دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
چرخش بزرگ در بازار جهانی نفت
![چرخش بزرگ در بازار جهانی نفت](/mag/i/2/6burg.jpg)
سقوط پنجاه و دودرصدی بهای نفت در مدت زمانی چنین کوتاه یکی از پیامدهای بحران مالی پردامنهای است که در واپسین ماههای سال ۲۰۰۷ میلادی به تدریج اقتصاد ایالات متحده آمریکا را در بر گرفت و در سال ۲۰۰۸، اروپا و بخشی از آسیا را در خود فرو برد.
«شوک» و «ضد شوک»
شماری از کشورهای عضو «اوپک» که طی دو سال گذشته، پا به پای روند رو به رشد بهای نفت، هزینههای ارزی خود را بالا بردند و وابستگی خود را به دلارهای نفتی شدت بخشیدند، از دگرگون شدن ناگهانی بازار جهانی طلای سیاه به هراس افتادهاند و نشست اضطراری جمعه آینده، زیر فشار آنها برگزار خواهد شد.
فروریزی بهای نفت در سه ماه گذشته، که مسوولان ارشد کشورهای صادرکننده از جمله ایران را شگفتزده کرده، پدیدهای بیسابقه نیست. تاریخ صنعت نفت از آغاز پیدایش آن در نیمه دوم قرن نوزدهم تا امروز، سرگذشت فراز و نشیبهایی است که در آخرین دهههای قرن بیستم از آنها با اصطلاح «شوک» و «ضد شوک» نفتی یاد میشود.
«شوک» یا «تکانه» نفتی به معنای اوجگیری ناگهانی و چشمگیر بهای نفت و «ضد شوک» یا «ضد تکانه» بر حرکت معکوس این کالا اطلاق میشود. بهای هر بشکه نفت به دلار امروز (یا دلار ثابت)، که در پی دو «شوک» ۱۹۷۳ و ۱۹۷۹ میلادی تا مرز نود دلار پیش رفته بود، با «ضد شوک» سالهای ۱۹۸۰ به زیر بیست و پنج دلار سقوط کرد. در سالهای ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹، در بحبوحه بحران اقتصادی آسیا، بهای هر بشکه نفت به دلار ثابت به زیر ۱۸ دلار کاهش یافت و ضربهای سنگین بر اقتصادهای تکمحصولی نفتی از جمله ایران وارد آورد.
شماری از کشورهای نفتخیز، با درس آموختن از این تجربهها، به صندوقهای ذخیره ارزی روی آوردند، با این هدف که در دوران رونق بازار طلای سیاه، مازاد درآمد نفتی خود را به منظور استفاده در روزگار سختیها، کنار بگذارند.
شمار دیگری از همان کشورها، به ویژه ایران، طی دو سه سال گذشته یکبار دیگر اوجگیری بهای نفت را غیر قابل بازگشت دانستند، دلارهای حاصل از صدور این کالا را بیملاحظه هزینه کردند، بر شدت اعتیاد خود به رانت نفتی افزودند و اصلاحات ضروری برای خروج از اقتصاد تکمحصولی را پشت گوش انداختند. امروز که بازار نفت دگرگون شده و «ضد شوک» تازهای را تجربه میکند، جای خالی دههامیلیارد مازاد درآمد ارزی که به هرز رفتند، بیش از همیشه به چشم میخورد.
● عرضه و تقاضا
متغیرهای تاثیرگذار بر بهای نفت در کوتاه مدت کاملا شناخته شدهاند. نفت، بیش از هر چیز، یک ماده اولیه است و بهای آن طبعا زیر تاثیر عرضه و تقاضا بالا و پایین میرود. با شتاب گرفتن رشد اقتصادی در کشورهای پیشرفته مصرفکننده نفت و نیز افزایش نیاز قدرتهای نوظهور اقتصادی به ویژه چین و هند، تقاضای نفت و به تبع آن بهای این کالا بالا میرود. همین متغیر اساسی، طی چند سال گذشته، مهمترین عامل تاثیرگذار بر رونق بازار نفت بود.
رشد نسبتا بالای تولید ناخالص داخلی در آمریکا، بخش مهمیاز اروپا و شمار زیادی از کشورهای در حال توسعه به ویژه دو غول جمعیتی جهان، بازار رو به گسترشی را برای کشورهای صادرکننده نفت به وجود آورد.
از این دیدگاه، تردیدی نیست که مهمترین مخالفان غرب، از جمله محمود احمدی نژاد و هوگو چاوز، از رونق اقتصادی در آمریکا و اروپا سود میبرند. در عوض رکود کنونی و شاید هم رشد منفی اقتصادی در اروپا و آمریکا و تاثیر منفی آن بر دیگر کشورها، به دلیل پایین آوردن تقاضای نفت، دشمنان سوگند خورده واشنگتن را نیز با کمبود رانت حاصل از فروش نفت روبهرو میکند.
عرضه و تقاضا مهمترین متغیر تاثیرگذارنده بر بهای نفت است، ولی تنها متغیر نیست. رویدادهای ژئوپلتیک، به ویژه در کانونهای مهم انرژی از جمله خاورمیانه، با دامن زدن به تنش و ترس از آینده، به رونق گرفتن بازار نفت دامن میزند. رویدادهای طبیعی، از جمله بروز توفان و در خطر قرار گرفتن پلتفرمها و پایانههای نفتی، و نیز گمانهزنی معاملهگران در بازارهای بینالمللی، بهای طلای سیاه را طبعا بالا و پایین میبرد.
در ورای این عوامل، نقش سازمان «اوپک» را به عنوان یک کارتل تاثیرگذار بر بازار جهانی نفت، نباید نادیدهگرفت. فلسفه وجودی این کارتل آن است که در صورت کاهش تقاضا و خطر فروریزی بهای نفت، سقف تولید اعضای خود را پایین بیاورد و با کاهش عرضه، راه را بر سقوط بازار نفت ببندد.
با توجه به سقوط ۵۲درصدی بهای نفت در سه ماه گذشته، «باز»های «اوپک» کاهش قابل ملاحظه سقف تولید سازمان را پیشنهاد میکنند. به گفته محمد علی خطیبی، نماینده ایران در «اوپک»، احتمال دارد این سازمان در نشست روز جمعه خود سقف تولید اعضای خود را یک تا سهمیلیون بشکه در روز کاهش دهد.
آیا این ابتکار خواهد توانست رونق را به بازار جهانی نفت باز گرداند؟ تاریخ سی سال گذشته به رهبران «اوپک» آموخته است که باید با احتیاط فراوان از سلاح کاهش عرضه برای بالا بردن بهای نفت، استفاده کرد. در شرایط بحرانی کنونی، اوجگیری بازار نفت میتواند به رکود اقتصادی در آمریکا و اروپا دامن بزند و در نهایت، تقاضای این کالا را از سطح کنونی آن نیز پایینتر بیاورد.
به علاوه بعید به نظر میرسد که «کبوتر»های «اوپک» برای یک زورآزمایی بزرگ با مصرفکنندگان غربی، شور و شوق زیادی از خود نشان دهند. تردیدی نیست که در چند روز آینده، در رابطه با نشست اضطراری «اوپک» در بیست و چهارم اکتبر، چانهزنیهای درونی بر سر کاهش احتمالی سقف تولید میان اعضای این سازمان افزایش خواهد یافت.
● دلهره دائمی
در شرایط کنونی که بحران از بخش مالی به «اقتصاد واقعی» سرایت کرده، چشمانداز اقتصادهای آمریکا، اروپا و ژاپن، دستکم تا نیمه سال ۲۰۰۹ میلادی تیره به نظر میرسد و پیشبینیهای سازمانهای بینالمللی به ویژه صندوق بینالمللی پول، نیز از رکود و حتی رشد منفی در بعضی از کشورهای عضو «گروه هفت» خبر میدهد.
در اقتصادهای نوظهور به ویژه چین و هند، بنا به همان پیشبینیها، رشد اقتصادی از میانگین چند سال گذشته کمتر است، هر چند که همچنان در سطوح نسبتا بالایی ادامه خواهد یافت. در مجموع، اگر تنها تقاضای نفت را در رابطه با فعالیت اقتصادی در سراسر جهان در نظر بگیریم، بهای این کالا همچون دیگر مواد اولیه طی ماههای آینده در وضعیت چندان درخشانی نخواهد بود.
با این حال در دراز مدت، عواملی چند زمینه اوجگیری دوباره بهای نفت را فراهم میآورند. پیشبینیهای کنونی نشان میدهند که احتمال کشف منابع تازهای که سهلالوصول و غنی باشند، روز به روز کمتر میشود. از هم اکنون شرکتهای بزرگ نفتی به منابعی روی آوردهاند که بهرهبرداری از آنها تنها با نفت بشکهای بالاتر از هشتاد دلار امکانپذیر است. همچنین شماری از بررسیهای علمی نشان میدهند که تولید نفت جهان، تا سال ۲۰۲۰ میلادی در سطح ۹۵ تا ۱۰۰میلیون بشکه در روز در جا خواهد زد و امکان افزایش باز هم بیشتر آن وجود ندارد. در شرایطی که قدرتهای تازهای در عرصه اقتصاد ظهور خواهند کرد و به نفت بیشتری نیاز خواهند داشت، بهای این کالا رو به افزایش خواهد گذاشت.
البته متغیرهای غیرقابل پیشبینی میتوانند همه این فرضیات را بر هم بزنند. به کار گرفته شدن تکنولوژیهای تازه در کشف و بهرهبرداری منابع، ابداع روشهای جدید برای صرفهجویی در مصرف انرژی، زایش انرژیهای جانشین و غیره، همه و همه میتوانند محاسبات کنونی را تغییر داده و سناریوهای تازهای را رقم بزنند.
با توجه به نوسانهای بزرگ بهای نفت در کوتاه مدت و عوامل ناشناختهای که بر تحولات آتی آن در میان مدت و دراز مدت سنگینی میکنند، وابسته شدن یک اقتصاد ملی به این کالا به معنای قبول تکانهای دائمی، زیستن در دلهره و بنا کردن آینده بر شنهای مواج است. این وضعیتی است که در ایران به وجود آمده و رهایی از آن به یک تحول بنیادی در عرصههای سیاسی و اقتصادی نیاز دارد.
به تاخیر افتادن این تحول، اعتیاد کشور را به دلارهای نفتی به گونهای بیسابقه شدت بخشیده و در شرایط کنونی، با توجه به چرخش بزرگ در بازار طلای سیاه، ایران چارهای ندارد جز چشم دوختن به تصمیمهای «اوپک» تا مگر با کاهش عرضه نفت، تزریق روزافزون این ماده مخدر در شریانهای اقتصادیاش همچنان ادامه یابد.
فریدون خاوند
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست