پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
روایتی از بیچهرگی انسان مدرن
اثری که در نوروز ۱۳۸۷ مهران مدیری و تیم نویسندگانش ارائه دادند، مطمئنا اثری نبود که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت. همینجا، در اول بحث، میخواهم خاطرنشان کنم که «مرد هزارچهره» ابعاد بسیار عمیقی داشت که متاسفانه شرح این عمق در نقدها و شروحی که این روزها از این اثر ارائه شدهاند، نمود پیدا نکرده است. مرد هزارچهره بسی فراتر از یک نقد اجتماعی صرف است. اگر بخواهیم این اثر را صرفا به عنوان یک نقد اجتماعی بفهمیم، ابعاد بنیادی این اثر را از دست دادهایم. سازندگان مرد هزار چهره خودآگاه یا ناخودآگاه، کمدیای را تولید کردند که در آن بخشی از عمیقترین ابعاد وجودی انسان مدرن به نمایش درآمد. مسعود شصتچی، شخصیتی است که در هزارتوی بوروکراتیک گیر کرده است و هیچ هویتی فراتر از بوروکرات بودن ندارد.
قدرت مدیری و نویسندگانش در پردازش شخصیتی «از خودبیگانه» که تمام وجوه وجودش توسط نهادهای یکسانساز مدرن بلعیده شده است، بینظیر است؛ چرا که آنها نه در قالب بحثهای فلسفی بلکه در قالب طنزی تلویزیونی که نیازمند زبانی تودهگراست توانستند این شخصیت را بسازند. مدیری و نویسندگانش اثری را خلق کردند که فرهیختگی و سرگرمکنندگی را توامان دارا بود.
مسعود شصتچی شخصیتی است پروبلماتیک. لوسین گلدمن شخصیت پروبلماتیک را شخصیتی میداند که «زندگانی و ارزشهایش» او را در برابر مسائلی حلنشدنی که نمیتواند آگاهی روشن و دقیقی از آنها به دست آورد، قرار میدهند. شخصیت پروبلماتیک، شخصیتی است که با «گسست رفع نشدنی میان فرد و جهان» مشخص میشود. مسعود شصتچی دهها جفت کفش یک شکل دارد و چندین دست کت و شلوار یک شکل، با این حال میخواهد از بین آنها دست به انتخاب بزند. اما چه انتخابی؟ چه این را انتخاب کنی، چه آن را، نتیجه همواره یکسان است.
در اینجا نفس، انتخاب است که از بین رفته است. ماهیت مسعود شصتچی را پیشاپیش تقدیر معین کرده است؛ تقدیری که مدرنیته را به ظهور آورده است؛ تقدیری که تفاوت کیفی عناصر جهان را از بین میبرد و جهان را به صورت تودهای یک شکل ظاهر میکند. شصتچی از بین کفشها و کت و شلوارهای یک شکل، میخواهد انتخاب کند، اما تقدیر مدرنیته پیشاپیش برای او انتخاب کرده است. شصتچی در خانوادهای سنتی زندگی میکند و در شهری که حافظ و سعدی را دارد.
اما این تقدیر مدرنیته است که وجود او را شکل میدهد. پدر و مادر سنتی او و مظاهر سنتی شهر او در شکلدهی به وجود او از کار افتادهاند. مدرنیته، جهان پیش از خود را برای شصتچی بیمعنا کرده است. وجود او در زیرزمین اداره ثبتاحوال رقم خورده است؛ ادارهای که شاید بیش از هر نهاد مدرنی، مبین از میان برداشتهشدن تفاوتهای کیفی باشد. در اداره ثبت احوال است که اسامی چونان تودهای یکسان در مقابل دیدگان کارمندان میگذرد. اسم افراد دیگر تداعیکننده منش یک فرد نیست؛ اسم فقط آوایی است که مولکولهای هوا را به ارتعاش درمیآورد. اسم در اداره ثبتاحوال صرفا یک کد است. هزاران اسم در زونکنها به شصتچی میرسد و او آنها را مرتب میکند. شصتچی در زیر زونکنها له میشود و تمام ابعاد وجود خود را به تقدیر یکسانساز مدرنیته میبخشد.
شصتچی همچون شخصیتهای کافکا، توسط تقدیری کور به اینجا و آنجا کشیده میشود. شصتچی در هر جایی که وارد میشود، بخشی از ابعاد وجود خود را که در زیرزمین اداره ثبت احوال فروکوفته شدهاند، میبیند. اما این تجربیات هم در نهایت به نفع تقدیر مدرنیته کنار میرود. شصتچی هنگامی که در بیمارستان طبیبیان مشغول به کار شد، چند بار برای بیماران گریست، این گریستن برای پزشکانی که همچون کارمندان اداره ثبت احوال، شیءوارگی عصر مدرن را پذیرا بودهاند بیمعناست، برای ما به عنوان بیننده هم همینطور. (به همین دلیل به گریستنهای شصتچی میخندیدیم.)
خانواده طبیبیان هم، به خوبی بیمعنایی آرمانهایی را که در جهان مدرن برای «بودنی دیگر» و رهایی از شیءوارهشدن، پدید آمدهاند نشان میدهد. دکتر طبیبیان بزرگ یک وطنپرست بسازبفروش است. شخصیتهای دیگر خانواده طبیبیان هم همانند بزرگ خانواده همگی بیمارند. آنها هم همانند کارمندان اداره ثبت احوال یک انسان را با اسم او (که در واقع کد اوست) میشناسند. شصتچی حتی از نظر چهره هم شباهتی به سپهر جندقی نداشت، فقط کد او با کد سپهر جندقی جور در میآمد. خانواده طبیبیان دیگر هر فرد را به عنوان یک فرد که وجودی انسانی دارد نمیفهمند. مرد هزارچهره وحشتناک بودن موتور هویتساز مدرنیته را در خانواده طبیبیان نشان میدهد.
خانواده طبیبیان خود را با پزشک بودن میشناسند و حتی نمیتوانند یکی از اعضای خود را که در نهایت به نظر آنها در این حرفه موفق نیست بپذیرند. پزشک بودن بر هر نوع رابطهای، حتی مادر و فرزندی سیطره دارد. مرد هزارچهره در قسمتهایی که مربوط به هنرمندان و روشنفکران بود تهیشدن هر چیزی از ماهیتش را در عصر مدرن بیان میکند. هرکاری میتواند اثر هنری باشد، اثر هنری دیگر غایتی ندارد. هنر امروزین، مبارزه امروزین و تجربههای معنوی امروز همگی صورتهای مبتذلی از کسب معنا و هویت هستند. آن امر گردهمآورندهای که یک شاعر، مبارز و مراقبهکننده امروزین را گردهم میآورد، پوچ بودن ساحتی است که آنها در آن قرار دارند.
شصتچی در هیات یک پلیس، متوجه شد که برای «به خود آمدن» باید تا عمق وجودش بسوزد. ایده ریختن چای داغ روی بدن، سوزشی را که انسان مدرن برای «به خود آمدن» باید تحمل کند، نشان داد؛ سوزشی که در نهاد پلیس که به یکسانسازی مدرنیته مشروعیت میبخشد، صد چندان میشود. شصتچی در هیات پلیس، توانست تحقق آرزوی دوران کودکی خود را که به صدا درآوردن آژیر پلیس بود، ببیند. او در نهاد پلیس، توانست برای لحظهای خودش باشد، «خود بودنی» که دیری نمیپاید؛ چراکه با آنچه تقدیر میخواهد جور در نمیآید، او «باید» به همان زیرزمین اداره ثبت احوال برگردد. شصتچی در خانه قاچاقچی به طور عینی با تجسم روح خانه اول خود، یعنی اداره بایگانی ثبت احوال روبهرو میشود؛ با انسانهایی یکشکل و بیصدا و با جهان هزارتویی که از همه طرف مراقب اوست. شصتچی در اینجا هم همانند بخشهای قبل خود را در آینه مینگرد اما آینه هم نمیتواند چیزی بیش از آنچه تقدیر برای او رقم زده است نشان دهد، لهشدگی وجود او در آینه به نمایش در نمیآید.
در مورد مرد هزارچهره و نمادپردازیهای آن که ممکن است عمقش بر خود تولیدکنندگان اثر هم پوشیده باشد، باز هم میتوان بحث کرد. اما در پایان فقط میخواهم به یک سکانس تکاندهنده از این سریال اشاره کنم. شصتچی صدتومان پول دارد و میخواهد یک کیک بخرد. مرگ و زندگی شصتچی به دست چیزی است که پدیدههای عالم را از ذاتشان خالی میکند و هر چیزی را به کمیت محض تبدیل میکند؛ پول. برای شصتچی، دیگر نیرویی قدسی به عنوان عامل مرگ و زندگی حضور ندارد. او باید کاری کند تا یک کیک بخرد تا نمیرد. او چه خوب باشد چه بد، چه با حافظ و سعدی شهر خود محشور باشد یا نباشد، مرگ و زندگیاش به دست آن کاغذی است که برایش خوب یا بد، حافظ یا غیرحافظ فرقی ندارد؛ کاغذی که روی هر چیزی میتواند ارزش بگذارد.
علی پاپلی یزدی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست