چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

محیط های چهارگانه یادگیری


محیط های چهارگانه یادگیری
محیط، بستری برای شكل گیری بسیاری از ویژگی های رفتاری است. به بیانی دیگر بسیاری از عواطف، عادات، سلایق و حتی طرز نگرش ها و نشست و برخاست ها به گونه ای شگرف از محیط تأثیر می پذیرد.
به همین خاطر است كه بسیاری از صاحبنظران، محیط را دانشگاهی نامیده اند كه هر فرد با توجه به زمینه ها و استعدادهای خویش می تواند از آن بیاموزد و در معرض تأثیرات آن قرار گیرد، دانشگاهی كه هیچ گاه فرد از آن فارغ التحصیل نمی شود. بنابراین توجه به محیط و تلاش برای شناخت آن، می تواند زمینه ساز فهم ریشه ای بسیار از رفتارها و هنجارهایی باشد كه در جامعه دانش آموزی شكل می گیرد.برای «یادگیری» تعاریف متعددی ارایه شده است كه به برخی از آنها اشاره می كنیم:
الف: از دیدگاه رفتارگرایان، یادگیری چیزی جز ایجاد تغییر در رفتار قابل مشاهده فرد نیست.
ب: پیروان مكتب گشتالت، یادگیری را كسب بینش های جدید یا تغییر در بینش های گذشته می دانند.
پ: «هیلگارد» و «ماركوئیز» دو روانشناس صاحب نظر برای یادگیری تعریفی ارایه نموده اند كه بسیاری از كارشناسان تعلیم و تربیت بر آن صحه گذاشته اند، به نظر آنان: «یادگیری عبارتست از فرایند تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد، بر اثر تجربه»(۱) نگارنده بر این عقیده است كه «یادگیری» دارای دو مفهوم «عام» و «خاص» می باشد. در مفهوم عام یادگیری عبارتست از: «فرایند ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار فراگیر بر اثر تجربه، آموزش، تفكر و بصیرت.»
تعریف فوق، تعریفی عام است و به علت این كه هم جنبه های مثبت و هم جنبه های منفی را در برمی گیرد، لذا نمی تواند در نظام آموزشی به عنوان یك «تعریف عملیاتی» مورد استفاده قرار گیرد.
آنچه كه در نظام آموزشی می تواند به عنوان یك تعریف عملیاتی پذیرفته شود، تعریف خاص یادگیری است كه عبارتست از: «فرایند ایجاد تغییرات مطلوب و نسبتاً پایدار در رفتار فراگیر بر اثر تجربه، آموزش، تفكر و بصیرت.»آنچه این تعریف را از تعریف قبلی جدا می سازد، وجود صفت «مطلوب» است، زیرا در نظام آموزشی وقتی از «یادگیری» سخن به میان می آوریم، پیش فرض آن این است كه داریم به امر مثبتی اشاره می كنیم و منظورمان یادگیری امور منفی نیست. براساس تعریف عام، یادگیری هم می تواند امری مطلوب باشد و هم می تواند امری منفی و نامطلوب باشد.بر این اساس باید توجه داشته باشیم كه دانش آموزان تحت تأثیر تجربیات و آموزش های رسمی و غیررسمی محیط اطراف خویش بوده و به طور دائم رفتارهای جدیدی را كسب می كنند كه برخی از آنها از بعد تربیتی مطلوب و برخی دیگر نیز نامطلوب می باشند. در اینجا منظور از محیط، عواملی است كه با فضاسازی، ذهن دانش آموز را تحت تأثیر قرار داده و در شكل دهی به رفتار او مؤثرند.
اگر «یادگیری» را امری اجتماعی بدانیم آنگاه باید بپذیریم كه تحقق این امر در خلاء امكان پذیر نیست، بنابراین نمی توانیم یادگیری را فقط برآیند آموزش های معمول در مدرسه بدانیم بلكه چه بخواهیم چه نخواهیم، یادگیری فقط در انحصار مدرسه نیست و رقبای دیگری در این میان مدعی سهمی برای خویش می باشند.در یك تقسیم بندی كلی می توان در حال حاضر چهار محیط را در یادگیری مؤثر دانست:
۱- مدرسه؛ مدرسه رسمی ترین نهاد آموزشی و پرورشی در سنین كودكی و نوجوانی است. وظیفه مدرسه آموزش حداقل هایی است كه فرد بدون آنها نمی تواند به خوبی از عهده نقش شهروندی و اجتماعی خود برآید.
۲- خانواده؛ از سپیده دم تاریخ بشر تاكنون، خانواده به عنوان یك نهاد اساسی در نگهداری و تربیت فرزندان، نقش منحصر به فردی ایفا نموده و لذا نمی توان تأثیرگذاری آن را در ابعاد شخصیتی، فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی بر فرد نادیده گرفت.
۳- اجتماع؛ اجتماع نظام پیچیده ای است كه این امكان را فراهم می آورد تا افراد تحت تأثیر عوامل مختلف در آن به تعامل با یكدیگر بپردازند، بسیاری از اجتماعات از طریق «اجبار اجتماعی» سعی می كنند بر تعاملات افراد تأثیرگذاشته و آن را به گونه ای كه مطلوب جامعه است شكل دهند. پرورش اجتماعی مطلوب همه جوامع و صاحبنظران بوده و «آنتونی گیدنز» جامعه شناس معروف انگلیسی آن را این گونه تعریف می كند:
«اجتماعی شدن فرایندی است كه به وسیله آن، از طریق تماس با انسان های دیگر، كودك ناتوان به تدریج به انسانی آگاه، دانا و ماهر در شیوه های رفتار ویژه فرهنگ و محیط معینی تبدیل می شود.»(۲)
۴- رسانه های جمعی و اینترنت؛با آن كه سه محیط قبلی تأثیر به سزایی در یادگیری فرد دارند، اما محیط چهارم (رسانه های جمعی و اینترنت) تفاوتی اساسی با آنها داشته و به همین خاطر می تواند نقش مهمی در یادگیری به مفهوم عام ایفا نماید. مدرسه، خانواده و اجتماع، در واقع محیط های تأثیرگذار سنتی می باشند كه از گذشته های دور در آموزش افراد نقش داشته اند. اما رسانه های جمعی و اینترنت را می توان ابزارهای آموزشی مدرن نامید كه به تنهایی می توانند تعاملات موجود در هر یك از محیط های سه گانه قبلی را تحت الشعاع قرار داده و حتی تأثیرات آموزشی آنها را ناچیز نموده یا آن را خنثی نمایند. به طوری كه امروزه رسانه های جمعی با یكه تازی خود می توانند صورت فكری و فرهنگی مطلوب برنامه ریزان خویش را بر جامعه و حتی فرهیختگان و نخبگان تحمیل نموده آن را گسترش دهند.
ناصر سپهوند
منبع : روزنامه همشهری