شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

کـبـوتـر؛ نـشـانـه صـلـح


کـبـوتـر؛ نـشـانـه صـلـح
در ذهن‌مان همیشه کبوتر نشانه صلح است. کبوتری که نشانه فرزند کمتر نیز هست، نشانه پیام‌آوردن هم هست. چقدر برای یک پرنده وظیفه و نقش در نظر گرفته‌ایم. پرنده بینوا این روزها خسته شده است. تا کی باید برای صلح در پاکستان و هند، فلسطین و غزه، آمریکای جنوبی، آفریقا و... پرواز کند. تا کی باید در حسرت یک لبخند، یک امید و یک آرزو بر این کره خاکی بماند.
او خسته است. خسته از جنگی طاقت فرسا. خسته از زیاده خواهی. خسته از توهین، تهدید. حاضر است جانش را بگیرند، اما ببیند محاصره غزه شکسته شده است. حاضر است نباشد، اما بشنود دیگر جنگ‌های قبیله‌ای در آفریقا وجود ندارد. او حاضر است...
اما درست است که کبوتر نشانه صلح است. درست است که کبوتر نشانه امید است. اما به چه قیمتی؟ آزادی به چه قیمتی؟ صلح به چه قیمتی؟ کبوتر داستان ما در حال فرود آمدن و گرفتن لقمه‌ای غذاست. کبوتر ما خود گرسنه است. لقمه غذایش را از دست انسانی می‌گیرد که نه دوستی‌اش معلوم است و نه دشمنی‌اش.
نکند کبوتر با همین یک لقمه اسیر قفس شود. مبادا آزادی که ما خواهان آن برای تمام بشریت هستیم، اینگونه مشروط به دست آید! آزادی مشروط بر اینکه لب از لب باز نکنیم، نگوییم، فریاد نزنیم، گریه کنیم، اما بی اشک. بخندیم اما بی لبخند...
کبوتر قصه ما کجاست؟ در کدامین قفس است. اسیر زر شده یا زور. شاید هم تزویر. اول باید او را آزاد کنیم، بعد تمنای آزادی برای دیگران داشته باشیم.
منبع : خبرگزاری ایسنا