دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مجله ویستا
کاهش نرخ بهره، مطلوب بانکها نیست

▪ وام و تسهیلات بحثی است که فقط مربوط به ایران نمیباشد. در تمام کشورهای دنیا استفاده از امکانات سپردههای مردم جهت سرمایهگذاری صنعتی مرسوم میباشد. با به جریان انداختن این امکانات یک حرکت اقتصادی و شکلی از تولید اتفاق افتاده که در نتیجه آن سود قابل توجهی بدست میآید و میتواند برای کارآفرینان صنعتی رغبت ایجاد کند.
در کمتر کشوری، سرمایه واحدهائی که به عنوان تولید کننده، ارائه دهنده خدمات یا هر نوع بنگاه اقتصادی شروع به فعالیت میکنند و تماماً توسط سرمایهگذار تأمین میشود. برای مثال حتی در بانکهای ایران نیز چند درصد از سرمایه وجود، آورده است و چند درصد سرمایههای مردم میباشد.
پس پذیرفته نیست که چشمانمان را به روی کمکهای اقتصادی ببندیم و از هیچ وامی استفاده نکنیم. باید به دنبال علت بود که چرا برخی از صنعتگران از خیر دریافت وام و استفاده از تسهیلات میگذرند. در هیچ جای دنیا، تولیدکنندگان تمام کار با سرمایه شخصی تجارت انجام نمیدهند.
اساساً یکی از محورهای اساسی توسعه، سیستم بانکداری و پولی هر کشور است که جریانهای نقدینگی را از سوی مردم و بنگاههای اقتصادی به سمت تولید و خدمات هدایت میکنند. به جریان افتادن پول، الزامی، اجباری و حتمی است. براساس بحثهای اولیه و ابتدائی اقتصاد کلان هر جامعهای که خواهان افزایش نرخ سرمایهگذاری است باید نرخ بهره را کاهش دهد.
طبیعی است وقتی فرآیند اقتصادی انجام میشود، نیازمند سرمایهگذاری است. میتوان سرمایه را با هزینه کمتر در اختیار افراد قرار داد، بدین ترتیب رغبت برای سرمایهگذاری بیشتر میشود. اگرچه تمام عوامل در وام، تسهیلات و پائین بودن نرخ بهره خلاصه نمیشود. آینده اقتصادی کشور، دوران اقتصادی که در آن قرار داریم، تغییرات سطح تکنولوژی آن صنعت خاص و انتظاراتی که افراد از سود دارند از دیگر عوامل مهمی هستند که روی سطح سرمایهگذاری بسیار مؤثر میباشند.
افزایش نرخ بهره در هر جامعهای باعث کاهش سرمایهگذاری در آن کشور میشود، زیرا مردم ترجیح میدهند بهجای مشکلات مربوط به دریافت وام و... از بهرههای بانکی استفاده کنند. اما این مسأله بههیچعنوان بهصورت بلند مدت پاسخگو نیست. در سیستمهای اقتصادی باز، شاهد زنده این گفته هستیم که میتوان به سود یک درصدی بانکهای ژاپن، سود کمتر از ۵ درصد اروپا و سود حدود ۳-۲ درصدی آمریکا اشاره داشت. البته تصمیم ندارم میان پائین بودن نرخ بهره و صنعتی بودن کشورها ارتباط مستقیم و همبستگی آماری ایجاد کنم زیرا این عمل چندان قابل اتکاء نیست.
با توجه به اینکه در اروپا نرخ بهره کمتر از ۵ درصد، آمریکا کمتر از ۳ درصد و ژاپن کمتر از ۲ درصد میباشد، طبیعی است اگر انتظار افزایش سرمایهگذاری را داریم میبایست بسیاری از عوامل را اصلاح کنیم، و البته یکی از این موارد نرخ بهره است.
● سرمایه بهچه دلایلی برای تولید کننده ضروری است؟
▪ در موارد مختلف میتوان از سرمایه استفاده کرد که یکی از آنها میتواند بهمنظور ایجاد و احداث یک بنگاه اقتصادی (در قالب وامهای احداث) باشد. در این حوزه اهش نرخ بهره که با آن مواجه هستیم، هیچ اثری به روی این عامل نداشته و ندارد. بیشتر از ۹۰ درصد وامهای بانکهای که به پروژههای صنعتی اختصاص مییابند، از سهمیه بازسازی و نوسازی نساجی صنایع و یا از سهمیه بازسازی و نوسازی نساجی صنایع و یا از سهمیه صندوق ذخیره ارزی تأمین میشود که هر دوی آنها با توجه به این که وام بهصورت ارزی ارائه میشود نرخ بهره آن حدود ۵-۴ درصد میباشد. کاهش سود بانکی عموماً نقش قابل توجهی بر وضعیت سرمایه در گردش و نقدینگی شرکتها دارد.
امری که معضل بسیاری از شرکتهای ما میباشد بحث نقدینگی است. این بحث در یکسال و نیم گذشته شاید یکی از اهرمهای بسیار توانمند برای اعمال فشار به روی تولیدکنندگان بوده است.
بخش عمدهای از قیمت تمام شده کالاهای تولیدی بهخصوص در بخش نساجی، مواد اولیه مربوطه است. مواد اولیهای که ما در صنعت نساجی مصرف میکنیم عمدتاً الیاف، رنگ و مواد شیمیائی میباشد. در تمام اقتصادهای باز دنیا مرسوم است که واحدهای تولیدکننده مواد اولیه (مبادی اولیه زنجیره تولید در صنعت نساجی) برای کسب سهم خوبی از بازار، یکسری امتیازات از قبیل تسهیلات پرداخت دراز مدت را به تولید کنندگان ارائه میدهند.
فروش اقساطی، استفاده از یوزانس ۳ ماهه، ۶ ماهه و گاه یک ساله به واحدهای تولید کننده زنجیره تأمین نساجی کمک میکند تا از مراحل ابتدائی تولید مانند ریسندگی تا مراحل نهائی مانند تولید پوشاک بتوانند یک فرجه زمانی داشته تا مواد اولیه را به محصول تبدیل کرده و بعد از فروش محصول منابع مالی حاصله را به مجموعه باز گردانند.
از لحظهای که تولید کننده، اقدام به خرید پنبه میکند تا زمانی که محصول نهائی بهصورت پوشاک به فروش میرسد و پول در اختیار تولید کننده قرار میگیرد، یک فاصله زمانی وجود دارد. اگر فرض کنیم تولید ما به صورت مداوم ادامه داشته یک روند ثابتی از کشش سرمایه وجود دارد و باید بهطور مداوم پول به سیستم تزریق شود به امید آنکه پس از فرآیند فروش، منابع مالی جایگزین شوند. (با فرض اینکه فروش نقدی انجام پذیرد)
در حال حاضر فروش در بازار ایران بهدلیل مشکلات اقتصادی ۶ ماهه، ۷ ماهه و حتی یکساله و بهصورت اعتباری صورت میگیرد، لذا بسیاری از واحدهای نساجی جهت تولید، دچار مشکل نقدینگی میباشند بنابراین موضوعی که میتواند برای تولید کننده بسیار مفید واقع شود، استفاده از تسهیلات خرید اعتباری مواد اولیه است.
لاکن در چند سال گذشته بهدلیل تحریمها و مسائل سیاسی این بحث رو به تقلیل و کاهش یافته و میتوان گفت در برخی از حوزهها عملاً به صفر رسیده، در نتیجه بخش عمدهای از نقدینگی مورد نیاز کارخانجات از دستشان خارج شده. بنابراین یکی از مکانیزمهای جبران این امر میتواند در اختیار گذاشتن وام با بهره مناسب باشد.
مدعی این هستیم که میخواهیم صنایع کشور (بهطور عام) و صنعت نساجی (بهطور خاص) با دنیا رقابت کند تولیدکنندگان کشورهای همسایه مانند ترکیه و پاکستان امکان خرید مواد اولیه با یوزانس یک ساله دارند. یعنی پنبه را از ازبکستان خریداری کرده و یکسال بعد پول آن را میپردازند و بابت این یکسال کمتر از ۸ درصد بههر میپردازند آن تعلق میگیرد.
الیاف ویسکوز، پلیاستر و آکرلیک را میتوانند از شرق آسیا خریداری کرده و با بهرههای کمتر، مبلغ آن را بعد از یکسال بازپرداخت نمایند. اما در ایران کارخانجات را از این امکان محروماند و گفته میشود وام کم به هر به تولیدکنندگان تعلق میگیرد. غافل از این که کم بهره ما دو برابر بهره سایر کشورها است!!
● چند درصد از شبکه بانکی ما حاضرند وام را به آسانی در اختیار تولید کننده قرار دهند؟
▪ وجود مشکلات عدیده و بروکراسیهای متعدد بر سر راه دریافت وام به اندازهای است که باعث میشود بسیاری از تولیدکنندگان و صنعتگران نساجی، عطای دریافت وام را به لقایش ببخشند. از سوی دیگر متأسفانه بدنه شبکه بانکی کشور نه دولتی و نه خصوصی است. به گفته سیستم بانکداری کشور مبالغ موجود در بانکها سرمایه ملت است و هرجا که لازم بدانند قوانین و مقرراتی را قرار میدهند که صنعتگران را محدود میکند.
بیش از ۵۰ درصد سرمایه سیستم بانکی کشور ما را سپردههای قرضالحسنه مردم تشکیل میدهد. یعنی سپردههائی که به آن سود تعلق نمیگیرد. با فرض اینکه خوشبینانه فکر کنیم قرار است همین مقدار از سرمایهشان را بهصورت وام تکلیفی به تولیدکنندگان ارائه گردد. طبق نظام جدید باید ۱۳-۱۲ درصد بهره بابت این وام دریافت کنند. با عنایت به هزینه جوایز و تبلیغات سپردههای قرضالحسنه که ۲ درصد است.
اگر سؤال شود دلیل وجود حجم وسیع بروکراسی چیست، پاسخ میدهند: این پول متعلق به مردم است و سپردههای قرضالحسنه افراد جامعه میباشد و ما نمیتوانیم با آن ریسک کنیم. بانک امانتدار مردم است و باید بتوانیم بهعنوان کارگزار آنان دقت نماییم حقی ضایع نشود.
البته این استدلال قابل قبول است اما سئوال اینجاست سیستم بانکی، وامی را که با ۲ درصد یا بیشتر به تولید کننده ارائه میدهد و به ازاء آن سند مل و وثیقههای سنگین دریافت میکند، به فردی که حساب قرضالحسنه در بانک دارد، سالیانه ۱۲ درصد (پس از کسر هزینههای تبلیغاتی) جایزه داده و طبق یک محاسبه خوش بینانه، ۱۰ درصد منافع در این میان به بانک تعلق میگیرد و کسی مدعی حق صاحبان حسابهای قرضالحسنه نیست...
در چارچوب یک بازار آزاد اقتصادی، تولیدکنندگان مواداولیه مورد نیاز خود را توسط واسطهها با نرخ بهره قابل و بسیار پائینتر از نرخ فعلی بهره ما تأمین میکنند که در حال حاضر این امکانات از تولید کنندگان کشور گرفته شده و آنان را دچار محدودیت ساخته است.
بهنظر من کاهش نرخ بهره بانکی اعطاء تسهیلات را نه تنها سادهتر نکرده بلکه دشوارتر هم ساخته است. این مسأله، دغدغه فعلی رئیسجمهور هم میباشد بهطوری که ایشان، بارها گلایه اصلی خود را از سیستم بانک اعلام کردهاند.
● آیا نرخ بهره اعلام شده از سوی بانک مرکزی (۱۲ درصد) نرخ واقعی است یا بانکها به اسامی مختلف از جمله کارمزد و... مبالغ بیشتری را دریافت میکنند؟
▪ بهطور مستقیم با این مسأله برخورد نداشتهام اما قطعاً آنچه بهعنوان آئیننامه ابلاغ میشود باید مبنا قرار گیرد. منتها یک نکته قطعی است، بحث پائین آوردن نرخ بهره بانکی مطلوب سیستم بانکی ما نیست و در برابر وام دادن مقاومت میکنند. اگر سیستم بانکی استاندارد باشد و خدمات صحیح ارائه نماید هزینههای آن باید بهگونهای باشد که به تولید کننده آسیبی وارد نسازد.
در ژاپن با یک درصد بهره، کل هزینههای بانکی ژاپن تأمین میشود. در گام اول، کاهش نرخ بهره مطلوب بهنظر میرسد و در حال حاضر زمزمههائی مبنی بر تک رقمی شدن نرخ بهره شنیده میشود که عملکردی بسیار عالی بهنظر میرسد منتها باز این مسأله بخشیزا تمام موضوع است نه تنها آن یعنی همه چیز را باید باهم دید تا بهصورت یکپارچه حل شود.
● مشکلاتی که جهت تأمین نقدینگی و سرمایه در گردش واحدهای تولیدی وجود دارد، چیست؟ آیا بانکها این روند را تسهیل میکنند؟
▪ مشکل این است که در زنجیره تأمین مواد، تولید محصول و فروش آن، نیازمند نقدینگی هستیم. بازگشت این پول از جریان مشتری به زنجیره تأمین با تأخیر صورت میپذیرد و در تمام دنیا این نکته مصداق دارد. تأمین نقدینگی به سرمایه نیاز دارد و هزینه آن بر عهده شبکه پولی کشور است که بتواند پول ارزان قیمت در اختیار تولید کننده بگذارد تا برای تولید مقرون به صرفه باشد.
نکته مسلم این است که عملاً تولید باید به اتکاء سیستم بانکی صورت بگیرد و بهترین همکار و شریک سیستم بانکی برای استفاده و بهرهگیری از سرمایه تولید است نه چیز دیگر.
منبع : ماهنامه نساجی امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست