البته تنها هفته‌نامه‌ای سیاسی و اقتصادی نبود، آنها آخرین فسمت از داستان هری پاتر را ترجمه کردند و تحت عنوان یک ویژه نامه روی دکه فرستاندند که اتفاقا با استقبال خوبی هم مواجه شد. شهروند یکی از تاثیرگذارترین نشریات ایران در سال ۸۶ بود که می‌توان آن را با نیوزویک و یا تایم مقایسه کرد.
دومین انتخاب هفت‌سنگ برای نشریات اجتماعی سیاسی، مجله «سپیده دانایی» است. مجله‌ای که در آن خبری از سیاست کم می توان یافت. دکتر گلزاری بنیانگزار سپیده دانایی است. او خود روان‌شناس است و طبیعی است که به بحث های روان‌شناسی علاقمند باشد. «سپیده دانایی» تشکیل شده از مطالب اجتماعی و روانشناسی است.
این مجله همه چیز را از نگاه روانشناسی و اجتماعی بررسی می کند، حتی انتخابات آمریکا را. نویسنده‌های سپیده دانایی تلاش زیادی دارند که مطالب‌شان را ساده تر از معمول و قابل درک‌تر برای عامه جامعه بنویسند.
سومین انتخاب می‌توانست یکی از برگزیده‌ها باشد، اما توقیف شد. از مجله زنان که پس از ۱۸ سال توقیف شد، می‌توان همیشه به عنوان یکی از حرفه‌ای‌ترین مجلات ایران در دوران خودش نام برد. مجله‌ای که خطوط قرمز فراوانی را زیر پا می‌گذاشت و از مشکلاتی حرف می‌زد که جسارت بیانش را کمتر نشریه‌ای دارد. دغدغه‌های اجتماعی زنان بالاخره حکم توقیف را برایش به ارمغان آورد.
امید کریمی
منبع : مجله اینترنتی هفت سنگ