پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

‌کفش‌های مرد مرده - DEAD MAN'S SHOES


‌کفش‌های مرد مرده - DEAD MAN'S SHOES
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : مارک هربرت
کارگردان : شین میدوز
فیلمنامه‌نویس : پدی کانسیدین، پل فریزر و میدوز
فیلمبردار : دانیل کوئن
آهنگساز(موسیقی متن) : آروو پارت
هنرپیشگان : کانسیدین، توبی کبل، استوارت وولفندن، گَری استرچ، جو هارتلی، شیمس اونیل و استوارت وولفندن
نوع فیلم : رنگی، ۸۶ دقیقه


̎ریچارد̎ (کانسیدین)، پس از هفت سال خدمت در ارتش به منطقه‌ای روستائی ـ جائی که درش بزرگ شده ـ برمی‌گردد. برادرش، ̎آنتونی̎ (کبل)، که قدری هم مشکل روحی دارد، او را هم‌راهی می‌کند. قبلاً اتفاق وحشتنااکی برای ̎آنتونی̎ افتاده و ̎ریچارد̎ می‌خواهد اوضاع را راست و ریست کند. ̎ریچارد̎ در نوشگاه محلی با عصبانیت با ̎هربی̎ (وولفندن) ـ قاچاقچی‌ِ خرده‌پای موادمخدر ـ درگیر می‌شود ولی چند دقیقه بعد، در بیرون از نوشگاه به‌رغم میلش، از او پوزش می‌خواهد. وقتی ̎هربی̎ با دوستانش ملاقات می‌کند قضیهٔ برخوردش با ̎ریچارد̎ را تعریف می‌کند؛ اما پیش از آن‌که بتواند بجنبد و واکنشی نشان دهند، هدف گلوله قرار می‌گیرند. ̎ریچارد̎ تلافی را ابتدا با اذیت و آزارهائی نسبتاً پیش‌پاافتاده شروع می‌کند: خانه‌هایشان را به‌هم می‌ریزد یا وقتی خوابند، صورت‌هایشان را نقاشی می‌کند. ̎سانی̎ (استرچ)، سردستهٔ قلدر گروه در خیابان با ̎ریچارد̎ درگیر می‌شود ولی ̎ریچارد̎ سر موضعِ خود می‌ماند و حاضر نیست دست از انتقام‌گیری‌هایش بردارد. دارودستهٔ به‌هم‌ریختهٔ ̎سانی̎ به ابزار لازم مجهز نیستند و نمی‌توانند در مقابل تاکتیک‌های نظامی بی‌رحمانهٔ ̎ریچارد̎ واکنشی نشان دهند. در حالی‌که ̎ریچارد̎، عنان‌گسیخته نقشه‌هایش را عملی می‌کند و جسدی روی جسد تلنبار می‌شود، از طریق یک رجعت به گذشته می‌‌‌‌فهمیم که قبلاً چه بلائی سر ̎آنتونی̎ آمده بوده است.
● فیلمی شخصی و ارزان که با دوربین ویدئویی روی دست گرفته شده؛ داستان ساده‌ای از انتقام، براساس ماجرای واقعی کسی که میدوز می‌شناخته، با سبک رآلیستی معمولی و حوصله‌سربری که مجالی برای خلق فضا و حال و هوا و فرصتی برای درگیری عمیق با شخصیت‌ها نمی‌گذارد. فیلم‌نامهٔ تک‌خطی و قابل پیش‌بینی، و شخصیت‌پردازی‌های نصفه نیمه و میزانسن‌های کلیشه‌ای هم هیچ نکتهٔ جالب یا ایدهٔ نوئی به تم اصلی و شکل روایت یا روند آن اضافه نمی‌کند. بازی بیشتر بازیگران واقعاً بد است؛ به‌خصوص نقش‌آفرینی اغراق‌آمیز و سطحی کانسیدین، بازیگر محبوب کارگردان، که یکی از بی‌انعطاف‌ترین و غیرجذاب‌ترین انتقام‌گیرنده‌های تاریخ سینماست. برای اثری که قصد رویکرد جدی به موضوعی مثل انتقام و خشونت دارد، چشم‌اندازهای چشم‌نواز و ترکیب‌بندی‌های صرفاً زیبا، موسیقی رمانتیک، آن تصاویر خانوادگی هشت میلی‌متری باسمه‌ای آغاز فیلم، و رجعت به گذشته‌های سیاه و سفید فایده‌ای ندارد. نمونهٔ خوبی از این‌که چگونه یک ایدهٔ خصوصی تأثیرگذار و حتی مقدس برای سازندگان فیلم می‌تواند کاری بی‌حس‌وحال؛ بی‌تأثیر و فایده، و ساده‌انگارانه و کسل‌کننده از آب درآید.