سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بوش و ناپلئون


بوش و ناپلئون
اشتراک جورج بوش و ناپلئون بناپارت در چیست؟ شاید فقط یک چیز. هر دو آنها حملات منحصر به فردی به کشورهای عربی ترتیب دادند، پیروزی های اولیه چشمگیری به دست آوردند و بعد در همان تصرفات نظامی شان فرو رفتند. اگر بوش هم خرد ناپلئون را داشت همان کار او را می کرد و بدین ترتیب به عنوان رهبری پرآوازه به یادها سپرده می شد.
تنها کاری که باید بکند زدن و رفتن است. در مارس سال ۱۷۹۸ ناپلئون در پی رویای کشورگشایی به مصر حمله کرد. او می خواست بر مناطق عرب نشین امپراتوری عثمانی غلبه کند و به همراه ایران هند را درنوردد. بزرگ ترین هراس بریتانیا از این بود که مبادا دستش را از محور اصلی قدرت امپراتوری و منبع پول لازم برای تقابل با فرانسه انقلابی کوتاه شود. در نبرد اهرام (عنوانی کاملاً تبلیغاتی، چون اهرام مایل ها دورتر از میدان نبرد بودند)، پیاده نظام ناپلئون گرد هم می آیند و با قدرت آتش ویرانگرشان ارتش مملوک عصر را ویران می کنند.
ولی ارتش فرانسه با مقاومت های سرسختانه تری مواجه شد و وقتی ناپلئون راهی سوریه شد طاعون میان سپاهیان اپیدمی شد. در همین حال نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا ناوگان جنگی ناپلئون را نابود کرد و ناپلئون و ارتش او را سرگردان رها کرد. جنگ اولیه ناپلئون همچون بوش شبه توجیهی دست وپاشکسته داشت. وقتی ارتش ناپلئون مدیترانه را درنوردید پیام های تبلیغاتی ای که کشتی هایش به زبان عربی پخش می کردند این بود که نیت ناپلئون رها کردن مصری ها از یوغ ستم مملوک هاست. ناپلئون به همراه خود ارتشی از محققان و مشاوران را نیز برد تا تسخیر مصر را الگویی برای نیک خواهی اروپایی قرار دهد. «ای مردم مصر، باشد که به شما بگویند من فقط برای برچیدن دین شما آمده ام، این هیچ نیست مگر کذبی محض که شما نباید بدان اعتماد کنید.
به متهم کنندگان من بگویید که صرفاً برای آزاد کردن حقوق شما از بند مستبدها آمده ام، بگویید که من خدمتگزار بهتر پروردگارم- که ستایش از آن اوست- و بگویید که من بیشتر از آنها غمملوک هاف در خدمت محمد رسول خدا و قرآن مجید هستم.» جای تعجب نیست که مصری ها و سوری ها همان قدر ادعای ناپلئون در مورد رهایی بخش و احترام به اسلام را بی اعتبار می دانستند که گفته های بوش در مورد نجات عراقی ها از شر صدام را. مقاومت های چریکی افزایش یافت. ارتش فرانسه که دیگر به تجهیزات نظامی انبارشده در کشتی هایش دسترسی نداشت دیگر نمی توانست بر مصر حاکم باشد. اولین کسی که به حماقت استراتژی کلان او پی برد خود ناپلئون بود. بعد از ۱۵ ماه اردو زدن، در آگوست ۱۷۹۹ سوار بر کشتی شد و به گشت دریایی بریتانیا حمله کرد و به فرانسه و فرجامش بازگشت. ارتش او تا سال ۱۸۰۱ در آنجا ماند تا اینکه با اجازه و هماهنگی دول بریتانیا و عثمانی با شرمندگی بازگشت.
دست بر قضا اگر ناپلئون هرگز امپراتور فرانسه نشده و بخش عمده اروپا را فتح نکرده بود، نقش او در تاریخ خاورمیانه مورد احترام و تشویق بود. حتی امروزه بسیاری از تاریخ نگاران سرآغاز تاریخ «مدرن» منطقه را سال ۱۷۹۸ می دانند. آنچه تصور و تخیل تاریخ نگاران را به خود جلب کرده، بیشتر نتایج تلاش آشفته و چندجانبه برای کسب قدرت در زمان بعد از تغییر قدرت و فرانسه بود تا «لطمات و وحشت» تجاوز ناپلئون. محمدعلی ژنرالی آلبانیایی که سلطان عثمان فرستاده بود، همین ماموریت را درست انجام داد و سلسله حاکمیتی درست کرد که تا سال ۱۹۵۲ دوام آورد. مهمتر از این، محمدعلی بسیاری از ترفندهای حاکمیت ناپلئون، مثل سربازگیری، ایجاد صنایع و مدارس نظامی مدرن و مرکزیت دادن به اقتصاد مصر را دید و به کار بست.
وقتی این اقدامات اروپایی توسط حکام دیگر تقلید شد، سیاست های نظامی و دولتی سرتاسر خاورمیانه را تغییر داد. حمله بوش همان قدر منجر به متزلزل شدن پیش فرض های بومی در مورد چگونگی اداره کشور، رفاه، اقوام و هویت دینی شد که حمله ناپلئون. ولی اصرار بوش بر «حفظ جریان» مانع از هرگونه راه حلی است. هر چه که امریکا طولانی تر به خیمه شب بازی با عروسک های مقامات عراق در منطقه سبز ادامه دهد، همسایگان عراق بیشتر از این کار حمایت می کنند تا وقتی عروسک باز از آن جا رفت، استراتژی های خودشان را اعمال کنند. اگر گذشته ناپلئون یک درس برای آینده بوش داشته باشد، این است که بعد از خروج امریکا، نزاع های منطقه ای فارغ از برنامه ریزی امریکایی ها ادامه پیدا می کند و فرجام منطقه را رقم می زند.
ولی این به خودی خود مانع از تحقق بعضی از رویاهای پیروزی که بوش در نظر داشت، نیست. در واقع جای تعجب خواهد بود اگر واکنش های منطقه ای به ناآرامی های متعاقب خروج امریکا از عراق منجر به دموکراسی در بعضی کشورها و مدارا با چندگانگی قومی و دینی نشود. وقتی چنین تغییراتی رخ دهد، مردم واژگون کردن مجسمه صدام، بدرفتاری با زندانیان ابوغریب و درخواست مکرر بوش برای «حفظ جریان» را فراموش خواهند کرد.
پادشاهان، روسای جمهور، رهبران شبه نظامی و مغزهای متفکر تروریست که در عمل خاورمیانه جدید را طراحی خواهند کرد همین حالا هم این موارد را فراموش کرده اند. از نظر آنها دوران بعد از عقب نشینی امریکا از همین حالا شروع شده، هرچند که هنوز برنامه کاملی برای عزیمت نیروها تصویب نشده است. آخرین پیام ناپلئون برای بوش، تا همین حالا هم تاریخ را ساخته ای . حالا از سر راه برو کنار و بگذار اتفاق بیفتد.
ریچارد بولیت
استاد تاریخ در دانشگاه کلمبیا و مولف دو کتاب «اسلام؛ منظری از حاشیه» و «موردی برای تمدن اسلامی - مسیحی»
منبع : روزنامه شرق