دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
امام صادق(ع) و نهضت عظیم علوی
امام صادق(ع) در سن ۳۱ سالگی، پس از شهادت امام باقر(۷ ذیحجهٔ الحرام ۱۱۴ ق) از سوی خداوند به امامت امت و جانشینی پیامبر برگزیده شد و به مدت ۳۴ سال رهبریش به طول انجامید و سرانجام در سن ۶۵ سالگی به وسیله زهر منصور دوانیقی در ۲۵ شوال ۱۴۸ ق به شهادت رسید. پیشوای ششم شیعیان، حضرت ابوعبدالله جعفر بنمحمد صادق علیه السلام، در سپیده دم روز دوشنبه، ۱۷ ربیعالاول سال ۸۳ ق۱ در مدینهٔ الرسول از دامان پاك ـ امّ فروه ـ بانوی بزرگ۲ از خاندانی شرافتمند، دختر قاسم بنمحمد بنابیبكر از فقهای هفتگانه مدینه، پا به عرصه وجود نهاد. معروفترین لقب آن بزرگوار "صادق" است كه به علت متمایز شدن از جعفر كذّاب ـ برادر امام حسن عسكری علیه السلام ـ انتخاب شده است. صدوق المحدّثین ابنبابویه قمی در این باره به سند خویش از پیامبر اكرم روایت كرده است كه: "هنگامی كه فرزندم جعفر بنمحمد بن علی بنالحسین به دنیا آمد، او را "صادق" بنامید. زیرا در نسل او همنامش به وجود خواهد آمد كه بدون حق ادّعای امامت خواهد كرد و او نزد خدا، جعفر كذّاب است." امام سجاد علیه السلام پس از نقل این گفتار پیامبر گریست و فرمود: گویا میبینم جعفر كذاب را كه خلیفه بناحق زمان خویش را بر جستجوی امام پنهان و بر حق (امام مهدی علیه السلام) برانگیخته است.۳
مدّت زندگی و امامت حضرت
امام صادق(ع) در سن ۳۱ سالگی، پس از شهادت امام باقر(۷ ذیحجهٔ الحرام ۱۱۴ ق) از سوی خداوند به امامت امت و جانشینی پیامبر برگزیده شد و به مدت ۳۴ سال رهبریش به طول انجامید و سرانجام در سن ۶۵ سالگی به وسیله زهر منصور دوانیقی در ۲۵ شوال ۱۴۸ ق به شهادت رسید. طبرسی در مشكوهٔ الانوار مینویسد: یكی از اصحاب آن حضرت در مرض وفاتش بر آن جناب وارد شد، دید آن حضرت بیش از اندازه لاغر و ضعیف شده است. پس به گریه درآمد، حضرت فرمود: برای چه گریه میكنی؟ گفت: گریه نكنم، با آنكه شما را به این حال میبینم؟ حضرت فرمود: چنین مكن، همانا مؤمن چنان است كه هر چه عارض او شود خیر اوست و اگر اعضایش بریده شود یا مغرب و مشرق را مالك شود، برایش خیر است. ابوهریره عجلی ـ از شعرای اهلبیت ـ به هنگام تشییع پیكر پاك امام صادق چنین سرود:
اتدرون ما ذا تحملون الی الثری
بثیرا ثوی من رأس علیاء شاهق
غداه حتی الحاثون فوق ضریحه
ترابا و اولی كان فوق المفارق۴
نقش امام در زدودن انحراف از چهره دین
پس از آنكه مسیر خلافت اسلامی از راه مستقیم خود منحرف گردید و خاندان پاك پیامبر منزوی و خانهنشین شدند، بیان احكام دین نااهلان و كژاندیشان بیافتاد و چهره نورانی اسلام را زنگار جهل و گمراهی و سیاهی انحرافات و بدعتها پوشانید و مردم به جز اندكی بدعت را به جای سنّت صحیح انگاشتند. با شهادت امام مجتبی و حضرت سیدالشهدا و زینالعابدین علیهم السلام میرفت تا چراغ هدایت یكسره خاموش گردد اما اختلافات سیاسی و كشمكشهای بنیامیه و بنیالعباس نسیم رحمتی بود كه یكباره وزیدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق ـ علیهما السلام ـ با استفاده از موقعیت به دست آمده به ترسیم چهره روشن آیین پرداختند و با بیان اخبار و احادیث فراوان انحرافات را پیراستند و مردم را از گمراهی نجات بخشودند. به گونهای كه مسلمانان و به ویژه شیعه امامیه در فكر و عقیده بر این دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد كرده، بخش عمدهای از دانش اهلبیت به وسیله آنان گسترش یافت.امام صادق با گسترش حوزه علمی خویش دین را زنده كرد و جانی تازه در كالبد بیرمق دین دمید.شیخ مفید ـ علیه الرحمهٔ ـ مینویسد: "آنقدر مردمان از دانش حضرت نقل كردهاند كه به تمام شهرها منتشر گشته و كران تا كران جهان را فرا گرفته است و از احدی از علمای اهلبیت این مقدار احادیث نقل نشده، به اندازهای كه از آن جناب نقل شده است. اصحاب حدیث، راویان آن جناب را با اختلاف آراء و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزار تن رسیده و آنقدر نشانههای آشكار بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دلها را روشن كرده و زبان مخالفین را از ایراد شبه لال گردانده است.۵ سید مؤمن شیلنجی شافعی میگوید: "مناقب آن حضرت بسیار است، تا آنجا كه شمارشگر حساب ناتوان است. از آن جناب عدهای از بزرگان اهل سنت چون یحیی بنسعید، ابن جریح، مالك بنانس، سفیان ثوری، سفیان بنعینیه، ابو ایوب سجستانی نقل حدیث كردهاند.۶ محمد بنحسن شیبانی و ابویزید طیفور سقا و ابراهیم بن ادهم و مالك بندینار نیز از خدمتگزاران حضرت بودهاند.۷ جاحظ و ابنحجر میثمی مكی به دانشاندوزی ابوحنیفه نزد امام صادق(ع) تصریح كردهاند.۸و خود ابوحنیفه میگوید: من هرگز فقیهتر از جعفر بنمحمد ندیدهام و او حتما داناترین امت اسلامی است۹ حسن بنزیاد میگوید: از ابوحنیفه سؤال كردند: كه را دیدی كه از تمام مردم فقاهتش بیشتر باشد؟ گفت: جفعر بنمحمد. روزی منصور دوانیقی به من گفت: مردم توجه زیادی به جعفر بنمحمد پیدا كردهاند و سیل جمعیت به سوی او سرازیر شده است. پرسشهایی دشوار آماده كن و پاسخهایش را از جعفر بخواه تا از چشم مسلمانان بیافتد. من چهل مسأله دشوار مهیا ساختم ... هنگامی كه وارد مجلس منصور شدم، دیدم امام صادق در جانب راست وی نشسته است. سلام كرده و نشستم، آنگاه منصور به من گفت: پرسشهای خویش را بر ابوعبدالله عرضه كن. من سؤالات خود را میپرسیدم و حضرت در جواب میفرمود: در مورد این مسأله نظر شما چنین است و اهل مدینه چنان میگویند و فتوای خودش گاهی موافق ما بود و گاهی مخالف و یكیك را جواب داد. سپس در اشاره به مقام علمی امام صادق گفت: آگاهترین مردم كسی است كه به فتاوی و نظریات گوناگون دانشمندان احاطه داشته باشد.۱۰ مالك بنانس امام دیگر اهل سنت میگوید: "من بسیار نزد جعفر بنمحمد میرفتم. آن حضرت اهل شوخی بود و تبسم ملایمی همواره بر لبانش نقش میبست وقتی كه در حضورش نامی از پیامبر خدا برده میشد، رنگش به سبزی و سپس به زردی میگرایید آن حضرت را بیرون از سه حالت ندیدم. یا نماز میخواند و یا روزه بود و یا به خواندن قرآن میپرداخت. هرگز بدون وضو از پیامبر اكرم(ص) سخنی نقل نمیفرمود، سخنی كه سودی نداشت بر زبان نمیآورد. وی از آن دسته مردم بود كه ترس از خداوند سراسر وجودشان را فرا گرفته بود. حضرت كثیرالحدیث، خوش مجلس و پرفایده بود.هیچ گاه به خدمتش مشرف نشدم، جز آنكه بالش خود را برایم میگذاشت.۱۱ علمای بزرگ شیعه نیز همه از خوشهچینان خرمن فیض آن بزرگوارند. امام صادق خود میفرماید: ابان بنتغلب سی هزار حدیث از من روایت كرده است، پس آنها را از من روایت كنید.۱۲ محمد بنمسلم هم شانزده هزار حدیث از امام صادق نقل كرده است.۱۳ حسن بنعلی وشا میگوید: من در مسجد كوفه نهصد شیخ را دیدم كه همه میگفتند: جعفر بنمحمد برایم چنین گفت.۱۴اقدامات علمی و فرهنگی امام صادق
امام صادق(ع) در جهت گسترش اسلام اصیل و روشن ساختن حقایق مذهب چند كار ویژه انجام داد:
۱ ـ برخورد شدید باغُلات: كه در تكفیر و تكذیب عقاید ایشان و پرهیز دادن شیعیان از دوستی و همصحبتی و مجالست با آنان رخ مینماید.۱۵
۲ ـ تربیت روایان حدیث كه هر یك با فرا گرفتن هزاران حدیث در علومی همچون: تفسیر، فقه، تاریخ، مواعظ، اخلاق، كلام، طبّ و كیمیا سدّی در برابر انحرافات و بدعتها بودند. كسانی مانند: زرارهٔ بناعین، محمد بنمسلم، برید بنمعابوه عجلی، ابوبصیر لیث بن بختری مرادی، ابان بنتغلب، اسحق بن عمار، هشام بنحكم، مؤمن الطاق محمد بننعمان، هشام بنسالم، حمزه طیار، حریز بنعبدالله سجستانی، عبدالله بنابییعفور، حمران بناعین، بكیر بناعین، فضیل بنیسار نهدی و جابر بنیزید جعفی و جابر بن حیّان كوفی.
۳ ـ تربیت مبلّغان و مناظرهكنندگان كه اباطیل و انحرافات كلافی را پاسخ میدادند و شبهات را از چهره دین میزدودند كسانی چون: هشام بنحكم، هشام بنسالم، قیس الماصر، مؤمن الطاق محمد بننعمان و حمران بناعین. مناظرهای كه در پی میآید، نشانگر مهارت شاگردان آن حضرت در دانشهای گوناگون و موفقیت چشمگیر آن حضرت در حفظ كیان تشیع از هجوم مذاهب مختلف كلامی است. هشام بنسالم گوید: در محضر امام صادق بودیم كه مردی از شامیان وارد شد و به امر امام نشست. امام پرسید: چه میخواهی؟ گفت: به من خبر دادهاند كه شما داناترین مردم به پرسشهای آنان هستید، آمدهام با شما مباحثه كنم. امام فرمود: در باره چه چیز؟ گفت: در قرآن، در حروف مقطّعه و در سكون و رفع و نصب و جرّ آن. امام فرمود: ای حمران! به این مرد پاسخ گوی. مرد شامی گفت: من میخواهم با شما سخن گویم، نه یا حمران! امام فرمود: اگر بر او پیروز شدی، بر من پیروز شدهای. مرد شامی آنقدر از حمران پرسید تا خودش خسته شد و حمران پی در پی به او پاسخ میداد. امام(ع) فرمود: مرد شامی او را چگونه یافتی؟ گفت: مرد توانایی است و هر چه سؤال كردم، پاسخ داد. امام فرمود: حمران تو هم سؤالی از او كن. حمران پرسش كرد و مرد شامی در جواب فرو ماند. آنگاه خطاب به حضرت گفت: میخواهم با شما در علم نحو و ادبیات مناظره كنم. حضرت رو به ابان بن تغلب كرد و فرمود: با او بحث كن. ابان به سخنان او پاسخ داد و او را ناتوان ساخت. مرد شامی گفت: میخواهم با شما در علم فقه سخن گویم. امام(ع) به زرارهٔ بناعین فرمود: با او مناظره كن. زراره در مسائل فقهی او را عاجز كرد. این بار گفت: پیرامون علم كلام میخواهم بحث كنم. حضرت به مؤمن الطاق فرمود: با او مناظره كن. مؤمن الطاق محمد بننعمان احوال با او بحث كرد و مغلوبش ساخت. مرد شامی پیرامون استطاعت درخواست مناظره كرد. امام صادق به حمزهٔ بنمحمد طیّار فرمود: با او بحث كن. مرد شامی از مناظره با طیّار نیز درمانده شد. و به همین ترتیب در باره توحید و مسائل مربوط به آن مغلوب هشام شد. در باره امامت هشام بنحكم پیروز شد. امام صادق با مشاهده این وضعیت چنان خندید كه دندانهای مباركش آشكار شد. مرد شامی به امام عرض كرد: گویا خواستی به من بفهمانی كه در میان شیعیانت چنین مردمی هستند؟ حضرت فرمود: بلی. سپس مرد شامی به امامت حضرت اعتراف كرد و در جرگه شیعیان آن حضرت درآمد.۱۶
