دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا
درآمدی بر فلسفه ویتگنشتاین

لودویگ ویتگنشتاین در سال ۱۸۸۹ در وین زاده شد. پس از ترک مدرسه در سن ۱۷ سالگی برای تحصیل در رشته مهندسی به برلین رفت. در سال ۱۹۰۸ عازم انگلستان شد و پس از چند ماه به عنوان دانشجوی پژوهشگر در بخش مهندسی دانشگاه منچستر نامنویسی کرد. پژوهش او در مورد علم هوانوردی بود. در ۱۹۱۲ در کالج ترینتی کیمبریج برای تحصیل در اصول ریاضی و منطق زیر نظر برتراند راسل پذیرفته شد. زمان جنگ در ارتش اتریش خدمت کرد. نگارش رسالهی منطقی- فلسفی را در ۱۹۱۸ تمام کرد. متن آلمانی آن اثر در سال ۱۹۲۱ در سالنامهی فلسفه ی طبیعی او ستوالد چاپ شد. و در سال ۱۹۲۲ این کتاب در انگلستان با ترجمهی انگلیسی در مقابل متن آلمانی انتشار یافت. تنها اثر فلسفی دیگری که در زمان حیاتش چاپ کرد، یک مقاله بود. ویتگنشتاین آثار فلسفی عظیم دیگری نیز دارد که هنوز پس از مرگش به چاپ میرسند. در بین سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۶ او در مدرسههای روستایی در اتریش تدریس کرد. بحثهای او با فلاسفهی حلقه ی وین در ۱۹۲۷ آغاز شد. در سال ۱۹۲۹ به کیمبریج بازگشت، و به عضویت کالج ترینیتی درآمد. در ۱۹۳۹ به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه کیمبریج برگزیده شد. زمان جنگ در بیمارستان لندن دربان شد و بعدا در یک آزمایشگاه داروسازی نیوکاسل کار کرد. او کرسی استادی خود را در کیمبریج در سال ۱۹۴۷ رها کرد و در ۱۹۵۱ در گذشت.
در تقسیماتی که برای فلسفه قائلند میتوان به دو حوزهی فلسفهی اروپای قارهای و فلسفهی تحلیلی زبان اشاره کرد. مدعیان فلسفهی تحلیلی زبان بر این عقیدهاند که تا قبل از آنان مطالعهی اندیشه و عقاید بدون در نظر گرفتن نقش میانجی زبان صورت میگرفت. در آغاز قرن بیستم فلاسفهای چون راسل و مور تلقی دیگری از فلسفه را آغاز کردند که خاستگاه اصلی آن کیمبریج بود. در سال ۱۹۲۱ ویتگنشتاین که یکی از شاگردان راسل بود دست به تألیف رسالهی منطقی -فلسفی یا تراکتاتوس زد که در آن ملاحظات فلسفی راسل کاملاً مشهود است. این کتاب که در رابطه با نظریهی مطرح در اتمیسم منطقی راسل بود کاملاً تحت تأثیر مبانی منطق ریاضی بود. اثر بعدی ویتگنشتاین کتاب پژوهشها یا تحقیقات فلسفی بود که دو سال بعد از مرگ وی در سال ۱۹۵۳ منتشر شد و در بردارندهی مطالبی بود که از نبوغ سرشار وی خبر میداد. او بیش از ۲۵ سال از عمر خود را روی این کتاب صرف کرد هر چند بین کار اول (رسالهی منطقی – فلسفی) و پژوهشهای فلسفی ارتباط ظریفی وجود دارد ولی به خاطر استفاده از زبان معمولی و روزمره در کتاب پژوهشها میتوان آن را درک تازهای در زمینهی اندیشههای فلسفی به حساب آورد. کتاب پژوهشها اگر چه به زبان معمولی و عادی نوشته شده ولی مضمون آن بسیار چند لایه و غامض است. پژوهشها به سرعت و در زمانی کمتر از یک دهه با اقبال خوانندگان متون فلسفی رو به رو شد و به یُمن فعالیت پیگیر پیروان ویتگنشتاین آئین استواری با تکیه بر مباحث آن آغاز شد که ما امروز آن را به نام فلسفهی زبان معمولی یا مکتب آکسفورد میشناسیم. در هر دو کتاب هدف او درک ساختار و حدود زبان و چگونگی روش مطالعهی آن بود. وی بر این بود که با این روش مرز کلام معنیدار را از بیمعنی کشف کند. وی همچنین دین و اخلاق را در فراسوی حدود زبان جای میداد زیرا آنچه را که میتوان گفت دین و اخلاق بر نمیتابیدند. ویتگنشتاین قائل به زبان خصوصی نبود زیرا معتقد بود که چنان زبانی نمیتواند واجد شرایطی باشد که هر زبانی باید احراز کند یعنی میبایستی در حدود یا در یک بازی زبانی شرکت داشته باشد تا قابل درک باشد. در آموزههای ویتگنشتاین بین دورهی نخست فکری او یعنی در کتاب رسالهی منطقی-فلسفی و دورهی دوم یعنی کتاب پژوهشهای فلسفی دو تغییر اصلی وجود دارد. نخست این که وی این عقیده را که ساختار واقعیت ساختار زبان را تعیین میکند کنار گذاشت. وی گفت قضیه برعکس است زبان ما نظر ما را دربارهی واقعیت تعیین میکند زیرا ما اشیاء را بواسطه آن میبینیم. در واقع او آن نوع عینیتگراییای را که مرکز آن انسان بود را توهمی بیش نمیدانست.
به نظر راسل کتاب پژوهشها بر خلاف رساله تحقیقاتی سطحی درباره زبان است و به هیچ وجه با تحقیقات مربوط به منطق و شناخت و واقعیت که وظیفه خاص فلسفه است ارتباطی ندارد. وی کتاب پژوهشها را گیج کننده و بیارزش میدانست و تا پایان عمر با آن مخالفت ورزید. تغییر اصلی دوم در نظریه زبان ویتگنشتاین این است که وی در رساله استدلال میکند که زبانها ساختار منطقی واحدی دارند که لزوماً در ظاهر تشخیص داده نمیشود امًا میتوان با تجزیه و تحلیل فلسفی آن را آشکار کرد به نظر او اختلاف میان اشکال زبانی فقط تغییرات ظاهری و سطحی شکلی واحد است که منطق آن را آشکار میکند. وی در دورهی دوم فعالیت فلسفی خود به نظری کاملاً مخالف رسید. به نظر او تنوع اشکال زبانی واقعاً ساختار عمیق زبان را آشکار میکند و این به هیچ وجه با آنچه او در آغاز پنداشته یکسان نبود. ویتگنشتاین در پژوهشها میگفت: «صور متفاوت زبان ماهیت مشترک ندارند یا دست کم اگر داشته باشند آن چنان ناچیز است که ارتباط میان آن اشکال متفاوت را تبیین نمیکند. پیوند صور مختلف زبان با یکدیگر بسیار ظریف و غلطانداز است درست مانند پیوند بازیها با یکدیگر، یا چهرههای اعضای یک خانواده که به یکدیگر مربوط هستند)). نقد زبان ویتگنشتاین همانند نقد کانت در مورد اندیشه بود. ویتگنشتاین معتقد بود که فلاسفه غالباً از سر بیغفلتی در فراسوی نوعی بیمعنایی سرگردانند که در ظاهر به نظر میرسد افکار اصیلی را بیان میکنند اما در حقیقت چنین کاری نمیکنند. عموم فلاسفه به دنبال نقطه اتکا ارشمیدسی هستند (۱) تا با آن بتوانند طرز تلقی انسان از خودش را خارج از او بررسی کنند یکی از این نقطههای اتکا ارشمیدسی مابعدالطبیعه نظری است که کانت در مورد آن میگفت: یک بررسی انتقادی کامل درباره حوزه و حدود اندیشه بشری نشان خواهد داد که نظامهای مابعدالطبیعه نظری بیپایه و اساساند در حقیقت نظرکانت در مورد دستگاه شناخت امر واقع است یعنی پدیدهها و سلسله علت و معلولی آن که ناظر به این امر است. کانت میگفت شناخت امور مابعدالطبیعه باید از شناخت امور تجربی تفکیک گردد والا دچار تناقض خواهیم شد این دستگاه شناخت برای ویتگنشتاین زبان بود. ویتگنشتاین اعتقاد داشت که متعالی انگاری دین و اخلاق پایان یافته و نوعی طبیعتگرایی زبان جایگزین آن شده است. دین و اخلاق وجوه مختلف حیات و اندیشهی انسانی هستند و چون خارج از خود بنیانی ندارند (نقطه ارشمیدسی) توجیه آنها فقط با توصیف دقیق زبانی که در آن بیان میشوند و جایگاهی که در زندگی ما دارند میسر است. خط ظریفی که این دو فیلسوف را به هم مرتبط میکند انگار تحصلگرایی در مورد اثبات دین و اخلاق است که کانت آن را خارج از سلسلهی علت و معلولی میدید و ویتگنشتاین آن را در حوزه زبان ممکن میدانست. ویتگنشتاین میخواست حدود مطلق زبان را طراحی کند دقیقاً همانطور که کانت میخواست حدود مطلق اندیشه را ارائه دهد. کتاب رساله که بر همان سبک و سیاق راسل و فرگه بود برای رسیدن به حکمهای ضروری و قضایای بنیادین تألیف شد. حکمهای ضروری احکامی هستند که مقدم بر