یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
دفاع همه جانبه

پس از توقف ارتش عراق، حملات چریكی و ایذایی به وسیله نیروهای مردمی و پاسداران انقلاب آغاز شد. این حملات كه با شبیخون و غافلگیری همراه بود، ضمن آنكه ارتش عراق را شدیدا در وحشت فرو برد، موجب شد جبهه خودی با روحیه ای جدید، بتدریج بازسازی و آماده اقدامات اساسی تر شود. بواقع از جمله هدف های حملات چریكی، ناكامی دشمن و بیرون آوردن جبهه خودی از آثار روانی تجاوز اولیه بود. پس از آن، دور جدیدی از تعرض به مواضع دشمن، تحت عنوان عملیات غیر كلاسیك محدود، شروع شد. در استراتژی جدید، سپاه پاسداران نقش اساسی داشت و عملیات بسیاری انجام و منجر به توقف ارتش عراق شد. از این پس، باید مناطق اشغالی آزاد می شد، اما عوامل چندی كه در صدر آنها، عدم انسجام تصمیم گیرندگان را باید نام برد، تحقق این مهم را در پرده ابهام قرار داد.
رئیس جمهور واگرا
جهت گیری واگرایانه رئیس جمهور كه فرماندهی كل قوا نیز از طرف امام راحل (ره) به او تفویض شده بود و همگرایی او با سازمان مجاهدین خلق، فاقد عناصر لازم برای فایق آمدن بر وضع موجود بود. موضع او و متحدین اش در تعارض با موضع رهبری و نیروهای انقلاب بود.
در صحنه جنگ، مخالفت رئیس جمهور با سپاه پاسداران و اتكا به ارتش به عنوان بازوی نظامی خویش، كارآمدی و انسجام را از اقدام در صحنه نبرد سلب كرد.
حذف سپاه از صحنه جنگ، موجب فشار مضاعف از جنبه لجستیكی و تسلیحاتی بر این نیرو شد، به گونه ای كه فرمانده سپاه خوزستان در نامه ای خطاب به مسئولان نوشت: این چه سازمان رسمی شناخته شده ای است كه اسلحه انفرادی ندارد فرمانده سپاه خوزستان همچنین در نامه ای به رئیس جمهور، سیاست های اتخاذ شده در جنگ و روش های جاری را نقد كرده و مردود دانست.
واگرایی رئیس جمهور از رهبری انقلاب و قواعد رفتاری انقلاب و احتمالا تلاش وی برای حذف رقبا و به دست گرفتن كامل قدرت، منجر به بحران داخلی و دسته بندی مردم شد. بتدریج در استان ها و شهرهای مختلف كشور درگیری به وقوع پیوست و در حالی كه دشمن بخش وسیعی از پنج استان كشور را در اشغال خود داشت، طرفداران رئیس جمهور در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران موجب صحنه جدیدی شدند كه پس از آن و با ورود مسلحانه سازمان مجاهدین خلق به صحنه، جنگ اصلی در داخل به جریان افتاد.
به دست گرفتن ابتكار عمل در جنگ، مانع دیگری را نیز پیش رو داشت و آن، جنگ داخلی كردستان بود. تمام این اقدامات در یك ارتباط منطقی با یكدیگر و به عنوان حلقه های تكمیلی تجاوز عراق، با هدف براندازی نظام جدید صورت می گرفت.
روزنامه وال استریت ژورنال در این باره نوشت: حمله نظامی عراق به رژیم (امام) خمینی، گام نخست صدام برای سرنگون كردن رژیم (امام) خمینی است. مرحله دوم، دامن زدن به انقلاب در داخل ایران با مسلح كردن گروه های قومی ایران است.
عبدالرحمن قاسملو، دبیر كل حزب دموكرات كردستان در مصاحبه با مجله فرانسوی لوموند، درباره اقدام نظامی حزب خود اظهار داشت: ما اطمینان داریم كه رژیم ایران محكوم به فناست. این روزنامه درباره عملكرد حزب دموكرات كردستان و سایر گروه های مخالف جمهوری اسلامی نوشت:
جنگ كردستان حداقل یك چهارم نیروی نظامی جمهوری اسلامی را به خود مشغول كرده است. بیش از ۳۰ هزار نفر به غیر از پاسداران، در عملیات استقرار امنیت در منطقه شركت دارند. همه چیز به گونه ای جریان دارد، مثل اینكه مهاجمان كرد و سربازان عراقی برای در هم شكستن جمهوری اسلامی عمل می كنند.
اما بحران داخلی كه با خلع بنی صدر از قدرت و نیز سركوب سازمان مجاهدین خلق و فرار آنها به خارج از كشور به دست آمد، زمینه را برای توجه به جنگ به عنوان مسئله اصلی فراهم ساخت، بخصوص آنكه طی این مدت محرز شد كه شورای امنیت سازمان ملل و نیز جنبش عدم تعهد، سازمان كنفرانس اسلامی و واحدهای سیاسی مستقل هیچ كدام بر پایه رفع تجاوز، در پی برقراری آتش بس و صلح نیستند، بنابراین، می بایست با اتكا به توان ملی و قدرت نظامی با دشمن مقابله كرد. برای این منظور سلسله عملیات كربلا، طرح ریزی شد و از مهرماه ۱۳۶۰ نوع جدیدی از اقدام نظامی تحت عنوان حمله غیر كلاسیك به مرحله اجرا در آمد كه با عملیات سابق متفاوت بود. در این حملات، سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در كنار یكدیگر و طی عملیات ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس ضمن آنكه مناطق وسیعی را از اشغال دشمن خارج كردند، توانستند ارتش عراق را به میزان قابل ملاحظه ای منهدم كنند. پیروزی های به دست آمده كه با شكستن حصر آبادان در پنجم مهر ماه ۱۳۶۰ آغاز شد و با عملیات فتح المبین شتاب فزاینده ای به خود گرفت، به طور كامل در پیروزی بزرگ عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر عینیت یافت. این پیروزی ها كه ظرف هفت ماه تحقق یافت، تعجب تحلیلگران سیاسی - نظامی را برانگیخت، بویژه آنكه عملیات انجام شده یكی پس از دیگری از جنبه نیروی انسانی و یگان های درگیر و همچنین وسعت جغرافیایی دامنه وسیع تری را شامل می شد. در عملیات ثامن الائمه (۵ مهر ماه ۱۳۶۰) انتخاب منطقه وسیعی كه قبل از آن سابقه نداشت، یك ابتكار عمل و تصمیم نو به شمار می رفت و لذا مبدا تحولات بعدی در صحنه جنگ شد. این عملیات، زمینه و استراتژی عملیاتی جدید بود. انهدام و پاكسازی شرق رودخانه كارون از نیروهای دشمن و شكستن محاصره آبادان، بخشی از نتایج و دستاوردهای عملیات ثامن الائمه به شمار می رفت. عملیات طریق القدس (۸ آذر ماه ۱۳۶۰) دو ماه پس از ثامن الائمه اجرا شد.عملیات فتح المبین (۲ فروردین ماه ۱۳۶۱) با ابتكارات تازه و نو كه قبل از آن مشاهده نشده بود، شكست سنگین دیگری را به عراق دیكته كرد كه در گذشته نظیر نداشت. این تهاجم، منجر به عقب نشینی عراق در بخش وسیعی از جبهه جنوب شد. بر اثر ابتكار عمل ایران، وضعیت نظامی به گونه ای شكل گرفت كه آزاد سازی مناطق اشغالی به میزان قابل ملاحظه ای تحقق یافت، اما با آزادی خرمشهر، تكمیل می شد. از این رو، بلافاصله آماده سازی یگان ها و تجهیزات به منظور بیرون راندن ارتش عراق از خرمشهر در دستور كار قرار گرفت.
عملیات بیت المقدس - در شرایطی كه دشمن از نظر روحی در وضعیت شدیدا بحرانی قرار داشت، اما مصر بود هر طور شده با شكست ایران موازنه را به نفع خود تغییر دهد - پس از حدود ۲۵ روز و با سختی به نتیجه رسید و در سوم خرداد ۱۳۶۱ ه. ش، خونین شهر، شهر خون آزادشد. شرق بصره (عملیات رمضان)، هورالهویزه (عملیات بدر و خیبر) و فاو (والفجر ۸) مناطقی بودند كه در سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ ه. ش به عنوان عرصه نبرد علیه دشمن انتخاب شدند. تنها منطقه ای كه در آن عملیات صورت نگرفت، ابوالخصیب، جزیره مینو و بخشی از زمین شلمچه بود كه در میان هدف های طرح در اطراف بصره، به دلیل نزدیكی به این شهر، با اهمیت تر از بقیه تلقی می شد. به همین دلیل استحكامات، سلاح و یگان های دشمن نیز در این زمین (با تاكید بر شلمچه) به میزان بیشتری از سایر مناطق عملیاتی آرایش یافته بود.
عملیات كربلای پنج (۱۹ دی ماه ۱۳۶۵) كه نشا ن دهنده انعطاف پذیری سازمان سپاه و اوج خلاقیت و جسارت تصمیم گیری این نهاد در شرایط بحرانی بود، در میان ناباوری و غافلگیری عراق آغاز شد. با اینكه جهت تك، مخالف آرایش دفاعی عراق بود، اما نبرد سختی به وقوع پیوست و از آنجا كه هر گام پیشروی در این زمین، یك قدم به سوی بصره به شمار می رفت، ارتش عراق با تمام توان به مقابله پرداخت. با این همه، پیچیدگی مانور و فشار به غایت فوق العاده رزمندگان، مرحله به مرحله و خط به خط عراق را وادار به عقب نشینی كرد و بصره در آستانه سقوط قرار گرفت. پیشروی ایران در خط جاسم، آخرین رده دفاعی عراق، آن هم پس از ۱۵ روز نبرد پیاپی متوقف شد. كمبود یگان پیاده و نیروی زرهی مانع از آن شد كه رزمندگان با برداشتن گام آخر به یك پیروزی بسیار بزرگتر از آنچه به دست آمده بود، نائل آیند.
نتایج مذكور یك بار دیگر موازنه را به نحو اساسی به نفع ایران تغییر داد. مهمتر از همه، این نظر در محیط بیرونی تعمیق یافت كه پایداری ارتش عراق در برابر ابتكار عمل و مقاومت فرماندهان و رزمندگان جمهوری اسلامی، بشدت متزلزل و نامطمئن بوده و هر آن احتمال سقوط آن می رود. عملیات كربلای پنج، موجب انسجام ذهنی تصمیم گیرندگان قدرت های بزرگ نسبت به احتمال سقوط بصره (سقوط نظامی ارتش عراق) و پیروزی ایران شد. آنها پی بردند كه موازنه نظامی در صحنه نبرد به دلیل وجود اندیشه استراتژیك نزد نظامیان انقلابی ایران، به طور دائم و هر سال با یك اقدام جدید به نفع ایران تغییر كرده است. همین رهیافت در تحلیل رسانه های جمعی از جنگ نیز انعكاس یافت.
روزنامه دیلی تلگراف نوشت: تحلیلگران جنگ معتقدند ایران اینك به حمله بزرگ دیگری نیاز دارد كه كار جنگ را پیروزمندانه خاتمه دهد. روزنامه گاردین نوشت: تحلیلگران پنتاگون كه معمولا عزم و قوه ابتكار ایرانی ها را در مقابل موانع عظیم كمتر از آنچه هست ارزیابی می كردند، دیگر احتمال پیروزی بزرگتر ایران را رد نمی كنند.
روزنامه نیویورك تایمز از زاویه ای دیگر به تحلیل این موضوع پرداخت: اینك كفه به نفع ایران چربیده و عراق از برابری با نیروهای ایران عاجز مانده و نه تنها آمریكا و متحدانش، بلكه شوروی نیز خود را در آستانه بازندگی می بیند.این نگرانی در بین كشور های عربی نیز ایجاد شده بود. مقامات امارات متحده عربی در دیدار با كاردار سفارت شوروی، تنها راه پایان دادن به جنگ را تلاش مشترك آمریكا و شوروی در چارچوب همكاری بین المللی عنوان كردند. حتی رژیم عراق نیز خواهان آن شد كه قدرت های بزرگ، چاره ای برای پایان جنگ بیندیشند.
در این مقطع از جنگ، یك بار دیگر بر اثر تحولات صحنه نبرد، سیاست قدرت های بزرگ در برابر جنگ تغییر كرد. این بار، پایان دادن به جنگ مدنظر آنها قرار گرفت، زیرا پیروزی اخیر ایران در منطقه ای به وقوع پیوست كه نقطه قوت ارتش عراق محسوب می شد. بعد از شلمچه، احتمال سقوط خط های دیگر دفاعی، چندان دشوار به نظر نمی رسید و همین مسئله قدرت های بزرگ (بخصوص آمریكا) را در این اندیشه فرو برد كه پیروزی نظامی ایران بر عراق دور از دسترس نیست و باید از احتمال وقوع آن ممانعت به عمل آورد.
ورود مستقیم آمریكا به صحنه ایران نباید پیروز شود
پس از عملیات كربلای پنج كه نقطه اصلی تحول جنگ محسوب می شود، تصمیم گیرندگان آمریكایی مصمم شدند راسا وارد عمل شده، كنترل جنگ را در اختیار بگیرند. به نظر آنها، عدم دخالت مستقیم در صحنه جنگ، چه بسا به شكست عراق و پیروزی جمهوری اسلامی منجر می شد و این دغدغه ای بود كه آنها، بارها بروز داده و همچنین عواقب نامطلوب آن را برای منافع حیاتی خود در منطقه اعلام كرده بودند. روزنامه واشنگتن پست در مورد هدف آمریكا مبنی بر ممانعت از پیروزی نظامی ایران بر عراق نوشت: آمریكا آماده است به بهانه حفاظت از كشتیرانی در خلیج فارس، به ایران حمله كند. این تحلیل در یك استراتژی مرحله ای تحقق یافت و آمریكایی ها تصمیم گرفتند به طور عملی وارد صحنه شده و به جنگ خاتمه دهند.تصویب قطعنامه ۵۹۸
تصویب قطعنامه ۵۹۸، طرح تحریم تسلیحاتی ایران، حضور نظامی در خلیج فارس و درگیری با ایران و برخی اقدامات دیگر، تماما در جهت همین هدف قابل بررسی است.
راه دیگری كه فرا روی آن قرار داشت، تقویت بیشتر صدام در زمینه تسلیحاتی، اقتصادی و خدمات كارشناسی نظامی بود، اما به نظر می رسید كه ظرف حمایت از صدام در استراتژی آمریكا و اروپا پر شده است، بخصوص كه رئیس رژیم عراق برای دریافت كمك های بیشتر با توجه به شكافی كه میان آمریكا و عراق پس از ماجرای ایران گیت رخ داد، قابل اعتماد نبود، بنابراین پایان دادن به جنگ تنها راه ممكن نزد مقامات آمریكایی به شمار می رفت، اما باید ترتیبی داده می شد كه ایران هنگام پایان جنگ در موقعیت برتر نباشد، لذا دادن اطلاعات دقیق و دخالت مستقیم آمریكا در كنار حملات مجدد عراق مطمح نظر قرار گرفت. از این رو بار دیگر شورای امنیت به عنوان ابزار حقوقی قدرت های برتر مورد استفاده قرار گرفت و با تصویب قطعنامه ۵۹۸، خواهان اتمام جنگ شد.
در این قطعنامه بر خلاف تمام قطعنامه های قبلی، شورا آمرانه در خواست خود را عنوان كرد. همچنین پس از هفت سال، تشخیص داد كه در جنگ عراق و ایران، نقض صلح وجود دارد و به همین جهت صریحا اعلام داشت كه در صورت رعایت نكردن مصوبات قطعنامه بر طبق مواد ۳۹ و ۴۱ منشور ملل متحد عمل می كند و تحریم های مذكور در ماده ۴۱ منشور را به اجرا خواهد گذاشت.
علاوه بر این، در قطعنامه ۵۹۸، كمیته تعیین متجاوز، آتش بس، عقب نشینی نیروها، مبادله اسیران و بازسازی دو كشور با كمك های بین المللی و نیز دریافت خسارت جنگ توسط ایران، درج شد.
پس از تصویب قطعنامه مانند قبل، عراق آن را پذیرفت، اما جمهوری اسلامی بر خلاف گذشته آن را رد نكرد و در نامه هایی كه برای دبیر كل فرستاد در مورد چگونگی اجرای قطعنامه توضیح خواست. نظر ایران آن بود كه آتش بس پس از تعیین متجاوز برقرار شود.
آمریكا كه یك دهه انفعال در مقابل انقلاب اسلامی و رهبری آن را تجربه كرده بود و با توجه به درگیری خلیج فارس و حمله به نفتكش ها و كشتی ها بنا به درخواست كویت برای اسكورت نفتكش های این شیخ نشین، در همان روزی (۲۹ تیر ماه ۱۳۶۶) كه قطعنامه ۵۹۸ تصویب شد، پرچم خود را بر نفتكش های كویتی نصب كرد و سپس با ناوهای جنگی وارد خلیج فارس شد.
ایران نیز با مشاهده عزم آمریكا به لشكركشی به منطقه، حضور در جبهه زمینی را كاهش داد و با قوای بیشتر وارد میدان نبرد خلیج فارس شد.
در تاریخ دوم مرداد ۱۳۶۶، نفتكش بریجتون تحت اسكورت ناوهای آمریكایی وارد خلیج فارس شد، اما از بداقبالی آمریكایی ها، این نفتكش به مین برخورد كرد و یك بار دیگر تحولی بزرگ در جنگ حاصل شد و آمریكایی ها بار دیگر شكست را پذیرا شدند و مجددا ابتكار عمل از آن جبهه انقلاب شد.
پس از آنكه در تاریخ ۱۷ مهر ماه ۱۳۶۶ هلی كوپترهای آمریكایی به قایق های تندرو حمله كردند و یك فروند هلی كوپتر آنها نیز سقوط كرد، در مورخ ۲۳ مهر ماه ۱۳۶۶ یك نفتكش آمریكایی به وسیله موشك كرم ابریشم مورد هدف قرار گرفت و فردای آن روز یك فروند دیگر از موشك های كرم ابریشم، نفتكش سی ایل سیتی را كه تحت حفاظت ناوهای آمریكایی بود و پرچم آمریكا را بر روی خود حمل می كرد، مورد اصابت قرار داد. چهار روز بعد آمریكایی ها به سكوهای نفتی رشادت و رسالت حمله بردند. در پاسخ به این اقدام در مورخ اول آبان ماه ۱۳۶۶، اسكله بندر الاحمدی كویت به وسیله موشك مورد حمله قرار گرفت. پس از این، اوضاع رو به آرامی گذاشت، اما یكبار دیگر پس از پیروزی عملیات والفجر ۱۰، درگیری در خلیج فارس شدت گرفت و این بار ارتش آمریكا هدفدارتر و با خشونت بیشتر وارد عمل شد و به بهانه برخورد رزم ناو ساموئل رابرتز با مین كه در مورخ ۲۵ فرودین ماه ۱۳۶۷ صورت گرفت، مقامات این كشور، دو روز قبل از حمله عراق به فاو، اعلام كردند یك اقدام نظامی احتمالی را در پاسخگویی به انفجار مین بررسی می كنند.
اقدام نظامی آمریكا در تاریخ ۲۹ فروردین ماه ۱۳۶۷ همزمان با حمله نظامی عراق به فاو، به اجرا گذاشته شد و به سكوهای نفتی رشادت، سلمان، مبارك و ناوهای ایرانی سهند و جوشن، حمله صورت گرفت. به علاوه در همین روز، رزم ناو سبلان به وسیله نیروهای هوا - دریایی آمریكا بمباران شد.
مقامات آمریكایی اعلام كردند كه حمله آنها به سكوهای نفتی با اطلاع كشورهای انگلستان، فرانسه، ایتالیا و بلژیك بوده است. مزید بر این، عراق نیز به فاو حمله كرد و توانست آن را تصرف كند. از این پس، ارتش عراق در حالی كه آمریكا و متحدان او به طور مستقیم وارد جنگ شده بودند به حملات خود ادامه داد و پس از بازستاندن مناطق مجنون و شلمچه، مجددا درصدد اشغال خرمشهر و آبادان و بخش دیگری از جبهه جنوب برآمد.
سازمان مجاهدین خلق نیز كه در عراق مستقر بود، همگام با ارتش عراق در غرب كشور از محور سرپل ذهاب به سمت باختران، عملیات فروغ جاویدان را به اجرا گذاشت و توانست تا نزدیك باختران (تنگه چهارزبر) پیشروی كند. ارتش عراق نیز به هدف مورد نظر بسیار نزدیك شد، اما یك بار دیگر عزم مردم و رهبری و بالاتر از همه امداد های غیبی الهی مانع از آن شد كه عراق با دست پر بر سر میز مذاكره بنشیند و حمله دشمن در جنوب و غرب با شكست مواجه شد.
از این رو، در حالی كه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی تامین شده و نظام سیاسی علاوه بر تثبیت، تعمیق نیز یافته بود و همچنین در حالی كه در آخرین دور بازی، ارتش عراق یكبار دیگر شكست را پذیرا شد، قطعنامه ۵۹۸ توسط طرفین پذیرفته و آتش بس برقرار شد.
امام راحل (ره) در بیانیه ای كه آن را با جمله دیشب پدر پیرتان گریست. آغاز كرده بودند، پذیرش قطعنامه را به نوشیدن جام زهری تشبیه كردند كه آن را بنا بر نظر فرماندهان عالی جنگ و مصالح عالیه مردم پذیرفته اند. بدون تردید پذیرش قطعنامه ۵۹۸، اگرچه در ظاهر امر به عقب نشینی از مواضع تعبیر می شود، اما حقیقت آن است كه نظام جمهوری اسلامی توانست در این قطعنامه كلیه مطالبات خود از جمله دریافت غرامت را مطرح و به تصویب برساند.
مهمتر از آن متجاوز شناختن رژیم بعثی عراق در جنگ مهم ترین برگ برنده ایران از میز مذاكرات بود. بدون شك دستاوردهایی اینچنین، تنها و تنها مرهون عزم ملی مردم، رهبری مدبرانه امام راحل و رشادت ها و جانفشانی های رزمندگان دلیر ایرانی است كه اگر نبود، شاید ما هم نبودیم. همین و بس.
علیرضا رستگار
منبع : روزنامه همشهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست