چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


اصطلاحات شاغلام


اصطلاحات شاغلام
● کلمات، صفات، عبارات کاربردی توسط شاغلام به گل آقا
برادر گل آقا سلمه الله
قربانت گردم
زهره ام آب شد
بلا گردانت بشوم
برزخ می شدیم
به سر مبارکت قسم
چلاق بشویم
فدایت بشوم
حواس مبارک
سبیل مبارک
فدایت بگردم
به جان عزیزت
قربانت بگردم
پدربیامرز
تصدقت بشوم
دست مبارک
ضعیف نوازی کردن گل آقا
ذره پروری کردن گل آقا
بنده نوازی فرمودن گل آقا
تصدق آن عصای مبارکت بروم
چشم شهلای کور شده مان
قربان آن کیش گل آقایی ات بروم
بمیرم برات
پیه نبودن
ببو که نمی باشیم
چلاق بشویم
سوسک بشویم!
تصدقت بروم
مهربان من
غلام به تصدقت
غلام به فدایت
سر مبارکت
سبیل شاغلام را با دست خودت دود داده باشی
سبیلمان را با دست خودت کفن کرده باشی
فدای آن برزخی ات بشوم که عین شنگولی ات، زهره آدم را آب می کند
قربان خاک پای جواهرآسایت بگردم
بزگوار گل آقایا
قلم فرسا مردا!
ارادتمند عوام! «شاغلام»
جگوری مگوری
دهن کجی کردن شاغلام به گل آقا
حضرتعالی «کولی» نمی دهی
از قدیم هم شلتاق می کرد... داغول!
از زیر بته که در نیامدیم
گل گلی!
مرخصی مرحمتی عنایت کردن (درخواست شاغلام از گل آقا)
صاف نگاه کردن در چشم مبارک گل آقا
کمرکش ذکر محاسن گل آقا بودن
شمع کلاممان در برابر خورشید جمالتان بیفسرد!
● اصطلاحات به کار برده شده برای شاغلام توسط گل آقا
چسباندن دست شاغلام به دیواره سماور آبدارخانه
ریگ به کفش داشتن شاغلام
ترمز پاره کرن شاغلام
کشیدن گوش شاغلام تا به قوزک پایش
دود دادن سبیل بی صاحب مانده شاغلام
کفن کردن سبیل شاغلام
کفن کردن سبیل شاغلام
شخص شاغلام را حسابی شستن و چلاندن و گذاشتن در گوشه آبدارخانه تا بغل سماور خشک بشود و برود پی کارش
به کار بردن زبان شیرین اجبار برای شاغلام
برعکس آدمیزاد بودن شاغلام
خنیاگری کردن شاغلام به هنگام بی دل و دماغی اش مثل گنه گنه که در کپسول می ریزند «قل» و «دل» کردن شاغلام
کشیدن و کشیدن گوش شاغلام تا برسد محاذی دهان گل آقا
شقه کردن شاغلام (حداقل ۲ شقه)
سبیل نامیزان لنگه به لنگه شاغلام را با دست خود کفن کردن
کشیده شدن سبیل شاغلام به مشرق و مغرب به جابلقا و جابلسا اگر در هفته هفت بار گل آقا دودش نمی داد
شاغلم دیشلمه پرداز گل آقا نواز
خزعبلاتی که شاغلام می فرماید
مبارزه گل آقا با روند رو به رشد درازی سبیل شاغلام منباب تشویق و مشتلق ماچ کردن شاغلام توسط گل آقا عصای نوازش گونه بر سر شاغلام کشیدن
شاغلام را در ملاعام ماچ کردن توسط گل آقا
دستاوردهای شاغلام (منظور دیشلمه است)
روابط حسنه فیمابین گل آقا و شاغلام
آه مذبورحانه غیرمسموع (صدای شاغلام پس از خوردن عصا بر سرش)
رفوی پارچه تنبان این عوام (شاغلام)
قامت ناساز بی اندام عوام
جوان مادرمرده محفل ما
تکان تکان خوردن سبیل شاغلام
شم سیاسی نداشتن این عوام! (شاغلام)
محل تشکیک و تردید بودن حرف شاغلام
شاغلام زبان لال
آب به آسیاب دشمن واریز کردن شاغلام
احساس چلاقیت! کردن شاغلام
به جان سبیل شاغلام قسم خوردن
جلیس و اسیر عوامی مثل شاغلام شدن
زدن توی خال فرمایشات مقامات عزیز توسط شاغلام
دست خط خرچنگ قورباغه نستعلیق شاغلام
شاغلام را از وسط ۲ شقه کردن
درسته قورت دادن همه توسط شاغلام
با هم اختلاط کردن شاغلام و گل آقا
دهان زبان بسته شاغلام را بستن
پابرهنه دویدن شاغلام وسط تفکرات گل آقا
بیرون آمدن دستهای استکبار جهانی از آستین شاغلام زبان بسته
مقدار معتنهابهی آب به آسیاب دشمن ریختن توسط شاغلام
سبیل شاغلام را شقه کردن
حفظ سمت آبدارچی باشی! برای شاغلام
مشایعت کردن شاغلام توسط گل آقا تا دم در آبدارخانه
گوش چپ شاغلام را با دست راست کشیدن
انگشت شاغلام را به تنوره سماور چسباندن و «جیز» کردن او
از روی عوامیت شاغلام
فرستادن شاغلام به دنبال نخودسیاه
ممنوع الورود بودن شاغلام در سایر امور
ما را توی خماری بگذارد
عمل شاغلام را به فال متوسط! گرفتن توسط گل آقا
فراهم کردن ابزار بشاشت اذناب توسط شاغلام با پنبه کردن جمیع رشته های گل آقا قضیه ای را شیرفهم و حالی شاغلام کردن
دوددادن انتهای سبیل سمت چپ شاغلام توسط گل آقا
لال و کور و کچل و چلاق بشود شاغلام
تته پته ملیح کردن شاغلام
تلمذکردن شاغلام نزد گل آقا
مقرآمدن شاغلام
گوش شاغلام را به سر انگشت تدبیر و تشویق! چلاندن
جواز آبدارخانه شاغلام باطل و سماورش تعطیل و... (تهدیدهای گل آقایی)
رتبت شاغلامی
تکلیف شاغلامی
آلات و ابزار شاغلامی
تخلیه اطلاعاتی کردن شاغلام
غمبادگرفتن شاغلام
کباب کردن دل و جگر شاغلام
شرحه شرحه کردن سینه شاغلام
صاف زدن توی ذوق صاحب مرده
سبیل شاغلام را کفن کردن
شکستن سماور و قوری و کاسه و کوزه بر سر شاغلام
محرومیت زدایی کردن صحن و سرای آبدارخانه از وجود نازنین شاغلام
نوسازی کردن کله مبارک شاغلام
عوام و بیسواد بودن شاغلام
تپق زدن شاغلام
گردگیری کردن کله شاغلام
کله بی صاحب شاغلام به عصای گل آقا اصابت نمود!
زبان شاغلام قفل گردیده
عصا را دور سر چرخاندن و به کله شاغلام زدن
گوش شاغلام را کشیدن و پیچاندن
غمباد می گیریها! (گل آقا به شاغلام)
خاریدن تن شاغلام
مرض داشتن شاغلام
زیرآبی رفتن شاغلام
سبیل لنگه به لنگه شاغلام
گوش سخن نانیوش شاغلام
شاغلام مادر مرده
الهی بی شاغلام بشوی
آدم شاغلام نما!
شاغلام بمیرد!
دهان شکرافشان شاغلام
بیخ گوش گل آقا عین زنبورعسل ترنم وز وز گونه کردن شاغلام
ای زبان دراز، شایعه ساز، جوساز، چاخان پرداز، ناخوش آواز حقه باز
ای طناز، یکه تاز، بی جواز، دلنواز...
شاغلام عزیز یک آب زیرکاه مارمولکی می باشد.
جان جفت سبیلهای شاغلام
یک شاغلامی داریم، بلاتشبیه عین یک دسته گل
بلبل زبانی کردن شاغلام برای گل آقا
جر می زند نالوطی شاغلام
گرایش داشتن شاغلام به جناح چپ آبدارخانه
جان عزیز شاغلام
منصوبات به گل آقا
نظر گل آقایی
تکالیف گل آقایی
تحقیق و تفحص گل آقایی
هیمنه و هیبت گل آقایی
منظور نظر گل آقایی مان
تعریف گل آقایی
شان گل آقایی
شیرازه قبای گل آقایی
ای کسوت گل آقایی
سایه عصای گل آقایی
سیاق گل آقایی
منصب گل آقایی
پاسخ گل آقایی
وظیفه گل آقایی
آجرکردن نان گل آقایی
ریش و قیچی دست خودمان است! (گل آقا)
حواس لا کتاب ما
دستمان بشکند
زبانمان کف کرد
جان عزیز خودم
دهانمان کف می نماید
مقام گل آقایی، منصب ریاست نیست که تاریخ مصرف داشته باشد
دیدگان فروبسته به دنیا و مافیها
قلم گل آقایی را بین شست و سبابه چرخاندن
حدس صائب و رای ثاقب
نفس ما که قابلی ندارد
دهن باز بی روزی نمی ماند... و آبدارخانه گل آقا بی سوژه!
بنده حقیر (گل آقا به خودش)
خلق صاحب مرده بی صاحب مانده ما
کمیتمان لنگ می بود اگر شاغلام نبود
گردگیری و مچ گیری و حالگیری و گرفت و گیرهای دیگر
نامه به چه گل و گشادی
نصفه – نیمه رهاکردن سرمقاله
حواس بی صاحب مانده مان
تتمه هوش بی صاحب مانده مان
زبانمان که مو درآورد
پاره شدن چرت به نحو مبسوط
یک عرایضی عرض می کنیم
جان عزیز خودم
ضعف قلمی خودمان
درز گرفتن عرایض
ما گل آقاییم
دیکتاتور مخبط (منظور صدام است)
سنگ رو یخ شدن گل آقا توسط شاغلام
شاد و شنگول و مست و ملنگ شدن گل آقا با دیشلمه
خوش خوشک پای پنجره رفتن گل آقا (آبدارخانه)
طلیعه دار کاروان (گل آقا)
کیفور شدن گل آقا با دیشلمه شاغلام
جر دادن یقه بی صاحب مانده مان (گل آقا)
الم شنگه مفصل و مبسوط گل آقا
وسط قیلوله، چرت گل آقا را پاره کردن (توسط غضنفری، شاغلامی، ممصادقی، کمینه ای، کسی، چیزی)
شاغلام، با تحلیلهای آبکی، آدم را منتر خودش می کند.
در بحر مکاشفات (مکاشفت) مستغرق بودن گل آقا
جولان عصای گل آقا در فضا
هزار و یک دلیل در آستین داشتن گل آقا
زبانمان برای خودش مو درآورد (گل آقا)
منبع : پایگاه‌ اطلاع‌رسانی گل‌آقا


همچنین مشاهده کنید