شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شتر دیدی ندیدی


با این مثال می خواهند بگویند كه خودنمایی در اظهار معلومات ، گاهی دردسر می سازد و یا پر حرفی و فضولی مایهٔ زحمت می شود و آسودگی در نگفتن است .
آورده اند كه ...
در قصه ها گفته اند كه شخص باهوشی در صحرا از راه باریكی می گذشت ، روی خاك اثر پای شتری را دید كه از آن راه رفته بود فقط سبزه های یك طرف را خورده با خود گفت : شاید این شتر یك چشمش كور بوده . بعد دید كه در یك طرف راه مگس بیشتر است و یك طرف پشه بیشتر است . با خود گفت : مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را ، شاید یك لنگه بار شتر شیرینی و یك لنگه ترشی بوده .
بعد اثر پای كسی را دید كه از شتر پیاده شده و در كنار راه توقف كرده و باز سوار شده در همین افكار بود كه مردی سراسیمه رسید و گفت ، ( تو شتر ندیدی ؟ ) آن شخص گفت : كه آیا یك لنگه بارش شیرینی و یك ترشی نبود ؟ گفت آری شخص گفت : نمی دانم شتر را اوقاتش تلخ شد و گفت : مرد حسابی ! همه نشانیهایش را می دانی ولی نمیدانی كجاست ؟ پس تو حتماً شتر مرا دزدیده ای یا الله شترم كجاست ؟
آن شخص گفت : شتر از آن راه رفته من اینجا نشسته ام چه می دانم شتر كجا رفته ولی شتر باور نكرد . یقه اش را گرفت و چوبدستی اش را كشید و شروع كرد به زدن .
بعد از مدتی بگو مگو و التماس ، آن شخص گفت : نزن تا شترت را نشان بدهم .
ببین ،‌این اثر پای من است كه از این راه آمده ام . آن هم اثر پای شتر است كه از این راه رفته بود . سبزه ها هم خورده شده و مگس و پشه هم در كنار آن دیده می شود . جای پای شتر سوار هم آنجاست .
ولی من خود شتر را ندیدم ، این ها را من فقط توسط هوش خودم حدس زدم شتر دار گفت : شاید بی گناه باشی ولی زبانت مایه زیان تو می شود ، كتك هم نوش جانت ! تا دیگر غیبتگویی نكنی و شتر دیدی ندیدی و خلاص !
باباطاهر عریان در قرن چهارم در دو بیتی هایش به این مثل اشاره دارد :
خداوندا به حق هشت و چارت زما بگذر شتر دیدی ندیدی
این بیت هم كه در غزلیات سعدی دیده نمی شود در افسانه ها به سعدی نسبت داده شده است :
سعدیا چه خوری چوب شتربانان را می توان صرف نظر كرد : شتر دیدی ؟ نه
منبع : شمیم


همچنین مشاهده کنید