چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

نظریه پردازی، تولید علم و نقش آن در فرآیند توسعه


نظریه پردازی، تولید علم و نقش آن در فرآیند توسعه
عــلم به عنــوان نـظریه مــدلل، حاصل فعالیت های سیستماتیك محققان و اندیشمندانی است كه با ژرف نگری و بررسی غیر معمول حوادث و روابط بین متغیرها و البته با استفاده از متدولوژی منظم علمی هر لحظه بر پیكره ی دانش بشری می افزایند و زمینه را جهت رشد و توسعه همه جانبه و درون زا هموار می سازند.
در فرآیند نظریه پردازی و تولید دانش، نقطه نظر نهایی تمام فعالیت ها و انرژی ها ایجاد قانون علمی یا پارادایم است. زمانی كه در یك شاخه از دانش بشری پارادایم یا قوانین علمی مورد نیاز ارائه می گردد، امكان كمك آن شاخه از دانش بشری به فرآیند پیشرفت و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه تسهیل می شود. زیرا پیشرفت، توسعه و برتری انسان امروزی، نتیجه ی تلاش، فعالیت علمی و پژوهش هایی است كه زیربنای رفاه اجتماعی و بهبود شرایط زندگی را فراهم می سازند. این نكته بیانگر نقش بی بدلیل تـولید دانش و تكنولوژی بر توسعه ی همه جانبه و سرنوشت جوامع جهانی است. لذا برای رسیدن به این آرمان اساسی، باید مبانی و شیوه های تولید علم را شناخته، نقش خود را در میزان تولید دانش جهانی افزایش دهیم و از آن طریق امكان توسعه ی جامع را برای مملكت فراهم نماییم.
تولید دانش قبل از هر گونه عواملی، نیازمند ارائه ی یك برنامه ی جامع و مدونی است كه در برگیرنده ی همه ی ابعاد این فرآیند باشد. براین اساس باید در برنامه توسعه كلان كشوری بر تولید علم از سوی سازمان های آموزشی و پژوهشی و تقاضا برای دانش جدید از سوی سایر سازمان ها تأكید ویژه به عمل آید. توسعه به عنوان فرآیند بهبود شرایط زندگی برای همگان، دارای چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است كه در حركت پیشرونده ی خود، كاهش فقر و بیكاری، برابری، صنعتی شدن، ارتباطات بهتر، ایجاد نظام اجتماعی مبتنی بر عدالت و افزایش مشاركت مردم در امور سیاسی را در پی دارد.
فورتادو(Furtado) در تحلیل ضوابط توسعه، از سه بعد آن نام برده است كه قابل توجه می باشند: افزایش كارایی نظام تولیدی، برآورده شدن نیازهای اساسی مردم و محقق شدن اهداف گروه های مختلف. نكته قابل بحث، توجه به نقش تولید دانش در توسعه جامعه است، مبنای تولید دانش، آموزش و پرورش است آموزش و تولید دانش نوعی سرمایه گذاری در سرمایه ی انسانی و زیر بنای توسعه اقتصادی و اجتماعی است. زیرا فرآیند توسعه همواره مرهون دو عامل سرمایه ی مادی و سرمایه ی انسانی می باشد، لذا كانون حركت به سوی توسعه یافتگی و تداوم آن همواره در پرتو آموزش، پژوهش و تولید دانش جدید صورت می گیرد. برای درك كامل از نقش تولید علم در فرآیند توسعه باید ابتدا بررسی سیر تولید دانش و نظریه پردازی و شیوه های آن بپردازیم سپس با تعیین ابعاد مختلف توسعه و شاخص های آن ، نقش تولید دانش را بر هر یك از ابعاد و شاخص های مورد نظر بررسی نماییم.
تولید دانش نوین و فرآیند نظریه پردازی كه در قالب پارادایم علمی تجلی پیدا می كند طی یك فرآیند منظم متوالی و سیستماتیك حاصل می گردد. بویژه اگر انتظار داشته باشیم كه این فرآیند بر ابعاد و جنبه های مختلف توسعه جامعه اثرات تعیین كننده بر جامعه بگذارد باید از عمق و تعالی خاصی برخوردار باشد. اصولاٌ هر عاملی كه بر روند توسعه تأثیر داشته باشد بطور یقین باید در زیرساختهای اقتصادی،‌اجتماعی و فرهنگی جامعه ریشه داشته و در عین حال بر آنها اثر بگذارد. این ویژگی و سایر مشخصه های فنی تولید علم ما را بر آن می دارد كه در راستای فرآیند تولید علم قبل از هر عاملی به ارائه یك طرح جامع و مدون كه در بر گیرنده همه ابعاد تولید دانش و توسعه باشد،‌فكر كنیم. ایجاد چنین تحولی شگرف نیازمند به تغییر و تحول در دانش و اطلاعات عمومی،‌نگرش وسیع و عمیق به تولید دانش‌، برنامه ریزی جهت اجرای تحقیقات بنیادی و كسب تجربه عملی توسط متخصصان و مجریان امور جامعه می باشد.
توسعه بعنوان فرآیند بهبودی شرایط زندگی برای همگان دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی‌فرهنگی و سیاسی است یعنی آنكه رشد موزون،‌متعادل،‌درون زا و همه جانبهٔ این ابعاد در یك جامعه می تواند امر توسعه را امكانپذیر نماید و برای رسیدن به این هدف نقش آموزش‌، یادگیری و تولید علم بسیار تعیین كننده است،‌بگونه ای كه می توان گفت بین سطح توسعه یافتگی یك جامعه و نقش آموزش،‌ یادگیری و تولید علم بسیار تعیین كننده است‌، بگونه ای كه می توان گفت بین سطح توسعه یافتگی یك جامعه و نقش آن جامعه در میزان تولید دانش جهانی نوعی همبستگی مثبت مستقیم وجود دارد. از سوی دیگر باید گفت كه فرآیند تولید دانش خود نیازمند آن است كه در برنامه توسعه كلان كشور نقش و جایگاه آن بطور جدی مورد توجه قرار گیرد. زیرا نظریه پردازی و تولید علم حاصل برنامه ریزی دقیق و بكارگیری متدلوژی منظم و سازمان یافته است.
● روش كار:
در این مقاله كه با هدف بررسی نقش تولید علم توسعه جامعه نگارش شده است، ابتدا روند و چگونگی تولید دانش، تدوین قانون علمی و ارائه نظریه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است سپس فرآیند توسعه،‌ روند تحقیق آن و شاخصهای تعریف شده توسعه در ابعاد اجتماعی،‌فرهنگی،‌اقتصادی و سیاسی بررسی شده است آنگاه در مبحث اصلی مقاله، نقش تولید دانش بر هر یك از ابعاد و شاخصهای توسعه درون زا بصورت مستدل تجزیه و تحلیل شده و در پایان در مبحث نتیجه گیری و بحث،‌ عمده ترین راههای تأثیر تولید علمی برفرآیند توسعه مورد مطالعه قرار گرفته است.
● بیان مسأله :
توسعه بعنوان فرآیند بهبود كمی و كیفی شرایط زندگی برای همگان در ابعاد اجتماعی،‌اقتصادی، فرهنگی وسیاسی ، ایده آل تمام ممالك توسعه یافته و در حال توسعه است. یكی از عوامل مهمی كه می تواند نقش اساسی بر بهره وری بلند مدت یك جامعه داشته باشد سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه است. این موضوع در كشور ما به دلیل ضعیف بودن ارتباط بین تحقیق،‌تولید علم و توسعه بیشتر باید مورد تأكید قرار گیرد. لذا به دلیل تأثیر انكارناپذیر تولید دانش جدید بر روند ابعاد توسعه جامع و درون زا، مطالعه چگونگی تولید دانش و نقش آن بر فرآیند توسعه جامعه از جمله مباحث مهم مطالعاتی است كه باید مورد توجه قرار گیرد.
● نظریه پردازی و تولید دانش:
علم بعنوان بیان رابطه منطقی بین پدیده ها یا به عبارت بهتر بعنوان نظریه مدلل نیازمند تلاش،‌كوشش و بویژه تفكر نظامدار اندیشمندان و محققانی است كه با ژرف نگری و بررسی غیر معمول حوادث و پدیده ها همواره بر پیكرهٔ دانش بشری می افزایند بنابراین قانون علمی را می توان بعنوان یك رابطه ثابت بین دو یا چند دسته از رویدادها تعریف نمود. به همین دلیل می توان گفت كه همه اندیشمندان و محققان در نهایت فعالیتهای خود به دنبال كشف قانون هستند و نظریه بعنوان معتبرترین سند شناخته شده رویدادهای علمی،‌حاصل فعالیتهای منظم و متدلوژیك علمی است( سیف ۱۳۷۱).
فرآیند تولید علم علاوه بر جنبه های فردی كه خود متأثر از فعالیتهای خلاقانه و سخت كوشی محققان و دانشمندان است، بگونه ای عینی و منظم طی مراحل تحقیق علمی حاصل می شود همچنین تولید دانش نوین ضمن اینكه در برنامه مدون تحقیقاتی، خلاقیت فردی و بكارگیری و شناخت روش تحقیق ریشه دارد به میزان زیادی با كیفیت آموزش و پژوهش در مراكز علمی و دانشگاهی مرتبط است. زیرا این مراكز پتانسیل اساسی و اصلی جهت اجرای طرحهای تحقیقاتی بنیادی و كاربردی را در قالب نیروی جوان دانشجو و تجربه و تخصص اساتید مجرب در اختیار دارند. كما اینكه امروزه در كشورهای توسعه یافته قسمت اعظم دانش جدید تولید شده از دانشگاه ها و مراكز تحقیقاتی وابسته به آنها نشأت می گیرد. جنبهٔ دیگر تولید علمی، مدیریت تولید دانش است. یعنی فرآیند مستمری كه به ثبت و انتشار دانش در درون و بیرون سازمان به منظور ایجاد ظرفیت در سازگاری و بقاء سازمان می پردازد. البته به غیر از این اهمیت خاص خود برخوردار است بعلاوه استفاده از فناوری،‌ابزار و تجهیزات آزمایشی و تحقیقاتی روند تولید دانش را تسریع می نماید.
● توسعه :
توسعه در كلی ترین معنای آن،‌یعنی از قوه به فعل در آوردن استعدادها و توانایی ها(محسن پور ۱۳۷۶) كه در آن ابتدا ویژگیهای وضعیت آرمانی ترسیم شده و آنگاه راههای رسیدن به آن آرمانها مورد بررسی قرار گرفته و اجرا می گردد. بطور كلی می توان گفت هدف توسعه،‌ بهبودی است. اما نكته مهم آنست كه با كدام وسایل موجود می توان فرآیند توسعه را در جهت بهبود به حركت در آورد؟ در این زمینه می توان به دو جنبه كاملاٌ متمایز اشاره نمود.
یكی پیشرفت كمی و دیگری تغییر در ساختار وجود یك سیستم یا ارگانیزم كه به توسعه كیفی گفته می شود. نكته دیگری كه در جهت توسعه مطرح می باشد آن است كه كدام توسعه مناسب و طبیعی است؟ در نگاه و برداشت اول ممكن است چنین پاسخ دهیم آن نوع توسعه ای كه تاكنون در كشورهای صنعتی و مرفه از آن پیروی شده است،‌ در حالیكه در حال حاضر نداهای مخالفی كه از كشورهای توسعه یافته بر می خیزد،‌عدم رضایت آنها را در بسیاری از زمینه ها بویژه زمینه های انسانی بازگو می كند از جمله آلودگی محیط زیست،‌بیماریهایی مثل ایدزو صدمه زدن به لایه اوزن.
باید بدانیم بسیاری از شرایطی كه باعث توسعهٔ كشورهای پیشرفته امروزی شده است كه اكثر آنها از قدرتهای استعماری بوده اند، دیگر صورت خارجی ندارد،‌ اما باید پذیرفت كه توسعه یك فرآیند خودجوش و خودكار نیست بلكه باید سازمان یافته و برنامه ریزی شود و راه های متعددی برای توسعه وجود دارد اما هیچكدام از آنها موفقیت كامل را تضمین نمی كند و البته در پایان هر راه نوع متفاوتی از جامعه توسعه یافته پدیدار می گردد.
توسعه تنها حاصل اراده و كوششهای سازمان یافته و پیگیر ملت و دولتی است كه خواستار بهبود زندگی خود می باشند( مشایخ ۱۳۶۹).
این مطالب ضرورت و اهمیت توسعهٔ درون زا را نشان می دهد. و آن به این معنا است كه هر فرهنگی خود مسئولیت گزینش راه آینده را به عهده بگیرد و همكاریهای متناسب و لازم در این زمینه را تعیین كند. اگر قبول كنیم كه توسعه یعنی بهبودی شرایط زندگی برای همگان، در این صورت توسعه به هر شكلی باید نیازهای آحاد ملت را تأمین كند. بنابراین برنامه ریز رشد و توسعه باید پیوسته به خود هشدار دهد كه از اهل واقع بینی پیروی نموده و مبنای فعالیت خود را بر تشخیص و رفع مشكلات و نیازها و در نهایت بهبود شرایط زندگی و رفاه عموم جامعه قرار دهد. در پایان این بحث ذكر سه نكته لازم است: اول آنكه تــو ســعه فرآیندی است كه حركت آن در جهت بهزیستی می باشد. دوم توسعه فرآیندی مداوم است كه نیازمند نظارت و مدیریت دائمی می باشد و سوم، فرآیند توسعه بوسیله انسان آغاز می گردد زیرا پایه های اصلی توسعه بر علم و دانش و تخصص و یافته های جدید علمی استوار است.
ابعاد شاخصهای توسعه :پس از آنكه در دههٔ ۱۹۶۰ برنامه ریزی برای توسعه در كشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفت،‌در آغاز توسعه را همان رشد اقتصــادی تــلقی می كردند و بر همین اساس تولید ناخالص ملی را مهمترین شاخص توسعه بشمار می آورند. اما از دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به بعد بحث های تازه ای در این باره مطرح شد بطوریكه امروزه طیف وسیعی از عقاید در خصوص شاخصها و ابعاد توسعه وجود دارد. از جمله اینكه توسعه پدیده ای صرفاٌ اقتصادی نیست و ابعاد دیگری را نیز در درون خود دارد.
بعنوان مثال مایكل تودارو۱ (تــرجمه غـلامعلی فرجادی، ۱۳۷۰.ص۱۵) اعتقاد دارد كه توسعه جریانی چند بعدی ( سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی )است كه در حركت پیشرونده خود كاهش فقر،‌بیكاری، نابرابری و نیز صنعتی شدن هر چه بیشتر، ارتباطات بهتر،‌ایجاد نظام اجتماعی مبتنی بر عدالت و افزایش مشاركت مردم در امور سیاسی را در پی دارد. همچنین برنامه عمران سازمان ملل در گزارش مربوط به توسعه انسانی (۱۹۹۰) مسائلی نظیر بهداشت، تغذیه، دستیابی به آب آشامیدنی،‌تعلیم و تربیت و حفظ محیط زیست را مورد توجه و تأكید قرار داده است. یكی دیگر از صاحبنظران توسعه بنام فورتادو (۱۹۸۹) در تحلیل شاخصهای توسعه به سه بعد اساسی اشاره نموده است: الف – افزایش كارآیی نظام تولید در جامعه ب – برآورده شدن نیازهای اساسی آحاد مردم. ج- تحقق یافتن آندسته از هدفهای مورد نظر گروههای مختلف جامعه كه به بهره گیری از منابع كمیاب طبیعت مربوط می شوند.در بحث شاخصهای توسعه باید توجه داشته باشیم كه گرچه رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی از جمله مهم ترین این شاخصها بشمار می آیند اما امروزه شاخصهای كیفی نیز از اهمیت برابری با شاخصهای كمی و بلكه بیشتر برخوردارند در مجموع می توان در بررسی شاخصهای توسعه به عواملی نظیر تولید ناخالص ملی و داخلی، درآمد سرانه، توزیع عادلانه درآمدها، طول راهها، انرژی مصرفی و تولیدی، تعداد كلاسهای درس، وزن خالص صادرات مرگ و میر نوزادان، مصرف سرانه پروتئین، چاپ روزنامه و كتاب، مصرف سرانه آهن و برق و میزان تجارت خارجی اشاره نمود. اما نكته مهم در این بحث آن است كه زیر بنای بسیاری از این شاخصها را سطح كمی و كیفی نیروی انسانی تشكیل می دهد زیرا گذشته از عوامل دیگر عامل اصلی رشد و ارتقاء این شاخصها همان تربیت نیروی انسانی متخصص و مجرب است.
● نقش تولید دانش در فرآیند توسعه :
بررسی ویژگیها،‌ ابعاد و شاخصهای توسعه بیانگر آنست كه اصولاٌ توسعه فرآیندی هدفدار است كه به وسیلهٔ انسان آغاز شده و هدف آن بـهبودی شرایـط زنــدگی برای كلیـه افراد جامعه می باشد. تئودور شولتز۳ با ارائه نظریه سرمایه انسانی ادعا نمود كه افزایش درآمد سرانه ناشی از سرمایه گذاری در انسان است و با همین نظریه او موفق به كسب جایزهٔ نوبل شد. بررسی نظرات اندیشمندان مختلفی كه در خصوص سرمایه انسانی و اقتصاد آموزشی بحث كرده اند، نشان می دهد كه منظور آنان نیروی انسانی متخصص است. لذا آنچه كه در این میان نقش اصلی را ایفا می نماید همان علم و دانش و مهارت جدید است كه خود در نتیجه فرآیند تولید علمی حاصل می شود.
برای تعیین و مهارت جایگاه تولید دانش در فرآیند توسعه باید ابعاد و شاخصهای مختلف توسعه را در نظر گرفته و آنگاه سهم تولید دانش رادر پیشرفت و ارتقاء آنها بررسی نمائیم. یكی از ابعاد بسیار اساسی توسعه رشد اقتصادی تولید ناخالص ملی شاخص بسیار مهمی بوده و آن عبارتست از ارزش كل كالاها و خدمات تولید شده یك كشور در طی یكسال ( مشایخ ۱۳۶۹.ص۲۳) همانطوریكه می دانیم امروزه هر چه قدر در یك كالا یا خدمات تولید شده بجای استفاده از مواد اولیه تكنولوژی در آنها بكار رفته باشد، ضمن آنكه قیمت تمام شده كاهش می یابد. لذا به میزانی كه در یك كشور علم و تكنولوژی نو تولید شود به همان اندازه ارزش كالا و خدمات افزایش یافته و در نتیجه تولید ناخالص ملی نیز سیر صعودی را طی خواهد نمود. در حقیقت تولید دانش، توان و قابلیت فرد را در مراحل تولید افزون ساخته، سبب گسترش ظرفیت تولید و رشد اقتصادی می گردد و از جنبه اجتماعی موجب افزایش درآمد، توزیع عادلانه تر آن، رفاه عمومی، طول عمر، كاهش مرگ و میر و افزایش امید زندگی می گردد. در هر جامعه ای سه بخش صنعت، كشاورزی و خدمات محور فعالیت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی را تشكیل می دهند.
آموزش،‌پژوهش و تولید دانش به لحاظ تشكیل سرمایه انسانی با ارتقاء سطح تكنولوژیك و مكانیزه نمودن این بخش ها سبب تسریع روند توسعه جامعه می گردند و البته رشد اقتصادی در این بخش ها با افزایش مداوم تولید ناخالص ملی بستگی دارد و تولید دانش از طریق استفاده بهتر از نیروی كار برتر، سرمایه، تجهیزات فیزیكی برتر و منابع كارآتر سبب تقویت تولید ناخالص ملی و در نهایت توسعه می شود. نكته قابل ذكر دیگر در این بحث آن است كه همانطوری كه اشاره شد امروزه سهم عمده تولید دانش بر عهده مراكز آموزشی و تحقیقاتی در دانشگاههاست و اصولاٌ یكی از جنبه های توسعه، گسترش كمی و كیفی آموزش عالی است.
انتظار جامعه از توسعه آموزش عالی دستیابی به سه هدف عمده می باشد. یكی ارائه خدمات عمومی از قبیل خدمات درمانی و مشاوره ای، دوم آموزش،‌یعنی تحولی كه از طریق یادگیری در انسان به وجود می آید و سوم پژوهش و آن عبارت است از كشف، تفسیر و نشر دانش و توسعه تفكر علمی. بنابراین نظام آموزش عالی بعنوان منبع بسیار مهم تولید علمی از طریق آموزش، پژوهش و خدمات عمومی نقش مهمی در فرآیند توسعه درون زا ایفا می نماید. از نظر اجتماعی در جامعه ای كه نقشها، وظایف، الزامات،‌مقررات و حقوق افراد متناسب با دانش نوین و تفكرات روز باشد آن جامعه از انعطاف كافی برخوردار بوده و تغییر در آن آسانتر است.
به هر حال ساختار جامعه و فرهنگ اجتماعی و سیاسی متمدن، آزاد و متناسب با دانش نوین جهانی زمینه مناسب تری را جهت تولید علم، انجام تحقیقات و توسعه همه جانبه فراهم می سازد. همچنین تولید دانش در یك جامعه بر« اساس فرهنگی » یعنی مجموعه و ذخیره ارزشها، دانش ها، معــلومات، فنـون و تكنیك های آن جامعه تأثیر می گذارد و در عین حال اساس فرهنگی مناسب زمینه نوآوری، اكتشاف،‌اختراع و تولید علمی را مهیا می سازد. تولید دانش جدید سبب ذخیره علمی و غنائت بیشتر فرهنگ شده و در آن صورت عناصر تغییرات اجتماعی آماده پذیرش پیشرفت های جدید می شوند و در نتیجه زمینه توسعه درون زا فراهم می گردد.
بنابراین باید گفت كه انسانها با كشف قوانین پدیده ها و اسلوب های علمی، در عین فراهم آوردن زمینه گسترش معرفت علمی خود ، به ابداعات و اختراعاتی بر پایه علوم دست می یازند و نطفه های فنون را می ریزند تا بتوانند نسبت به گذشته با رفاه بیشتری زندگی كنند و در عین حال با این عمل زیربنای تكنولوژی را می سازند ( گلابی ۱۳۷۰). تكنولوژی نیز به نوبه خود شرایط لازم تحقیقات علمی را بیش از پیش فراهم می نماید و در عین روابط متقابل علم و فن تكامل یافته و توسعه اقتصادی- اجتماعی تحقق می پذیرد. بعنوان نمونه مطالعه روند شكل گیری فرآیند توسعه در كشورهای صنعتی مؤید این امر است كه رشد و توسعه اقتصادی- اجتماعی و تكامل اقتصاد صنعتی آنها بدون رشد و ترقی علمی و فنی و بخصوص انقلابهای علمی،‌نوآوریها، اختراعات و اكتشافات كه همگی نمود تولید دانش هستند،‌ امكان پذیر نمی توانست باشد. این نكات بیانگر آن است كه توسعه جامع،‌درون زا و مداوم باید زیر بنای علمی،‌پژوهشی و فنی داشته باشد تا بصورت یك فرآیند تعاملی، مستمر و پویا درآید.
● بحث :
علم بعنوان نظریه مدلل حاصل تلاش و تفكر نظامدار اندیشمندان، محققان و پژوهشگرانی است كه بابررسی و مطالعه غیرمعمول روابط بین پدیده ها و متغیرهای علمی سعی بر افزایش پیكره دانش بشری دارند تا در نهایت موفق به تولید و كشف قانون و نظریه علمی گردند. اما تولید دانش گذشته از آنكه یك مسئله علمی است یك موضوع اجتماعی است كه در زیر ساختهای اقتصادی و فرهنگی جامعه ریشه دارد. لذا برای تحقق اهداف توسعه جامد و درون زا باید به تولید دانش و تكنولوژی جدید بعنوان عوامل اصلی و زیربنایی توجه نمود. برای شناخت صحیح موضوع در داین مقاله ضمن بــررسی فـرآیند تولید علم و نظریه پردازی، شاخصهای اصلی توسعه مشخص شده و آنگاه نقش تولید دانش را بر شاخصها و ابعاد مورد نظر بررسی نموده ایم كه بر این اساس نتایج زیر بدست آمده است:
- تولید دانش و سرمایه گذاری انسانی سبب افزایش درآمد سرانه می شود.
- توسعه یعنی فرآیند بهبود شرایط زندگی برای همگان و زیربنای توسعه درون زای علم و تكنولوژی جدید است.
- تولید دانش سبب افزایش ارزش كالا و خدمات تولید شده در جامعه و در نتیجه افزایش تولید ناخالص ملی بعنوان مهمترین شاخص توسعه می گردد.
- آموزش عالی از طریق سه عامل خدمات عمومی،‌آموزش و پژوهش نقش اساسی در تولید علمی و توسعه درون زا دارد.
- از لحاظ اجتماعی تولید علمی سبب انعطاف در نقشها، وظایف، الزامات، مقررات و حقوق افراد می گردد.
- تولید علمی در جامعه بر « اساس فرهنگی » ارزشها، فنون، تكنیك ها و نحوه زندگی اثر می گذارد.
- تولید دانش از طریق ارتقاء سطح فناوری جامعه سبب رفاه نسبی و همگانی می گردد.
- تولید علمی سبب ذخیره علمی، غنائت فرهنگی و آمادگی جهت پیشرفت می گردد.
- تولید دانش باعث افزایش كارایی نظام تولید در جامعه می شود.
- تولید دانش به برآورده شدن نیازهای آحاد مردم بعنوان یك بعد مهم توسعه كمك می نماید.
- تولید دانش سبب تحقق اهداف گروههای خاص در جهت بهره گیری از منابع كمیاب می شود.
- تولید دانش در یك جامعه سبب توزیع عادلانه درآمد، طول عمر،‌كاهش مرگ و میر و افزایش امید زندگی بعنوان شاخصهای مهم توسعه می شود.
- در مجموع می توان گفت فرآیند تولید علمی، كشف قوانین و ارائه نظریه جدید سبب رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و در نهایت بهبودی شرایط زندگی برای همگان یا همان توسعه درون زا و جامع می گردد.
منابع و مآخد:
۱- عماد زاده، مصطفی. مباحثی از اقتصاد آموزش و پرورش، اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۷.
۲- فاطمی، حسن. مشكل تحقیق در راه توسعه جهان سوم. تهران: شركت سهامی انتشار، ۱۳۷۴.
۳- گلابی، سیاوش. پژوهش در برنامه ریزی آموزشی. تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۷۰.
۴- محسن پور، بهرام. برنامه ریزی آموزش. تهران: انتشارات مدرسه، ۱۳۷۶.
۵- مشاوران یونسكو، فرآیند برنامه ریزی آموزشی ( ترجمه فریده مشایخ ) تهران: انتشارات مدرسه، ۱۳۶۹.
۶- نادری، عزت اله و سیف نراقی، مریم. روشهای تحقیق ارزیابی آن در علوم انسانی. تهران: انتشارات بدر، ۱۳۷۶.
۷- وودهال، مورین. مبانی برنامه ریزی آموزشی. ( ترجمه سعید بهشتی ). انتشارات سینا، ۱۳۷۴.
۸- هرگنهان، بی آر- مقدمه ای بر نظریه های یادگیری ( ترجمه علی اكبر سیف ). تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۷۱.
۹- unesco, IIEP, Module ۱, introduction to Educational planning An IIEP Approach , unesco, paris. ۱۹۸۸.
منبع : كتاب مجموعه مقالات نخستین كنگره بین المللی - دانشگاه آزاد اسلامی
نویسنده : فرامرز ملكیان
منبع : خبرگزاری فارس