یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

حماس و روابط خارجی فلسطین


به همین علت پیروزی جنبش حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین نتیجه طبیعی فرآیندی است که با انتفاضه نخست در سال ۱۹۸۷ و انتفاضه مسجدالاقصی در سال ۲۰۰۰ شروع شده بود و نظریه پردازی برخی از تحلیل گران در اینکه جنبش حماس، مردم فلسطین را غافلگیر کرد یا اینکه مردم فلسطین حماس را غافلگیر کردند، از آن کسانی هستند که این واقعیت را نادیده می گیرند.
در چارچوب فرآیند انتفاضه، جنبش های اسلامی مانند جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و جنبش جهاد اسلامی موجودیت خود را اعلام کردند و به صورت ستون فقرات آن درآمدند. این جنبش ها با بهره گیری از تجربه نه چندان موفق سازمان های چریکی ساف راهکار متفاوتی را در پیش گرفتند. سازمان های چریکی زیرمجموعه سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان حرکت اقلیت نخبه فلسطینی به شمار می رود که متأثر از تجارب مکاتب چپ در سطح بین المللی بوده است که در چارچوب نظام بین المللی دوقطبی و به صورت هم پیمان بلوک شرق سابق نمایان شدند، در حالی که جنبش های حماس و جهاد، تجربه انقلاب اسلامی ایران را در سرزمین فلسطین بومی و از مجموعه فکری و تجارب متفاوتی پیروی کردند. شاخص هایی مانند تفکر اسلام انقلابی و بسیج اکثریت مردم در عرصه های جهاد با دشمن و دوری از اتحاد و ائتلاف در چارچوب نظام دوقطبی در سطح بین المللی و دربرگیری اجتماعی و پرهیز از نخبه گرایی منفی، از مهم ترین ویژگی های جنبش های اسلامی فلسطین است. به کارگیری سنگ به عنوان مهم ترین سلاح انتفاضه نخست و راهکار شهادت طلبی در انتفاضه مسجدالاقصی نشان از استقلال این حرکت و وابستگی آن به ایدئولوژی اصیل اسلامی است.
از آنچه گذشت می توان نتیجه گرفت که حرکت هدفمند جنبش های اسلامی فلسطین و در رأس آن حماس به سوی پایگاه اجتماعی آن در داخل فلسطین، در انتخابات اخیر نتیجه داد و به حرکت تلافی جویانه مردم در تأیید نامزدهای انتخاباتی حماس نمایان شد. این پیروزی تحولی چشمگیر در معادله فلسطین پدید آورده است چرا که از یک سو دربرگیرنده نه بزرگی به شیوه اداره بحران فلسطین از سوی جنبش فتح، که به صورت انحصاری این مهم را در مدت چند دهه بر عهده گرفته بود و از سوی دیگر دربرگیرنده آری بزرگی به سپردن پرونده اداره بحران فلسطین به نیروهای وفادار به مقاومت و شهدا است. از اینجا درمی یابیم که تغییر در سطوح مختلف رفتاری قدرت از مهم ترین انتظارات مردم فلسطین در انتخابات اخیر است.
جنبش حماس که مردم فلسطین به آن رأی دادند، با انتظارات فراوان در مقابل مجموعه ای از چالش ها قرار دارد که چنانچه این چالش ها را به خوبی اداره کند و یا حل و فصل نماید می تواند تحولی جدی در بحران فلسطین پدید آورد. مهم ترین این چالش ها عبارتند از:
۱) مبارزه با مفاسد اداری و اقتصادی که به صورت گسترده در ساختار رسمی گذشته وجود داشته است و پاکسازی کامل آن و ایجاد زمینه های زندگی شرافتمندانه برای همه مردم زجرکشیده فلسطین.
۲) اینکه چگونه مقاومت به ساختار قدرت وارد شود بدون اینکه در اولویت های آن تغییری حاصل گردد یا به عبارت دقیق تر چگونه می توان میان بهبود شرایط زندگی مردم و ادامه مقاومت جمع انداخت، یکی از چالش های جدی حماس خواهد بود.
۳) دوگانگی در پایگاه اجتماعی و ساختار قدرت (ابومازن از فتح در حال حاضر رئیس تشکیلات فلسطینی و حماس ریاست قوه مجریه) شرایطی است که جامعه فلسطین تاکنون به خود ندیده است و اداره این شرایط در جهت حفظ وحدت و همبستگی ملی و دوری از دودستگی مخرب یکی از چالش های جدی در پیش روی حماس است.
۴) جنبش حماس به رغم اینکه سازش اُسلو را رد می کند، اما با پیروزی در انتخابات وارث تشکیلات دولتی شده است که در نتیجه اُسلو به وجود آمده است. اینکه چگونه این تشکیلات که با هدف متفاوتی به وجود آمده، می تواند در جهت اهداف اعلام شده حماس و تداوم مقاومت و انتفاضه قرار گیرد، مسأله بسیار حساس و مهمی است. وجود حدود ۵۸ هزار نیروی نظامی که عمدتاً از جنبش فتح هستند یکی از مهم ترین این معضلات است که حماس باید با هوشیاری این پرونده را اداره کند.
۵) روابط خارجی چالش جدی دیگر حماس است. به ویژه که بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا و نیز رژیم صهیونیستی این جنبش را یک تشکل تروریستی می دانند و اساساً دولت خودگردان فلسطین از هنگام تأسیس تاکنون از کمک مالی کشورهای غربی بهره مند بوده و بسیاری از درآمدهای مالیاتی و گمرکی از طریق سیستم رژیم صهیونیستی جمع می شده است و به همین علت منابع مالی دولت کاملاً وابسته به طرف هایی است که با حماس خصومت دارند و از هم اکنون اعلام کرده اند که ادامه همکاری مالی در گرو تغییر رفتار حماس است.
از مجموع چالش های برشمرده شده، درمی یابیم که روابط خارجی حماس یکی از عرصه های مهم رفتاری است که موفقیت این جنبش را در آینده رقم خواهدزد. برخلاف تصور بسیاری از تحلیل گران سیاسی، به قدرت رسیدن حماس مجموعه ای از فرصت ها و تهدیدها را پدید آورده است و حماس با توانمندی خود می تواند از فرصت های خلق شده در جهت بهبود وضعیت مردم فلسطین گام بردارد. حماس یک جنبش اسلامی است که عضو کنفدراسیون بین المللی جماعت اخوان المسلمین (التنظیم الدولی لجماعه الاخوان المسلمین) است که ده ها تشکل از چندین کشور در آن عضویت دارند و مقر آن در ژنو است. این ارتباط تشکیلاتی و مردمی می تواند به ابزاری در جهت افزایش کمک به مردم فلسطین در سطوح رسمی و مردمی درآید. به ویژه در حال حاضر که جنبش اخوان المسلمین وضعیت متفاوتی در سطح منطقه پیدا کرده است. در چند سال اخیر در ترکیه (حزب عدالت و توسعه) و در مصر (جماعت اخوان المسلمین) به صورت کلی و یا جزیی در ساختار قدرت مشارکت دارند و این دو تشکل، عضو فعال کنفدراسیون بین المللی اخوان به شمار می آیند.
مسأله دیگری که با به قدرت رسیدن حماس مطرح است رابطه با جهان اسلام است. سازمان آزادیبخش فلسطین همانطور که قبلاً نیز اشاره شد از هنگام تأسیس در سطح بین المللی در اتحاد و ائتلاف سیاسی با بلوک شرق بود و در جهان عرب با یک گفتمان کاملاً قومی و ناسیونالیستی نمایان شده بود. در این استراتژی کشورهای اسلامی جایگاه راهبردی و تعیین کننده نداشتند و این در حالی است که حماس با ارتباطات و هویت اسلامی خود می تواند جهان اسلام را به عنوان عمق جبهه و شریک راهبردی در موازنه قدرت در بحران فلسطین درآورد و با روابط بسیار نزدیکی با حامیان عرب، به ویژه شیخ نشین ها، حمایت های مالی این کشورها از تشکیلات خودگردان فلسطین را تداوم ببخشند و یا افزایش دهند.
اما در فرآیند روابط خارجی کشورهای خارج از جهان عرب و اسلام، حماس با چالشی جدید و تهدیدآمیز روبرو است. رژیم صهیونیستی که در آستانه انتخابات پارلمانی قرار دارد، پیروزی خط مقاومت در کرانه باختری و نوار غزه را تهدیدی برای امنیت ملی خود می داند و نتانیاهو رهبر ائتلاف لیکود با بهره برداری از این احساس خطر می کوشد آن را نتیجه رفتار ضعیف دولت شارون در عقب نشینی از غزه جلوه دهد و با این راهبرد جامعه صهیونیستی را به سمت راست افراطی سوق دهد و با کسب بیشترین آراء، حزب کادیما به رهبری شارون را تضعیف کند. شکی نیست که نتایج انتخابات فلسطین بر انتخابات رژیم صهیونیستی اثر خواهد گذاشت و متقابلاً نتایج انتخابات اسرائیل بر رفتار حماس تأثیرگذار خواهد بود. این رابطهٔ تعاملی گرچه با نگاهی تهدیدآمیز همراه است اما در چند روز گذشته در برخی مطبوعات رژیم صهیونیستی به عنوان نتیجه مثبت برای حل و فصل بحران فلسطین عنوان شده است. بسیاری از تحلیل گران سیاسی صهیونیستی بر این باورند که در گذشته توافق با فتح به علت نداشتن پایگاه اجتماعی، ضمانت اجرایی نداشته است و چه بسا از طرف گروه هایی مانند حماس و جهاد بر هم می خورد، در حالی که با حضور حماس در قدرت می توان به توافق رسید و به اجرای آن اطمینان کامل داشت. این امیدواری تحلیل گران صهیونیستی زمانی محلی از اعراب دارد که ساختار قدرت در رژیم صهیونیستی آمادگی لازم و اراده قطعی حل و فصل بحران را داشته باشد.
رابطه با کشورهای غربی گرچه با اعلام نتایج قطعی انتخابات، با موضعگیری منفی کشورهای غربی در برابر حماس همراه بود ولی نباید فراموش کرد که غرب در حال حاضر در این زمینه دچار تناقض و دوگانگی رفتاری است که الزاماً باید از آن خارج شود. به عبارت دقیق تر غرب همواره خود را حامی دمکراسی در سطح بین المللی می شمارد و رد کردن نتایج انتخابات فلسطین که با نظارت کامل آن ها برگزار شد به علت پیروزی جنبش حماس در آن برای غرب کار آسانی نیست. واقعگرایی سیاسی غرب مسأله دیگری است که ایجاب می کند که غرب با واقعیت سیاسی جدید فلسطین تعامل داشته باشد و چه بسا ادامه این تعامل نیاز مشترک غرب و اسرائیل باشد. تناقض گفتمان غرب در گسترش دمکراسی و رفتار منفعت طلبانه و کاملاً سیاسی با نتایج آن می تواند جو خصومت مردم منطقه با غرب را افزایش دهد و این در جهت مخالف رفتاری غرب قرار دارد که می کوشد پیش داوری های منفی مردم مسلمان منطقه نسبت به غرب را تغییر دهد و بسترها و ریشه های رفتارهای خصومت آمیز برخی گروه های تروریستی منطقه بر ضد غرب را از بین ببرند.

حسین رویوران
منبع : روزنامه همشهری