یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


ظاهرا واقعی


ظاهرا واقعی
«جامعهٔ مجازی» قطعا جزء آن دسته از عباراتی است که در ادبیات مربوط به ارتباطات کامپیوتری بیش از همه از آن استفاده و شاید سوء‌استفاده شده است.
این امر نباید باعث شگفتی باشد. مردم به طور روز‌افزون زندگی خود را در تماس با نظام‌هایی اشتراکی می‌یابند که به هیچ وجه مستلزم نزدیکی فیزیکی هم نیستند.
در زمانی که بسیاری از اشکال جامعهٔ «واقعی»، گه‌گاه به وسیلهٔ همان نیروهای تکنولوژیکی-فرهنگی که فرهنگ اینترنت را ممکن می‌سازند، مورد تهاجم قرار می‌گیرند، فضایی باز برای چیزی مثل جامعه‌ روی شبکه‌های کامپیوتر پدید آمده است.
هنگام پرداختن به ابزار مورد استفادهٔ خود برای کاوش در فرهنگ اینترنت باید حتا در مورد کلماتی که به کار می‌بریم نگاهی انتقادی داشته باشیم. برای نمونه مفهوم «جامعهٔمجازی» را در نظر بگیرید. این عبارت تا اندازه‌ای بیانگر پیش‌فرض‌های ما در مورد دو مفهوم جامعه (ظاهرا «واقعی») و تکنولوژی (پیش از هر چیز کامپیوتری) است و بر اساس همین پیش‌فرض‌هاست که عبارت مذکور معنا می‌یابد. دیگر این که بهتر است «جامعهٔمجازی» را عنصری جدید در صحنهٔفرهنگ بدانیم.
حال می‌پرسیم جامعهٔ مجازی چیست؟ خیلی گذرا و سریع- یا «با سرعت نت»- می‌توان گفت:
۱) جامعهٔ مجازی عبارت است از تجربهٔمشارکت در فضای ارتباطات با دیگرانی که دیده نمی‌شوند. جامعهٔمجازی مشارکت دیگران است در فهرست‌های پست الکترونیکی، همچون فیوچر‌کالچر یا سایبرمایند، که در هر ساعت روز سیل صدها پیام را به سوی صندوق پست الکترونیکی من سرازیر می‌کنند. جامعهٔ مجازی جمعیتی است که در واقعیت مجازی متن‌محور گردهم می‌آید و دربارهٔنمایشگاه‌های هنری به بحث می‌پردازد. جامعهٔمجازی نتیجهٔ عمل نیمه‌اختیاری و ارادی چک کردن آن دیگرانی است که در همه نوع تریبون آن‌لاین شرکت می‌کنند. جامعهٔ مجازی مجموع تمام افرادی است که خود را چیزی شبیه شهروندان جایی می‌پندارند که ما با کلماتی چون «سایبراسپیس» یا «نت» به آن اشاره می‌کنیم. این افراد شریک در آن ترفند گروهی‌اند که آن چیزی را تولید می‌کند که ما دوست داریم «فرهنگ اینترنت» بنامیمش.
۲) جامعهٔ مجازی برای من کار روزی چند ساعت است که دقیقه به دقیقهٔ آن را حس می‌کنم و از پیش از سپیده‌دم تا پاسی از شب برای آن برنامه می‌ریزم. وقتی شب از خواب بیدار می‌شوم، وقتی آب قهوه جوش می‌آید یا شیر آب حمام باز است، و بین جلسات نمونه‌خوانی و قرار ملاقات با دانشجویان به سراغ نت می‌روم. یا این که در حال انجام کاری دیگر به اینترنت وصل می‌مانم. روزی یکی دو بار، برای مدتی طولانی‌تر به اینترنت وصل می‌شوم تا ارتباط نزدیک‌تر و واقعی‌تری با دیگران برقرار کنم، اما درمی‌یابم این مدت کافی نیست. دوستان و همکارانم هم به نیازی مشابه به ارتباط بیشتر و طولانی‌تر اشاره می‌کنند. جامعهٔ مجازی همین کار و همین ارتباطات و همین نیاز و همین غوطه‌ور شدن است. گاهی ارتباط همزمان است، و بیشتر اوقات غیرهمزمان و غالبا در تنهایی، نوعی لاس زدن متنی که فقط گاهی به قصد رویارویی مستقیم صداها یا بدن‌ها انجام می‌شود. اما بالاخره در یک نیمه‌شب زنگ تلفن خانه‌تان به صدا درمی‌آید و صدایی نا‌آشنا اسم شما را به زبان می‌آورد، یا نامه‌ای دریافت می‌کنید، یا این که یکهو می‌بینید بلیت هواپیما گرفته‌اید تا یک هفته‌ای را در شهری دور سپری کنید و شب‌ها را روی کاناپهٔ خانهٔ کسی بخوابید که یک سال با او رابطهٔ متنی داشته‌اید، اما هرگز «واقعا» آن طور که دوستان‌تان را می‌بینید او را ندیده‌اید.
۳) جامعهٔ مجازی توهم جامعه‌ای است که در آن نه آدمی واقعی هست و نه ارتباطی واقعی. جامعهٔ مجازی اصطلاح مورد استفادهٔ عشاق ایده‌آلیست تکنولوژی است که درک نمی‌کنند امر موثق و معتبر را نمی‌توان به واسطهٔ ابزارهای تکنولوژیکی خلق کرد. جامعهٔ مجازی نادیده گرفتن «ماهیت بشری» است که به نظر می‌رسد اساسا منحرف باشد.
۴) جامعهٔ مجازی ضرورتا با کامپیوتر یا تکنولوژی‌های پیشرفته و پر زرق‌و‌برق پیوند ندارد. جامعهٔ مجازی نقاشان پستی هم وجود دارد- افرادی که سیستم‌های پستی دنیا را مطابق با اهداف زیبا‌شناسانه و ایدئولوژیکی خود به کار می‌گیرند.
۵) جامعهٔ مجازی شبیه‌سازی جامعه، ترجیحا با مقدار زیادی سنت و مقدار بسیار کمی آشفتگی است.
۶) جامعهٔ مجازی مردمی است که در سراسر دنیا دور تلویزیون‌های‌شان گردهم می‌آیند تا مسابقات جام جهانی فوتبال را تماشا کنند.
۷) جامعهٔ مجازی باغ و بوستان درون ماشین است که در آن ارزش‌های دموکراتیک می‌توانند در نوعی رنسانس سایبر-جفرسونی رونق و شکوفایی داشته باشند. ما رانده‌شده به درون نوع جدیدی از برهوت و فراتر از مرزهای الکترونیکی بار دیگر یاد می‌گیریم به خود متکی باشیم و در عین حال به یکدیگر احترام بگذاریم. ما توسعه را با نزدیکی سازگار خواهیم کرد و ارزش‌های سرمایه‌داری را با ارزش‌های خانوادگی.
شان ویلبر / ترجمه : امیر نیکزاد
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید