جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا

کویر مرنجاب، " شب ، سکوت ، کویر "


کویر مرنجاب، " شب ، سکوت ، کویر "
به قول استاد شجریان شب و سکوت دو جزء اصلی زیبایی کویر به حساب می آیند اما برای کامل شدن این زیبایی و رسیدن به اوج لذت شکستن سکوت شب با صدای " ساز ایرانی " را امتحان کنید مطمئنا ضرر نخواهید کرد . پس اگر قصد سفر به کویر را داشتید به هیچ وجه سازتان را فراموش نکنید.
از زیبائیها ، شکوه و سکوت کویر بسیار گفته اند و نوشته اند لذا ذکر مکررات کاریست بیهوده ، و با گفتن مجدد این زیبائیها ، نمیتوان کسی را که عشق دیدن شکوه کویر را ندارد به وجد آورد . فقط باید رفت و دید و لمس کرد :
زیبایی حیرت انگیز و معجزه زیبای طبیعت در ساختن اشکال هندسی منظم ( شش ضلعی ) در نمکزارها ، که هر گوشه آن به نوعی منحصر بفرد است و شاید مشکل بتوان در یک نمکزار دو شش ضلعی یکسان یافت . با قدم برداشتن بر روی نمکزارها و شنیدن صدای ترد شکستن بلورهای نمک ، لذت این پیاده روی دو برابر میشود .
کمی آنسوتر تپه های شن روان با زیبایی خیره کننده و ترکیب رنگهای چشم نواز در تقابل ماسه و آسمان آبی شما را بسوی خود میخواند . تپه های شن روان ( رمل ) با کمترین وزش بادی تغییر قیافه میدهند و تمام آثار و نشانه های بجا مانده از پای مسافران را از تن خویش می زدایند ، گویی به هیچوجه آلودگی ردپای انسانها را نمی توانند بر تن خود تحمل کنند .
تمام این زیباییها که به هیچوجه قلم قادر به توصیف آن نیست در منطقه ای نزدیک به هم گرد آمده است تا بهشتی برای علاقمندان به کویر بسازد . شاید تعبیر بهشت به گزاف نباشد چرا که در بیشتر کویرهای دنیا مشکل بتوان منطقه ای را یافت که با فاصله اندک از یکدیگر مجموعه ای از نمکزار و تپه های شنی در کنار هم قرار گرفته باشند . ولی در کویر " مرنجاب " با فاصله ای کمتر از پنج کیلومتر میتوانید پس از دیدن نمکزار به تماشای زیبایی محسور کننده تپه های شنی بنشینید و اگر کمی "یاد ایام کودکی " بیفتید بر روی شنها غلتی بزنید و دوستان خود را در زیر شن مدفون کنید .
تماشای آسمان کویر در سکوت وهم انگیزآن ، یکی دیگر از جاذبه های کویر است ، و کمتر کسی را میتوان یافت که شبی را در زیر آسمان پر ستاره کویر ننشسته باشد و از زیبایی ستارگان لذت نبرده و هوس نکرده باشد که دستی دراز کند و ستاره ای از سفره آسمان بچیند .
کویر مرنجاب از بخشهای شهرستان آران و بیدگل محسوب شده و در۶۰ کیلومتری شمال شرقی شهر کاشان قرار گرفته است . البته به این نکته مهم باید اشاره گردد که جاده ۵۰ کیلومتری شهرستان آران و بیدگل تا کاروانسرای شاه عباسی تماما خاکی است و باید خاکی بماند تا تناسب طبیت منطقه از بین نرود . با توجه به فاصله ۲۳۰کیلومتری تهران تا کاشان که حدود ۳ الی ۴ ساعت زمان نیاز دارد فاصله ۵۰ کیلومتری جاده خاکی آران و بیدگل تا کاروانسرا را می توان ۲ الی ۳ ساعته پیمود .
● کاروانسرای شاه عباسی :
بنای اولیه این کاروانسرا بدستور شاه عباس صفوی در راستای طرح مسیر کاروان های اصفهان به مشهد ساخته شده است. و به یاد شاه عباس این کاروانسرا را با نام عباسی می خوانند البته در برخی موارد به نام کاروانسرای مرنجاب نیز نامیده میشود . کاروانسرا در حاشیه جنوبی دریاچه نمک قرار گرفته و خوشبختانه مورد لطف و عنایت سازمان میراث فرهنگی قرار گرفته و تقریبا بطور کامل بازسازی شده است ولی بدلیل کسری بودجه مقداری از تزئینات سر در آن باقی مانده است . این کاروانسرا به شکل قلعه ای مربع شکل طراحی شده و دارای ۶ برج نگهبانی می باشد که در چهار گوشه و میان دیوارهای شمالی و جنوبی آن قرارگرفته است . حیاط کاروانسرا ابعادی در حدود ۳۰*۲۰ دارد که توسط چندین اتاق و شاه نشین احاطه شده است . آب آشامیدنی از قناتی که تا روبروی کاروانسرا کشیده شده است تامین میگردد . البته آبی شور و بد طعم که در مزاج غیر بومی ها زیاد خوش نیست . وجود استخری به ابعاد ۱۰*۴ در ضلع شرقی کاروانسرا و شنیدن صدای جیغ چندین غاز و اردک که درون استخر در حال شنا هستند در حالی که مطمئن باشید در میان کویر هستید کمی تعجب برانگیز است اما به هر روی این مجموعه ، زیبایی کاروانسرا را مضاعف کرده است . آب این استخر مکان مناسبی برای رفع تشنگی شتران منطقه است که به هنگام طلوع و غروب آفتاب برای رفع عطش به آن مراجعه میکنند . در ضلع شمالی کاروانسرا برای رفاه حال مسافرین تعدادی سرویس بهداشتی ساخته شده است که با مقایسه با دیگر مناطق گردشگری ایران در نوع خود قابل توجه است . در ضمن ابتدای شب را در حدود دو الی سه ساعت می توانید از نور برق استفاده کنید که منبع تولید برق آن ژنراتوری است که در کنار کاروانسرا تعبیه شده است.
از هر چه بگذریم مهربانی و خوش خلقی نگهبانان و مسئولین کاروانسرا ( جناب آقای مهندس حیدرزاده ) را نباید فراموش کنیم . مطمئنا غالب گردشگران با صاحب این قلم هم عقیده هستند که از مردمان کویر نشین خونگرم تر نمیتوان یافت.
● نمکزار ( دریاچه نمک ) :
با شنیدن نام دریاچه ذهن هر خواننده ای به شکل و شمایل دریاچه و دریا و آب معطوف میگردد . اما این دریاچه در اکثر فصول سال خشک است . پس اگر قصد دین آب و شنا کردن در آب شور را دارید اشتباه آمده اید . این دریاچه که حاصل چندین هزار سال ورود آب شور رودها و سیلابها منطقه است ، نمک موجود در خاک را در خود حل کرده و پس از تبخیر در این دریاچه بجای مانده است . نمکهای باقی مانده بر کف دریاچه با هر بارش باران و با تبخیر مجدد رطوبت موجود در نمک ، کرت بندی بسیار زیبا و دیدنی ایجاد میکنند که متناوبا در حال تغییر و تحول است . پیاده روی بر روی این کرتهای نمک و شنیدن صدای خرد شدن بلورهای نمک را مطمئنا در هیچ جای دیگری بجز نمکزار نمی توان تجربه کرد. دریاچه نمک دقیقا در شمال کاروانسرا واقع شده است که ساحل آن از کاروانسرا در حدود ۳ کیلومتر فاصله دارد . اما اگر میخواهید جزیره سرگردانی را ببینید باید درون دریاچه حدودا ۵ کیلومتر دیگر پیاده روی کنید . جزیره سرگردانی کوهی به ارتفاع ۸۰۰ متر از سطح دریاست که از نوع آتشفشانی است . اگر بالای این کوه بایستید کوه مزبور را بصورت جزیره ای خواهید یافت که در میان دریایی از نمک قرار گرفته است به همین دلیل این کوه به نام جزیره نامگذاری شده است.
اما دلیل سرگردان بودن آن : به هنگام گرمای شدید تابستان ، اگر قصد حرکت به سمت این دریاچه را داشته باشید بدلیل وجود سراب در سطح دریاچه این جزیره را در حال حرکت خواهید دید و ناخود آگاه احساس خواهید نمود که جزیره در جای ثابتی نیست و سرگردان است . جزیره سرگردانی اسمی است با مسمی برای این کوه.
● تپه های شن روان (رمل):
حتما پیاده روی با پای برهنه در ساحل ماسه ای دریا را تجربه کرده اید و به هنگام این پیاده روی وجود سنگ و گوش ماهی در زیر پای خود را حس نموده اید . و قاعدتا تمامی ماسه های ساحلی مرطوب و خنک بوده است .
اما پیاده روی بر روی تپه های شن خالص که هیچگونه سنگ و شی زائدی در آن وجود ندارد چیزی است دیگر . و از آن جالبتر اینکه ماسه های رو به آفتاب گرم و مطبوع و ماسه های رو به سایه خنک و مرطوب . این احساس را مطمئنا در ساحل دریا نخواهید یافت.
منظره مجمر سرخ آفتاب که نور سرخ و نارنجی رنگ خود را بر دامن تپه ها می گسترد را هیچگاه نمی توان با قلم توصیف کرد . گلوله سرخی که از پشت تپه ها خرامان ، خرامان بیرون می آید و اگر شانس با شما یار باشد و آسمان آبی رنگ با مقداری لکه های ابر سفید به این مجموعه اضافه شود عیش شما کامل خواهد شد .
ساحل تپه های شنی در فاصله ۱۰ کیلومتری شرق کاروانسرا آغاز شده و تا چشم کار میکند رو به سمت شرق گسترده شده است . این تپه هایی دارای پوشش گیاهی خاص خود هستند که زیبایی این تپه ها را دو چندان کرده است . نکته جالب توجه ، ریشه های درختچه ها و بوته ها است که بدلیل کمبود آب ، در برخی موارد تا ۱۰ متر نیز به اطراف کسیده شده است تا بلکه قطره ای آب بیابند.
اگر قصد عکاسی از این منطقه را دارید شدیدا از دوربین خود مراقبت کنید چرا که یک دانه شن نیز برای بر باد دادن سرمایه شما کافیست .
● چاه دست :
این چاه به عمق حدودا ۵/۱ متری در مسیر کاروانسرا به تپه های شنی قرار گرفته است تا زمانی که چاه را ندیده اید شاید باورتان نشود اما چاه " دست کن " در میان کویر در عمق ۵/۱ متری به آب رسیده است . آب چاه دست کن نیز به مانند قنات کاروانسرا شور است ، اما کمی شیرین تر از آب قنات است .
برنامه اجرا شده توسط گروه همت شمیران :
برای دیدن زیبائیهای کویر مرنجاب با گروه کوهنوردی همت شمیران همراه می شویم و در روز چهارشنبه مورخ ۱۱ آبان ماه سال ۱۳۸۴ ، ساعت ۷ صبح از مبدا حرکت گروه ( میدان تجریش ) بسوی کاشان ، مرنجاب به راه می افتیم . تعداد افراد شرکت کننده ۲۷ نفر است که ۲۰ نفر از افراد گروه با یک دستگاه مینی بوس ایویکو ، پنج نفر با ماشین سواری پیکان و دو نفر دیگر با جیپ صحرا عازم مرنجاب میشویم . ( لازم به یاد آوری است پنج نفری که با پیکان به منطقه آمدند بعد از ظهر روز چهارشنبه حرکت کردند ) .
متاسفانه در فاصله ۴۰ کیلومتری شهر کاشان ، مینی بوس دچار نقص فنی شده و با تمام سعی و تلاش افراد گروه عیب برطرف نمیشود ، اجبارا مینی بوس را بکسل کرده و تا کاشان می بریم . در شهر کاشان یک دستگاه مینی بوس دیگر کرایه کرده و مجددا به راه می افتیم . با اشکال بوجود آمده اجبارا ۵ ساعت زمان را از دست میدهیم . و نهایتا ساعت ۶:۳۰ عصر به کاروانسرا می رسیم . و چادرهای گروه را بر پا میکنیم . تیم پنج نفره پس از دو ساعت به گروه ملحق میشود . پس از کمی استراحت و صرف شام با هیزمی که به همراه آورده ایم آتشی کوچک برپا کرده و دور آتش نشسته و گوش به صدای دلنواز تنبوری می سپاریم که آقای " بویه سادات نیا " می نوازد . پس از لذت بردن از صدای تنبور ترانه های زیبای سنتی را دور هم زمزمه میکنیم . و پس از آن هر کسی با خود خلوت میکند تا لذت " شب ، سکوت ، کویر " را درک کند.
صبح روز پنجشنبه به تماشای طلوع آفتاب کویر می نشینیم این زیبایی با حضور شترهایی که برای رفع عطش به کنار استخر آمده اند دو چندان میشود . حدود ساعت ۸:۳۰ از کاروانسرا به سمت دریاچه نمک و مقصد نهایی یعنی جزیره سرگردانی به راه می افتیم . پس از افت و خیز فراوان ساعت ۱۱:۳۰ بر بالای مرتفع ترین نقطعه کوه جزیره سرگردانی می ایستیم و به نظاره مناظر اطراف می نشینیم . و اسم جزیره سرگردانی برای ما معنی میشود . پس از کمی استراحت کردن و گرفتن چند عکس یادگاری به همراه یک مارمولک که به گروه ما ملحق شده بود مجددا به سمت کاروانسرا باز میگردیم . حدودا ساعت ۳:۳۰ بعد ازظهر آخرین افراد گروه به کاروانسرا میرسند . طبق برنامه مقرر شده بود که شبمانی دوم درکنار چاه " دست کن " باشد تا صبح زود بتوانیم قبل از طلوع افتاب در کنار تپه های شنی باشیم به همین منظور حدود ساعت ۶ عصر به سمت چاه به راه می افتیم . دقیقا به محض پیاده شده از خودرو باد و طوفانی برپا میشود که عملا تمامی افراد گروه زمین گیر می شوند و در برخی موارد باد چادرهایی را که در حال برپا شدن بودند از زمین بلند می کند . بنا به صلاحدید سرپرست برنامه آقای " علی شیخ زاده " تصمیم بر این می شود که گروه مجددا به کاروانسرا بازگردد . در این اثنا ، گیر کردن پیکان و مینی بوس گروه درون شنها مشکل را دو برابر میکند با کمک افراد گروه و خصوصا آقایان " علی شیخ زاده ، سعید اسماعیلی و بویه سادات نیا " بالاخره خودروها را از ماسه بیرون می آوریم . پس از رسیدن به کاروانسرا چندین گروه و تور دیگر نیز به کاروانسرا می آیند و برای شب مانی آماده میشوند .
متاسفانه اینجا نیز به مانند دیگر هدایایی که حاصل فرهنگ غرب و اروپا است فقط بصورت صوری وارد ایران شده است . از گردشگری فقط های و هوی و خراب کاری آن را یاد گرفته ایم و بس . چندین نفر از گروههای جدید که وارد کاروانسرا شده بودند از سر شب تا خود صبح با صدای بلند در محوطه اطراف کاوانسرا در حال تعریف کردن داستان" ننه کلثوم" بودند که باعث سلب آسایش دیگر افراد شده بودند و با اینکه چندین نفر به این قضیه اعتراض نمودند قصه " ننه کلثوم " تا صبح پایان نیافت ، دریغ از ارزنی شعور که وجه تمایز انسان و حیوان است . از کثیف کاری دستشویی ها و زباله هایی که در اطراف کاروانسرا پخش شده بود میگذریم . صبح زود روز جمعه قبل از طلوع آفتاب عازم تپه های شنی میشویم تا طلوع آفتاب را از بلندای تپه ها و از زاویه ای دیگر ببینیم . تا ساعت ۱۰:۳۰صبح ، افراد گروه مشغول جست و خیز بر روی تپه ها و غلت زدن بر روی شنهای نرم میشوند . هنگام برگشت به کاروانسرا متوجه میشویم که مجددا مینی بوس درون شنها گیر کرده است و این بار نیز با زحمت و تلاش فراوان بچه ها ، خصوصا سه دوست یاد شده مینی بوس را از درون شنها بیرون میکشند . ساعت ۱۱ مجددا به کاروانسرا بازگشته و پس از صرف صبحانه و کمی استراحت آماده حرکت بسوی تهران میشویم . نهایتا ساعت ۱۲:۳۰ کاروانسرای عباسی را با تمامی زیبائیها و خاطرات شیرین آن ترک میکنیم به این امید که صنعت گردشگری ایران به حدی رشد بکند و این مجموعه میزبان میهمانان ایرانی و خارجی باشد تا عاشقان طبیت و کویر برای گردش یک ساعته در بیابانهای دبی ۴۰ الی ۸۰ دلار پول نپردازند و اگر هم قرار است برای گردشگری پولی هزینه کنند چه بهتر که این پول و هزینه در ایران صرف شود .
به امید آن روز .
در خاتمه بر خود واجب می دانم که از طرف خود و تمامی اعضای گروه از آقای " علی شیخ زاده " بخاطر زحمات فراوانی که در این برنامه متحمل شدند تشکر و قدردانی کنم .
http://kouhestan.blogfa.com/۸۴۰۸.aspx