۴ ـ از دیگر اقدامات امام صادق(ع)، ایستادگی در برابر مذهب قیاس و اهل رأی كه آن روزها دامنگیر فقهای اهل سنت، به علت فقر روایی و عدم وجود جوامع حدیثی شده بود، است: زیرا منشأ پیدایش مذهب قیاس، مرام ابوحنیفه در عراق بود و شیعیان نیز در آنجا فراوان بودند و با سنّیان آمیختگی بسیار داشتند و لذا برخورد شیعیان و اصحاب رأی دور از انتظار نمیبود و از همین رهگذر بود كه امام(ع) با تمام قوا در صدد محو مبانی قیاس و استحسان برآمد. و گرنه معلوم نبود كه این مذهب غیر مستند به كتاب و حدیث چه ضررهایی را متوجه اسلام میساخت؟ جان كلام آنكه: امام صادق(ع) با پی افكندن انقلاب سترگ علمی، اسلام را از دستبرد منحرفان بازداشت و سیمای زیبای اسلام را در چهره تابناك مكتب تشیع جلوهگر ساخت و این مذهب از چنان ذخایر علمی برخوردار شد كه تنها پاسخگوی مشكلات فكری جوامع بشری ـ تا چه رسد به جوامع اسلامی ـ تا اعصار و قرون متمادی میباشد. احكام فقهی مذاهب اسلامی همه به وی برمیگردد.۱۷ جوامع حدیثی شیعه، آكنده از احادیث امام صادق است و هیچ تفسیری از تفاسیر امامیه از گفتار تفسیری آن حضرت خالی نیست. احادیث اخلاقی حضرت در كتاب "الاخلاق عند الامام الصادق"۱۸ و آراء فلسفی او در كتاب "فلسفهٔ الامام الصادق"۱۹ و نظرات فلكیی و هیوی ایشان در "الهیئهٔ و الاسلام"۲۰ و گفتارش در علم كیمیا در كتاب "الامام الصادق ملهم الكیمیا"۲۱ و فرمایشاتش در علم طبّ در "طبّ الامام الصادق"۲۲ و ادعیه در كتاب "الصحیفهٔ الصادقیهٔ"۲۳ و ادعیهٔ الامام الصادق۲۴ و شمار علم آموختگان و اصحاب و راویان آن حضرت در كتابهای "الفائق فی اصحاب الصادق"۲۵ و "اصحاب امام صادق"۲۶ و معرفی كتابهایی كه در باره آن بزرگوار نگاشته شده در "كتابشناسی امام صادق(ع)"۲۷ گرد آمده است.
پاورقیها:
۱ ـ مناقب ابنشهرآشوب، ج ۱، ص ۲۷۹.
۲ ـ منتهیالآمال، ج ۱، ص ۱۳۸. امام صادق در باره مادرش میفرمود: مادرم از جمله زنانی بود كه ایمان آورد و تقوا و پرهیزكاری اختیاركرد و احسان و نیكوكاری كرد و خداوند نیكوكاران را دوست دارد.
۳ ـ عللالشرایع؛ ص ۲۳۴ (باب ۱۶۹) و معانی الاخبار، ص ۶۵.
۴ ـ منتهی الآمال؛ ج ۲، ص ۱۷۶ ـ ۱۷۷.
۵ ـ ارشاد مفید؛ ص ۲۵۴.
۶ ـ منتهی الآمال؛ ج ۲، ص ۱۳۹.
۷ ـ همان كتاب.
۸ ـ رسائل الجاحظ؛ ص ۱۰۶ و الصواعق المحرقهٔ، ص ۱۲۰.
۹ ـ جامع المسانید؛ ص ۲۲۲ و الامام الصادق، ابوزهره، ص ۲۲۴.
۱۰ ـ منتهی الآمال؛ ۲/۱۴۰، الامام الصادق ـ محمد ابوزهره و ۲۷ و ۲۸.
۱۱ ـ الامام الصاق و المذاهب الاربعه؛ ج ۲، ص ۵۳، التوسل و الوسیلهٔ، ابنتمیمه، ص ۵۲.
۱۲ ـ رجال النجاشی؛ ج ۱، ص ۷۸ و ۷۹، معجم رجال الحدیث، ج ۱ (ش ۲۸).
۱۳ ـ رجال كشّی؛ ج ۱، ص ۳۸۶.
۱۴ ـ رجال نجاشی؛ ج ۱، ص ۱۳۸ و ۱۳۹.
۱۶ ـ بحارالانوار؛ ج ۴۷، ص ۴۰۸.
۱۵ ـ رجال كشّی؛ ج ۲، ص ۵۸۶.
۱۷ ـ شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید؛ ج ۱، ص ۶.
۱۸ ـ نوشته: شیخ محمد امینزینالدین.
۱۹ ـ نوشته: شیخ محمد جواد جزایری.
۲۴ ـ تألیف: شیخ محمد حسین مظفر.
۲۶ ـ نوشته: علی محدّثزاده.
۲۰ ـ تألیف: سید هبهٔ الدین شهرستانی.
۲۷ ـ نوشته: ناصرالدین انصاری.
۲۳ ـ تألیف: باقر شریف قرشی.
۲۵ ـ نوشته: عبدالحسین شبستری.
۲۲ ـ نوشته: شیخ محمد خلیلی.
۲۱ ـ نوشته: محمد یحیی هاشمی.
منبع:نشریه فرهنگ كوثر ، شماره ۱۲
نویسنده:ناصرالدین انصاری قمی
مدّت زندگی و امامت حضرت
امام صادق(ع) در سن ۳۱ سالگی، پس از شهادت امام باقر(۷ ذیحجهٔ الحرام ۱۱۴ ق) از سوی خداوند به امامت امت و جانشینی پیامبر برگزیده شد و به مدت ۳۴ سال رهبریش به طول انجامید و سرانجام در سن ۶۵ سالگی به وسیله زهر منصور دوانیقی در ۲۵ شوال ۱۴۸ ق به شهادت رسید. طبرسی در مشكوهٔ الانوار مینویسد: یكی از اصحاب آن حضرت در مرض وفاتش بر آن جناب وارد شد، دید آن حضرت بیش از اندازه لاغر و ضعیف شده است. پس به گریه درآمد، حضرت فرمود: برای چه گریه میكنی؟ گفت: گریه نكنم، با آنكه شما را به این حال میبینم؟ حضرت فرمود: چنین مكن، همانا مؤمن چنان است كه هر چه عارض او شود خیر اوست و اگر اعضایش بریده شود یا مغرب و مشرق را مالك شود، برایش خیر است. ابوهریره عجلی ـ از شعرای اهلبیت ـ به هنگام تشییع پیكر پاك امام صادق چنین سرود:
اتدرون ما ذا تحملون الی الثری
بثیرا ثوی من رأس علیاء شاهق
غداه حتی الحاثون فوق ضریحه
ترابا و اولی كان فوق المفارق۴
نقش امام در زدودن انحراف از چهره دین
پس از آنكه مسیر خلافت اسلامی از راه مستقیم خود منحرف گردید و خاندان پاك پیامبر منزوی و خانهنشین شدند، بیان احكام دین نااهلان و كژاندیشان بیافتاد و چهره نورانی اسلام را زنگار جهل و گمراهی و سیاهی انحرافات و بدعتها پوشانید و مردم به جز اندكی بدعت را به جای سنّت صحیح انگاشتند. با شهادت امام مجتبی و حضرت سیدالشهدا و زینالعابدین علیهم السلام میرفت تا چراغ هدایت یكسره خاموش گردد اما اختلافات سیاسی و كشمكشهای بنیامیه و بنیالعباس نسیم رحمتی بود كه یكباره وزیدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق ـ علیهما السلام ـ با استفاده از موقعیت به دست آمده به ترسیم چهره روشن آیین پرداختند و با بیان اخبار و احادیث فراوان انحرافات را پیراستند و مردم را از گمراهی نجات بخشودند. به گونهای كه مسلمانان و به ویژه شیعه امامیه در فكر و عقیده بر این دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد كرده، بخش عمدهای از دانش اهلبیت به وسیله آنان گسترش یافت.امام صادق با گسترش حوزه علمی خویش دین را زنده كرد و جانی تازه در كالبد بیرمق دین دمید.شیخ مفید ـ علیه الرحمهٔ ـ مینویسد: "آنقدر مردمان از دانش حضرت نقل كردهاند كه به تمام شهرها منتشر گشته و كران تا كران جهان را فرا گرفته است و از احدی از علمای اهلبیت این مقدار احادیث نقل نشده، به اندازهای كه از آن جناب نقل شده است. اصحاب حدیث، راویان آن جناب را با اختلاف آراء و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزار تن رسیده و آنقدر نشانههای آشكار بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دلها را روشن كرده و زبان مخالفین را از ایراد شبه لال گردانده است.۵ سید مؤمن شیلنجی شافعی میگوید: "مناقب آن حضرت بسیار است، تا آنجا كه شمارشگر حساب ناتوان است. از آن جناب عدهای از بزرگان اهل سنت چون یحیی بنسعید، ابن جریح، مالك بنانس، سفیان ثوری، سفیان بنعینیه، ابو ایوب سجستانی نقل حدیث كردهاند.۶ محمد بنحسن شیبانی و ابویزید طیفور سقا و ابراهیم بن ادهم و مالك بندینار نیز از خدمتگزاران حضرت بودهاند.۷ جاحظ و ابنحجر میثمی مكی به دانشاندوزی ابوحنیفه نزد امام صادق(ع) تصریح كردهاند.۸و خود ابوحنیفه میگوید: من هرگز فقیهتر از جعفر بنمحمد ندیدهام و او حتما داناترین امت اسلامی است۹ حسن بنزیاد میگوید: از ابوحنیفه سؤال كردند: كه را دیدی كه از تمام مردم فقاهتش بیشتر باشد؟ گفت: جفعر بنمحمد. روزی منصور دوانیقی به من گفت: مردم توجه زیادی به جعفر بنمحمد پیدا كردهاند و سیل جمعیت به سوی او سرازیر شده است. پرسشهایی دشوار آماده كن و پاسخهایش را از جعفر بخواه تا از چشم مسلمانان بیافتد. من چهل مسأله دشوار مهیا ساختم ... هنگامی كه وارد مجلس منصور شدم، دیدم امام صادق در جانب راست وی نشسته است. سلام كرده و نشستم، آنگاه منصور به من گفت: پرسشهای خویش را بر ابوعبدالله عرضه كن. من سؤالات خود را میپرسیدم و حضرت در جواب میفرمود: در مورد این مسأله نظر شما چنین است و اهل مدینه چنان میگویند و فتوای خودش گاهی موافق ما بود و گاهی مخالف و یكیك را جواب داد. سپس در اشاره به مقام علمی امام صادق گفت: آگاهترین مردم كسی است كه به فتاوی و نظریات گوناگون دانشمندان احاطه داشته باشد.۱۰ مالك بنانس امام دیگر اهل سنت میگوید: "من بسیار نزد جعفر بنمحمد میرفتم. آن حضرت اهل شوخی بود و تبسم ملایمی همواره بر لبانش نقش میبست وقتی كه در حضورش نامی از پیامبر خدا برده میشد، رنگش به سبزی و سپس به زردی میگرایید آن حضرت را بیرون از سه حالت ندیدم. یا نماز میخواند و یا روزه بود و یا به خواندن قرآن میپرداخت. هرگز بدون وضو از پیامبر اكرم(ص) سخنی نقل نمیفرمود، سخنی كه سودی نداشت بر زبان نمیآورد. وی از آن دسته مردم بود كه ترس از خداوند سراسر وجودشان را فرا گرفته بود. حضرت كثیرالحدیث، خوش مجلس و پرفایده بود.هیچ گاه به خدمتش مشرف نشدم، جز آنكه بالش خود را برایم میگذاشت.۱۱ علمای بزرگ شیعه نیز همه از خوشهچینان خرمن فیض آن بزرگوارند. امام صادق خود میفرماید: ابان بنتغلب سی هزار حدیث از من روایت كرده است، پس آنها را از من روایت كنید.۱۲ محمد بنمسلم هم شانزده هزار حدیث از امام صادق نقل كرده است.۱۳ حسن بنعلی وشا میگوید: من در مسجد كوفه نهصد شیخ را دیدم كه همه میگفتند: جعفر بنمحمد برایم چنین گفت.۱۴اقدامات علمی و فرهنگی امام صادق
امام صادق(ع) در جهت گسترش اسلام اصیل و روشن ساختن حقایق مذهب چند كار ویژه انجام داد:
۱ ـ برخورد شدید باغُلات: كه در تكفیر و تكذیب عقاید ایشان و پرهیز دادن شیعیان از دوستی و همصحبتی و مجالست با آنان رخ مینماید.۱۵
۲ ـ تربیت روایان حدیث كه هر یك با فرا گرفتن هزاران حدیث در علومی همچون: تفسیر، فقه، تاریخ، مواعظ، اخلاق، كلام، طبّ و كیمیا سدّی در برابر انحرافات و بدعتها بودند. كسانی مانند: زرارهٔ بناعین، محمد بنمسلم، برید بنمعابوه عجلی، ابوبصیر لیث بن بختری مرادی، ابان بنتغلب، اسحق بن عمار، هشام بنحكم، مؤمن الطاق محمد بننعمان، هشام بنسالم، حمزه طیار، حریز بنعبدالله سجستانی، عبدالله بنابییعفور، حمران بناعین، بكیر بناعین، فضیل بنیسار نهدی و جابر بنیزید جعفی و جابر بن حیّان كوفی.
۳ ـ تربیت مبلّغان و مناظرهكنندگان كه اباطیل و انحرافات كلافی را پاسخ میدادند و شبهات را از چهره دین میزدودند كسانی چون: هشام بنحكم، هشام بنسالم، قیس الماصر، مؤمن الطاق محمد بننعمان و حمران بناعین. مناظرهای كه در پی میآید، نشانگر مهارت شاگردان آن حضرت در دانشهای گوناگون و موفقیت چشمگیر آن حضرت در حفظ كیان تشیع از هجوم مذاهب مختلف كلامی است. هشام بنسالم گوید: در محضر امام صادق بودیم كه مردی از شامیان وارد شد و به امر امام نشست. امام پرسید: چه میخواهی؟ گفت: به من خبر دادهاند كه شما داناترین مردم به پرسشهای آنان هستید، آمدهام با شما مباحثه كنم. امام فرمود: در باره چه چیز؟ گفت: در قرآن، در حروف مقطّعه و در سكون و رفع و نصب و جرّ آن. امام فرمود: ای حمران! به این مرد پاسخ گوی. مرد شامی گفت: من میخواهم با شما سخن گویم، نه یا حمران! امام فرمود: اگر بر او پیروز شدی، بر من پیروز شدهای. مرد شامی آنقدر از حمران پرسید تا خودش خسته شد و حمران پی در پی به او پاسخ میداد. امام(ع) فرمود: مرد شامی او را چگونه یافتی؟ گفت: مرد توانایی است و هر چه سؤال كردم، پاسخ داد. امام فرمود: حمران تو هم سؤالی از او كن. حمران پرسش كرد و مرد شامی در جواب فرو ماند. آنگاه خطاب به حضرت گفت: میخواهم با شما در علم نحو و ادبیات مناظره كنم. حضرت رو به ابان بن تغلب كرد و فرمود: با او بحث كن. ابان به سخنان او پاسخ داد و او را ناتوان ساخت. مرد شامی گفت: میخواهم با شما در علم فقه سخن گویم. امام(ع) به زرارهٔ بناعین فرمود: با او مناظره كن. زراره در مسائل فقهی او را عاجز كرد. این بار گفت: پیرامون علم كلام میخواهم بحث كنم. حضرت به مؤمن الطاق فرمود: با او مناظره كن. مؤمن الطاق محمد بننعمان احوال با او بحث كرد و مغلوبش ساخت. مرد شامی پیرامون استطاعت درخواست مناظره كرد. امام صادق به حمزهٔ بنمحمد طیّار فرمود: با او بحث كن. مرد شامی از مناظره با طیّار نیز درمانده شد. و به همین ترتیب در باره توحید و مسائل مربوط به آن مغلوب هشام شد. در باره امامت هشام بنحكم پیروز شد. امام صادق با مشاهده این وضعیت چنان خندید كه دندانهای مباركش آشكار شد. مرد شامی به امام عرض كرد: گویا خواستی به من بفهمانی كه در میان شیعیانت چنین مردمی هستند؟ حضرت فرمود: بلی. سپس مرد شامی به امامت حضرت اعتراف كرد و در جرگه شیعیان آن حضرت درآمد.۱۶
۴ ـ از دیگر اقدامات امام صادق(ع)، ایستادگی در برابر مذهب قیاس و اهل رأی كه آن روزها دامنگیر فقهای اهل سنت، به علت فقر روایی و عدم وجود جوامع حدیثی شده بود، است: زیرا منشأ پیدایش مذهب قیاس، مرام ابوحنیفه در عراق بود و شیعیان نیز در آنجا فراوان بودند و با سنّیان آمیختگی بسیار داشتند و لذا برخورد شیعیان و اصحاب رأی دور از انتظار نمیبود و از همین رهگذر بود كه امام(ع) با تمام قوا در صدد محو مبانی قیاس و استحسان برآمد. و گرنه معلوم نبود كه این مذهب غیر مستند به كتاب و حدیث چه ضررهایی را متوجه اسلام میساخت؟ جان كلام آنكه: امام صادق(ع) با پی افكندن انقلاب سترگ علمی، اسلام را از دستبرد منحرفان بازداشت و سیمای زیبای اسلام را در چهره تابناك مكتب تشیع جلوهگر ساخت و این مذهب از چنان ذخایر علمی برخوردار شد كه تنها پاسخگوی مشكلات فكری جوامع بشری ـ تا چه رسد به جوامع اسلامی ـ تا اعصار و قرون متمادی میباشد. احكام فقهی مذاهب اسلامی همه به وی برمیگردد.۱۷ جوامع حدیثی شیعه، آكنده از احادیث امام صادق است و هیچ تفسیری از تفاسیر امامیه از گفتار تفسیری آن حضرت خالی نیست. احادیث اخلاقی حضرت در كتاب "الاخلاق عند الامام الصادق"۱۸ و آراء فلسفی او در كتاب "فلسفهٔ الامام الصادق"۱۹ و نظرات فلكیی و هیوی ایشان در "الهیئهٔ و الاسلام"۲۰ و گفتارش در علم كیمیا در كتاب "الامام الصادق ملهم الكیمیا"۲۱ و فرمایشاتش در علم طبّ در "طبّ الامام الصادق"۲۲ و ادعیه در كتاب "الصحیفهٔ الصادقیهٔ"۲۳ و ادعیهٔ الامام الصادق۲۴ و شمار علم آموختگان و اصحاب و راویان آن حضرت در كتابهای "الفائق فی اصحاب الصادق"۲۵ و "اصحاب امام صادق"۲۶ و معرفی كتابهایی كه در باره آن بزرگوار نگاشته شده در "كتابشناسی امام صادق(ع)"۲۷ گرد آمده است.
پاورقیها:
۱ ـ مناقب ابنشهرآشوب، ج ۱، ص ۲۷۹.
۲ ـ منتهیالآمال، ج ۱، ص ۱۳۸. امام صادق در باره مادرش میفرمود: مادرم از جمله زنانی بود كه ایمان آورد و تقوا و پرهیزكاری اختیاركرد و احسان و نیكوكاری كرد و خداوند نیكوكاران را دوست دارد.
۳ ـ عللالشرایع؛ ص ۲۳۴ (باب ۱۶۹) و معانی الاخبار، ص ۶۵.
۴ ـ منتهی الآمال؛ ج ۲، ص ۱۷۶ ـ ۱۷۷.
۵ ـ ارشاد مفید؛ ص ۲۵۴.
۶ ـ منتهی الآمال؛ ج ۲، ص ۱۳۹.
۷ ـ همان كتاب.
۸ ـ رسائل الجاحظ؛ ص ۱۰۶ و الصواعق المحرقهٔ، ص ۱۲۰.
۹ ـ جامع المسانید؛ ص ۲۲۲ و الامام الصادق، ابوزهره، ص ۲۲۴.
۱۰ ـ منتهی الآمال؛ ۲/۱۴۰، الامام الصادق ـ محمد ابوزهره و ۲۷ و ۲۸.
۱۱ ـ الامام الصاق و المذاهب الاربعه؛ ج ۲، ص ۵۳، التوسل و الوسیلهٔ، ابنتمیمه، ص ۵۲.
۱۲ ـ رجال النجاشی؛ ج ۱، ص ۷۸ و ۷۹، معجم رجال الحدیث، ج ۱ (ش ۲۸).
۱۳ ـ رجال كشّی؛ ج ۱، ص ۳۸۶.
۱۴ ـ رجال نجاشی؛ ج ۱، ص ۱۳۸ و ۱۳۹.
۱۶ ـ بحارالانوار؛ ج ۴۷، ص ۴۰۸.
۱۵ ـ رجال كشّی؛ ج ۲، ص ۵۸۶.
۱۷ ـ شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید؛ ج ۱، ص ۶.
۱۸ ـ نوشته: شیخ محمد امینزینالدین.
۱۹ ـ نوشته: شیخ محمد جواد جزایری.
۲۴ ـ تألیف: شیخ محمد حسین مظفر.
۲۶ ـ نوشته: علی محدّثزاده.
۲۰ ـ تألیف: سید هبهٔ الدین شهرستانی.
۲۷ ـ نوشته: ناصرالدین انصاری.
۲۳ ـ تألیف: باقر شریف قرشی.
۲۵ ـ نوشته: عبدالحسین شبستری.
۲۲ ـ نوشته: شیخ محمد خلیلی.
۲۱ ـ نوشته: محمد یحیی هاشمی.
منبع:نشریه فرهنگ كوثر ، شماره ۱۲
نویسنده:ناصرالدین انصاری قمی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست