پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سریع و مرده - The Quick And The Dead


سریع  و مرده - The Quick And The Dead
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جاشوآ دانن، آلن شاپیرو و پاتریک مارکی.
کارگردان : سام ریمی.
فیلمنامه‌نویس : سایمن مور.
فیلمبردار : دانته اسپینوتی.
آهنگساز(موسیقی متن) : آلن سیلوستری.
هنرپیشگان : شارون استون، جین هاکمن، راسل کرو، لیونارو دی‌کاپریو، توبین بل، رابرتس بلاسم، کوین کانوی و کیت دیوید.
نوع فیلم : رنگی.
صدا : ۱۰۷ دقیقه.


در شهرکی که در آن مرد پولدار و صاحب نفوذی به‌نام "هرود" (هاکمن) همه کاره است، هر سال یک مسابقه عجیب هفت‌تیر کشی برگزار می‌شود. دختری به‌نام "الن" (استون) معروف به "بانو" نیز در این مسابقه شرکت می‌کند. در اصل "الن" برای گرفتن انتقام مرگ پدرش ـ که مارشال ایالتی بوده ـ از "هرود"، در این مسابقه شرکت کرده است. یکی از مسابقه‌دهندگان پسر جوان خود "هرود" (دی‌کاپریو) است. سرانجام چهار نفر می‌مانند. "هرود" و پسرش، "بانو" و "کورت" (کرو). "هرود" پسرش را از پا درمی‌آورد و "کورت" نیز "بانو" را می‌کشد و از میان انفجارها، "بانو" که گمان می‌رفته کشته شده است، پیدایش می‌شود. هویت خود را فاش می‌کند و "هرود" را می‌کشد. ستاره مارشال پدرش را به "کورت" می‌دهد و خود شهر را ترک می‌کند.
٭ به سختی می‌شود پذیرفت که ریمی، متوجه پرداخت، اجرا و قالب، شخصیت‌پردازی (یعنی نپردازی)، نوع فضاسازی شکل دکور شهر وسترن و روابط، شکل نمابندی (اغلب نماها از زاویه‌‌های غیر معمول و توی چشم زننده و غلو شده، از لای مهمیز، کنار ماشه‌، کنار چکمه، و از این قبیل...)، نوع و لحن موسیقی و شکل استفاده از آن (استفاده از ترومپت و زنبورک و ملودی‌های شبیه کارهای انیو موریکونه سال‌های وسترن اسپاگتی‌ها)، نوع نگاه سفید و سیاه به آدم‌ها، غلو در رفتارها، نگاه غیر طبیعی و خیلی سطحی به شخصیت‌ها، نوع روان‌شناسی آدم‌ها در فیلم و شکل کاربرد انگیزه انتقام... و همه یادآور وسترن اسپاگتی‌های ایتالیائی سال‌های دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ هستند. بنابراین ناگزیریم بپذیریم که ریمی به قصد و با آگاهی کوشیده است تا این نوع وسترن ـ غیر وسترن و اروپائی ـ را بازسازی، احیاء یا لااقل یادآور کند. چرا که هیچ نکته‌ای در این ویژگی‌ها، از انتخاب و نوع قصه، شکل روایت، نوع پرداخت و اجرا، آدم‌ها و روان‌شناسی‌شان، نوع میزانسن، بستن صحنه و نمابندی، شکل کارکرد موسیقی و دیگر عوامل و تمهیدات سینمائی، وجود ندارد که نشان بدهد ریمی قصد افزودن چیزی تازه، بازسازی جدید یا نوآوری در این قالب کهنه را دارد. تنها نکته افزوده فیلم وجود شخصیت زن ـ استون به جای شخصیت همیشگی یک کلینت ایست‌وود یا لیوان کلیف به فیلم است... که هیچ چیزی به آن نمی‌افزاید. وسترنی را تصرف کنید که هیچ کدام از شخصیت‌ها و آدم‌های یک شهر خشن وسترن به هنگام یک مسابقه هفت‌تیرکشی اصلاً از وجود و حضور یک زن تعجب هم نکنند ـ اسائه ادب که پیکش ـ تکلیف این وسترن روشن است، چرا که نچسب و غیر قابل باور و غیر جدی می‌ماند و علاقه و توجه برنمی‌انگیزد. باقی می‌ماند غبطه‌ای بر کار و سال‌های سینمای سرجولئونه و سرجوکوربوچی و همه آن ریکاردوها و آنتونیوها... که به "جیم" و "جک" تغییر نام می‌دادند و آن وسترن‌های ایتالیائی و آلمانی و یوگسلاو آن سال‌ها را ساختند، که حالا تماشاگر مجبور باشد تعجب و شگفتی آمریکائی‌ها را از کشف آن ـ پس از سی‌سال ـ و به مراتب نازل‌تر از اصلش تحمل کند.