تجربه میباشند یا به اصطلاح کانت هر حقیقت ماتقدم را فرا میگیرد. مثلاً این که ماه کوچکتر از زمین است قضیهای امکانی است و برای اثبات آن نیاز به تجربه است لیکن این حقیقت، ماتقدم یا ضروری است که ماه کوچکتر یا بزرگتر از زمین است یا نیست و آن را میتوان پیشاپیش گفت. حدود زبان مانند حدود فکر ضروری فرض شده است بنابراین بر اساس مفهوم وسیع منطق ویتگنشتاین، این منطق است که حدودشان را پیریزی میکند. بدین طریق تحقیقات او دربارهی بنیانهای منطق متضمن بررسی حدود زبان شد. خطوط اصلی دستگاه رساله منطقی – فلسفی که شباهت ویژهای با خرد ناب کانت دارد همه از این اصل ناشی میشوند که حدود اندیشه و حدود زبان صرفاً رویدادهای امکانی نیستند بلکه به ضرورت در جایی قرار دارند بنابراین دقیقاً همان طور که کانت معتقد بود که اندیشه در فرا سوی مرزی که او طرح کرده باز میایستد، ویتگنشتاین معتقد بود که زبان درست روی مرزی که او نشان داده متوقف میگردد و این که فراسوی آن مرز فقط سکوت میتواند باشد. مرز کانت شناخت واقعی را محصور کرده بود و مرز ویتگنشتاین مرز گفتمان را تعیین میکند به هر حال با وجود نزدیکهایی که میتوان آن را دید انتقادی دو فیلسوف داشت اختلاف وسیعی میان این دو دستگاه فکری وجود دارد که همانطور که اشاره شد عبارت است از این که نقد غیرمستقیم ویتگنشتاین از فکر به میانجیگری زبان است.
امّا قضایای بنیادین طبقهای از قضایا راجع به امور واقع است که منطقاً مستقل از یکدیگرند یعنی صحت و سقم یک قضیهی بنیادین بر صحت یا سقم قضیهی بنیادین دیگر دلالت نمیکند بنابراین وظیفه نخست ویتگنشتاین این است که با روش قیاسی از نظریه معناداری ثابت کند که تمام قضایای ناظر به امور واقع بدون استثنا مرکب از قضایای بنیادینی هستند که منطقاً از یکدیگر مستقل هستند. او برای دفاع و تبیین نظریه معناداری بر دو اصل x و y متوسل میشود. X میگوید هر قضیه راجع به امر واقع دارای معنی مشخصی است. y میگوید راهی که در آن هر قضیهای این معنی را بدست میآورد تصویری است که تقریباً میتوان درباره ارتباط این دو قضیه گفت؛ که x مسئله را تجزیه میکند و y آن را حل میکند. بنابراین x و y مربوط به بازنمایی اشیاء هستند. حال آیا اشیائی که بازنمایی میشوند باید قبلاً وجود داشته باشند؟ این مشکلی دوجانبه است چون اگر لازم نباشد که اشیاء قبلاً وجود داشته باشند روشن نیست که چگونه میتوانند تصویر شوند. در جانب دیگر مشکل این است که ممکن است قضیهی y را داشته باشیم که حاوی کلمهای باشد که تصویر شیئی است که وجود ندارد. مع الوصف جمله معنیدار است (مثلاً یک اختراع). بنابر این قضیه ناظر به امور واقع، معنای دقیق خود را فقط به خاطر کلماتش بدست میآورد که یا اشیاء موجود را تصویر میکنند یا قابل تجزیه و تحلیل به قضایایی هستند که اشیاء موجود را تصویر میکنند. اصل دیگری که برای رسیدن به قضایای بنیادین مورد استفاده ویتگنشتاین قرار گرفت اصل z بود. z قضیهای است که میگوید هر موقع دو قضیه منطقاً به یکدیگر مربوط باشند درون یکی از آن دو، یا درون هر دو نوعی ترکیب منطقی وجود دارد که با تجزیه و تحلیل میتوان آن را گشود. مثلاً قضایای p و ~p (نقیضش) منطقاً با یکدیگر ناسازگارند و بنابراین دست کم یکی از آن دو باید نوعی ترکیب منطقی داشته باشد تا ناسازگاری روشن شود. در این مورد هر چه قدر هم تبیین ضرورت منطقی مشکل باشد بدیهی است که (~p) قضیه ثانوی است. اکنون از توصیف اوّلیه قضایای بنیادین ویتگنشتاین چنین بر میآید که اگر p بنیادین باشد (~p) نمیتواند بنیادین باشد. لازم به یادآوری است که اصل x از آن فرگه و z از آن راسل و y که اصطلاحاً نظریه تصویری قضایا نامیده میشود از عقاید خاص ویتگنشتاین بود.
تفکری که در رساله ارائه میشد نوعی جوهرگرایی در مورد زبان بود که ابزار آن صغری و کبری و قیاس بود. تا قبل از ویتگنشتاین یعنی تبیین رساله، اتفاق نظر فلاسفه زبان بر آن بود که میتوان بدون توجه به شکلهای ظاهری زبان با تجزیه و تحلیل به بنیانهای مشترک در همه زبانها دست یافت امّا ویتگنشتاین در کار دوم خود اعلام کرد که دیگر نیازی به x و y و z ندارد زیرا آنها تزهایی هستند دربارهی جوهرگرایی و جوهرگرایی خود نمونهای از تفکر مابعدالطبیعی است چون به نظر فلاسفه انتقادی، صفت اختصاصی کلی مابعدالطبیعه چنان است که ارتباط با ماده خود را از دست میدهد. در روش جدید (پژوهشها) روی کرد او به زبان تجربی بود. البته در روش جدید او به فراسوی زبان رفت و مواضع خود را در مورد مسائل مابعدالطبیعه اظهار داشت؛ نقطه نظر او این بود که گفتن نمیتواند دلیل وجودی چیزی باشد و مسائل مابعدالطبیعه از آن زمره هستند که فقط میتوان آن را نشان داد. حرکت جدید او در دو جهت متمرکز بود یکی قطع نظر از مسائل علمی برای تبیین مابعدالطبیعه (علیت) و دیگری نشان دادنِ چیزی که در تراکتاتوس نمیتوان به آن رسید و باید آن را در فراسوی مرزهای زبان برد (مابعدالطبیعه). سخن ویتگنشتاین در کتاب پژوهشها این بود که تصور عامل مشترک برای کاربردهای گوناگون زبان پیش فرض غلطی است. این پیش فرض به جوهرگرائی زبان مربوط بود که فرض را بر این میگذاشت که عامل مشترک شامل تنوعها نمیشود و از این رو او به تحقیق دربارهی اختلافها پرداخت ویتگنشتاین تحقیقات کهن و بلندمرتبه گذشته را ترک کرد و به چیزی کاملاً متفاوت یعنی به تحقیق دربارهی زبان که تجربی، پیش پا افتاده و حتی ساده بود پرداخت. حمله او به جوهرگرایی سرانجام به این عقیده رهنمون شد که اگرچه تجزیه و تحلیل همیشه در پی ارائه تعریف است امّا فرض این که همیشه معنا را میتوان در تعریف گنجاند خطاست به هر حال ویتگنشتاین در پژوهشها این ادعا را که فلسفه جستاری در دستگاه عینی ضرورتهای مطلق است رها کرد و با وجود این به این نتیجه که فلسفه باید نوعی علم باشد هم نرسید او معتقد بود که روش درست در فلسفه جمعآوری حقایق دربارهی زبان است ولی نه بخاطر اینکه حقایق ذاتاً جالباند و یا به منظور پرداختن نوعی نظریه علمی مانند نظریه ساختار دستوری مشترک تمام زبانها درباره آن حقایق باشد بلکه این حقایق باید جمعآوری شوند زیرا به چیزی فراسوی خود دلالت دارند.
نکته مهمی که باید در پژوهشها مورد امعان نظر واقع شود این است که ویتگنشتاین از نوعی درهم و برهمی زبان یاد میکند که علت آن را افکار و عقاید نظریهپردازان و فلاسفه میداند که هنگام تدقیق و تحدید یک مسئله مسائل دیگر را از نظر دور داشته و واژهها را از جایگاه بازی زبانی خاص خود به جایگاهی که مناسب آن بازی نیست کشانیدهاند او فلسفهاش را مانند معالجه بیماری میداند و تأکید میکند که فقط این درهم و برهمیها است که فلسفهاش را ضروری میسازد حالا آیا با قرار گرفتن هر گفتمان در جای خود یعنی در صورتی از بازیهای زبانی بشر دیگر به فلسفه نیازی خواهد داشت حال با توجه به این سؤال حساس لازم است که در مورد بازیهای زبانی بیشتر توضیح داده شود.
بازیهای زبانی (Language Games) کاربرد واژهها در تعاملات زندگی اجتماعی است این تعاملات وجوه مختلفی دارد که میتوان به قراردادها، گزارشها، و تمامی گفتمان اجتماعی انسان که دارای بستر و وابسته به هدفی هستند اشاره کرد. به عقیده ویتگنشتاین خطا و اشتباه بزرگ فلاسفه مدرن تأکید بر اشکال بیان به جای تأکید بر کاربرد آنها در جریان زندگی و فعالیت روزمره است. بسیاری از مسائل و معضلات فلسفی ناشی از قضاوت درباره حرکات موجود در یک بازی بر اساس قواعد و مقررات بازی دیگر است. مثلاً هنگامی که بنّایی به وردست خود میگوید :((نیمه)) این کلمه اشاره به این امر دارد که یک نیمه آجر به من بده این واژه نیمه خاص این بازی یا صورت است کاربرد واژگان دیگر نیز به همین صورت است که باید موقعیت و کاربرد آنها را مدنظر داشت والا دچار بدفهمی شده و با یک وسیله (واژه) بازی نامناسب و نامربوطی انجام میدهیم که باعث سردرگمی و همان چیزی که ویتگنشتاین حکایتگری موهوم مینامد خواهیم شد اگر دقت کنیم میبینیم که اینجا هم حرکتی وجود دارد به سوی آن ذرهگرایی در زبان تراکتاتوس ولی در بستر تجربی آن.
حمید حیاتی
پانوشت:
۱) ارشمیدس میگفت اگر بتواند نقطهای را در فضا پیدا کند که به مثابه نقطهی اتکایی برای اهرمی که به اندازه کافی بزرگ است، باشد میتواند همه جهان را حرکت دهد.
مأخذ:
۱) با تشکر و تقدیر از جناب آقای نصراله زنگویی مترجم کتاب ویتگنشتاین نوشته دیوید پیرس.
۲) پژوهشهای فلسفی ترجمه آقای فریدون فاطمی.
۳) در باب یقین لورویک ویتگنشتاین ترجمه آقای مالک حسینی.
۴) تاریخ فلسفه کاپلستون جلد ۶، ترجمه اقایان اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر.
۵)فلسفه تحلیلی در قرن بیستم نوشته ی اورام استرول ترجمه ی اقای فریدون فاطمی
پانوشت:
۱) ارشمیدس میگفت اگر بتواند نقطهای را در فضا پیدا کند که به مثابه نقطهی اتکایی برای اهرمی که به اندازه کافی بزرگ است، باشد میتواند همه جهان را حرکت دهد.
مأخذ:
۱) با تشکر و تقدیر از جناب آقای نصراله زنگویی مترجم کتاب ویتگنشتاین نوشته دیوید پیرس.
۲) پژوهشهای فلسفی ترجمه آقای فریدون فاطمی.
۳) در باب یقین لورویک ویتگنشتاین ترجمه آقای مالک حسینی.
۴) تاریخ فلسفه کاپلستون جلد ۶، ترجمه اقایان اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر.
۵)فلسفه تحلیلی در قرن بیستم نوشته ی اورام استرول ترجمه ی اقای فریدون فاطمی
منبع : فلسفه تاریخ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست