شنبه, ۲۴ آذر, ۱۴۰۳ / 14 December, 2024
مجله ویستا
نقدی فراتر از نقد هاشمی
ناتوانی اغلب ائمه جمعه از طرح بحثهایی متناسب با مسائل روز، شاید مهمترین نکتهای بود که در میان بحثهای سخنرانان نشست اخیر ائمه جمعه سراسر کشور مطرح شد و هاشمیرفسنجانی با اذعان به آن، بحثها و پیشنهادهای خود را برای بهبود وضعیت ائمه جمعه مطرح کرد. هاشمیرفسنجانی البته از منظر همدلی و همراهی با ائمه جمعه درآمده و چنان گفته که گویا نوعی «غفلت مطالعاتی- تحقیقاتی» مانع از رشد سیاسی خطبای جمعه به نسبت رشد جامعه ایرانی شده است. در واقع، هاشمیرفسنجانی معتقد است مشکل کنونی ائمه جمعه مسئلهای تبعی (و نه ذاتی) است و طبعا به شکل اکتسابی و از طریق راه انداختن دورههای آموزشی و اجرای طرحهای پژوهشی، برطرف شدنی مینماید. اما آیا بحث و مشکل صرفا در همین حد است؟ نگاهی تحلیلی به ترکیب و گرایش حاکم در میان ائمه جمعه نشان از آن دارد که عموم خطیبان، از جریانهای سنتی حوزوی هستند. گرچه میتوان این مسئله را از زاویهای سیاسی، به نقد دیدگاه سیاسی حاکم و ممانعت جانبدارانه از حضور نیروهای نواندیش روحانی در جایگاه ائمه جمعه ربط داد، اما به نظر میرسد بحث و مشکل موجود، بستر و زمینهای کلانتر و تحلیلی جامعتر میطلبد.
به عبارت بهتر، اگر در سطح تحلیل اول (که هاشمیرفسنجانی آن را اختیار کرده)، ضعف ائمه جمعه در سطح افراد و شخصیتها ارزیابی میشود، در سطح تحلیل دوم (که عموما نیروهای جناح چپ خط امام و برخی روحانیون نواندیش به آن میپردازند) منظر نقد مسئله صرفا سیاسی است. اما سطح تحلیلی کلانتر نیز قابل ارائه است و آن، اینکه به ارزیابی موقعیت واقعی و عمومی روحانیت در جامعه ایران بپردازیم. از این منظر، تقسیمبندی کلی موجود از روحانیت ایران و تقسیم آن به سه طیف بنیادگرا، سنتی و نواندیش قابل استفاده است.
فارغ از تقسیمبندی ارزشی میان این سه طیف و بدون آنکه بخواهیم گرایش یا نگاه خود به طیفهای سهگانه روحانیت را در تحلیل دخالت دهیم، این امر بهعنوان یک واقعیت ملموس قابل اشاره است که در بدنه روحانیت، نیروهای سنتی و فاقد گرایش و دیدگاه سیاسی اکثریت دارند. این واقعیتی است که نه از زاویه نگاه انتقادی به روحانیت مطرح میشود که عموم روحانیون انقلابی و پایهگذاران جمهوری اسلامی (و در راس آنها رهبری انقلاب، امام خمینی) به آن اشاره داشتهاند. مباحثی که در صحیفه نور و در سخنرانیها و گفتارهای امام در باب اقلیت، مظلومیت و تنهایی روحانیون صاحب فکر و دغدغهمند در قبال مسائل اجتماعی، فلسفی و سیاسی روز روایت میشود و از درگیری و اختلاف شدید این طیف با عموم روحانیون و حتی مراجع تقلید سنتی و محافظهکار حکایت دارد، نمونهای بارز و شاهدی بر مدعای کثرت روحانیون سنتی و قلت روحانیون سیاسی (اعم از بنیادگرا و نواندیش) است. حتی در انقلاب اسلامی نیز، به جز معدودی از روحانیون که صاحب تحلیل، برنامه و دیدگاه در قبال مسائل سیاسی بودند، سایرین از طیف سنتی بودند که بهدلیل پایگاه اجتماعی و شبکه قدرتمند روحانیت در نقاط مختلف کشور، توانستند یاریگر انقلاب اسلامی باشند.
در واقع، روحانیت سنتی در ابتدای نهضت اسلامی به دلیل محافظهکاری و نیز دوری از مسائل روز، عملا در جایگاه همراه و همگام با امام خمینی و روحانیت مترقی و انقلابی نبود. اما بهتدریج و با بلند شدن امواج انقلاب، همچنان که دیگر طبقات و نیروهای اجتماعی به این حرکت پیوستند، بدنه روحانیت نیز بهعنوان بخشی از بدنه جامعه انقلابی (و البته بخشی مهم و تاثیرگذار) با امام و مجموعه رهبری انقلاب همراه شد. این در حالی بود که روحانیون سیاسی و نواندیش عملا در کادر رهبری انقلاب و در کنار سیاسیون و روشنفکران مکلا حضور داشتند و میتوان آنها را همان کسانی دانست که پس از انقلاب در ترکیب شورای انقلاب و نیز در جایگاه ائمه جمعه تهران و یکی دو شهر بزرگ کشور جای گرفتند.
پیروزی انقلاب اسلامی اما روحانیت را از حاشیه به متن اجتماع و از موقعیت نیروی اجتماعی به حوزه عمل سیاسی (و مهمتر از آن، «مسوولیت سیاسی») رساند. ائمه جمعه و نمایندگان ولیفقیه اما، آشکارترین جلوه و محل بروز این تغییر نقش بودند. نیاز به تعداد بالای روحانی برای قرار گرفتن در جایگاه امامجمعه در هر شهر و بخش و دهستان کشور، طبعا باعث شد تا به جز معدودی از روحانیون نواندیش و سیاسی (که حداکثر شهرهای بزرگ را در برمیگرفتند)، سایر ائمه جمعه از طیف سنتی و غیرسیاسی روحانیت برگزیده شوند که نیازمند دریافت «تحیلهای آماده و از بالا» بودند. در واقع، غیرسیاسی بودن نه مشکلی شخصیتی و نه حتی ایرادی سیاسی از سوی نظام، بلکه مسئلهای ذاتی و واقعیتی اجتماعی است. شاید اگر به جای روحانیت، هر گروه اجتماعی دیگری هم (حتی استادان دانشگاه) ناچار بودند در هر شهر و روستایی، نمایندهای اعزام کنند که هر هفته به تحلیل و بررسی مسائل سیاسی روز بپردازد و مردم را رهنمود دهد، وضعیتی بهتر از این نمییافتند.
با پذیرش این واقعیت اجتماعی است که میتوان وضعیت فعلی ائمهجمعه را تا حد زیادی طبیعی دانست و حتی مدعی شد که اگر برخی امامان جمعه به دلیل سطح بالاتر دانش سیاسی و فکری از موقعیت اجتماعی بهتری برخوردارند، بخش بزرگتری از آنان به همان دلیل همیشگی پایداری روحانیت در جامعه ایران (یعنی تکیه بر شبکه قوی و سراسری روحانیت) برمیگردد. در بسیاری از نقاط کشور، نه تحلیل سیاسی و توان فکری روحانیت، که چگونگی ارتباط آن با بدنه جامعه و میزان اقبال محلی به فرد روحانی بهعنوان «اهل حل و عقد» است که به او جایگاه و پایگاه میبخشد. شاید از همین زاویه باشد که در شرایط کنونی، روحانیت سنتی تلاشهای جریان حاکم برای شکل دادن شبکههای سازمانیافته و رانتی در کنار شبکه روحانیت در سراسر کشور را خطری عمده و اصلی برای خود میداند. خطری که واقعیت اجتماعی هم نشان میدهد، اهمیت آن برای روحانیت سنتی حتی از خطر میداندار شدن گروههای مرجع رقیب (روشنفکران و روحانیون نواندیش) هم بیشتر است. این، نکتهای مهمتر است که بهنظر میرسد در نقدهایی نظیر بحث هاشمیرفسنجانی با ائمه جمعه نادیده گرفته میشود.
محمدجواد روح
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست