شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا


معلولان از طرد تا توان بخشی


معلولان از طرد تا توان بخشی
برای درك جایگاه معلولان، بررسی سیر تاریخی برخورد جوامع با پدیده معلولیت به ما كمك خواهد كرد، تا به خدمات توان بخشی با نگاه جامع و واقع بینانه تر بنگریم. استفاده از تجربیات سایر كشورها ما را از طی نمودن راه های به بن بست رسیده می رهاند و در راه رسیدن به هدف كه همان ارائه خدمات كارآمد به معلولان است یاری می رساند. این مقاله در پی آن است ضمن معرفی توان بخشی حرفه ای نگاه كلی نسبت به این موضوع داشته باشد.
معلولان در گذر زمان در طی قرون گذشته برخی افكار تعصب آمیز، خرافات و نگرش افراد غیرمعلول، به میزان قابل ملاحظه ای تعیین كننده كیفیت زندگی و سرنوشت افراد معلول بوده است، این واكنش نسبت به این افراد را می توان به پنج مرحله تاریخی تقسیم نمود.
۱- حذف و طرد معلولین از جامعه
۲- نگهداری در نوانخانه ها، دوركردن آنان از معرض دید مردم
۳- نگهداری معلولان در شبانه روزی ها براساس نوع معلولیت «خدمات مؤسسه ای»
۴- تشویق و حمایت معلولین در جهت زندگی در كنار خانواده و جامعه «خدمات تلفیقی»
۵- خودشكوفایی- حمایت از آنان در جهت دستیابی به نهایت توانایی های خود.
حذف و طرد معلولان جامعه
همان طور كه بیان شد نگرش افراد جامعه نسبت به معلولان در تعیین نحوه برخورد با آنان مؤثر بوده، بنابراین عواملی همچون عقاید خرافی، نژادپرستی و ترس از مواجه شدن با مشكل معلولیت بعضی از افراد یا جوامع را بر آن داشته كه به جای حمایت از معلولان به حذف و طرد آنان مبادرت نمایند.
نگهداری در نوانخانه ها، دوركردن آنان از معرض دید مردم
اولین نوانخانه در اوایل قرن شانزدهم در اروپا ایجاد گردید. هدف از ایجاد آن، كمك به اقشار آسیب پذیر من جمله معلولان بود كه در شرایط بد اقتصادی می زیستند. در آن دوران مؤسسات خیریه توانایی حمایت از این گروه را نداشتند بنابراین نوانخانه ها با سرمایه دولت ایجاد شد تا اینكه جایگزین مراكز خیریه گردد. اگرچه نوانخانه ها گامی در جهت بهبود وضع معلولان بود، ولی از آنجا كه ارتباط آنان را با جامعه قطع می نمود مورد قبول جوامع روبه پیشرفت قرار نگرفت.گسترش دموكراسی، تأمین اجتماعی، رویكرد علمی و انسانی در ارتباط با مسایل فقر، ساختار نوانخانه ها را در كشورهای اروپایی و آمریكا در اواسط قرن نوزدهم دستخوش تغییر و تحول نموده و تا آنجا پیش رفت كه به برچیدن آن انجامید.نگهداری معلولان در شبانه روزی ها براساس معلولیت «خدمات مؤسسه ای»همان طور كه بیان شد اداره وضعیت معلولان به شكل نوانخانه ها به علت وضعیت رقت بار آنان مورد پذیرش جامعه نبود، بنابراین با توسعه و رشد علوم اجتماعی، انسانی و پزشكی، نگهداری گروهی آنها مطرود و جای خود را به نگهداری براساس نوع معلولیت (ناشنوایان ، نابینایان، معلولین جسمی و حركتی و غیره) مطرح گردید.با سپری شدن زمان شرایط زندگی برای معلولان مناسب تر شد و آنان با خارج شدن از مراكز نگهداری فرصت ارتباط و زندگی كردن در كنار افراد عادی را پیدا كردند. اگرچه رویكرد خدمات مؤسسه ای در كشورهای پیشرفته تبدیل به خدمات تلفیق شده ولی رویكرد غالب كشورهای در حال توسعه همان خدمات مؤسسه ای م ی باشد.
تشویق و حمایت معلولان در جهت زندگی در كنار خانواده و جامعه «خدمات تلفیقی»
روند تكاملی خدمات به سمت تلفیقی ثمره تغییرات تدریجی پاره ای عوامل از جمله موارد زیر می باشد:
- نوآوری در خدمات پزشكی
- كمبود امكانات و منابع مالی و هزینه های هنگفت روش های بازتوانی در مؤسسات
- فقدان كارآیی لازم سایر راه حل های ارائه شده توان بخشی
- عكس العمل میلیون ها نفر علیه نگرش های حمایتی و سلطه جویانه
- گسترش مشاركت معلولین و خانواده های آنها در امور مربوط به افراد معلول
پس از جنگ جهانی دوم، میلیونها سرباز مجروح و معلول به خانه های خود بازگشتند و به زندگی عادی اجتماعی و خانوادگی ملحق شدند. تعدادی بیمارستان و مراكز شبانه روزی برای ارائه خدمات توان بخشی و كمك به معلولین دایر شد اما چون تفكر نگهداری تمامی معلولین در مؤسسات عملی به نظر نمی رسید، رویكرد تلفیقی و بازگشت به زندگی اجتماعی، به عنوان راه حل اصولی مطرح گردید. از طرفی دهه ۱۹۵۰ آغاز تحولی بزرگ در علم روانپزشكی است، ساخت داروهای جدید در زمینه درمان بیماران ذهنی و روانی، زمینه ترخیص بسیاری از بیماران و مراقبت از آنان را در جامعه فراهم نمود.عواملی همچون آموزش افراد معلول برای بازتوانی، نهضت عادی سازی خدمات معلولین و... به مؤسسه زادیی كمك نمودند. در این دوره نقش توان بخشی از رویكرد كلینیكی و درمانی صرف به آموزش خانواده و معلول معطوف گردید.خودشكوفایی-حمایت از آنان در جهت دستیابی به نهایت توانایی های خود
خود شكوفایی به این معناست كه هر فرد معلول بتواند از عهده برآوردن نیازهای خود برآید و با دستیابی به یك نقش مثبت در زندگی اجتماعی، به صورتی مستقل، محترمانه و با كرامت زندگی كند. در واقع این هدف می تواند آرمان توان بخشی باشد. در گذشته فرض بر این بود كه با ارضای نیازهای مادی و فیزیولوژیك كه از طرق خدمات توان بخشی سنتی مهیا می شد، افراد معلول به نهایت خواسته های خود دست خواهند یافت. در حالی كه این تصور بسیار سطحی است و انسان دارای نیازهای دیگر است كه باید ارضاء شوند از جمله برخورداری از احترام و شأن اجتماعی، عزت نفس و... خود شكوفایی، در بالاترین مرتبه سلسله نیازهای آدمی قرار دارد.اگر در پی دستیابی معلول به عزت نفس باشیم و انتظار ایفای نقش فعال در جامعه و خانواده از او داشته باشیم، ناگزیر از فراهم ساختن امكانات، وسایل و فرصت هایی خواهیم بود.
تاریخچه توان بخشی در جهان
از بدو خلقت بشر، بیماری همواره همراه او بوده است، كه تلاش های درمانی زیادی را به دنبال داشته است. این دوره تاریخ را، پزشكی درمانی(Curative Medicne) نامیده اند. پس از كشف میكروب ها، باكتری ها و... توجه به علل اكثر بیماری های عفونی و كشف میكروب های مختلف و توجه به موضوع واكسن ها و مصونیت های حاصله در اثر واكنش های گوناگون، بسیاری از بیماری ها مثل، آبله، وبا، طاعون و امثال آنها درمان یا ریشه كن گردید. این دوره را دوره پیشگیری(Pteventive Medicne) نامیدند.تا چند قرن، جهان همین دو دوره را می شناخت، پس از جنگ جهانی اول و فراگیری فلج اطفال در آمریكا، به علت مواجه شدن ممالك دنیا بخصوص اروپا و آمریكا با تعداد زیادی معلول، دانشمندان و متخصصان را بر آن داشت كه فكری برای این عده زیاد معلولین بكنند. تا آنان را به زندگی امیدوار كرده، از نیروی انسانی نهفته در فرد معلول به نفع جامعه و خود او استفاده نمایند.پیشرو این علم در آمریكا، پزشكی به نام ادوارد راسك بوده، كه اولین مركز توان بخشی را در بیمارستان بل ویو(Bell View) نیویورك تأسیس كرد. بدین ترتیب دوره جدیدی در پزشكی به نام توان بخشی پزشكی آغاز گردید.
تاریخچه توان بخشی در ایران
توان بخشی در كشور ما متكی بر قانونی است كه در سال ،۱۳۴۷ مورد تصویب و تأیید مسئولین قانونگذاری وقت، قرار گرفته است و دولت مكلف شد جهت تجدید فعالیت و حرفه آموزی و تقویت روحی كسانی كه به علت نقص عضو و یا از دست دادن بخشی از توانایی خود قادر به انجام كار نیستند، انجمنی به نام انجمن توان بخشی، وابسته به وزارت كار و امور اجتماعی ایجاد نماید. پس از تشكیل وزارت رفاه اجتماعی سابق انجمن توان بخشی از وزارت كار و امور اجتماعی جدا شد و زیر نظر وزارتخانه مذكور ولی مستقل و بر مبنای اساسنامه تصویبی خود فعالیت می نمود تا این كه در سال ،۱۳۵۵ با انحلال وزارت رفاه اجتماعی، انجمن توان بخشی زیر نظر وزارت بهداری و بهزیستی قرار گرفت و تا اوایل سال ۱۳۵۸ زیر نظر وزارتخانه مذكور به وظایف محوله اقدام می نمود. در اوایل سال ،۱۳۵۸ با تشكیل سازمان بهزیستی كشور، انجمن توان بخشی از وزارت بهداری جدا و در سازمان بهزیستی كشور ادغام گردید كه به صورت یك حوزه معاونت توان بخشی در سازمان مزبور فعالیت می نماید.تاریخچه توان بخشی حرفه ای در ایران همزمان با مصوبات در برنامه پنجم عمرانی كشور در سال ۱۳۴۷ در قالب انجمن توان بخش آغاز شد. برخی وظایف این انجمن در ارتباط برای آشنایی خوانندگان ارایه می گردد:
- فراهم آوردن امكانات لازم جهت درمان، تجدید فعالیت و آموزش حرف و مشاغل مناسب برای معلولان، هماهنگ ساختن كلیه فعالیت هایی كه در جهت تأمین رفاه و اشتغال معلولان انجام می گیرد.
- هدایت معلولین و كمك به آنها در جهت ایجاد شركت های تعاونی تولید و فراهم نمودن زمینه های لازم فعالیت این شركت ها.
- تأسیس مراكز توان بخشی به منظور درمان، آموزش حرفه ای و آماده كردن معلولان برای بازگشت به فعالیت اجتماعی.
اما تاریخچه توان بخشی حرفه ای در سطح بین المللی در ۲۲ ژوئن ۱۹۵۵ در كنفرانس بین المللی كار به اتفاق آرا توان بخشی حرفه ای معلولین را مورد تصویب قرار داد. در اصول این توصیه نامه بین المللی كار راجع به توان بخشی حرفه ای آمده است كه:
- برای اشخاص باید فرصتی برابر با افراد ناتوان در نظر گرفته شود تا شغلی متناسب با توانایی كه دارند احراز نمایند.
- به اشخاص ناتوان باید فرصت داده شود به شغلی مناسب تر و كارفرمایی كه فرد انتخاب می كنند دست یابند.
- باید به توانایی ها و ظرفیت شغلی اشخاص ناتوان تاكید و توجه شود و نه به توانایی آنان تعاریف و مفاهیمتوان بخشی: مفهوم اصلی واژه توان بخشی، بازگردانیدن توانایی ها، حفظ شان و منزلت فرد معلول و تعیین جایگاه قانونی اوست. اما توان بخشی اصطلاحی عبارت است از فرآیندی متشكل از اقدامات هدفمند در جهت قادرسازی شخص معلول، به منظور دست یابی به سطح نهایی توانایی و عملكرد جسمی، حسی، ذهنی، روانی، اجتماعی و حفظ این توانایی ها.تعریف سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۶۹: توان بخشی مجموعه ای از خدمات و اقدامات هماهنگ پزشكی، اجتماعی، آموزشی و حرفه ای در جهت آموزش و بازتوانی فرد معلول، به منظور ارتقاء سطح كارآیی او در بالاترین حد ممكن می باشد.تعریف سازمان جهانی معلولین در سال ۱۹۸۱: برابرسازی فرصت ها، فرآیندی است كه طی آن سیستم های عمومی جامعه، از جمله محیط فیزیكی، مسكن، حمل و نقل، خدمات بهداشتی و اجتماعی فرصت های آموزش و اشتغال، امكانات فرهنگی و اجتماعی مانند امكانات ورزشی و تفریحات سالم، برای تمام افراد، قابل دستیابی و استفاده می شود.تعریف توان بخشی حرفه ای: براساس تعریف سازمان بین المللی كار، توان بخشی حرفه ای فرآیندی از خدمات مستمر و هماهنگ توان بخشی است كه در ابعاد ارزشیابی و راهنمایی حرفه ای آموزش حرفه ای، كاریابی و اشتغال در جهت قادرسازی فرد معلول برای دستیابی و ابقاء در شغل مناسب ارایه می شود.
مراحل توان بخشی حرفه ای
الف) ارزشیابی و راهنمایی حرفه ای عبارت است از بررسی چگونگی استفاده از حداكثر توانایی جسمی و ذهنی افراد معلول برای آموزش حرفه ای، به صورتی كه علایق فرد معلول در نظر گرفته شود و در عین حال، بر سلامتی و معلولیت وی خللی وارد نشده و میزان بازدهی او نسبت به افراد غیرمعلول در همان حرفه، كاهش نداشته باشد.راهنمایی حرفه ای انتخاب حرفه مناسب را با توجه به ویژگی های فرد معلول و فرصت های آموزشی موجود در جامعه را برای معلولان مهیا می كند. برای انجام این كار اصولی باید در نظر گرفته شود كه به برخی از آنان اشاره می شود:
- مصاحبه یا مشاوره حرفه ای تا حصول نتیجه مطلوب
- بررسی سوابق شغلی فرد معلول
- بررسی سوابق علمی، آموزش، تجربی و آموزش های علمی قبل از معلولیت
- انجام معاینات پزشكی به طور دقیق
- انجام آزمون های مناسب برای تعیین ظرفیت و آمادگی فرد معلول
- جمع آوری اطلاعات شخصی و خانوادگی فرد معلول
- جمع آوری اطلاعات مربوط به فرصت های شغلی و امكانات اقتصادی
ب) آموزش حرفه ای:
آموزش فنی و حرفه ای، باید به گونه ای برای معلولین طراحی شود كه به اشتغال فرد معلول منجر گردد. برای آموزش فنی و حرفه ای، شیوه های مختلفی متداول است یكی از آنان روش تلفیقی است.برای انجام آموزش به روش تلفیقی چند نكته باید در نظر گرفته شود:
- كلیه امكانات و فضای آموزش متناسب با شرایط معلول منطبق باشد.
- مربی آموزش از مهارت های ارتباط با فرد معلول و از صبر و شكیبایی برخوردار باشد
- كارآموزان هم دوره معلول كاملاً توجیه شوند تا برخورد مناسب و همكاری لازم داشته باشند.
ج) كاریابی و اشتغال:
با توجه به ارزشیابی در مرحله اول بعضی از معلولان برای احراز شغل دچار مشكل می شود. با این وجود موفقیت كاریاب به چند اصل عمده بستگی دارد. وضعیت بازار كار، مناسب بودن كیفیت و كمیت آموزش فرد معلول، خصوصیات فردی و عملی كاریاب از جهت توان ایجاد رابطه، آگاهی از وضعیت بازار كار، آشنایی با معلولیت ها، میزان نفوذ كاریاب در جامعه، تأمین امنیت حقوق كارفرمایان، استفاده از تسهیلات قانونی در جهت آموزش و اشتغال معلولان و نوع و شدت معلولیت.
د) پیگیری:
قرار گرفتن در محیط های جدید شغلی كه مستلزم گسترش روابط اجتماعی، تعامل و ارتباط متقابل بین همكاران، آشنایی با نظم و مقررات اداری است تا مدتی برای افراد معلول دشوار است. حضور در محیط كار می تواند عامل حمایت كننده ای برای معلول تلقی شود. كاریاب، هنگام آموزش فنی و حرفه ای معلول را تحت نظارت دارد و نقاط قوت و ضعف او را در انجام حرفه می شناسد. او باید كارفرما را با مسایل معلول آشنا كند و مطمئن شود كه معلول در همان رشته ای كه آموزش دیده كار می كند و امور دیگری كه احتمال دارد تأثیر منفی بر معلولیت داشته باشد، به او محول نمی شود. كارفرما و كارگر معلول اگر در مواجهه با مشكلاتی كه ویژه مراحل اولیه شروع كار است، نتوانند به توافق برسند، باید تشویق شوند كه قبل از هر گونه تصمیمی، كاریاب را در جریان امر قرار دهند و با همكاری او برای رفع مشكلات اقدام نمایند. احتمال دارد شخص معلول در ارتباط با سایر كارگران دچار اشكال شود، یكی از وظایف كاریاب تصحیح این ارتباطات است.
سیدامیر میرخندان
منبع : روزنامه همشهری