چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
پلورالیسم دینی
از منظر سنت گرایان که آقای دکتر نصر نیز از حیث فکری به جبهه و سویه ی آنان تعلّق دارد، آدمیان از خصوصیات منحصر به فردی برخوردار هستند که مهمترین آن بهره مندی از قوه ی قویّه ی تعقل و تدبّر می باشد. این نیروی خداداد و برابری که در درون همه ی انسان ها به ودیعت نهاده شده است به گونه ای است که اگر آحاد بشریت به خوبی از آن استفاده نمایند منجر به نتایج مشترک و بنیادینی می گردد که از دو خصوصیت مانایی و رواییِ جهانی برخوردار می باشند. این نتایج یا گوهرهای جهان شمول به مثابه ی حقایقی هستند که فطرتاً/ بداهتاً مورد پذیرش هر عقل سلیمی قرار گرفته و بنابراین می توانند مبنای مناسباتِ انسانی قرار گیرند. این گزاره های جهانی و انسانی را اگر در قالب یک طبقه بندی کلی احصا نماییم در مجموع عبارتند از :
الف) گزاره های فلسفی:
تشکیکی بودن وجود/ واقعیت
ب) گزاره های انسان شناسانه:
انسان / عالم اصغر آیینه ی جهان/ عالم اکبر می باشد.
ج) گزاره های اخلاق شناسانه:
۱) اخلاق عبارتست از فرایندی که موجب ایجاد دگرگونی عینی ـ عملی در درون انسان ها شده و "خویشتن" آنها را متحوّل گرداند.
۲) اصول اصیل و اساسی اخلاقی عبارتند از: فروتنی، ملاطفت و راستگویی. بر مبنای این گزاره های کلی می توان به عنوان یک مقدمه ی لازم، اولاً: منظور دقیق خود از سنت و سنت گرایان را دقیقاً روشن و مبرهن نمود. ثانیاً: مقصود ایشان از طرح تئوری وحدت متعالی و غاییِ ادیان را بهتر فهمید و ثالثاً دلایل آنان برای پذیرش یا عدم پذیرش برخی از مدعیات پلورالیستی را با نگاهی ژرف تر مورد بررسی و واکاوی قرار داد.
● مقدمه
چنانکه در مطلع بحث آمد این نوشتار وظیفه دارد نظریه ی وحدت متعالی ادیان را تحلیل نماید. بر اساس این نظریه اعتقادات و اخلاقیاتی وجود دارند که در هر زمان و مکانی و در مورد هر انسانی صحیح، سَرِه و صادق بوده و بنابراین به معنای دقیق کلمه جهانی و فرا زمانی می باشند. البته نفسِ سنت گرایی و دم زدن از وحدت ادیان که برآمده از این اندیشه می باشد،نشان می دهد که ما دیگر در دوران سنت به سر نمی بریم و به تبع آن از وحدت ادیان دوررافتاده یا از آن بی خبر افتاده ایم و الا ما اگر همچنان در آن شرایط معهود به سر می بردیم به سان ماهیان ندیده غیر از آب، هرگز معنای سنت را نمی جستیم. به بیان دیگر اکنون که دوران سنت تمام شده و روزگار مدرن بر جهان سایه افکنده، مجال و محلی برای سنت گرایی فراهم شده است زیرا انسان به حکم خرد تنها برای آنچه که ندارد و از آن محروم مانده باید تلاش کند نه آنچه که دارد و با آن می زید. شاید به همین دلیل است که سنت گرایان ادعا می کنند لفظ "سنت " با مختصات و مشخصات کاملی که مدّ نظر ایشان است پیش از این در هیچ زبان و زمانی وجود نداشته است.
در هر صورت تعریفی که سنت گرایان و دکتر نصر از سنت مراد می کنند دو شاخصه دارد:
۱) همه ی ادیان جهان را شامل می شود.
۲) معنایی عام تر و گسترده تر از دین دارد.
مدلول دو شاخص مذکور آن است که ما هیچ دینی را نمی توانیم سراغ بگیریم که از دایره ی مفهوم سنت بیرون باشد و لهذا ادیان، اجزا و ارکان اصلی مفهوم سنت را تشکیل می دهند. اما نکته ی دیگر این است که به هر حال گستره ی سنت فراخ تر از دین می باشد و مسأله ی اصلی در همین موقف نهفته است. دکتر نصر صراحتاً در مقاله ای با عنوان سنت چیست؟ تاکید می کند که به دلیل استحاله و تجدد زدگیِ نسبیِ برخی از ادیان، دیگر نمی توان دیدگاه سنت گرایان را با نظرگاه ادیان کاملاً مشابه قلمداد نمود. بدیهی است با توجه به نگاهی که سنت گرایان به گذشته و سنت دارند برخی از تغییرات و تبدیلات وارد شده در ساحت ادیان را هرگز نمی توان هضم نمود. به عنوان نمونه و قتی پروتستان ها در قالب الهیات نوینِ خویش انجیل را به گونه ای تأویل می نمایند که حتی سقط جنین نیز در تضاد با آن نباشد ، بدیهی است که از منظر سنت گرایان گناهی نابخشودنی و حرکتی سنت زدایانه روی داده که موجب فاصله گرفتن و تفارق دین و سنت از یکدیگر می شود.
اما جدا از اینکه سنت گرایان چگونه می اندیشند، از دید خود ادیان نیز میان مفهوم دین و سنت تفاوت آشکاری وجود دارد. سنت گرایان در حالی از وحدت متعالیِ ادیان سخن می گویند که اقلاً از منظر خودِ ادیان برخی از دیگر دین ها منسوخ، باطل و یا دین نُما هستند. چنانکه شیفتگی - بسیاری از سنت گرایان نسبت به آیین/ آیین های هندو و عقیده ی آنان در باب آنکه ودانتای شیوایی و شانکارایی اوج حکمت خالده را نشان می دهد مسأله ای نیست که مِن باب مثال به آسانی مورد پذیرش کلیسای کاتولیک و یا علمای اسلامی قرار گیرد . البته تا وقتی که منظور سنت گرایان از اشتراک نظر و منظرِ ادیان، ناظر بر کلیات و امّهات جهان بینی - آنها باشد خدشه و خطای چندانی در آن نمی توان یافت چنانکه رنه گنون در بحثی در باب مفهوم فقر و معنای معنویِ آن در ادیان گوناگون تاکید می نماید که: یک بار دیگر، وفاق کامل همه ی تعالیم سنتی را، که چیزی نیستند جز بیانات مختلف برای یک حقیقت واحد، به رأی العین می بینیم . اما اگر این دیدگاه از حوزه ی جهان بینی و افق دید به عرصه ی مرزبندی های فقهی ـ شرعی (که مرز میان مومن و کافر و مشرک و ... را تعیین می نمایند) تسری یابد و بخواهد آنها را زیر پا گذاشته یا کمرنگ نماید بدیهی است که اعتراض همه ی ادیان و پیروانشان را در پی خواهد داشت.
ضمن آنکه باید تاکید کرد که به نظر نمی رسد در این باره نظر دکتر نصر تفاوت عمده ای با دیگر سنت گرایان داشته باشد و بنابراین مسأله و معضله ی مذکور در مورد رویکرد ایشان به وحدت ادیان نیز صدق می کند. سنت گرایان/ دکتر نصر از یک سو می کوشند تا ادیان دست نخورده و بکر باقی بمانند و تسلیم تغیّرات زمانه ی مدرن نگردند و از سوی دیگر اگر ادیان همان نگاه دیرین و پیشین خویش به مقولاتی چون، حقیقت، مدارا، ارتداد و. . را تغییر نداده و کما فی السابق حفظ نمایند دیگر معنا و محلی برای تحقق عینیِ آرزوهای سنت گرایان و وحدت متعالیِ ادیان باقی نمی ماند!
دکتر نصر هنگامی که در فضای فکریِ پر هجمه ی غرب در مقام دفاع از اسلام بر می آید و به قول خود ارتداد،آموزه ای که از سوی محافل میسیونی به چالش کشیده شده است را تبیین می نماید پس از بیان پیشینه و زمینه های تشریعی ـ تاریخی این حکم می گوید : دلیل این حکم را باید در این واقعیت جست که تا پیش از دوران جدید، هر کسی اسلام می آورد عضوی از حکومت و امت اسلامی به شمار می رفت و بر این اساس ارتداد نه تنها بازگشت از اسلام بلکه خیانتی نسبت به حکومت به شمار می رفت. امروزه که دیگر در بیشتر کشورهای اسلامی، حکومت ها به آن معنای سنتی، اسلامی به حساب نمی آید بسیاری از علمای اسلام ، در مخالفت با مجازات مرگ برای ارتداد، سخن ها گفته اند. وانگهی، به رغم اینکه این حکم هنوز در "کتاب ها" مندرج است ولی عملاً بسیار به ندرت به اجرا در آمده است.
با اندکی تدقیق در نقل قول مذکور خواهیم دید که گویی دکتر نصر عملاً در یک تنگنای تئوریک گرفتار آمده است زیرا از یکسو می داند که بقا و اجرای حکم ارتداد، اقلاً در مورد کسانی که به ادیان دیگر می پیوندند با وحدت متعالیِ ادیان و تکثرگرایی ناشی از آن تناسب و سنخیِتی ندارد و از دیگر سو دست بردن، تغییر دادن و مدرن نمودن گزاره های دینی با مدعای دیگر سنت گرایان مبنی بر مقاومت دین در برابر تغییرات زودگذر زمانه در تضاد می باشد. اگر ما مجازیم حکم ارتداد را به گونه ای تاویل نماییم که به قتل مرتدین نینجامد به چه دلیل جوازِ تاویل دیگر احکام دین و ایجاد دگرگونی در مابقیِ اعتقادات سنتی را نداریم؟! این پرسش پر چالش، از این جهت اهمیت دارد که اولاً نشان می دهد اگر وحدت متعالی ادیان جامه ی تئوری را به درآورده و در عرصه ی دین ورزی عملی گردد اولاً برخی از احکام دین را و ثانیاً یکی از مدعیات اصلی سنت گرایان را همزمان و توامان نقض می نماید. ممکن است کسی این نظر نصر را بر مبنای پلورالیسم دینی کاملاً توجیه نماید اما مسأله این نیست که این سخن پلورالیستیک است یا خیر و پلورالیسم دینی اندیشه ای صحیح است یا سقیم؛ سخن این است که این واکنش در برابر حکم ارتداد با خودِ سنت گرایی ناهمخوان بوده و بنابراین تا حدی مصداق همان ماجرایِ پر غوغای مدرن سازی و سنت زدایی از دین(طعنه ی همیشگی سنت گرایان به روشنفکران) واقع می گردد.
در حقیقت مَخلَص کلام این است که آقای دکتر نصر می تواند به عنوان یک فیلسوف یا روشنفکر دینی نظرگاهی پلورالیستی را در مواجهه ی با دین اتخاذ کند اما در مقام یک متفکر سنت گرا و با مشخصات ویژه و شناخته شده ای که دارد دیگر نمی تواند چنین کند. این در حالی است که ایشان در جایی پس از طرح انتقاداتی فکورانه و منصفانه از تمدن غربی تاکید می نماید که :آیا بایسته است که همه ی این انتقادها را فراموش کنیم، تمدن جدید غرب را هنجار درستی بپنداریم و آنرا سنجه ای برای درستی یا نادرستی هر چیز دیگری بدانیم ؟ حال سوال اینجاست که ایشان خود از کدام موضع به نقد ارتداد(که آماج حملات همه ی تکثرگرایان است ) همت می گمارد؟!
گمانه ی نخست: دکتر نصر از موضع و منظری مدرن ارتداد را تفسیر نموده اند.
گمانه ی دوم: دکتر نصر با بهره گیری و استمداد از پتانسیل اجتهادات درون ـ دینی و درون ـ گفتمانی چنین رویکردی را برگزیده اند.
در باب گمانه ی اول باید گفت بی گمان ناصواب و بر خطاست اگر فکر کنیم یک سنت گرای تمام عیار می تواند لااقل از حیث تئوریک دین را متناسب و متلائم با مدرنیسم تاویل و تعبیر نماید. اساساً فرد سنت گرایی که دین یا حتی بخش کوچکی از آنرا بر مبنای مدرنیته و باورهای برآمده از آن مورد تفسیر قرار دهد همان شیر بی یال و دم و - اشکمی است که بنا بر تعریف، پذیرش وجود و پیدایش آن سخت دشوار می باشد. درست است که سنت گرایان منتقدان جدی تمدن غربی هستند اما هر منتقدی که ایراداتی بنیادین را متوجه تمدن و تفکر غربی نماید سنت گرا نیست چنانکه هیچ کس هایدگر را نه سنت گرا می داند و نه ضد مدرنیته . در واقع فرق فارق سنت گرایان با دیگر منتقدان تئوریک و جدیِ غرب در این است که غرب و مدرنیته را نه از پایگاه و جایگاهی مدرن بلکه از موضعی برون ـ گفتمانی و مبتنی بر سنت مورد ارزیابی و نقّادی قرار می دهند و به گفته ی خودِ آقای نصر چیزی که از عالم متجدّد مورد انتقاد سنّت است، کلّ جهان بینی، مقدمات و مبانی و اصولی است که از نظرگاه سنت، کاذب اند، به گونه ای که هر خیری هم که در این عالم آشکار می شود خیری عَرَضی ست نه ذاتی .
بنابراین اساساً احتمال اینکه بتوان از موضع مدرنیسم به پیرایش دین پرداخت امری متناقض و بسیار مضحک بوده و با مبانی اولیه ی سنت گرایان نمی خواند.
اما در باره ی گمانه ی دوم باید گفت این فرض، فرض معقول تر ی می باشد زیرا با اندکی تسامح می توان ظرفیت و قابلیت اجتهادی در سنت اسلامی را چنان دانست که حتی پرورنده ی چنین آرایی نیز باشد اما فراموش نکنیم که در صورت صحت این گمانه باز رای و نظر آقای نصر یا در ذیل تفکرات سنتی قرار می گیرد؛ یا نواندیشی دینی؛ اما در هر دو حال باز این نظر با گزاره های بنیادین و اصیل سنت گرایی تطابق ندارد.
● بحث و نتیجه گیری:
بررسی نظر آقای نصر در باب ارتداد از اینجا اهمیت دارد که می تواند میدانی باشد برای اینکه ببینیم و بسنجیم که آیا نظریه ی وحدت متعالیِ ادیان به کثرت گرایی و همزیستیِ دینی می انجامد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ آیا این کثرت با گزاره های خودِ این ادیان تنافر و تناقضی ندارد؟ و اگر دارد چگونه با مدعیات سنت گرایان همخوانی می یابد؟ بنابر آنچه گفته شد می توان گفت از آنجا که پاسخ هر سه پرسش مثبت می باشد باید مجموعاً اذعان نمود که نصر و سنت گرایان در این عرصه تا حدی گفتار تناقض هستند. دلایلی که مویّد این تناقض و ناهمگونی هستند را می توان به اختصار در قالب چند گزاره تلخیص نمود:
۱) سنت گرایی با نظریه ی وحدت متعالی ادیان پیوندی وثیق دارد.
۲) لازمه ی وحدت متعالیِ ادیان پذیرش حقانیت همه ی آنها می باشد.
۳) لازمه ی حقانیت همه ی ادیان این است که گزاره های آنان یا با هم متناقض نباشد و یا دستِ کم از یک اشتراک،تشابه و تقارب کلی برخوردار باشد.
۴) سنت گرایان با پذیرش ادیانی که حتی نقیض هم هستند (پذیرش همزمان اسلامِ توحیدی، هندوئیسمِ چندخدایی و بودیسم مبتنی بر بی خدایی) عملاً و نظراً پلورالیسم و تکثرگرایی دینی را پذیرفته اند.
۵) پذیرش ادیان متناقض دو صورت دارد:الف ـ هدف تنها وصول به همزستیِ پیروان ادیان باشد نه روشن کردن و تمیز دادن حق و باطل یا صدق و کذب آنها. ب:حقانیت به گونه ای معنا شود که مثلاً تحت عنوان تشکیکی و ذو مراتب بودن حقیقت،همه ی این تمایزات را تحت پوشش قرار داده و توجیه نماید.
۶) در صورت پذیرش مورد الف،ادعای سنت گرایان مبنی بر حقانیت ادیان نقض می شود.
۷) مجموعاً می توان گفت تنها با پذیرش مورد ب از بند ۵ ،یعنی ذومراتب بودن حقیقت است که می توان هم همه ی ادیان را حق دانست و هم اختلافاتشان را توجیه نمود.
۸) تشکیکی بودن حقیقت یا حتی ذومراتب بودن برداشت انسان ها از آن تنها توجیه کننده ی اختلافات است نه تناقضات زیرا به عنوان مثال ما نمی توانیم منطقاً توحید را مرتبه ی دیگری از تثلیث بدانیم زیرا این دو گزاره نه در طول هم بلکه در عرض یکدیگر و بنابراین متناقض می باشند.
۹) سنت گرایان برای پذیرش کثرت گراییِ دینی ای که در تلائم با وحدت متعالیِ ادیان و حق دانستن آنها باشد سه راه حل دارد: الف ـ یک دین را ملاک قرار داده و بر اساس آن حق یا ناحق بودن دیگر ادیان را تعیین نماید. ب ـ گروهی از ادیان هم خانواده و هم تبار(مثلاً ادیان ابراهیمی) را ملاک قرار داده و حق یا ناحق بودن دیگر ادیان را از دل آنان استخراج نماید. ج ـ با نگاهی بیرون ـ دینی و فلسفی به بررسی حقانیت یک یا چند دین بپردازد.
۱۰) در دو حالت اول استقرائاً می توان گفت که حتماً ملاک قرار دان یک یا چند دین به ناحق پداشتن یک یا چند دین دیگر می انجامد . در مورد ج نیز حتماً یکی از این سه حالت روی می دهد: یا حقانیت و یا بطلان هیچ یک از آنها قابل اثبات نمی باشد. یا (به دلیل وجود گزاره های نقیض) تنها حقانیت ببرخی از آنها محرز می گردد و یا تنها بخشی از هر دین، حق قلمداد می گردد.
۱۱) در هر سه حالت سنت گرایان نمی توانند همه ی ادیان را حق بدانند.
۱۲) بنابراین سنت گرایان/ دکتر نصر نمی توانند هم قائل به کثرت گراییِ دینی باشند و هم حقانیت همه ی ادیان!
لازم به توضیح است که مخاطبان اصلی دکتر نصر در کتاب قلب اسلام، یعنی همان موقفی که ایشان در باب ارتداد نظر خویش را اعلام می دارند، غربیان و غیر مسلمانانی هستند که قرار است با ایصال به دریافت و برداشتی روشن و امروزی از اسلام، به این آیین گرایش پیدا کرده و از بدگویی ها و کژتابی های رسانه های غربی و اسلام ستیز رهایی یابند. اما نه دوستداران منطق و خرد و نه حتی شخصیت منطقی و خردمندی چون آقای نصر بی شک نمی خواهند اندیشه ی ایشان یا هر کس دیگری صرفاً بر مبنای انگیزه هایشان تفسیر گردد، لهذا لازم است تاکید شود که در این نوشتار بنابر اصول مورد وثوق و خدشه ناپذیر علمی، اظهار نظر آقای نصر در این باره با موشکافیِ تمام و فارغ از علل بیرون ـ متنی مورد واکاوی قرار گرفت.
مسعود صادقی/ کارشناس حقوق نویسنده کتاب "نیایش دموکراتیک" برنده جایزه تشویقی کتاب سال دانشجویی ۱۳۸۶ در بخش مؤلف جوان
پی نوشت:
۱ـ Universal Truths
۲ـ این تقسیم بندی کلی و راهگشا که خلاصه ای از آن عرضه می گردد را نخستین بار آلدوس هاکسلی(Aldous Huxley) در کتاب خویش که فلسفه ی خالده (The perennial philosophy) نام دارد، انجام داده است. برای اطلاع بیشتر بنگرید به:راهی به رهایی/ مصطفی ملکیان تهران: موسسه ی نگاه معاصر:۱۳۸۰. ص۳۹۱ـ۳۸۳
۳ـ معرفت و معنویت/ سید حسین نصر. ترجمه ی انشاالله رحمتی. نشر سهروردی. ۱۳۷۹. ص۱۵۴
۴ـ tradition
۵ ـ همان
۶ ـ الهیات پروتستان/ رنه. سو. آرتز. ـ ترجمه سپهر نیرومند. ـ نشر نگاه. ۱۳۸۶. ص۲۰۹
۷ـ میان شرق و غرب/ فریتوف شوان. ـ ترجمه فروزان راسخی؛ نقد و نظر. سال پنجم. شماره ی اول . ص۱۰۸
۸ـ مثلاً اگر چه (بنا بر برخی از نقل قول ها) شخصیتی چون علامه طباطبایی پس از مطالعه اوپانیشادها میان مدلولات آن و اسلام قرابت های فراوانی می یابد اما این نظر هرگز سبب نمی شود که ایشان و یا دیگر اندیشمندان مسلمان از عقیده ی فقهی / کلامیِِ خویش مبنی بر شرک آمیز بودن این عقاید صرف نظر کنند.
۹ـ فقر/ رنه گنون. ـ ترجمه مصطفی ملکیان. ـ نقد و نظر. سال چهارم. شماره سوم. ص۸۸
۱۰ـ قلب اسلام:ارزش های جاودانه برای بشریت/ سید حسین نصر؛ ترجمه ی مصطفی شهرآیینی. نشر حقیقت. ۱۳۸۳. ص۶۸
۱۱ـ در اینجا منظور از روشنفکری دینی، تیپ جامعه شناسانه ی آن در ایران می باشد و سخنی از امتناع یا امکان تحقق فلسفی و مذهبی روشنفکری دینی و پارادوکسیکال بودن یا نبودن آن نمی رود.
۱۲ـ همان/ ص۳۷۷
۱۳ـ Heideger
۱۴ـ برای آشنایی با کلیات اندیشه های وی بنگرید به:هایدگر و تاریخ هستی/ بابک احمدی. ـ تهران:نشر مرکز،۱۳۸۱
۱۵ـ بنیادگرایان ممکن است سرسخت ترین دشمنان غرب باشند اما لااقل از حیث تئوریک سنت گرایان و اندیشمندان مدرن یا پست مدرنی چون نیچه، هایدگر و. . ،دو قطب اصلی از منتقدان غرب را تشکیل می دهند.
۱۶ـ معرفت و معنویت/ ص۱۸۳
۱۷ـ برای پی بردن به تفاوت سنتی بودن و سنت گرایی بنگرید به: درآمدی بر جریان شناسی اندیشه ی اجتماعی دینی در ایران معاصر/ محمد تقی سبحانی. ـ سال یازدهم؛ شماره سوم و چهارم. ص۲۷۸
منابع:
۱ـ معرفت و معنویت/ سید حسین نصر. ترجمه ی انشاالله رحمتی. نشر سهروردی. ۱۳۷۹
۲ـ فقر/ رنه گنون. ـ ترجمه مصطفی ملکیان. ـ نقد و نظر. سال چهارم. شماره سوم
۳ـ قلب اسلام:ارزش های جاودانه برای بشریت/ سید حسین نصر؛ ترجمه ی مصطفی شهرآیینی. نشر حقیقت. ۱۳۸۳
۴ـ هایدگر و تاریخ هستی/ بابک احمدی. ـ تهران:نشر مرکز،۱۳۸۱
۵ ـ الهیات پروتستان/ رنه. سو. آرتز. ـ ترجمه سپهر نیرومند. ـ نشر نگاه. ۱۳۸۶
۶ـ درآمدی بر جریان شناسی اندیشه ی اجتماعی دینی در ایران معاصر/ محمد تقی سبحانی. ـ سال یازدهم؛ شماره سوم و چهارم
۷ـ راهی به رهایی/ مصطفی ملکیان تهران: موسسه ی نگاه معاصر:۱۳۸۰
۸ ـ میان شرق و غرب/ فریتوف شوان. ـ ترجمه فروزان راسخی؛ نقد و نظر. سال پنجم. شماره ی اول
پی نوشت:
۱ـ Universal Truths
۲ـ این تقسیم بندی کلی و راهگشا که خلاصه ای از آن عرضه می گردد را نخستین بار آلدوس هاکسلی(Aldous Huxley) در کتاب خویش که فلسفه ی خالده (The perennial philosophy) نام دارد، انجام داده است. برای اطلاع بیشتر بنگرید به:راهی به رهایی/ مصطفی ملکیان تهران: موسسه ی نگاه معاصر:۱۳۸۰. ص۳۹۱ـ۳۸۳
۳ـ معرفت و معنویت/ سید حسین نصر. ترجمه ی انشاالله رحمتی. نشر سهروردی. ۱۳۷۹. ص۱۵۴
۴ـ tradition
۵ ـ همان
۶ ـ الهیات پروتستان/ رنه. سو. آرتز. ـ ترجمه سپهر نیرومند. ـ نشر نگاه. ۱۳۸۶. ص۲۰۹
۷ـ میان شرق و غرب/ فریتوف شوان. ـ ترجمه فروزان راسخی؛ نقد و نظر. سال پنجم. شماره ی اول . ص۱۰۸
۸ـ مثلاً اگر چه (بنا بر برخی از نقل قول ها) شخصیتی چون علامه طباطبایی پس از مطالعه اوپانیشادها میان مدلولات آن و اسلام قرابت های فراوانی می یابد اما این نظر هرگز سبب نمی شود که ایشان و یا دیگر اندیشمندان مسلمان از عقیده ی فقهی / کلامیِِ خویش مبنی بر شرک آمیز بودن این عقاید صرف نظر کنند.
۹ـ فقر/ رنه گنون. ـ ترجمه مصطفی ملکیان. ـ نقد و نظر. سال چهارم. شماره سوم. ص۸۸
۱۰ـ قلب اسلام:ارزش های جاودانه برای بشریت/ سید حسین نصر؛ ترجمه ی مصطفی شهرآیینی. نشر حقیقت. ۱۳۸۳. ص۶۸
۱۱ـ در اینجا منظور از روشنفکری دینی، تیپ جامعه شناسانه ی آن در ایران می باشد و سخنی از امتناع یا امکان تحقق فلسفی و مذهبی روشنفکری دینی و پارادوکسیکال بودن یا نبودن آن نمی رود.
۱۲ـ همان/ ص۳۷۷
۱۳ـ Heideger
۱۴ـ برای آشنایی با کلیات اندیشه های وی بنگرید به:هایدگر و تاریخ هستی/ بابک احمدی. ـ تهران:نشر مرکز،۱۳۸۱
۱۵ـ بنیادگرایان ممکن است سرسخت ترین دشمنان غرب باشند اما لااقل از حیث تئوریک سنت گرایان و اندیشمندان مدرن یا پست مدرنی چون نیچه، هایدگر و. . ،دو قطب اصلی از منتقدان غرب را تشکیل می دهند.
۱۶ـ معرفت و معنویت/ ص۱۸۳
۱۷ـ برای پی بردن به تفاوت سنتی بودن و سنت گرایی بنگرید به: درآمدی بر جریان شناسی اندیشه ی اجتماعی دینی در ایران معاصر/ محمد تقی سبحانی. ـ سال یازدهم؛ شماره سوم و چهارم. ص۲۷۸
منابع:
۱ـ معرفت و معنویت/ سید حسین نصر. ترجمه ی انشاالله رحمتی. نشر سهروردی. ۱۳۷۹
۲ـ فقر/ رنه گنون. ـ ترجمه مصطفی ملکیان. ـ نقد و نظر. سال چهارم. شماره سوم
۳ـ قلب اسلام:ارزش های جاودانه برای بشریت/ سید حسین نصر؛ ترجمه ی مصطفی شهرآیینی. نشر حقیقت. ۱۳۸۳
۴ـ هایدگر و تاریخ هستی/ بابک احمدی. ـ تهران:نشر مرکز،۱۳۸۱
۵ ـ الهیات پروتستان/ رنه. سو. آرتز. ـ ترجمه سپهر نیرومند. ـ نشر نگاه. ۱۳۸۶
۶ـ درآمدی بر جریان شناسی اندیشه ی اجتماعی دینی در ایران معاصر/ محمد تقی سبحانی. ـ سال یازدهم؛ شماره سوم و چهارم
۷ـ راهی به رهایی/ مصطفی ملکیان تهران: موسسه ی نگاه معاصر:۱۳۸۰
۸ ـ میان شرق و غرب/ فریتوف شوان. ـ ترجمه فروزان راسخی؛ نقد و نظر. سال پنجم. شماره ی اول
منبع : کانون اندیشه جوان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست